رسته‌ها
همه چیز مورد کشور کانادا
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 24 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 24 رای
.
تعداد صفحات : ۶۲

کتابی جامع برای علاقمندان و دوستداران به سفر و زندگی در کشور زیبای کانادا…
در این کتاب با اطلاعات مختلف و جامعی در مورد این کشور آشنا خواهید شد،بنابراین چنانچه به هر دلیل قصد سفر به کشور کانادا را دارید،مطالعه این کتاب را به شما پیشنهاد می نمایم.
این کتاب در بخش های اصلی زیر تهیه شده است که هر بخش حاوی مطالب مفید و خواندنی مرتبط می باشد .
اطلاعات عمومی کانادا
اطلاعات جامع زندگی در کانادا
اطلاعات جامع تحصیل در کانادا
اطلاعات ویزای کانادا
مزایا و مسائل ناخوشایند مهاجرت به کانادا
اطلاعات متفرقه و خواندنی
معرفی چند ایالت مهم کانادا
عجایب هفتگانه کانادا(تصویری)
۱۰ مکان دیدنی مونترال کانادا(تصویری)
کشور کانادا در یک نگاه
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
63
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
keyvans110
keyvans110
1392/11/09

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی همه چیز مورد کشور کانادا

تعداد دیدگاه‌ها:
43
اینقدر برای بالای منبـر پریـدن عجله نکن علامه ctr2006. انرژی‌ات را جمع کن برای وقتی شـازده رضا تو را به پست سخنگوی دربار همایونی شعبه‌ی واشنگتن منصوب کرد.
خط‌‌‌ و مشی شما صادرکنندگان دموکراسی اینجا روشن می‌شود که تا کسی موضع‌تان را نقد می‌کند به جای دفاع از موضع‌تان، سریعاً سپر دفاعی «ارتجاع سرخ و سیاه» را علم می‌کنید و خود را در حال مبارزه با روح استالین و روح چپ و روح بنیادگرایی به‌تصویر می‌کشید. طرفه اینجاست که بر کسی پوشیده نیست که این «شیادهای چپ» همگی متحد و موتـلف خودتان هستند.
در طول سال‌های خـارج‌نشینی شماها چه نیروهایی از همه به شما نزدیکتر بوده‌اند؟ بیشترین نشست‌ و برخاست و بده‌بستان را بعد از آمریکا و اسرائیل با چه گروه‌هایی داشته‌اید؟ هر آدم آگاهی این را می‌داند. محض نمونه به حامیان و هواداران و اعمال «جمعیت سوسیال دموکراسی برای ایران» رجوع کنید! بهتر است نامه‌ای به شازده‌ بنویسید و بگویید چندان با «ارتجاع سرخ» نشست و برخاست نداشته باشد که روح همایونی پـاپـا و گِرَندپـاپـا آزرده شود.
بدون تردید، ضرورتی پشت این نزدیکی چپ و سلطنت وجود دارد، و آن تکیه‌ی هر دو بر امپریالیسم و «نظم آمریکایی» است. همان‌طور که گفتم ستون سیاست شما را «سیاست و دیپلماسی آمریکا و اسرائیل» تشکیل می‌دهد. به همین خاطر، شما «دوست» و «دشمن» خود را فقط و فقط با همین شاخص تعریف می‌کنید. هرکس ضد «نظم آمریکایی» باشد می‌شود «ارتجاع سرخ و سیاه» و هرکس روی خوشی به «نظم آمریکایی» نشان دهد می‌شود «متحد استراتژیک شما حتی اگر «ارتجاع سرخ» باشد!!!
ولی مردم ایران آنقدر که شما می‌پندارید ناآگاه نیستند. در نامه‌ای که اخیراً جبهه‌ی شما به نفتــالی بنــت غــاصب و متــجــاوز نوشت و شازده احمق‌الدوله تاییدش کرد، آمده است که ایران «هم‌پیمان استراتژیک اسرائیل» خواهد شد!!!!! هم‌پیمان‌ها و متحدان استراتژیک شماها تماماً از همین قماش بوده‌اند و هستند، سرخ و سیاه و سفید ندارد. اکثریت چپ یا آشکارا از این نامه‌ی وطن‌فروشانه دفاع کرد یا در برابرش سکوتی کرد که از صد دفاع بدتر است. اما مردم واقعیت‌ها را می‌بینند. کل هستی شما گرفتار چنین دودوزه‌بازیِ مسلم و محرزی است. تمام چارچوب فکری و ایدئولوژیک شما بر تــقبیـح و مذمــت حملـه اعراب به ایران استوار است، آن‌گاه «هم‌پیــمان استراتـژیک» شما متجاوزان و غارتگران و غاصبــانی هستند که از اولین روز قدرت‌گیری‌شان به هرکجای آسیا و آفریقا و آمریکای جنوبی که توانسته‌اند دست‌درازی کرده‌اند. غاصبانی که کشور و ملتی را تحت اسارت خود نگه داشته‌اند و هر روز برای غصب مناطق دیگر نقشه می‌کشند و سلاح می‌خرند. اینجاست که نقاب از چهره یا به قول شما چهره از نقاب می‌افتد. این «استراتژی» چیزی به‌جز تجاوز و غصب و غارت ندارد. خود اسرائیلی‌ها بارها به محتوای واقعی استراتژی خود اعتراف کرده‌اند. حال، شما هم حداقل به اندازه‌ی این «هم‌پیمان استراتژیک» خود شرف و انسانیت داشته‌ باشید و به ماهیت این «استراتژی» اعتراف کنید. مثل دوستان خود فاش‌گو باشید و این وحدت سیاسی را پشت این حرف‌های بچه‌گانه که اسرائیل به اعراب واکسن می‌زند!!! پنهان نکنید.
