رضاشاه و تاریخ واقعی پهلوی اول
نویسنده:
سیامک صبوری
درباره:
رضا شاه
امتیاز دهید
از متن کتاب:
طی یک دهه اخیر افسانه های عجیب و غریبی در مورد عملکرد رضاخان میرپنج و نقش او در تاریخ معاصر ایران، در سطح جامعه و به ویژه در فضای مجازی نقل و نشر می شوند. برخی رسانه ها به ویژه کانال های تلویزیونی ماهواره ای از جمله شبکه های من و تو، ایران اینترنشنال، بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو فردا و دیگر کانال ها و سایتها و رسانه ها کارزار تبلیغاتی برنامه ریزی شده و دامن داری را به منظور مطرح کردن نام خانواده پهلوی در اذهان جامعه به راه انداخته اند.
بخشی از جامعه با انگیزه های مختلف و به مراتب و درجات گوناگون با بقایای خاندان پهلوی سمت گیری کرده و نسبت به آنان ابراز ارادت و همسویی می کنند. این مسئله پس از خیزش دی ماه ۱۳۹۶ و آغاز فصل نوینی از مبارزات مردم و کارگران و زحمت کشان علیه جمهوری اسلامی ابعاد تبلیغاتی تازه ای به خود گرفت...
بیشتر
طی یک دهه اخیر افسانه های عجیب و غریبی در مورد عملکرد رضاخان میرپنج و نقش او در تاریخ معاصر ایران، در سطح جامعه و به ویژه در فضای مجازی نقل و نشر می شوند. برخی رسانه ها به ویژه کانال های تلویزیونی ماهواره ای از جمله شبکه های من و تو، ایران اینترنشنال، بی بی سی فارسی، صدای آمریکا، رادیو فردا و دیگر کانال ها و سایتها و رسانه ها کارزار تبلیغاتی برنامه ریزی شده و دامن داری را به منظور مطرح کردن نام خانواده پهلوی در اذهان جامعه به راه انداخته اند.
بخشی از جامعه با انگیزه های مختلف و به مراتب و درجات گوناگون با بقایای خاندان پهلوی سمت گیری کرده و نسبت به آنان ابراز ارادت و همسویی می کنند. این مسئله پس از خیزش دی ماه ۱۳۹۶ و آغاز فصل نوینی از مبارزات مردم و کارگران و زحمت کشان علیه جمهوری اسلامی ابعاد تبلیغاتی تازه ای به خود گرفت...
آپلود شده توسط:
HeadBook
1402/03/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رضاشاه و تاریخ واقعی پهلوی اول
اون که به این مملکت آبرو داد
تبعیدی تودهی حزب باد
این جامعه چند تا رضا میخواد؟؟؟
نویسنده نسک در جایی دیگر به حذف لغات ترکی و عربی از زبان فارسی پرداخته و آن را روا ندانسته و از تاسیس فرهنگستان ایران را بی مورد میداند. باز هم یادآور میشوم این نسک در سال 1399 تحریر شده است. اگر به زبان انگلیسی دقت کنیم میبینیم که بشکل عجیبی دورههای مختلفی از آن در کیفیتهای بیشماری و البته مجانی در سطح اینترنت موجود میباشد، اما دلیل این اتفاق چیست؟ اهل فن خیلی بهتر از من میدانند که زبانی که چارچوبهای آن مشخص باشد زبانی است که جهانی میشود، مقالات و کُتب روز به آن زبان چاپ شده و هر شخصی که آن زبان را فراگرفته باشد میتواند بیشتر و بهتر از نوشتهها و تحلیلهای روز بهره بجوید. در واقع وجود دورههای مختلف زبان انگلیسی در سطوح مختلف ستونی محکم برای کشورهای است که زبان رسمی آنها انگلیسی است و در واقع سرمایه گذاری بلند مدت محسوب میشود. از عربش گرفته تا فارس و روس و تُرکش میتوانند زبان انگلیسی که ساختار مشخص دارد و آلوده به کلمات غیر خودیاش نیست را فراگرفته و استفاده کنند. هر چقدر زبان رسمی یک کشور کلمات و اصطلاحات بیگانه در آن بیشتر باشد برای افراد دیگر یادگیری ان سخت و ملالت آور شده و چارچوبهای آن نیز عجیب و غریبتر میشود.
نویسنده نسک به نقد یکسانسازی زبان فارسی در کل کشور میپردازد حال اینکه یکی از بهترین کارها برای زدودن خشک اندیشی در جوامع بسته بوده است، در همین امروزِ روز اگر شما به استانهای مختلف سفر کنید در شهرهایی که گویش محلی رواج بسیار دارد، در ادارات، اورژانس و بیشمار مکانهای دیگر میبینید که بین شمایی که از بیان آن گویش عاجزید و فرد به اصطلاح محلی ناهمسانی قائل میشوند. حداقل من در این مورد میتوانم نسکی چند صد صفحهای تحریر کنم یا در آمد و شدهای رسمی میبینید که گاها با لهجه محلی چگالی طوری صحبت میکنند تا این مهم را برسانند که ما با هم وجه مشترکات بسیار داریم و شما اصلا نمیفهمید در مورد خودشان است که گپ و گفت میکنند یا در مورد شخص دیگری.
من باور دارم که همه چیز، از ریز تا درشت باید در بوته آزمایش قرار گیرد تا درون و سرشتش مشخص شود.
