همه چیز مورد کشور کانادا
نویسنده:
رضا فریدون نژاد
امتیاز دهید
.
تعداد صفحات : ۶۲
کتابی جامع برای علاقمندان و دوستداران به سفر و زندگی در کشور زیبای کانادا…
در این کتاب با اطلاعات مختلف و جامعی در مورد این کشور آشنا خواهید شد،بنابراین چنانچه به هر دلیل قصد سفر به کشور کانادا را دارید،مطالعه این کتاب را به شما پیشنهاد می نمایم.
این کتاب در بخش های اصلی زیر تهیه شده است که هر بخش حاوی مطالب مفید و خواندنی مرتبط می باشد .
اطلاعات عمومی کانادا
اطلاعات جامع زندگی در کانادا
اطلاعات جامع تحصیل در کانادا
اطلاعات ویزای کانادا
مزایا و مسائل ناخوشایند مهاجرت به کانادا
اطلاعات متفرقه و خواندنی
معرفی چند ایالت مهم کانادا
عجایب هفتگانه کانادا(تصویری)
۱۰ مکان دیدنی مونترال کانادا(تصویری)
کشور کانادا در یک نگاه
بیشتر
تعداد صفحات : ۶۲
کتابی جامع برای علاقمندان و دوستداران به سفر و زندگی در کشور زیبای کانادا…
در این کتاب با اطلاعات مختلف و جامعی در مورد این کشور آشنا خواهید شد،بنابراین چنانچه به هر دلیل قصد سفر به کشور کانادا را دارید،مطالعه این کتاب را به شما پیشنهاد می نمایم.
این کتاب در بخش های اصلی زیر تهیه شده است که هر بخش حاوی مطالب مفید و خواندنی مرتبط می باشد .
اطلاعات عمومی کانادا
اطلاعات جامع زندگی در کانادا
اطلاعات جامع تحصیل در کانادا
اطلاعات ویزای کانادا
مزایا و مسائل ناخوشایند مهاجرت به کانادا
اطلاعات متفرقه و خواندنی
معرفی چند ایالت مهم کانادا
عجایب هفتگانه کانادا(تصویری)
۱۰ مکان دیدنی مونترال کانادا(تصویری)
کشور کانادا در یک نگاه
آپلود شده توسط:
keyvans110
1392/11/09
دیدگاههای کتاب الکترونیکی همه چیز مورد کشور کانادا
خط و مشی شما صادرکنندگان دموکراسی اینجا روشن میشود که تا کسی موضعتان را نقد میکند به جای دفاع از موضعتان، سریعاً سپر دفاعی «ارتجاع سرخ و سیاه» را علم میکنید و خود را در حال مبارزه با روح استالین و روح چپ و روح بنیادگرایی بهتصویر میکشید. طرفه اینجاست که بر کسی پوشیده نیست که این «شیادهای چپ» همگی متحد و موتـلف خودتان هستند.
در طول سالهای خـارجنشینی شماها چه نیروهایی از همه به شما نزدیکتر بودهاند؟ بیشترین نشست و برخاست و بدهبستان را بعد از آمریکا و اسرائیل با چه گروههایی داشتهاید؟ هر آدم آگاهی این را میداند. محض نمونه به حامیان و هواداران و اعمال «جمعیت سوسیال دموکراسی برای ایران» رجوع کنید! بهتر است نامهای به شازده بنویسید و بگویید چندان با «ارتجاع سرخ» نشست و برخاست نداشته باشد که روح همایونی پـاپـا و گِرَندپـاپـا آزرده شود.
بدون تردید، ضرورتی پشت این نزدیکی چپ و سلطنت وجود دارد، و آن تکیهی هر دو بر امپریالیسم و «نظم آمریکایی» است. همانطور که گفتم ستون سیاست شما را «سیاست و دیپلماسی آمریکا و اسرائیل» تشکیل میدهد. به همین خاطر، شما «دوست» و «دشمن» خود را فقط و فقط با همین شاخص تعریف میکنید. هرکس ضد «نظم آمریکایی» باشد میشود «ارتجاع سرخ و سیاه» و هرکس روی خوشی به «نظم آمریکایی» نشان دهد میشود «متحد استراتژیک شما حتی اگر «ارتجاع سرخ» باشد!!!