رفیق های کمونیست که شیره افغانستان را دوران شوروی کشیدند و وقتی در دوران ظاهر شاه افغانستان در امنیت و رفاه بود خاک افغانستان را به استعمار کشیدند و سراسر آنرا مین گذاری کردند (افغانستان بالاترین قربانیان مین را در جهان دارد که یادگار زخم های شوروی است) امروز با فرافکنی، دروغ گویی و میدان گرفتن، فیلم بازی می کنند و پرت و پلا و بی ربط می بافند، ما می دانیم شما چگونه هستید از جنایات و نسل کشی های شما آگاهیم به هر حال جا دارد خروج لیبرالیسم نسبی از افغانستان به بازمانده های رفیق استالین ها و کمراد والتر تبریک عرض کنم. میدان الان متعلق به دوستان ارتجاع سرخ و سیاه است. برادرهای مسلمان می توانند در مدح حجاب اسلامی و برقع قصیده ها بسرایند و کسی که چادرکلاغ سیاهی و زندان و سلول انفرادی برقع را نمی خواهد بی غیرت خطاب کنند و کمرادها نیز می توانند در محافل دانشگاهی از نقش عظیم فرهنگی و مبارزات طبقاتی برقع مقاله ها بنویسند ( شبیه همان خزعبلاتی که پیشتر رفیق هما ناطق در فتنه پنجاه و هفت افاضات فرمودند) هم اکنون می توانید بدون توجه به تاریخ و شرایط این کشور همه کاسه ها را سر لیبرالیسم خرد کنید و سنگسار زنان را بخشی از فرهنگ و سنت و دین ملت معرفی کنید کمراد ها دست به قلم باشند که از این پس باید مستندها و مقالات زیادی بسازند که کسی در جهان آزاد خدایی ناکرده جرات نکند سنگسار را تمسخر کند و طالبان را نیروهای مردمی و مشروع افغانستان در برابر جور و ستم امپریالیسم بداند مگرنه با قهر و اخم روشنفکران مال مفت خور چپ روبرو خواهد بود و برادران اسلامی در مساجد غرب خنجر به دست آماده باشند تا اگر انسان آزاده ای کاریکاتوری از قوانین اسلامی کشید آنرا زیر خاک برند تا با وحشت برادرها و رفقا هرگونه انتقادی در نطفه خفه شود. برادرها و کمرادها آماده باشند هنگامی که طالبان کشتار و اعدام ها و قطع دست ها را گسترده شروع کرد و با شعار یا روسری یا توسری حجاب اجباری اسلامی را برپا کرد چگونه عملشان را توجیه کنند در اینجا کار برادرهای مسلمان راحت تر است زیرا اتوماتیک شعار یا روسری یا تو سری را قبلا قمه به دست در خیابان های ایران اجرا کرده اند فقط به چند آقای ظریف خندان جلو دوربین های خبری نیاز است که برادر جمهوری اسلامی به طالبان آموزش خواهد داد، کار کمرادها و رفقا کمی سخت تر است زیرا گاهی شعار های فمنیستی می دهند ولی آنچنان دشوار هم نیست می شود با مقالاتی و چند فیک مستند مشکل را حل کرد مثلا گفته شود شعار یا روسری یا توسری عملی ضدامپریالیستی است و نباید با انتقاد از آن زنان مسلمان و فرهنگ آنان را تحقیر کرد! در این بیست سال بخش زیادی از ملت افغانسان توانستند توانمند شوند بجای شاهد سنگسار در ورزشگاه ها به استادیوم ها بیایند و وارد مسابقات ورزشی شوند از شعار یا روسری یا توسری و حجاب اجباری نترسند (تا حدودی البته چون باز رژیم قبل یک جمهوری اسلامی مسخره بود) برای همین کار برای کمراد ها و برادر ها بدون چالش هم نیست، هستند انسان های آزاده ای در افغانستان که ایدلوژی های ارتجاعی شما را نمی خواهند و فریب لفاظی های شما را نمی خورند.
باز هم فرافکنی، جایی نگفتم ایران باید حضور نظامی در آن سوی ایرانشهر داشته باشد از اینکه جمهوری اسلامی برای طالبان فرش قرمز پهن کرده این رژیم را در ضدیت با منافع ملی می دانم بگذریم که مخالفت با طالبان راه های غیرنظامی نیز داشت لازم نبود چون ایران شرایط اعزام نیرو را ندارد فرش قرمز برای طالبان پهن کند، کاملا مشخص است آنقدر از کشوری دیگر در خاورمیانه نفرت دارید که حاضرید همه چیز را فدا کنید، جمهوری اسلامی نیز در جنگ خانمان سوز و نعمت توصیف شده از سوی آیت الله خمینی ایران و عراق با بی تدبیری هزاران ایرانی را با شعار راه قدس از کربلا می گذرد و جنگ جنگ تا پیروزی به کشتن داد تعداد کشته های ایران در جنگ ایران و عراق و حتی تعداد کشته شده های به اصطلاح مدافعین حرم از تعداد کشته های فلسطینی در طول دهه ها مناقشه با کشور اسرائیل بیشتر است شما اگر راست میگویید اول کشور خودت را آزاد کن کشوری که هر روزش یک صبرا و شتیلا است و بگذریم که در سایه این رژیم کشور اسراییل موفقیت های بشماری بدست آورده است، حماس و حزب الله و طالبان هر زمان نیاز باشد سیفون را روی جمهوری اسلامی خواهند کشید همانگونه که پیشتر نیز قطر و سایرن سیفون را کشیدند، با طالبانی شدن افغانستان ایران یک پله دیگر سقوط می کند آن هم پشتون ها که مخالف زبان فارسی هستند، مشخص بود جمهوری اسلامی تحمل یک دموکراسی را در خاورمیانه ندارد و دوست دارد آشوب اسلام حکم فرما باشد. قبلا به شما گفتم ایرانی هستم اما مسلمان نیستم و در کشوری که خویش را مالک آن می دانم شهروند درجه دوم از نظر سیستم محسوب می شوم، حتی به قول رهبرتان رعیت درجه دوم هستم و قوانین طالبانی جمهوری اسلامی مانند چماق بالای سرم است قوانین شرع اسلام و حجاب اجباری را قبول ندارم و آن را پلید می دانم برای همین وظیقه اخلاقی من است با اسلام فاشیستی مقابله کنم دینی اهریمنی که دیگری و تفاوت را تحمل نمیکند و قدرت سازگاری و زندگی مسالمت آمیز انسان های مختلف در کنارهم را ندارد. امروزه بخش قابل توجه ای از ایرانیان مسلمان نیستند تو اگر