مسخ
نویسنده:
فرانتس کافکا
مترجم:
صادق هدایت
امتیاز دهید
✔️ "مسخ" تنها رمان و مشهورترین اثر فرانتس کافکا است که در پائیز ۱۹۱۲ نوشته شده و در اکتبر ۱۹۱۵ به چاپ رسیده است. ولادیمیر ناباکوف در مورد این داستان گفته است: «اگر کسی 'مسخ' کافکا را چیزی بیش از یک خیال پردازی حشرهشناسانه بداند به او تبریک میگویم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است.»
لحن کافکا روشن و دقیق و رسمی در تضادی حیرت انگیز با موضوع کابوس وار داستان دارد؛ او در "مسخ" تنهایی بشر و سرگشتگی و گسیختگیش را از جامعه پرآشوب نشان میدهد.
مسخ سرگذشت انسانیست که تا وقتی میتوانست فردی مثمر ثمر برای خانواده خود باشد و در رفع نیازهای آنان بکوشد، برای آنان عزیز و دوست داشتنی است. اما همین که به دلایلی دچار از کار افتادگی می گردد و دیگر قادر تامین مایحتاج خانواده نیست، نه تنها عزت و احترام خود را از دست میدهد بلکه به مرور به موجودی بیمصرف، مورد تنفر خانواده و حتی مضر تنزل پیدا می کند. این خانواده سمبل جامعهایست که نسبت به افراد ضعیف و ناتوان بیرحم است و آنها را مضر و مخل برای خود میبینند و از انسانهایی فرصت انجام کوچکترین کارها را دریغ میکند که شاید بتوانند منشا کارهای بزرگ در آینده شوند. انسان رمان مسخ انسانیست که جامعه او را طرد کرده و او ناخواسته به گوشه تنهایی پناه برده و بدون اینکه آزاری برای دیگران و جامعه داشته باشد، جامعه قادر به تحمل موجود بیآزاری چون او نیست. هر لحظه زندگی برای او و اطرافیانش غیر قابل تحملتر میشود تا جایی که دیگران و حتی خود او نیز، از سر شوق، لحظهها را برای رسیدن به مرگ می شمارند. کافکا در داستان نویسی سبکی خاص ابدع کرد که بعدها به کافکایی مشهور شد؛ و نویسندگان بزرگی همچون صادق هدایت و مارکز دنبال رو این سبک شدند. مارکز میگوید با خواندن مسخ کافکا بود که فهمید «میتوان جور دیگری نوشت». آثار کافکا که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند در زمرهٔ تاثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار میآیند.
لحن کافکا روشن و دقیق و رسمی در تضادی حیرت انگیز با موضوع کابوس وار داستان دارد؛ او در "مسخ" تنهایی بشر و سرگشتگی و گسیختگیش را از جامعه پرآشوب نشان میدهد.
مسخ سرگذشت انسانیست که تا وقتی میتوانست فردی مثمر ثمر برای خانواده خود باشد و در رفع نیازهای آنان بکوشد، برای آنان عزیز و دوست داشتنی است. اما همین که به دلایلی دچار از کار افتادگی می گردد و دیگر قادر تامین مایحتاج خانواده نیست، نه تنها عزت و احترام خود را از دست میدهد بلکه به مرور به موجودی بیمصرف، مورد تنفر خانواده و حتی مضر تنزل پیدا می کند. این خانواده سمبل جامعهایست که نسبت به افراد ضعیف و ناتوان بیرحم است و آنها را مضر و مخل برای خود میبینند و از انسانهایی فرصت انجام کوچکترین کارها را دریغ میکند که شاید بتوانند منشا کارهای بزرگ در آینده شوند. انسان رمان مسخ انسانیست که جامعه او را طرد کرده و او ناخواسته به گوشه تنهایی پناه برده و بدون اینکه آزاری برای دیگران و جامعه داشته باشد، جامعه قادر به تحمل موجود بیآزاری چون او نیست. هر لحظه زندگی برای او و اطرافیانش غیر قابل تحملتر میشود تا جایی که دیگران و حتی خود او نیز، از سر شوق، لحظهها را برای رسیدن به مرگ می شمارند. کافکا در داستان نویسی سبکی خاص ابدع کرد که بعدها به کافکایی مشهور شد؛ و نویسندگان بزرگی همچون صادق هدایت و مارکز دنبال رو این سبک شدند. مارکز میگوید با خواندن مسخ کافکا بود که فهمید «میتوان جور دیگری نوشت». آثار کافکا که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند در زمرهٔ تاثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار میآیند.
آپلود شده توسط:
hamid
1387/01/12
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مسخ
مسخ رمانی هرس اور و دردناک است کافکا دراین رمان انسان ازخود بیگانه ونا آشنا وغافل با معیار وملاک انسانیت را نشان میدهددراین رمان نگاه تک بعدی انسان زیرسوال میرود
قصد بازیابی نگاه مخاطب رادارد.یاد آوری جایگاه وشان ومقام انسان است.
داستان پذیرفتن لابه شرط انسانهاست
این یکی از زیباترین رمانهای جهانه با ترجمه ی خوب صادق هدایت.
اما حیف که اسکن نیست. اگر کسی اسکنی از ترجمه ی هدایت داره خواهش میکنم آپلود کنه!
داستان کتاب زندگی مردی رو ب تصویر میکشه ک یه روز از خواب بیدار میشه و متوجه میشه ک ب یه حشره ی بزرگ وحشتناک و کریه تبدیل شده....{اهمیت برگردان عنوان اینجا ب روشنی آشکار میشود:مسخ__>بدتر شدن}
چیزی ک توجه منو جلب کرد و متاثرم کرد وفور امثال گره گور در جامعه ی ماست....حالا نه اینکه آدما از لحاظ ظاهر ب یه حشره ی نفرت انگیز تبدیل بشن...نه!
منظور مسخ درونیه.اینکه در جامعه ی ما با فردی ک اعتیاد داره همونجور رفتار میشه ک با گره گور.تا اعتیاد ندارن و واسه اطرافیان مفیدن ب چشم یک "کار راه انداز" بهشون نگاه میشه و بعد از اعتیاد....یک طفیلی.
نمیدونم تا چندروز تحت تاثیر صحنه های آخر کتاب بودم.آقای کافکا یه آدم شناس فوق العاده است.
بقول ناباکوف:
«اگر کسی 'مسخ' کافکا را چیزی بیش از یک خیال پردازی حشرهشناسانه بداند به او تبریک میگویم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است.»
راستی یه بار فکر کنین خودتون سوسک شدین یه بار داداشتون همونجوری که دوست دارین باهاتون رفتار بشه با داداشتون رفتار می کنین؟؟!؟!!
از اونجایی که نوشتن همین نظر تقریبا 75 دقیقه طول کشیده پس کافکا باید یه نابغه باشه که این کتاب تو 24 ساعت نوشته(البته این احتمال هم خیلی قویه که من اووووم چی میگن بهشون همون آدمایی که مغزشون خیلی یواش کار میکنه باشم:-(:D )
((نظر من از روی خوندن کتاب از مترجم دیگه ایی بوده نه ترجمه ی آقای هدایت))
به امید اینکه هیچکی سوسک نشه!...:xفعلا
خواهد افتاد.بله![/quote]
واقعا ؟ خوب شد گفتی هیچ کی تا الان نمی دونست!
خواهد افتاد.بله!:-(