ولی مردم ایران آنقدر که شما میپندارید ناآگاه نیستند. در نامهای که اخیراً جبههی شما به نفتــالی بنــت غــاصب و متــجــاوز نوشت و شازده احمقالدوله تاییدش کرد، آمده است که ایران «همپیمان استراتژیک اسرائیل» خواهد شد!!!!! همپیمانها و متحدان استراتژیک شماها تماماً از همین قماش بودهاند و هستند، سرخ و سیاه و سفید ندارد. اکثریت چپ یا آشکارا از این نامهی وطنفروشانه دفاع کرد یا در برابرش سکوتی کرد که از صد دفاع بدتر است. اما مردم واقعیتها را میبینند. کل هستی شما گرفتار چنین دودوزهبازیِ مسلم و محرزی است. تمام چارچوب فکری و ایدئولوژیک شما بر تــقبیـح و مذمــت حملـه اعراب به ایران استوار است، آنگاه «همپیــمان استراتـژیک» شما متجاوزان و غارتگران و غاصبــانی هستند که از اولین روز قدرتگیریشان به هرکجای آسیا و آفریقا و آمریکای جنوبی که توانستهاند دستدرازی کردهاند. غاصبانی که کشور و ملتی را تحت اسارت خود نگه داشتهاند و هر روز برای غصب مناطق دیگر نقشه میکشند و سلاح میخرند. اینجاست که نقاب از چهره یا به قول شما چهره از نقاب میافتد. این «استراتژی» چیزی بهجز تجاوز و غصب و غارت ندارد. خود اسرائیلیها بارها به محتوای واقعی استراتژی خود اعتراف کردهاند. حال، شما هم حداقل به اندازهی این «همپیمان استراتژیک» خود شرف و انسانیت داشته باشید و به ماهیت این «استراتژی» اعتراف کنید. مثل دوستان خود فاشگو باشید و این وحدت سیاسی را پشت این حرفهای بچهگانه که اسرائیل به اعراب واکسن میزند!!! پنهان نکنید.
علامه ctr2006 میفرمایند «اینکه دموکراسی را نمی شود به یک کشور اسلامی آورد شکی در آن نیست» توجه کنید!!! دموکراسی را نمیتوان «آورد»... آورد!!!!! جلالخالق! از کجا آورد؟! چه کسانی آن را بیاورند؟! اصلاً مگر دموکراسی چیزی است که میتوان آن را از جایی به جای دیگر برد؟ این ادبیات، ادبیات چه کسانی است؟ واقعاً این شعار کدام نیروهاست؟ به تاریخ صد سال گذشته کشورهای بهاصطلاح «جهان سوم» نگاه کنیم. ابتدا دهها سال از همه طرف و به همه شکل مسیر رشد و توسعه یک ملت را بند میآورند. تمام جنبشها و حرکتهای مترقی و استقلالطلبانه و مردمسالارانه را بهطرق مختلف سرکوب و منحرف میکنند (یا با قتل عام یا با کودتا یا مداخلههای سیاسی)، وحدت و اتحادهای توسعهگرای یک ملت را به لجن میکشند، ملت را شعبهشعبه میکنند و بین آنها انواع تفرقهی دور از ذهن را بهوجود میآورند، اقتصادش را از ریشه وابسته میکنند..... بعد که شیرهی هستی و رشد یک ملت تماماً کشیده شد و مردم تبدیل شدند به دستههایی ناتوان و راهگمکرده، میگویند شما خودتان نمیتوانید به دموکراسی برسید!!!! دموکراسی را باید برای شما «آورد»!!!! تازه برای بعضی از شما اصلاً نمیشود دموکراسی «آورد»!!! وقاحت و بیشرمی هم حدی دارد. این آقا ابتدا گروهی را که ساختهوپرداختهی خود آمریکاست (طالبان) معادل و مساوی با کل «مسلمین» و نماد «کشور اسلامی» میگیرد و بعد حکم میدهد که پس شکی نیست که دموکراسی را نمیتوان به این جور کشورها «آورد»!!! طرفهتر از همه این است که این وسط آمریکا میشود قهرمان و فداکار و ایثارگر اصلی ماجرا!!!! یعنی تاریخ روابط آمریکا و افغانستان در یک چشمبندی عجیب تبدیل شد به اینکه آمریکا اینهمه پول خرج کرد و کشته داد تا به افغانستان دموکراسی «بیاورد» اما صد افسوس که نشد، چون «مسلمین» اصلاً نمیدانند دموکراسی چیست. حرف دیگری نمیتوان زد. هرکس اندکی با تاریخ صد سال اخیر جهان آشنا باشد به راحتی فریبکاری آمیخته با بیشرمی و وقاحت را در تکتک جملههای این خادمان نظم آمریکایی تشخیص میدهد. ولی دو نکته در اینجا روشن شد، اولاً جبهه سلطنتطلبان با تمام فراکسیونهای راست و چپاش، اصل و اساس را در توسعه و گسترش نظم آمریکایی قرار داده و مابقی مفاهیم و شعارهای میهنی و دموکراسیخواهانه نزد آنان منوط است به گسترش نظم آمریکایی، دوماً برخورد سلطنتطلبان با تاریخ و هستی مردم کاملاً مشابه برخورد نیروهای استعماری و امپریالیستی است.