اسلام می خواهی با هزینه خودت دنبال اسلام باش دلیلی ندارد مالیات، منابع ملی، میراث ملی و اموال بیت المال ملت غیرمسلمان ایران فدای ایدولوژی اهریمنی، ضدبشری، ارتجاعی، ضدانسانی و واپس گرایی شما شود، کشورم من و مردم من فدا شوند تا حجاب اجباری و قوانین شرع و شلاق و توحش طالبانی یا جمهوری اسلامی در جهان فراگیر شود، هرگز در حد توان اجازه چنین اعمال فجیع و شنیع و غیرانسانی را به شما نمی دهیم فرقی بین طالب، داعش، القاعده و ورژن های رافضی اسلام مانند حشد الشعبی، قاسم سلیمانی و سایرین نیست این را رفتار آنان در تاریخ به ما می گوید تفکرات خلخالی و طالبان و داعش میوه های خبیثه یک درخت اهریمنی هستند و غیر آمریکا ستیزی هم هیچ فکر و ذکر دیگری ندارند، رهبرشان نیز محمد وار فرمود ورود واکسن آمریکایی به کشور ممنوع است نتیجه این جهالت چه شد؟ ایران بالغ بر صدهزار طبق آمار رسمی خودشان کشته داده است که هفتادهزار نفر آن بی دلیل بوده است آیا برای این جماعت اسلام گرا و چپی این کشتار پشیزی ارزش دارد؟! خیر ایدولوژی چشم و خرد آنان را کور کرده است. فعلا کشور اسراییل در صیانت از شهروندان مسلمان و غیرمسلمان خویش در برابر بیماری کرونا پیشگام است و بعد از آن متحد اسراییل یعنی امارات متحده عربی مقام دوم منطقه را دارد، مشخص است مردم کشورهای آزاد هنوز آنقدر بی غیرت نشدند که با شعار یا روسری یا توسری چادر سیاه فاطمه زهرا را کلاغ وار بر سر کودکان خردسال خویش بچپانند آنان در برابر فاشیسم و اسلامیست هایی که دنبال حجاب اجباری هستند شجاعانه می ایستند، هنوز آنقدر بی غیرت نشده اند که مسلمان وار سر دخترک سیزده ساله را با چاقو ببرند، آنان آنقدر بی غیرت نشدند که عایشه وار دختران نه ساله خویش را عقد اسلامیست های جهادی کنند، آنان آنقدر بی غیرت نشدند که در برابر زورگویی مرتجیعن مهاجر مسلمان به کشورشان تسلیم شوند. دلیران شارلی ابدو و آن معلم تاریخ امروز زیر خاک هستند اگر شما فراموش گردید ما فراموش نکردیم ما تهدید ترویست های اسلامی را جدی می گیریم، آنان نه مسلح بودند و نه ساکن یک کشور اسلام زده تنها دارایی شان قلم شان بود آنان که وحشیانه و علی وار به سبک و حکم آیات قرآنی سرشان با فریاد الله اکبر در کلاس درس بریده شد به مردم جهان آزاد چهره بدون نقاب اسلام را نشان میدهند، نقاب هایی که شیاد های چپ و دروغ گوهای اسلامی درست کرده اند در بین جهانیان فرو می افتند، که اگر این جانیان به کشورهای آزاد هجوم آورد چه بر سر انسانیت و عشق می آید، دیگر نه حق انتخابی وجود دارد و نه آزادی ای . اسلام از سرزمین های شعر و شراب، رقص و موسیقی، گل و بلبل و آزاد دور باد. به امید نابودی فاشیسم اسلامی در کشورم ایران.

علامه ctr2006 می‌فرمایند «اینکه دموکراسی را نمی شود به یک کشور اسلامی آورد شکی در آن نیست» توجه کنید!!! دموکراسی را نمی‌توان «آورد»... آورد!!!!! جل‌الخالق! از کجا آورد؟! چه کسانی آن را بیاورند؟! اصلاً مگر دموکراسی چیزی است که می‌توان آن را از جایی به جای دیگر برد؟ این ادبیات، ادبیات چه کسانی است؟ واقعاً این شعار کدام نیروهاست؟ به تاریخ صد سال گذشته کشورهای به‌اصطلاح «جهان سوم» نگاه کنیم. ابتدا ده‌ها سال از همه طرف و به همه شکل مسیر رشد و توسعه یک ملت را بند می‌آورند. تمام جنبش‌ها و حرکت‌های مترقی و استقلال‌طلبانه و مردم‌سالارانه‌ را به‌طرق مختلف سرکوب و منحرف می‌کنند (یا با قتل عام یا با کودتا یا مداخله‌‌های سیاسی)، وحدت و اتحادهای توسعه‌گرای یک ملت را به لجن می‌کشند، ملت را شعبه‌شعبه می‌کنند و بین آن‌ها انواع تفرقه‌ی دور از ذهن را به‌وجود می‌آورند، اقتصادش را از ریشه وابسته می‌کنند..... بعد که شیره‌ی هستی و رشد یک ملت تماماً کشیده شد و مردم تبدیل شدند به دسته‌هایی ناتوان و راه‌گم‌کرده، می‌گویند شما خودتان نمی‌توانید به دموکراسی برسید!!!! دموکراسی را باید برای شما «آورد»!!!! تازه برای بعضی از شما اصلاً نمی‌شود دموکراسی «آورد»!!! وقاحت و بیشرمی هم حدی دارد. این آقا ابتدا گروهی را که ساخته‌وپرداخته‌ی خود آمریکاست (طالبان) معادل و مساوی با کل «مسلمین» و نماد «کشور اسلامی» می‌گیرد و بعد حکم می‌دهد که پس شکی نیست که دموکراسی را نمی‌توان به این جور کشورها «آورد»!!! طرفه‌تر از همه این است که این وسط آمریکا می‌شود قهرمان و فداکار و ایثارگر اصلی ماجرا!!!! یعنی تاریخ روابط آمریکا و افغانستان در یک چشم‌بندی عجیب تبدیل شد به این‌که آمریکا این‌همه پول خرج کرد و کشته داد تا به افغانستان دموکراسی «بیاورد» اما صد افسوس که نشد، چون «مسلمین» اصلاً نمی‌دانند دموکراسی چیست. حرف دیگری نمی‌توان زد. هرکس اندکی با تاریخ صد سال اخیر جهان آشنا باشد به راحتی فریبکاری آمیخته با بیشرمی و وقاحت را در تک‌تک جمله‌های این خادمان نظم آمریکایی تشخیص می‌دهد. ولی دو نکته در اینجا روشن شد، اولاً جبهه سلطنت‌طلبان با تمام فراکسیون‌های راست و چپ‌‌اش، اصل و اساس را در توسعه و گسترش نظم آمریکایی قرار داده‌ و مابقی مفاهیم و شعارهای میهنی و دموکراسی‌خواهانه نزد آنان منوط است به گسترش نظم آمریکایی، دوماً برخورد سلطنت‌طلبان با تاریخ و هستی مردم کاملاً مشابه برخورد نیروهای استعماری و امپریالیستی است.