برای نمونه در نظرات زیر این کتاب گفته اند که:
"چه قحط الرجالی بوده که یک قاطرچی شد شاه ایران !! "
برای بررسی این دیدگاه میتوان دامنه گستردهای از خصوصیتها را وارسی کرد، این که رضا شاه یا "یک قاطرچی" در درازای دوران خود چه خدماتی را به سرانجام مقصود رسانده و چه کارها و فعالیتهای اشتباهی انجام داده، اینکه تمام افرادی که روزی آمدند و روزی رفتند همگان به شکل و کیفیتی به نقاطی دیگر متصل بودهاند، اما حال آیا این "یک قاطرچی" بیشتر برای مردم خود رفاه و راحتی به ارمغان آورده و یا بعد از او و یا قبل از ایشان. این دیگر جادو و جمبل و آویزش به این و آن ندارد. کارهای مفید فرد در یک کفه ترازو و کارهای زیانبارش را در کفه دیگر قرار داده و نگاه میکنیم کدامیک به آن یکی میچربد.
این "یک قاطرچی" با همان سواد خودش و بدون چسباندن لقبهای مانند دکتر، مهندس، دکتر خلبان و ... راه آهن سراسری راه میاندازد و از افراد زبده و دارای خِرَد جهت پایان دادن به برنامههایش استفاده میکند. این بدون شک یعنی بفکر فردای مملکت و مردم بودن حتی اگر از دیدگاه عدهای کم باشد و یا در جای دیگر سستی کرده باشد. زیرا بجای اینکار طاقت فرسا و پیوند زدن جنوب و شمال کشور با ریل راه آهن میتوانست به سادگی اختلاس هنگفتی کرده و به کشور کانادا و یا سایر ممالک غرب و شرق فرار و زندگی توپـــی برای خود دست و پا کند، سرشار از رفاه با خانههای دلباز 8 خواب و 10 خواب یا شاید هم بیشتر، افزون بر آن خدم و حشم اساسی که تمام اموراتش را سروسامان دهند و به سان پادشاهان انگلستان همانند چارلز سوم که رنگ دادن و ندادن خودکارش برایش سخت تمام شده و انگیزه آن میشود که از کوره در برود و همگان دوروبرش از آن در وارد شوند که از دلش دربیاورند و نذارند بیش از این از خودکار بینوا آزرده خاطر شود و خودکار را به سزای عمل ننگینش برسانند!
بی تردید رضا شاه هم خوبیها و بدیهای خویش را داشته.
اما اینکه "یک قاطرچی" به همراه کارآزمودههای رشتههای مختلف کارهای مثبت زیادی از این دست انجام داده دارای اهمیت فراوان است، چون آنطرف ماجرا را که نگاه میکنیم میبینیم اینهمه دکتر و مهندس و فوق دکترش در این مدت نتوانستهاند حتی ذرهای از این کارها را به انجام برسانند.
میگویند که: لال شوم کور شوم کر شوم لیک محال است که من خر شوم.
اگر بنظرت پاسخ من ناکافی است همینجا به ایراد سخنان من بپرداز، در مورد نسک هم باید گفت در بخشی از نوشتار آمده است:
"بنابراین اقداماتی از نوع برنامه های توسع رضاخانی حتی قبل از اون و با عمق و وسعت بیشتری در چندین کشور منطقه مثل ترکیه، افغانستان، مصر و غیره انجام شد و ..."
و سپس میگوید:
"چقدر مضحک است مثلا شصت یا هفتاد سال دیگر آدمهایی باشند که اکبر هاشمی رفسنجانی را به خاطر پروژه های مثل سدسازی، پتروشیمی، دانشگاه آزاد و یا حتی احمدی نژاد را به خاطر گسترش موبایل ایرانسل و سانترفیوژهای هسته ای و غیره ستایش کرد"
نویسنده نسک برای زدن رضا شاه افزون بر اینکه خدمات او را روزمرههای سرپرست یک مملکت در نظر میگیرد، کم کم وارد کتمان همه چیز از ریشه و بُن میشود، گویا ما باید یقه بقال و چقال را برای احداث "سد گتوند" بگیریم!
با اینکه نوشتار این نسک به سال 1399 برمیگردد اما نویسنده آن حتی اندکی پژوهش را چاشنی کار خود ننموده تا بداند کسی بخاطر پروژههای سدسازی و تاسیس دانشگاه آزاد ستایش نخواهد شد، یا اینکه ایرانسل موبایل نیست و اپراتور تلفن همراه است، یا حتی سانتریفیوژهای هستهای احمدی نژاد نیز مجالی برای نکوداشت نداشته و ندارند، چون اگر ذرهای به جستجو میپرداخت میدید انرژی هستهای که در زمان احمدی نژاد برایش جشن و رقص و پایکوبی برگزار کردند و فیلمهایش را که الان میبینی دستگیرت میشود اصل ماجرا چه بوده و همه چیز مردم را به آن گره زده بودند و مرتب یادآور میشدند که با آمدنش دیگر مشکل برق نخواهیم داشت یا با استفاده از آن میتوان در صنعت پزشکی انقلابی نمود و برای تولید فُلان قطعات نیز بینیاز خواهیم شد و چه و چه، حال پس از گذشت 15 سال هر ساله مملکت تابستان مشکل برق و آب دارد، دارو در داروخانهها پیدا نمیشود و همچنین
اثر قابل لمسی از آن فناوریهای پزشکی پیشرفته که دستاورد انرژی هستهای باشد به چشم نمیخورد.
سپس نویسنده وِل کن ماجرا نبوده و میگوید بهتر بوده بجای رضا شاه و کارهای او ما میآمدیم و از مائو یاد گرفته و احتمالا گنجشک شکار میکردیم!
بنظر لزومی به خواندن کل متن نیست و غرضورزی نویسنده در همان صفحات ابتدایی کاملا آشکار است.