(https://b2n.ir/u51023)
ترامپ رئیس جمهور پیشین که به تازگی خستو شده است آمریکا خاورمیانه را نابود کرد (https://b2n.ir/g70464) و اشرف غنی به باده گساری با آمریکایی ها می نشست (https://b2n.ir/f68914)، در گفت و گویی با فاکس نیوز گفته است: «رفتن به خاورمیانه تصمیم وحشتناکی بود. می دانم که خانواده بوش خوشحال نخواهند شد اما باور دارم این تصمیم [حمله به افغانستان] بدترین تصمیم در تاریخ کشور ما بود. خاورمیانه را نابود کردیم و میلیون ها نفر کشته شد. باور دارم این بزرگترین شرمساری در تاریخ ماست. ایالات متحده آمریکا «تحقیرآمیزترین دوره» را سپری می کند.» (https://b2n.ir/p41648).
اما، جناب والتر گرامی، در جمجمۀ برخی ها قبلۀ آملشان ناجی جهان و «آورندۀ دموکراسی» است. قبله آمل بار دیگر افتضاح ویتنام را تکرار کرد. رها کردن پشت اشرف غنی، گریختن او با میلیون ها دلار از پول مردم، در به در شدنش در جهان، به بستر بیماری افتادن و... آدم را یاد رویدادی می اندازد که مانند سلام آشنا است.
« اینکه دموکراسی را نمی شود به یک کشور اسلامی آورد شکی در آن نیست از واضحات است، عمده مسلمین قوانین شرع را بر قوانین دموکراسی ارجح میدانند مشخص است برای یک مسلمان قضا نشدن نمازش از رد نشدن از چراغ قرمز راهنمایی و رانندگی مهم تر است برای آنان تجارت تریاک قبول است و نظام بانکداری حرام » .
این ایدئولوژی خود از موانع اسقرار دمکراسی در جوامع مسلمان است . بیش از 20 درصد جمعیت جهان مسلمان هستند . اگر دموکراسی اصل مطلوبی برای حکومت است ؛ در جهانی که بیش از پیش زندگی مردمان آن به هم گره خورده ، نمی توان انتظار داشت که مسلمانان چه از منظر درون دینی و چه از دید برون دینی ، مخالف دمکراسی باشند اما این اصل مبنای نظم سیاسی در جهان باشد . در واقع موکول کردن تحقق و استقرار دمکراسی به نفی دین یا تبعید آن از عرصه سیاسی ، ناممکن کردن استقرار دمکراسی است ، حد اقل به تعویق انداختن و متزلزل و شکننده کردن آن است .
از منظر جامعه شناسی تاریخی دین هم نمی توان تفسیر یکسان و ثابت دین را واقعی و حتا شدنی انگاشت . در واقع در هر زمان ، تفاسیر و روایت های گوناگونی از دین وجود داشته و همه روایت ها و تفاسیر ، دستخوش تحول دائمی بوده اند . اصرار بر تعابیر و مواضع و احکام تغییر ناپذیر و همیشگی ـ همه جایی در واقع بیشتر نماد مقاومت معمولاً ناموفق در برابر تغییرات ناگزیر آموزه ها و مناسک دینی است . ( پافشاری بر این امر از دیدگاه ضدیت با دین انگیزه دیگری دارد : کهنه و ضعیف جلوه دادن رقیب و راندن آن از میدان رقابت به ویژه از سوی طالبان یکه تازی . )