آشی به نام دموکراسی درست کرده اند که خود حاضر نیستند حتی یک ناخنک هم به آن بزنند. بایدن رئیس جمهور کنونی آمریکا گفته است که سال پیش برای اهداف مشخصی به افغانستان رفتیم. ما موفق شدیم به اهدافمان دست پیدا کنیم. هدف ما در افغانستان هرگز ملت سازی نبوده است. هدف ما در افغانستان، «مستقر کردن دموکراسی نبود». هدف ما از آمدن به افغانستان جلوگیری از حمله تروریستی به آمریکا بود.
(https://b2n.ir/u51023)
ترامپ رئیس جمهور پیشین که به تازگی خستو شده است آمریکا خاورمیانه را نابود کرد (https://b2n.ir/g70464) و اشرف غنی به باده گساری با آمریکایی ها می نشست (https://b2n.ir/f68914)، در گفت و گویی با فاکس نیوز گفته است: «رفتن به خاورمیانه تصمیم وحشتناکی بود. می دانم که خانواده بوش خوشحال نخواهند شد اما باور دارم این تصمیم [حمله به افغانستان] بدترین تصمیم در تاریخ کشور ما بود. خاورمیانه را نابود کردیم و میلیون ها نفر کشته شد. باور دارم این بزرگترین شرمساری در تاریخ ماست. ایالات متحده آمریکا «تحقیرآمیزترین دوره» را سپری می کند.» (https://b2n.ir/p41648).
اما، جناب والتر گرامی، در جمجمۀ برخی ها قبلۀ آملشان ناجی جهان و «آورندۀ دموکراسی» است. قبله آمل بار دیگر افتضاح ویتنام را تکرار کرد. رها کردن پشت اشرف غنی، گریختن او با میلیون ها دلار از پول مردم، در به در شدنش در جهان، به بستر بیماری افتادن و... آدم را یاد رویدادی می اندازد که مانند سلام آشنا است.
شما دم از منافع ملی می زنید ولی نگفتید که دخالت نظامی ایران در افغانستان موجب جلب کدام منفعت ملی می شود؟ جواب این است که هیچ منفعتی. بغض معاویه (بخوانید جمهوری اسلامی) دارید نه حب علی (بخوانید منافع ملی). در خوشبینانه ترین حالت می توان گفت که شما در نوشتار مخاطب خود دقت نمی کنید. من نگفتم حاضر بودم برای حفظ اسد لباس رزم بپوشم و اسمش را دفاع از حرم بگذارم. بنده اصلا شیعه نیستم که بخواهم از دکانداری آقایان به نام ضریح و حرم دفاع کنم. حفظ بشار اسد به من ارتباطی ندارد. آنچه به من مرتبط است، باز ماندن راه دستیابی به اسرائیل برای از بین بردن آن است که به خاطر آن حاضر بودم، هستم و خواهم بود که سلاح به دست بگیرم. حالا چه بشار اسد بر سر کار باشد چه نباشد. مثل روز روشن است گروه معارضینی که در اسرائیل مداوا می شوند، قرار نیست با قدرت گرفتن در سوریه، امکان اعمال فشار بر اسرائیل را فراهم کنند، فلذا براندازی ایشان از اوجب واجبات است. مسئله اینجاست که من مثل شما طالبان را شر مطلق نمی دانم. ایراد طالبان چیست؟ قرائت متحجرانه از اسلام. مزیت طالبان چیست؟ برچیدن پایگاه های آمریکایی در افغانستان. وگرنه تجربه جریان های اسلام گرا در منطقه (حزب عدالت و توسعه در ترکیه، داعش در عراق و همین طالبان) بخوبی نشان داده که بر سر کار آمدن سکولارها کمتر به ضرر ایران است تا اسلام گرایان سنی. اشتباه می کنید اگر تصور می کنید برآمدن طالبان برای من بی اهمیت است. مشکل اینجاست که اولا طالبان در میان پشتون ها -که حدود ۴۰ درصد افغانستانی ها را شامل می شوند- نفوذ بالایی دارد. ساده انگاریست اگر تصور کنیم پس از تلاش ۲۰ ساله آمریکا، زور ایران به برانداختن آن می رسد. دلیلی هم ندارد وقتی هواخواهانی بین افغانستانی ها دارد، با آن وارد جنگ شد. مزیت این جنگ برای ایران چیست آقای منافع ملی؟ هیچ! شما دم از منافع ملی می زنید ولی مایلید ایران وارد جنگی شود که برای آن دستاوردی نخواهد داشت. راهکار ایران چیست؟ نمی دانم. چه باید باشد؟ مدارا برای حفظ جان شیعیان هزاره. خواه ناخواه طالبان در افغانستان بر سر کار خواهد آمد و واقعیتی عینی و میدانیست، چه ایران وارد جنگ بشود و چه نشود. بنده بیشتر از جنابعالی یارانه نمی گیرم و آنچه از آن دفاع کرده ام، سیاست های درست جمهوری اسلامی در قضیه فلسطین و حجاب اجباری و احکام شرعی و مقابله با رژیم آمریکاست. دغدغه حفظ نظام دیگر چیست؟ من کجا اصلا حرف از طالبان زدم که فرش قرمز برای آن پهن کرده باشم؟ مگر تا همین نوشتار، حرف دیگری در خصوص طالبان زده بودم؟ اشتباه می کنید اگر تصور می کنید بین طالبان و داعش تفاوتی نیست. از قضا معتقدم حکومت مقتدر (چه طالبان و چه غیر آن) مانع از ظهور داعش در افغانستان می گردد. گاهی دفع افسد (داعش) به فاسد (طالبان) تنها انتخاب است...... خب حالا فهمیدیم که اجبار به حضور در استخر مختلط در فرانسه، جزو "اصول کلی" این کشور است. چه اصول کلی مسخره ای دارند. و مردمان دلیر در غرب!!! گویا این واژه دلیر را مثل نقل و نبات همه جا بکار می برید و لابد هر که بی غیرت تر است، دلیرتر هم هست. آموزش شنا یک مسئله است، اجبار به حضور در استخرهای مختلط مسئله ای دیگر. گویا شما علیرغم اینکه دم از فرهنگ ایرانی می زنید، در بهشت ایران سکولار هم از این خواب و خیال ها دارید. اصلا اجازه دهید با ادبیات خودتان با شما سخن بگویم. مسلمانان دلیر در غرب بر سر دخترکان خردسال هم حجاب می گذارند. و فرمودید در "جهان آزاد" مخالفت با قوانین اسلام شجاعت می خواهد؟ اگر منظور از جهان آزاد همان جهان کفر است، لازم است عرض کنم که در جهان اسلام هم مخالفین با قوانین احمقانه سکولار را شجاع می نامیم. اگر سیاست ایران رافضی گری است، چرا با حماس همکاری می کند؟ خوب است تامل بیشتری کنید. و دلیران شارلی ابدو کجا هستند؟ آه فراموش کردم. زیر خاک خفته اند.
