یوسف مجید زاده
مشخصات:
نام واقعی:
تاریخ تولد:
تاریخ درگذشت:
محل تولد:
جنسیت:
ژانر:
زندگینامه
آخرین دیدگاهها
به هر روی، وجود چنین گواه ها و گردونه ها و مهر (میثرَ) در ایران بزرگ، خونیرث به خود ایران نمارش می کند که در هر دوره ای گروهی از ایرانیان یا از برای جنگ یا بالا رفتن دمای هوا به دیگر جاهای ایران یا بیرون از ایران کوچیدند و کوچ از ایران بوده است، و نه به ایران.
وجود نخل و مار روی درفش شهداد، به بیابانی بودن آن سمت نمارش دارد که با محیط آنجا سازگار بوده است. وجود پیشانی بندهای سپید در شهداد ایرانیت فرهنگ ایشان را می رساند که در زمان هخامنشیان و اشکانیان، نشانه ای آشکار برای بلخی ها و پارت ها بود.
خود نام سیمرغ نیز در زبان اوستایی به چم «پرنده عقاب» یا «پرنده شاهین» برگردانده می شود.
درفش شهداد؛ کهنترین پرچم جهان .شوربختانه کمتر کسی از تمدن خبیص در حاشیه شمال شرقی کرمان و در لبه کویر لوت چیزی می داند...
سرزمین نخل، کویر، آب
درفش شهداد در 70 کیلومتری شمال شرق شهر کرمان قرار دارددر حفاریهای باستانشناسی در این منطقه کهنترین پرچم فلزی جهان به دست آمده است، درفش شهداد فلزی مربع شکل و 23 در 23 سانتیمتر است و بر فراز خود عقابی دارد و بر میله ای نصب شده است این درفش پس از کشف به تهران منتقل شده . البته چون درین چند هزار سال زنگ زده شده به رنگ سبز مبدل شده است روی آن نقشی از یک نخل دیده میشود و دو درخت و پنج آدم کوچک و بزرگ که همه از بزرگان هستند و دو شیر و یک گاو کوهان دار و چند مار شبیه مارهای ( تمدن ) جیرفت هم به چشم می خورد .تمثال درفش شهداد یعنی همان عقاب روی میله در اساطیر کهن ایرانی بنام سیمرغ که سمبل ایزد خورشید بوده خدای خرد بومیان دیرین فلات ایران بر روی این درفش داستانی شکل گرفته است از افسانه های کهن ایران زمین؛ قصه ای از نعمت، شکر گزاری، نخل و سپاس در وسط درفش انسانی است که بر صندلی نشسته و دیگران در پیرامونش قرار دارند از سایر انسانها گرفته تا عناصر طبیعت و حیوانات وحشی و اهلی. این درفش در موزه ملی تهران است
یوسف مجیدزاده (زاده ۱۳۱۵ در تبریز) باستانشناس ایرانی است.
او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش به اتمام رساند. در دانشگاه تهران در رشته باستانشناسی تحصیل کرد و پس از کسب مدرک لیسانس با رتبه اول در سال ۱۳۴۱ در سال ۱۳۴۴ با استفاده از بورس شاگرد اولها به شیکاگو، ایلینوی رفت و پایه فوقلیسانس و سپس دکترا را با رساله «باستانشناسی و گرایش پیش از تاریخ و تمدن بینالنهرین» تا سال ۱۳۵۵ گذراند. او در همان سال به ایران برگشت و با عنوان استادیار در گروه باستانشناسی و تاریخ هنر دانشگاه تهران مشغول تدریس شد و در سال ۱۳۵۶ به درجه دانشیاری رسید. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مدت سه سال به سمت مدیریت گروه «باستانشناسی و تاریخ هنر» و عضو شورای انتخابات و ترفیعات دانشکده ادبیات دانشگاه تهران منصوب شد. دکتر مجیدزاده در سال ۱۳۶۷ خورشیدی بازنشسته شد. او از سال ۱۳۶۶ عضو شورای علمی «مجله باستانشناسی و تاریخ» مرکز نشر دانشگاهی است.
یوسف مجیدزاده پس از بازنشستگی در پاریس زندگی میکرد و با دعوت مسئولین سازمانهای مختلف از جمله سازمان میراث فرهنگی در اوایل دههٔ ۱۳۸۰ به ایران بازگشت تا ریاست عملیات حفاری و کاوشگری بسیار پیچیده منطقه باستانی تمدن جیرفت را به دست گیرد. او معتقد است که جیرفت «حلقه گمشده» تاریخ بشریت محسوب میشود.
کتاب شناسی
۱۳۵۶ مقاله حفریات در تپه قبرستان-سگزآباد، ضمیمه شماره دوم نشریه دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران
۱۳۵۸ سرزمین آران، شماره سوم نشریه گروه باستانشناسی دانشگاه تهران با نام «کندوکاو»
۱۳۵۸ کهنترین بیان تصویری بر سفالی از تپه قبرستان، شماره سوم نشریه گروه باستانشناسی دانشگاه تهران با نام «کندوکاو»
۱۳۶۶ سنگ لاجورد و جاده بزرگ خراسان شماره دوم نشریه «باستانشناسی و تاریخ»
۱۳۶۶ فلز و فلزگری در ایران باستان، شماره ۱۳ نشریه «نامه فرهنگ ایران»
۱۳۶۷ بررسی چند منبع تاریخی اسماعیلیه از دیدگاه باستانشناسی، سال دوم نشریه «باستانشناسی و تاریخ»
۱۳۶۸ دوران مفرغ در ماوراءالنهر باستان، شماره دوم - سال سوم، نشریه «باستانشناسی و تاریخ»
۱۳۶۹ حفاریهای تپه قبرستان در دشت قزوین یک مرکز صنعتی در آغاز شهر نشینی در فلات مرکزی ایران. شماره اول سال چهارم، نشریه «باستان شناسی و تاریخ»
۱۳۶۹ غارتگران آثار تاریخی و فرهنگی. شماره اول سال یازدهم نشریه «نشر دانش»
۱۳۷۰ تاریخ و تمدن ایلام، مرکز نشر دانشگاهی
۱۳۷۲ نام خلیج فارس و باستانشناسان خارجی، شماره ۶ سال سیزدهم نشریه «نشر دانش»
۱۳۷۴ سلسله مقالههای روش کاوش در باستانشناسی، نشریه «باستانشناسی و تاریخ» بهترتیب در شمارههای پیاپی ۱۳ تا ۱۶
۱۳۸۲ جیرفت، کهنترین تمدن خاورمیانه
The land of Aratta ۱۹۷۶، در Journal of Near Eastern Studies JNES شماره ۳۵ ص ۱۰۵ تا ۱۱۳
مفهوم نام ایلام:
ایلامیها نام سرزمین خویش را به خط میخی به صورت Haltamati می نوشتند و خود آن را Altamat تلفظ میکردند و این کلمه به معنی سرزمین خدا است.
سومریها و آکدیها ایلامیان را با علامت NIM مینوشتند که با مفهوم سرزمین مرتفع مرتبط است و این کلمه ای بود درست، چراکه سرزمین ایلامیها نه تنها جلگه شوش با رودهای کرخه، دز و کارون را در بر می گرفت، بلکه مناطق کوهستانی و دشتهای مرتفع شمال و شمال شرق جلگه شوش را نیز شامل می گردید.
منبع: مجید زاده، یوسف، 1386، تاریخ و تمدن ایلام، تهران: مرکز نشر دانشگاهی