اینکه دموکراسی را نمی شود به یک کشور اسلامی آورد شکی در آن نیست از واضحات است، عمده مسلمین قوانین شرع را بر قوانین دموکراسی ارجح میدانند مشخص است برای یک مسلمان قضا نشدن نمازش از رد نشدن از چراغ قرمز راهنمایی و رانندگی مهم تر است برای آنان تجارت تریاک قبول است و نظام بانکداری حرام ، اینکه نمی شد از افغانستان یک کره جنوبی بعد از جنگ ساخت از واضحات بود دور از انتظار نیست امروز برخی چپ گراها تفسیر بعد از وقوع می کنند و می گویند ما می دانستم و بهتر بود طالبان را به حال خویش رها می کردیم تا هرچه می خواست در استادیوم ها آدم بکشد. بگذریم که حتی افرادی مانند برنی سندرز و بخش زیادی از دموکرات ها جدا از ارتجاع چپ نیستند در این بیست سال عده ای سعی کردن افغانستان را آباد کنند میلیون ها دلار هزینه برای بازسازی مدارس و تجهیز ارتش، میلیون ها دلار کمک به دولت افغانستان ، چندین هزار سرباز کشته شده، هیچ یک باعث نشد دموکراسی و رفاه در افغانستان ماندگار شود چون مردمش اندیشه سکولار ندارند و جمهوری ای مسخره که با تاریخ و میراث افغانستان ارتباطی نداشت در آنجا مستقر شد ، ای کاش حکومت ظاهر شاه ادامه میافت ای کاش حکومت جمهوری کمونیستی دمکراتیک خلق افغانستان روی کار نمی آمد، ظاهر شاه نظامی پادشاهی که کارکرد بهتری داشت ممنوع ورود نمی شود. در بیست سال اخیر عده ای هرچند محدود توانستند رسانه خویش داشته باشند، برخی دختران بتوانند به مدرسه بروند، قوانین کمی تصحیح شود هرچند اندیشه طالبانی در بطن جامعه بود. وقایع شومی مانند قتل فجیع فرخنده از قدرت اندیشه طالبانی میان افغان ها حکایت میکرد. چند لحظه تصور کنید در این بیست سال طالبان همچنان در افغانستان در قدرت بود چندهزار افغان دیگر بیشتر کشته شده بودند؟ از افغانستان چه می ماند؟ افسوس که خشک و تر امروز در افغانستان باهم دارند می سوزند و قوانین اسلامی از دختران خردسال نوعروس هایی برای نئاندرتال های طالبان می سازند. این بیست سال فرصتی کوتاه برای نفس کشیدن قشرهای اندک غیرطالبانی در افغانستان بود. همین بیست سال بهتر از نبود آن بود. هرچند هزینه مالی و انسانی زیادی به آمریکا تحمیل کرد شاید طالبان یاد گرفته باشد توحش اسلامی را کنترل شده به مرزهای خارج از افغانستان منتقل کند. همه می دانیم شارلی ابدو یک روزنامه دست چندم و کم خواننده فرانسوی با تیراژ محدود بود دولت فرانسه به این روزنامه دست چندم هیچ نیازی نداشت اعمال مسلمین در عراق، ایران و افغانستان خود گویای همه چیز هستند ، آن نویسنده محترم نیز با این داستان سرایی ها پول هنگفتی به جیب زد و امروز به لطف آزادی بیان و دموکراسی ( که از نظر ارتجاع سرخ و سیاه کوته فکری و کفر است) در امنیت زندگی می کند. چپ ها دوست دارند از در دروازه رد نشوند اما از نوک سوزن رد شوند برای همین به سبک رائفی پور داستان سرایی می کنند. قبلا شاهد آن بودیم بعد از عمل سر بریدن اسلامی توسط یک مهاجر چچنی در خاک فرانسه ارتجاع سرخ و سیاه هرگونه انتقاد به این سربریدن ها را نوعی اسلام ستیزی تلقی می کردند و درباره همه چیز بحث میکرند غیر از اصل ماجرا که انسانی آزاد توسط یک مسلمان به دلیل عقاید اسلامی سر بریده شده است. والتر بنجامین گرامی واقعا از تو انتظار داشتم متنی بخوانم که در آن به سبک دیگر دوستانت سربریده شدن آن بینوا را توسط آن زامبی اسلامی واضح تر ستایش کنی، برایم عجیب بود بطور مستقیم چنین متنی از شما ندیدم، مثلا با مهارتی که در واژه سازی و تغییر معنایی داری می توانستی بنویسی "در یک اقدام شجاعانه یک شهروند مظلوم چچنی تبار قهرمانانه دست به انتقام جویی و تلافی نسبت به یک مرد سفید پوست نژادپرست زد و از وی سالها انتقام تحقیر و استعمار را گرفت و به دیگران هشدار کوبنده ای داد و از هویت متفاوت خویش پاسداری کرد" صادقانه بگویم انتظار چنین سبکی را از شما داشتم. درسی که از وقایع افغانستان و موضع گیری ارتجاع سرخ و سیاه می توان گرفت برای آینده ایران سودمند است. و می توانیم بفهمیم جمهوری قوم گرا چه عواقب هولناکی برای ایرانیان دارد می توانیم بفهمیم اسلام به هیچ شکل آن حامی دموکراسی و خردگرایی نیست ، می توانیم بفهمیم مردم ایران چهقدر تنها هستند، ما مردم ایران در آبان ماه و دی ماه کشته های بسیار دادیم در بحران کرونا به دلیل خیانت جمهوری اسلامی ده ها هزار کشته دادیم که با مدیریت درست آنها زنده بودند، ما ایرانیان اهل فلسطین و لبنان نیستیم که برای ارتجاع سرخ و سیاه ارزشی داشته باشیم برای آنان تروریست های اسلامی و چریک های مارکسیست مهم هستند و غربستیزی به هر قیمتی، اگر دوباره تظاهراتی برای آزادی ایران شود و در آن ده هزار ایرانی نیز کشته شوند باز هم برای این جماعت نئاندرتال و ارتجاعی پشیزی ایرانیان ارزشی ندارند. اطلاع از این حقیقت آشکار چراغ رهایی ایرانیان خواهد بود. کشور ما اسیر شده است و موافق سیاست های رژیم نیستیم. این اتفاقات کمک کرده است ایرانیان امروز نسبت به قبل دوست و دشمن خویش را بهتر بشناسند و برای صحبت های بیمارگونه آنان ارزشی قائل نشوند
کاربر گرامی به این کار شما فرافکنی می گویند چون شما حاضر بودید لباس رزم بپوشید و برای حفظ اسد الله اکبر گویان بجنگید و اسمش را دفاع از حرم بدانید اما الان در برابر مشتی نِئاندرتال اسلامی بی تفاوت هستید . این تناقض آشکار شماست که طالبان در نزدیکی مرزهای ایران برای شما اهمیتی ندارد. بجای فرافکنی با خودت صادق باش. تکلیف امثال ما مشخص است امثال ما دنبال منافع ملی ایران هستیم برای ما رژیم امر مقدسی نیست دغدغه حفظ نظام نداریم نان در خون ملت نمی زنیم و تناول کنیم. برای ما رژیم مانند یک سیسم عامل کامپیوتر است هر وقت یک جاگیزین بهتر برای آن آمد باید آپدیت یا تغییر کند بدون هیچ اندوهی . برای ما نه فلسطین و نه اسرائیل اهمیتی ندارد چیزی که اهمیت دارد منافع ملی ماست و تشخیص موضع درست سیاسی وظیفه من نیست وظیفه یک سیاستمدار ایران دوست و ملی گراست. اما شما تکلیفت با خودتان روشن نیست از یک طرف از اسد و حماس حمایت می کنید که سابقه آنان در فساد و دیکتاتوری و خیانت روشن است و از طرف دیگر فرش قرمز برای طالبان پهن میکنید. من یک سیاستمدار نیستم اما آشکار است قدرت گرفتن طالبان در شرق ایران (کشوری که بخشی از ایرانشهر است) برای کشورم بسیار خطرناک است شاید قدرت گرفتن طالبان به نفع چین و روسیه باشد اما به نفع کشور من نیست گروهی اسلامی و تند رو که در قرن بیست و یکم دنبال احیای امارات اسلامی و پیروی از دستورات یک کتاب باستانی در هزار و چهارصد سال پیش هستند. گروهی که دشمنی آنان با ایران، هویت ایرانی و زبان فارسی مشخص است . مسلما برای شما که دغدغه حفظ نظام برایتان از منافع ملی اهمیت بیشتری دارد و ایران را برای نظام اسلامی میدانید و نه نظام برای ایران ، صحبت های من برای شما قابل درک نیست. فعلا تشکیل امارات اسلامی طالبان را به شما تبریک عرض می کنم آنان مانند شما اسلام را چراغ هدایت می داند احتمالا چندماه یا چند سال آینده جنگ های بین رافضی ها و عمری ها در دو سوی مرز شروع می شود و این موضوع عمر رژیم مطبوع شما را بیشتر می کند و ایران من را ضعیف تر. اینکه مانند وزیرخارجه رهبرتان دست به ماله کشی زدید و تلاش کردید بین داعش و طالبان تمایز بگذارید واقعا نا امید کننده بود هم من و هم شما دوران حکومت طالبان بر افغانستان را به یاد داریم. فرقی بین سربریدن داعشی ها با کشتار طالبان نیست، کفن نظرمحمد معروف به «خاشه جوان» کمدین معروف افغان در ولایت قندهار هنوز خشک نشده است. یک سری اصول کلی وجود دارد کسی که می خواهد به استخر برود باید لباس مخصوص استخر به تن داشته باشد همه جا مانند مکتب خانه های اسلامی طالبان نیستند که در آن قرآن تلاوت کنند، مردمان دلیر در غرب می خواهند کودکان را توانمند کنند و مهارت هایی مانند شنا را به آنان یاد دهند مردمان شجاع به افرادی که می خواهند قوانین امارت اسلامی را در خاک کشورهای آزاد پیاده کنند نه می گویند. نمی شود به مادر آزاد اندیشی که کودک خردسال خویش برای شنا به استخر برده بگویند فرزند تو حق شنا کردن ندارد زیرا بچه مسلمانی در استخر هست که بدن کودک تو را نجس می داند و یا دوست ندارد با فرزند تو در یک استخر باشد مسلما مادری که مخالفت میکند دلیر است. بی شک پدری که با خانواده خویش صمیمی است و سر دختران خویش را بابت چند تار مو نمی برد دلیر است. بی شک روزنامه نگاری که چیز جنون آمیز است را به تمسخر میکشد علارغم همه پیامد آن شجاع است بی شک آنانی که برخلاف حمایت چپ ها سربریدن منتقدین را جنایت و توحش خطاب میکنند شجاع هستند. عجیب است که نمی دانی امروزه در جهان آزاد مخالفت با قوانین اسلامی شجاعت می خواهد، شهروند جان خویش را کف دست میگیرد و با دلیری با زورگویی اسلامی در کشورش مقابله میکند. درضمن سخنان من هنوز در پایین است لطفا نوشتار من رو تحریف نکنید نوشته "سربازان اشغالگر و کودک کش رژیم اسرائیل را "دلیر" می خوانده است. دلیری در برابر کودکان صبرا و شتیلا!! " از اساس تحریف نوشتار طرف مقابل است البته اگر واقعا دل شما برای کودکان صبرا و شتیلا می کشت حامی رژیم جمهوری اسلامی و حماس نبودید، مسلما نیک می دانید اینها با مردم کشورهایی که به سلطه کشیده اند چه کرده اند. امثال من دنبال منافع ملی هستند و دست خویش را آلوده به خون کسی نمی کنیم برعکس آنهایی که در سوریه، عراق، لبنان، اروپا کارهای تروریستی میکنند تحقیقات مستقل نشان میدهد که سردار شما جناب سلیمانی با سیاست های رافضی گری باعث مرگ چند هزار سوری و عراقی شده است اگر نمی دانید از مردم سوریه بپرسید.

« اینکه دموکراسی را نمی شود به یک کشور اسلامی آورد شکی در آن نیست از واضحات است، عمده مسلمین قوانین شرع را بر قوانین دموکراسی ارجح میدانند مشخص است برای یک مسلمان قضا نشدن نمازش از رد نشدن از چراغ قرمز راهنمایی و رانندگی مهم تر است برای آنان تجارت تریاک قبول است و نظام بانکداری حرام » .
این ایدئولوژی خود از موانع اسقرار دمکراسی در جوامع مسلمان است . بیش از 20 درصد جمعیت جهان مسلمان هستند . اگر دموکراسی اصل مطلوبی برای حکومت است ؛ در جهانی که بیش از پیش زندگی مردمان آن به هم گره خورده ، نمی توان انتظار داشت که مسلمانان چه از منظر درون دینی و چه از دید برون دینی ، مخالف دمکراسی باشند اما این اصل مبنای نظم سیاسی در جهان باشد . در واقع موکول کردن تحقق و استقرار دمکراسی به نفی دین یا تبعید آن از عرصه سیاسی ، ناممکن کردن استقرار دمکراسی است ، حد اقل به تعویق انداختن و متزلزل و شکننده کردن آن است .
از منظر جامعه شناسی تاریخی دین هم نمی توان تفسیر یکسان و ثابت دین را واقعی و حتا شدنی انگاشت . در واقع در هر زمان ، تفاسیر و روایت های گوناگونی از دین وجود داشته و همه روایت ها و تفاسیر ، دستخوش تحول دائمی بوده اند . اصرار بر تعابیر و مواضع و احکام تغییر ناپذیر و همیشگی ـ همه جایی در واقع بیشتر نماد مقاومت معمولاً ناموفق در برابر تغییرات ناگزیر آموزه ها و مناسک دینی است . ( پافشاری بر این امر از دیدگاه ضدیت با دین انگیزه دیگری دارد : کهنه و ضعیف جلوه دادن رقیب و راندن آن از میدان رقابت به ویژه از سوی طالبان یکه تازی . )
ژرف‌نگری و عمق تحلیل‌های علامه ctr2006 چهار ستون بدن انسان را به لرزه می‌اندازد. واقعاً وجود این علامه نعمتی است برای شازده رضای آمریکایی‌السلطنه. از سال 2001 عده‌ای به‌طرق مختلف نشان دادند که تجاوز آمریکا به افغانستان دیر یا زود به بازگشت مقتدرتر طالبان خواهد انجامید، در تمام سال‌های به‌اصطلاح «صدور دمکراسی» آمریکا بارها و بارها هشدار دادند که اقتصاد افغانستان بیش از پیش وابسته و گسسته شده، هشدار دادند که دولت مرکزی فاقد هرگونه اختیار و اقتداری برای برنامه‌ریزی یکپارچه اقتصادی-سیاسی و اجرای آن است، هشدار دادند که کشت و تجارت تریاک و زمین‌داری و مناسبات همراه آن فاجعه‌بار گسترش‌ یافته، بحث کردند که ساختارهای اجتماعی و اقتصادی پشتیبان طالبان در طول حضور آمریکا نیرومندتر شده‌اند و دولت مرکزی و اشغالگران هیچ عزم و اراده‌ای برای چیرگی بر این ساختارها ندارند و هشدار دادند که وابستگی ارتش افغانستان به آمریکا ویرانگر است و پیامدهای مهلکی خواهد داشت. از همان زمانی که این بحث‌ها آغاز شد، عده‌ای مثل نئاندرتال‌ها با چوب و چماق بر سر گویندگان این مباحث می‌ریختند که نخیر!!! غلط کرده‌اید!!! آمریکا برای آزادی افغانستان و حذف همیشگی طالبان آمده، گره افغانستان فقط با دندان آمریکا و انگلیس گشوده می‌شود و جالب‌تر اینکه پیدا و پنهان از آمریکا می‌خواستند و هنوز می‌خواهند که با جنگ و تحریم همین بلا را سر ایران هم بیاورد............................... حالا که تجاوز آمریکا و متحدانش به افغانستان با مذاکرات و توافقنامه‌های آمریکا با طالبان به سرمنزلی رسید که از سال 2001 قابل پیش‌بینی بود و پیش‌بینی شده بود، حالا معلوم می‌شود که آن نئاندرتال‌ها «چپ» بوده‌اند!!! عجب! چپ‌ها بودند که طالبان را در پاکستان سازماندهی و مجهز کردند، چپ‌ها بودند که با عربستان سعودی بر سر طالبان قمار کردند، چپ‌ها بودند که به رهبری کلینتون، طالبان را در صربستان شبیه‌سازی کردند، چپ‌ها بودند که مانع نوسازی اقتصادی افغانستان شدند، چپ‌ها بودند که دولت مرکزی و ارتش افغانستان را اینگونه از درون تهی کردند، چپ‌ها بودند که دست به دامان آمریکا شدند تا به ایران هم دمکراسی صادر کند..... خلاصه، وقتی شما مجهز به دشمنانی به نام «ارتجاع سرخ و سیاه» باشید، دیوار حاشاتان بس بلند می‌شود. محض اطلاع:: کسی که پته شارلی ابدو مزدور را بر آب انداخت هیچ ربطی به چپ و چپ‌ها نداشته و ندارد. این شخص موریس سینه کاریکاتوریست سابق نشریه شارلی ابدو است. موریس سینه طی چندین مقاله و به‌تفصیل نشان داد که چگونه شارلی ابدو در خدمت دولت فرانسه عمل می‌کرد و با ترویج عرب‌‌هراسی راه دولت را برای سرکوب جنبش‌های اعتراضی اعراب در فرانسه و اقدامات امپریالیستی فرانسه در آفریقا هموار می‌کرد. جالب است که خود موریس سینه به‌خاطر آنکه در کاریکاتوری پسر سارکوزی را نقد کرده بود از شارلی ابدو اخراج شد!!! همان شارلی ابدوی شجاع و آزادی‌خواه که با توهین‌های وقیحانه به زنان عرب می‌خواست زن‌ستیزی را براندازد....
تا زمانی که جمهوری اسلامی در سوریه و عراق و فلسطین مداخله می کرد، فریاد و فغان برخی بلند بود که "نه غزه و نه لبنان"، حالا که جمهوری اسلامی در افغانستان مداخله نمی کند، ناله می کنند که "چرا لباس رزم نمی پوشید"! نه، مشکل مداخله کردن یا نکردن ایران نیست. مشکل این افراد با جمهوری اسلامی است. اگر ایران پناهجو بپذیرد، می گویند خودمان مشکلات زیادی داریم. اگر پناهجو نپذیرد، می گویند حمایت از مظلومین دروغ است. اگر ایران کشتی های تجاری اسرائیل را بزند، می گویند دنبال ناآرامیست. اگر نزند می گویند ادعای تو خالیست. اگر با عربستان گفتگو کند می گویند با دوستان متحجرشان هم مشرب اند. اگر گفتگو نکند می گویند از فرقه گرایی سود می برند. تکلیفشان با خودشان معلوم نیست. آیا طالبان همباور با داعش است؟ خیر. عموم داعشی ها سلفی هستند و عموم طالبان حنفی. حالا جالب است کسی اینجا اشک تمساح برای مردم افغانستان می ریزد که سربازان اشغالگر و کودک کش رژیم اسرائیل را "دلیر" می خوانده است. دلیری در برابر کودکان صبرا و شتیلا!! من نفهمیدم چه چیز کشتن کودکان فلسطینی و لت و پار کردن فلسطینیان محاصره شده در غزه دلیریست. همانگونه که نفهمیدم چه چیز ترسیم کاریکاتور پیامبر اسلام (ص) آن هم در خاک فرانسه، کسی را شجاع می کند. همانگونه که نفهمیدم چه چیز پشتک وارو زدن ربع پهلوی او را خانواده دوست!!! کرد. در هر حال این نظرات از هر کسی بعید باشد، از کسانی که دچار سطحی نگری سیاسی بوده و در قرن بیست و یکم بدنبال احیای سلطنت!!!!! هستند بعید نیست. ما ندانستیم در اروپای "آزاد"، چه اجباری خوب است و چه اجباری مذموم. اجبار به پوشاندن موی سر خردسالان بد است ولی اجبار به فرستادن کودکان به استخرهای مختلط توسط مدارس فرانسه خوب است؟ چرا؟ چون اروپا گفته؟
شوربختانه هم اکنون در افغانستان مسلمین مرتجع در حال ویرانی و خرابی هستند این نئاندرتال های صدراسلام و زامبی صفت با همدستی مرتجعین جمهوری اسلامی در حال نابودی همین اندک دستاورد امروز افغانستان هستند. مدافعین اسد که تا دیروز می گفتند هرچند سوریه همسایه ما نیست ولی اگر در سوریه با داعش نجنگیم باید در ایران با داعش بجنگیم، امروز طالبان که هم راستا با باور داعشی است در شرق ایران جولان می دهد و در نزدیکی مرزهای ایران در خراسان میخ خویش را محکم می کوبد ، آیا این مدافعین اسد از طالبان نمی ترسند؟ آیا دوست ندارند لباس رزم بپوشند؟ ناراحت نیستند که این گروه های تندرو اسلامی همسایه حرم امام رضایشان شده اند؟ یا شاید همدست پیروان خلیفه در ماه محرم شده اند؟ امروز در افغانسان جهاد نکاح را دوباره شروع کردند، دوباره عقد اجباری دختران خردسال با هیولاهای طالبان اسلامی را آغاز کردند و البته دور از انتظار نبود که ببینیم چپ هایی که برای هرچیزی گلو پاره می کنند و برای فلسطینی ها اشک تمساح می ریزند و حامی حماسی هستند که از کودکان به عنوان سپر انسانی استفاده می کند و برای هر موضوعی تظاهرات میکنند چرا حالا خفه خون گرفته اند! اتحاد سرخ و سیاه همیشه در حال نابودی و کشتار است. امروز به نیروهای شجاع مانند روزنامه نگاران شارلی ابدو بیشتر احساس نیاز می شود، روزنامه نگارانی که بر خلاف امواج قدرتمند آب حاصل از نیروهای چپ شنا می کنند. مدت هاست که جنبش چپ تلاش می کند خشونت های اسلامی مانند اجبار کردن کودکان و تبعیض شدید به زنان مسلمان را با دگرگون کردن واژگان عادی نشان دهد. آنان تلاش دارند در قلب اروپا بلاهایی که بر سر زنان مسلمان می آید را با اسم های فریبنده ای مانند تفاوت فرهنگی و سبک زندگی عادی نشان دهند، تا هیچ کس جرات نکند از کودک مهاجر مسلمانی که در قلب اروپا از حق یک زندگی آزاد محروم است و با تهدید بریده شدن سرش روبرو است و بدون اینکه انتخاب کرده باشد مجبور است در خردسالی حجاب داشته باشد دفاع کنند. گروه های چپ بزرگترین حامی خشونت های خانگی مسلمین در اروپا هستند. امروزه چپ ها و اسلامیت ها به آرزوی خویش در افغانستان رسیدند
همه چیز مورد کشور کانادا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک