رسته‌ها
همه چیز مورد کشور کانادا
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 24 رای
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 24 رای
.
تعداد صفحات : ۶۲

کتابی جامع برای علاقمندان و دوستداران به سفر و زندگی در کشور زیبای کانادا…
در این کتاب با اطلاعات مختلف و جامعی در مورد این کشور آشنا خواهید شد،بنابراین چنانچه به هر دلیل قصد سفر به کشور کانادا را دارید،مطالعه این کتاب را به شما پیشنهاد می نمایم.
این کتاب در بخش های اصلی زیر تهیه شده است که هر بخش حاوی مطالب مفید و خواندنی مرتبط می باشد .
اطلاعات عمومی کانادا
اطلاعات جامع زندگی در کانادا
اطلاعات جامع تحصیل در کانادا
اطلاعات ویزای کانادا
مزایا و مسائل ناخوشایند مهاجرت به کانادا
اطلاعات متفرقه و خواندنی
معرفی چند ایالت مهم کانادا
عجایب هفتگانه کانادا(تصویری)
۱۰ مکان دیدنی مونترال کانادا(تصویری)
کشور کانادا در یک نگاه
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
63
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
keyvans110
keyvans110
1392/11/09

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی همه چیز مورد کشور کانادا

تعداد دیدگاه‌ها:
43
در ادامه توضیحات فوق العاده روشنگر والتر بنیامین،
در رویکرد مارکسیستی، راز موجود در پس تمام آشفتگی های حیات اجتماعی تعارض اجتماعی است و نه عاملانی فردی که بتوان به آنها شخصیت داد. حال آنکه پویش های ایدئولوژیک اساسا متمایل به درکی شخصی شده از تعارضات اجتماعی دارند. همان گونه که نازیسم فیگور یهودی را دستمایه ای قرار داد برای مقبولیت ایدئولوژی خود.
ایدئولوژی اساسا واقعیت را به گونه ای سامان می بخشد که از نظرگاه ما طبیعی جلوه کند، و تضادهایش را نوعی انحراف از مسیر اصلی آن جا می زند و نه مواد اصلی تشکیل دهنده ساختارش.
فرزند همکار من به کانادا رفته او دو نکته در این رابطه می گوید :
1- جوانان کانادایی در دانشگاه با هم هستند و با ملیت های دیگر نمی جوشند . . .
2- با این وجود اگر بنا باشد داخل جوی آب و کنار پیاده رو هم بخوابم دیگر حاضر نیستم به کشورم بازگردم . . . .. . . .
این اتفاقی است که طی 150 سال اخیر در اکثر موارد رخ داده است ؛ یعنی آنانی که فرضاً به قصد تحصیل ، به اروپا و آمریکای شمالی رفتند ، غالباً برنگشتند . این اتقاق ( رفتن و برنگشتن ) در سطوح داخلی هم رخ داد به این معنی که از روستا به شهر کوچک و از شهر کوچک به شهر بزرگ و به ویژه به مرکز ( تهران ) رفتگان ، ماندگار شدند و برنگشتند . این امر هم بر انباشت ثروت و دارایی و هم بر انباشت دانش و مهارت اثر گذاشت و از جنبه های گوناگون قابل کاوش و ارزیابی است و در واقع یکی از بنیادی ترین واقعیت هایی است که در تبیین وضع جامعه و شدت و ضعف گزینه های پیش ِ روی آن باید مورد توجه قرار گیرد . این جا گفتن همین بس که معمولاً این نوع رخدادها را مبنای تحقیر زادگاه قرار می دهند در حالی که اگر میلیون ها « مغز » و « نخبه » رفتند و نفع فردی خود را بر نفع ملی ترجیح دادند ، خود از علل تضعیف مبانی بقاء و رویش میهن است .
«1- جوانان کانادایی در دانشگاه با هم هستند و با ملیت های دیگر نمی جوشند»
این صحبت چندان درست نیست. جوانان کانادایی اتفاقا خیلی هم با روی باز و ذهنیت روشن و دوستانه با تازه‌واردین رفتار می‌کنند ولی معمولا این تازه‌واردین هستند که بیشتر به علت مشکل زبانی با هم‌میهنان خود جمع می‌شوند (مثلا چینی‌ها با چینی‌ها، ایرانی‌ها با ایرانی‌ها و غیره).
«جوانان کانادایی» هم البته به منزله‌ی جوانان سفیدپوست دیگر نیست. بیشتر آنان رنگین‌پوستان (اگر بشود چنین اصطلاحی را به کار برد) انگلیسی‌زبان هستند.
تژادی کمدی اتحاد شوم ارتجاع سرخ و سیاه اینجاست امروزه ارتجاع سرخ در غرب خانواده سنتی را به تمسخر می گیرد و سنت های خانوادگی را تحقیر می کند و ارتجاع سیاه بشدت زنان را سرکوب می کنند اما چهقدر هماهنگ همدیگر را پشتیبانی می کنند! زیرا هر دو به آزادی معتقد نیستند هر دو تحمل نمی کنند در برابر قانون همه ملت برابر باشند یکی دشمن غیرمذهبی هاست و دیگری دشمن کارآفرین ها . مهم ترین علت ممانعت آنان از برپایی یک رژیم ملی بر اساس استاندارد های اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز همین است آنها تحمل نمی کنند یک غیرمذهبی و یک مذهبی در قانون گذاری کشور که متعلق به آنان است برابر باشند، آنان تحمل نمی کنند قانون و سیستمی در مملکت جاری شود که ارزش های تاریخی و ملی و سنتی مردم را احترام بگذارد برای انان اولویت آزادی ستیزی و لیبرال ستیزی است آنان تحمل نمی کنند قانون گذاری که از میل برآیند ملت در موضوعات مختلف تعیین می شود برخلاف نوشتار پیامبرشان مارکس باشد، برای آنان اهمیتی ندارد که قانون ایکس به نفع مردم است یا خیر مهم این هست که روح ضد امپریالیستی دارد یا خیر و آیا در احکام اسلامی به آن اشاره شده یا خیر . این است اتحاد نامبارک ارتجاع سرخ و سیاه که امروز کره شمالی و همچنین ورشکسته های سیاسی کمونیست اقتصادی آمریکای مرکزی و سایر پوپولیست ها و همچین چین کمونیست و یادگار شوروی روسیه امروز استعمارگران ایران هستند. نتیجه این لفاظی ها و شعارهای شیک کمونیستی و اسلامی را امروز در ایران می بینیم . کشوری افسرده با مهاجرت انبوه، دیکتاتوری، خفقان، محیط زیست ویران، مدیریت فجیع بحران ها و... . امروز نیز از نابسامانی در افغانستان سرمست هستند و مردمی که اواره فرودگاه شده اند برایشان اهمیتی ندارد، حرفی که میهن دوستان می زنند بسیار ساده است نیازی به هیچ لفاظی ندارد ، کشور زخم خورده ما خواهان برپایی یک نظام ملی بر اساس منافع ملی ایرانیان است که پشتیبان همه آحاد جامعه از نمازگزار و شراب خوار باشد. حیرت آور و نوبر است عقاید ضدایرانی چپی و اسلامی که علنا ایران دوستی را فحش و فاشیسم برچسب گذاری می کنند سخن از خیانت ملی زنند و سیاه نامه های درهم می نویسند ، ما خواهان سیاست خارجه ای بر اساس منافع ملی هستیم و این عقیده نه ضدملی و استعماری است نه پیچیده.
یک کارکرد ایدئولوژی، به‌اصطلاح «چــهل‌تکـه‌دوزی» است. این کارکرد مثل نـخ و سـوزنی است که لبه‌های متناقض‌ترین ایده‌ها و اعمال و رفتار را به هم می‌دوزد و از آن‌ها یک کل یکپارچه درست می‌کند. با این کارکرد ایـدئولوژی می‌توان همه چیز شد، می‌توان همه چیز را توجیه کرد و زیر بار هیچ نـقد و سنـجشی نرفت. بـدون ایدئولوژی نــمی‌توان هم رفـیـق گرمابه و گلستان چپ‌ها بود و هم چپ‌ها را دشمن نامید؛ بدون ایدئولوژی نمی‌توان «منـافع ملی ایران» را با «اسـتراتـژی اسـرائـیل» به آشتـی رساند و کنار هم نگه داشت؛ بدون ایدئولوژی نمی‌توان به‌طور همزمان هم خود را قربانی «اشغالگری» نامید و هم با وقـیح‌ترین و خـیره‌سرترین اشغـالگران تاریخ «هـم‌پیمان» شد؛ بدون ایدئولوژی نمی‌توان سلطنت خاندان پهلـوی را دنبـاله و تداوم مترقی‌ترین جنبش‌های مردم تعریف کرد و غیره و غیره. ده‌ها مورد مشابه دیگر که اگر کنار هم قرارشان دهیم، می‌بینیم که جـبـهه‌ی سلطنت این کــارکرد ایدئولوژی را به مـرزهایی رسانده است که پیش از این در تصور بشر نمی‌گنجید. فکر نکنم در تاریخ بتوان نیرویی را یافت که اینهمه دوخت و دوز کرده باشد و چنین دست‌ودل بازانه از «ایدئولوژی» استفاده کرده باشد. ولی جالب‌ترین جای قضیه اینجاست که آقایان با سماجتی غریب می‌گویند ما اصلاً چیزی به نام «ایدئولوژی» نداریم!!!! این مدلش را دیگر قطعاً در کل تاریخ جهان نداریم. واقعاً نوبر است. در تاریخ نیرویی نبوده که درست موقع استفاده از نیروی جادویی ایدئولوژی، اینهمه به ایدئولوژی توپیده باشد. این یک جور اَبَـر ایدئولوژی است. ایدئولوژی به توان دو. ایدئولوژیِ ایدئولوژی نداشتن وقتی شما پدر ایدئولوژی را در آورده‌اید!!!!!! باید به دانشجویان علوم سیاسی پیشنهاد داد که روی این ویـژگی غریب جبهه‌ی سلطنت به عنوان نمونه‌ای نادر از کاربرد ایدئولوژی مطالعه کنند. البته این نحوه‌ی استفاده از ایدئولوژی به اعتماد نفسی نیاز دارد که جناب mt1397 توصیف زیبایی از آن ارائه داده است....
پیشتر جواب چپ ها را عرض کردم موضوع جدیدی نیست، عده ای به هر دری می زنند پیشتر گفته شده جز منافع ملی ایران هدفی نداریم و ایران را فدای ایدولوژی نمی کنیم . پادشاهی مشروطه نیز میراثی که از آزادی خواهان به ما رسیده است و در آینده ایران ملت ایران باید حق انتخاب داشته باشند تا آینده کشور خویش را انتخاب کنند
طنز ماجرا اینجاست که افرادی که ادعای جهان وطنی و اسلام سراسری دارند اینک همه تلاش خویش را میکنند که این گروهک اسلامی تندرو با داعش فرق دارد فرقش چیست؟ هیچی، در این مدت، جمهوری اسلامی حتی از کشور ترکیه در مورد نفوذ فرهنگی عقب ماند و حتی نتوانست از پتانسیل زبان فارسی و تاریخ مشترک استفاده کند غیر از رافضی گری دنبال موضوع دیگری نبودند. امروز نسل طالبان جمهوری اسلامی را الگوی خویش در پروپاگاندا قرار داده است. حرف جدیدی ندارم به شما بزنم شما گوش های خودت رو گرفتی که نشنوی زیر کتاب تاریخ سینما دقیق پاسخ شما رو دادم شما دیکتاتور دوست ها فعلا با تازیانه و سرنیزه بر ما حکومت می کنید. کل نفرت شما از رژیم سابق هم برای همین است، شما دوست نداری شراب بخوری؟! خب نخور دوست نداری لخت بری لب دریا؟! خب نرو چکار با بقیه دارید؟ برو توی مسجد قرآن خودت رو بخوان دگراندیشان هم با شما کاری ندارند. حتما باید مثل طالبان یک دست قرآن بدست و با دست دیگر تازیانه به دست به جون مردم بیفتی که وامصیبتا شما چه خوشت بیاد چه خوشت نیاد باید مثل من فکر کنی؟ امروز چندین میلیون ایرانی از وحشت شما مجبور به مهاجرت شده اند؟! چرا دیگر یهودیان و بهائیان و مسیحیان و زرتشتیان که روزگاری درصد قابل توجه ای از جمعیت شهرهای قدیمی ایران را شامل می شدند امروز در ایران بسیار ناچیز شده اند؟ شما که آمار رفقای فلسطینی خویش را دارید می دانید امروز هم نزدیک به هفتصد تن ایرانی دیگر بر اثر کینه جویی و خودخواهی رژیم ایدلوژی زده جمهوری اسلامی با کرونا کشته شدند؟ ارتباط ممنوعیت واکسن مرغوب در اسلام گرایی رژیم است موضوع واضح ای است که رژیم اسلامی با همدستی چپ ها دوست ندارد به شهروندان مسلمان القا شود صنعت و سیستم لیبرال دموکراسی در یک کشور غربی قادر است واکسن خوب بسازد. ( به هر حال مبارزه با امپریالیسم، دموکراسی و لیبرالیسم مهم تر است) متحدین با هم افکار نزدیک دارند برای مثال اسرائیل و امارات متحده عربی افکار نزدیک به هم دارند ارتجاع سرخ و سیاه هم افکار نزدیک به هم دارند اقتصاد ایران را با ونزوئلا قیاس کنید متوجه منظورم می شود شاید امارات متحده عربی مدیریت بحران را از دوستانش یاد گرفته باشد. آیا آن بانوی زرتشتی که با موهای باز در رفراندوم عجیب جمهوری اسلامی گفت حقوق من مانند یک مرد مسلمان حفظ می شود می دانست شما امروز چنین اعمالی دارید؟ فرق طالبان با شما همین هست آنها با وحشت تازیانه می زنند شما با لبخند البته امروزه طالبان تلاش می کند لبخند ظریف زدن را یاد بگیرید. ایران کشور ماست امثال ما رعیت نیستیم ما شهروند و صاحب مملکت هستیم. حقوق همه ما باید با هم برابر باشد علت تنفر چپ ها و اسلامیست ها نیز از رژیم سابق همین است زیرا در رژیم سابق شهروند مذهبی و شهروند غیرمذهبی در حقوق شهروندی برابر بودند اما در این رژیم اسلامی مورد حمایت چپ ها یک مسلمان بر دیگران برتری دارد ولی ما مشتی رعیت و موالی و برده صدراسلام نیستیم که بر ما منت گذاشته شود و با خفت جزیه دهیم. ما کشوری که مال ماست را می خواهیم. به شما قول می دهم اسلام نفس های آخرش ر در ایران می کشد به زودی همانگونه که اثری از اسلام امروزه در آندولس نیست اثری از اسلام در ایرانشهر نیز نخواهد ماند، این امر نیک به کمک امثال شما محقق می شود. راستی تصویر شکنجه گران اسلامی را دیشب در زندان اوین دیدید؟ مشکلی نیست می دانم برای دوستان چپی موضوعی بی اهمیت و بی ارزشی است برای شما زندانیان گوانتانامو که به گواه تاریخ هر کدامشان یک رهبر طالبان و القاعده بودند اهمیت دارد کسی نداند ابتدا می گوید اینها چه انسان های شریفی هستند حتی مخالف سوءرفتار با تروریست های خطرناک هستند و چه فداکاری ها برای جورج فلوید کردند، به به، اما جلو تر که می روی متوجه می شویم اینها خود از عاملین کشتار هستند و حتی نسبت به سرکوب میلیون ها ایغور در چین ساکت می شوند چون به نفع امپریالیسم آمریکاست و اینکه در آنجا مردم آزار می بینند اهمیت ندارند به هر حال خون فلسطینی ها رنگین تر است. تراژدی کمدی اتحاد ارتجاع سرخ و سیاه همین جاست چون هر دو آزادی و دموکراسی و برابری در برابر قانون را کفر و بی اهمیت می دانند با هم متحد می شوند ، نفرت آنان از رژیم سابق نیز از همین میل به پلیدی منشا می گیرد. درضمن مثال شما بی ربط بود مسلمانان به غرب مهاجر هستند و بسیاری از این مسلیمن آزاد هستند مثلا سنی ایرانی که از تهران و مشهد به فرانسه مهاجرت کرده است در شهر و دیار خودش حق داشتن مسجد و پخش شدن اذان اهل سنت را ندارد ولی در پاریس دارد یا کشور اسرائیل پلیس مسلمان و وزیر مسلمان دارد اما در ایران بهاییان ظاله محسوب می شوند . ضمنا گذشت آن زمانی که اکثریت قاطع ایرانیان مسلمان بودند با استقرار رژیم اسلامی با چهره بدون رتوش اسلام آشنا شدند امروزه ایران قبل از آنکه مردمی مسلمان داشته باشد مردمی بی دین دارد . نظر شما در مورد یک رفراندوم چیست؟ اعمال ترورسیتی زیر گرفتن یک خانواده در کانادا خوشبختانه توسط دولت کانادا محکوم شد اما سر بریدن یک معلم فرانسوی از سوی مسلمین محکومیتی عمدتا نداشته است، غیرت لیبرال ها در پاسداری از نظر مخالفین و پاسداری از آزادی است شما نیز خوشال باشید که افغانستان را به مخالفین آزادی افزودید ( باعث خوشحالی است اعتراف کردید کار شما و هم فکران شما بود) از امروز مصیبت های مردم افغانستان بیشتر شد ولی خوب چه اهمیتی دارد طالبان مسلمان هستند و شریعت اسلام را اجرا می کنند.
امتیاز شیوه‌ی بحث علامه ctr2006 اینجاست که نشان می‌دهد جبهه‌ی سلطنتی (راست و چپ) تا چه اندازه زبان‌باز و لفاظ و شعارزده است. این زبان‌بازی و شعارزدگی هم بی‌دلیل نیست. وقتی شما تا عمق وجودتان گرفتار تضاد و تناقض باشید و به قول معروف یک روده‌ی راست در شکم‌تان نباشد ناچار می‌شوید در هر گفتگویی به لفاظی و شعارگویی و ماست‌مالی چنگ بیندازید. هر آدمی که سرنوشت میهن‌اش را به «استراتژی» بیگانگان گِره نزده باشد، این‌ها را می‌داند ولی تکرارش واجب است: 1ـــ واردات کالاهای مصرفی و صنعتی مورد نیاز مردم یک چیز است، نامه‌ی فدایت شوم برای یک رژیم اشغالگر نوشتن و «هـم‌پیــمان استــراتژیک» او شدن یک چیز دیگر. این را هر بچه‌ی نوآموزی می‌داند. از این شیره‌ها سر ما نمالید که دیگر جای شیره‌مالی روی سر ما وجود ندارد. جبـهه‌ی سلطنتی پیشاپیش وطن ما را «هم‌پیمان استراتژیک» آتی یک رژیم اشغالگر معرفی کرده است. این دیگر «ادعای مضحک چپ‌ها» نیست!!! عبارت «هم‌پیمان استراتژیک» که بار سیاسی معینی دارد، تازه بیان لطیف‌شده‌ی قول‌وقرارهایی است که این جبهه پشت پرده با اتاق‌های فکر آمریکایی و صهیونیستی گذاشته و می‌گذارد. ایرانیان آگاه از کم‌وکیف این قرارها خبر دارند. پس بحث را منحرف نکنید. شما با رجوع به واقعیات تاریخی، نه با سخنان شعاری، بفرمایــیــد که دقیقاً «مــنــافع مــلـی ایـران» چه جایگاهی در «استــراتـژی اسرایــیل» دارد؟؟؟ آیا «منافع ملی ایران» می‌تواند «استراتژی» یک رژیم اشغالگر را تابع خود کند، یا برعکس تابع آن «استراتژی» خواهد شد؟؟؟ شما در این رابطه بحث کنید تا من با ده‌ها فکت از خود ساختار سیاسی رژیم اسرائیل و چشم‌انداز این رژیم، جایگاه منافع ملی ایران را در استراتژی اسرائیل شرح دهم. یک حقه‌ی معروف شماها این است که پشت‌پرده با جنگ‌افروزان توافق‌های سیاسی می‌کنید و جلوی پرده از روابط اقتصادی و تجاری به نفع ایرانیان سخن می‌گویید. این کارها، کثـافتکاری است. تازه، میهن‌پرستان و آزادی‌خواهان اصیل جهان بر سر همین روابط تجاری و اقتصادی هم کلی اما و اگر دارند. گذشته را فاکتور بگیریم و به آزادی‌خواهان غیور ایرلند در اکنون نگاه کنیم. آن‌ها روابط اقتصادی با رژیم اشغالگر را در مجلس‌شان به‌شدت محدود کرده‌اند. نه سرخ‌اند نه سیاه، اما شعور میهنی‌شان آنقدر هست که بگویند رابطه‌ی تجاری با اشغالگران به زیان مردم تحت اشغال تمام می‌شود..................................... 2ــــــ حضرتعالی علامه ctr2006 و تمام هم‌پالکی‌های راست و چپ‌تان، به‌محض آنکه کسی استراتژی امپریالیستیِ چون روز روشنِ آمریکا و اسرائیل در قبال جهان را زیر سوال می‌برد، او را بدون توجه به رویکردهای میهنی و استقلال‌طلبانه‌اش، همدست «ارتجاع سیاه»، انترناسیونالیست وطن‌فروش، همدست شوروی و استالین، همدست احزاب چپ و ... می‌نامید و تاریخ شوروی را برایش زنده می‌کنید. این در حالی است که جبهه‌ی شما طی این 40 سال با تمام چپ‌هایی که به طرق مختلف «استراتژی» آمریکا و اسرائیل را تایید کرده‌اند، گرم‌ترین روابط را داشته است؛ حتی با چپ‌هایی که عملکرد وطن‌فروشانه‌شان بر کسی پوشیده نیست. جبهه‌ی شما حتی ائتلاف رسمی با چپ و یک شاخه‌ی چپ دارد. پس مساله شما نه خود «چپ» است، نه رسالتِ عظیم و شریفی به نام استقلال و سعادت میهن. مساله شما دقیقاً ترویج «استراتژی» امپریالیسم و مترقی جلوه‌دادن آن است. من می‌گویم صادق و راست‌گو باشید. بدون لفاظی و سخن‌سرایی بگویید که برای ما مساله‌ی میهنی و ملی رابطه‌ی وثیق و خدشه‌ناپذیری با «استراتژی» و زور و قدرتِ دولت‌های غربی دارد. بگویید که از دید ما، ضد غرب بودن، یعنی ضد وطن بودن. بگویید و خودتان را از این لفاظی زشت خلاص کنید......
نظام پهلوی از یک سو ریشه در انقلاب مشروطه داشت زیرا به اتکای نیروی نظامی غیردودمانی یعنی بدون داشتن ریشه در ایل و آل ، جانشین سلطنت قاجار شد ، پس نمی توانست ستایشگر حق الهی سلطنت دودمانی شود ؛ و از سوی دیگر ، با کودتا و با نقض اصول مشروطه تحقق یافت ، بنا بر این بیشتر به « اختیارات و اقتدارات شاهنشاه » تکیه می کرد و « مبرا بودن شاهنشاه از مسئولیت » و « تعطیل بردار نبودن اساس مشروطیت » و ... را برنمی تافت . نوگرایی و نوسازی مبنای انقلاب مشروطه را نمی توانست انکار کند اما با تساوی حقوق آحاد ملت و حاکمیت قانون مشکل داشت ؛ در نتیجه وجه سیاسی نوسازی را که به ماهیت آن مربوط بود ، تعطیل می کرد و آزادی فکر و عقیده و بیان و تجمع و تشکل را نفی می کرد و نوسازی را به تحولات فیزیکی و ملموس تقلیل می داد .
افزون بر این ، ایران چندین دهه در غرب و شمال و جنوب با قدرت های بزرگتر ( عثمانی و روسیه و بریتانیا ) هم مرز بود و در جنگ های پی در پی به آنان باخته بود و بقای خود را در دادن امتیاز به این و آن می دید و به رقابت آنان با هم و با قدرت های نوظهور ( فرانسه ، آلمان و سپس آمریکا ) چشم امید می بست . با تجزیه عثمانی و تا حدی مشغول شدن همسایه شمالی به مسایل داخلی خود ( بعد از جنگ اول ) و با استقلال هند و مهار روحیه تهاجمی شوروی ( بعد از جنگ دوم جهانی ) ؛ زمینه تقویت روحیه ملی و پیدایش انگاره « موازنه عدمی » فراهم شد .
نظام پهلوی چون در روزگار ضعف ایران و کشاکش عریان قدرت های روز جهان پدید آمد ؛ به رغم تغییر شرایط ، حال و هوای دوران در حال سپری شدن را در خود داشت و با تن دادن به دخالت بیگانه در امور داخلی خود بر علیه ملی گرایی بالنده و به سود تداوم سلطه استعمار ؛ آن روحیه و رویه را استمرار بخشید . از این رو ، از یک سود از ایران و منافع ملی دم می زد و از سوی دیگر منافع ملی را پای مطامع استعمار قربانی می کرد .
دیگر این که ، روش غرب در برابر شوروی ، فرهنگ عصر پهلوی را آشفته تر کرد . در دوره پهلوی اول « ناسیونالیسم » ایران باستان گرا و ضدیت با اسلام بیشتر رواج داشت اما بعد از جنگ دوم و با پیشروی ارتش سرخ در اروپای میانه و قرار گرفتن کاتولیک ها در حوزه قدرت بلوک شرق ، استفاده از اهرم کلیسا و به طور کلی مذهب ، برای مهار شوروی در دستور کار قرار گرفت . تقریب مذاهب ابراهیمی ، ترویج « سنت گرایی » و رویکرد « عرفانی » از جلوه های این رویکرد بود که در ایران هم نمایندگانی داشت و با نفوذ آن در بخشی از ساختار قدرت سیاسی ، دوگانگی موجود را تشدید کرد ، دوگانگی ای که از یک سو به توجیه شرعی ( و مشخصاً اسلامی و شیعی ) سلطنت در اذهان توده مردم ربط داشت ، از سوی دیگر به طرد و نفی آن به عنوان « دینی برآمده از تازشی ویرانگر » با « حاملانی ضد علم و پیشرفت و واپس گرا » . به عبارت دیگر ، « انقلاب سفید » نفی و طرد « دین » و حاملان سنتی آن را شتاب بخشید ؛ و همزمان تقویت مذهب در برابر تفکرات الحادی لازم بود و در دستور کار .
آن نظام زیر فشار این تضادهای درونی فرو ریخت و میراث بران آن ، هر چه بیشتر می کوشند خود را جریانی جدی نشان دهند ؛ همان اندازه بیشتر در معرض کاوش و نقد قرار می گیرند . واکنش اینان هم معمولاً توهین و تهمت .... است و با تضادهای گفتمان خویش رویارو نمی شوند .
( متأسفانه چون متن طولانی شد ، نتوانستم « پیام خصوصی » بدهم . )

شما خودتان فرمودید چرا بنده و امثال بنده حاضر بودیم در سوریه جهاد کنیم و در افغانستان نه، الان می گویید منظورتان حضور نظامی نیست. لابد ایران باید حضور فرهنگی داشته باشد.
پیشتر عرض کردم که چرا جمهوری اسلامی طالبان را به حکومت قبلی افغانستان ترجیح می دهد. نتیجه بر سر کار آمدن طالبان، برچیده شدن تمامی پایگاه های آمریکا در افغانستان است. چنین مسئله ای به هیچ وجه کم اهمیت نیست و دلیل خوبی برای استقبال از طالبان به ایران می دهد، هر چند منکر تبعات احتمالی آن نیستم. ممکن است بپرسم راه غیر نظامی مخالفت ایران با طالبان چه بود؟ و این راه غیر نظامی، تا چه اندازه در مقابل روش نظامی طالبان کارساز و چاره گر بود؟ تمام ایدئولوژی ها در مقابل سرنیزه محکوم به فناست. در کدام کهکشان آرمانی زیست می کنید؟ شهدای ایرانی در
سوریه در حدود 2500 نفر -کمتر یا بیشتر- هستند و شهدای فلسطینی ثبت شده در مقابله
با اسرائیل، حدود 42000 نفر! باید در کلاس های ریاضی دوران مدرسه، بیشتر حواستان
را جمع می کردید.هیچ چیزی ادامه
جنگ توسط ایران در مقابله با صدام را توجیه نمی کند و امر قرآنی بر متارکه جنگ در
صورت درخواست صلح بوده است. گویا تصور کرده اید که من پشت سر نظام ایران سینه می
زنم و هر فاجعه ای که این حاکمیت تباه به بار آورد را تایید می کنم. نه، سینه نمی
زنم ولی مسئله اینجاست که من ایران را اشغال شده نمی دانم. جمهوری اسلامی در
ناکارآمد ترین دوران تاریخ 40 ساله خود باز هم چهل و هفت هشت درصد مردم را به پای
صندوق رای آورده است.
لابد اول کشور
خودم را آزاد کنم و بعد هم دو دستی به کافران سکولار بدهم تا قوانین شریعت را برچینند
و از فردا همجنس بازی و شراب خانه و کشف حجاب را آزاد کنند و قصاص را بردارند و بی
نهایت هم از زیستن در چنین حاکمیت متعفنی احساس رضایت کنم؟
عجیب است که من
تا به الان جز ادب از شما ندیده بودم. "سیفون را خواهند کشید" یعنی چه؟
من به حماس و طالبان کاری ندارم ولی برداشت شما از حزب الله خیلی با آنچه من از این
نیرو تصور می کنم متفاوت است.
حالا چندان جای
نک و ناله هم ندارد. ما که از مذهب شیعه خارج شده ایم هم علیرغم مسلمانی چندان جنس
آکبند تلقی نمی شویم. در ایران شیعه بودن کافی نیست، رانت و ژن مطلوب اصالت دارد.
می دانم که شما
قوانین شریعت اسلامی را قبول ندارید. مسئله اینجاست که مسلمانان در بهشت غرب هم
قوانین لائیک را قبول ندارند ولی قانوناً، شرعاً، اخلاقاً، عرفاً، عقلاً، منطقاً
باید از قوانین اکثریت تبعیت کنند. شما هم مستثنا نیستید و اگر در جامعه ای با
اکثریت مسلمان هستید، قوانین منطبق با سلیقه شخص شما وضع نمی شود بلکه نظر اکثریت
را مد نظر قرار می دهند. حکمِ الله متعال بر حجاب است و دستور اجتماعی الله باید
اجباری باشد.
نظر شخص شما در
خصوص اسلام بی اهمیت است و با توجه به اینکه اکثریت ایرانیان مسلمانند، سرمایه
شما، مالیات شما، زمین شما، میراث ملی شما، هویت شما، امنیت شما، آینده شما و بیت
المال شما باید در راه گسترش شریعت و آرمان های اسلام عزیز صرف شود. گر تو نمی
پسندی، تغییر ده قضا را.
من نفهمیدم
ممنوعیت "محمد وار" ورود واکسن آمریکایی و یا بریدن "مسلمان وار" سر دخترکان با چاقو و یا بریدن "علی وار" سر دانش آموزان چه معنایی دارد. احتمالاً از
خشم و حقد ناشی می شود و نباید چندان جدی گرفت. چون سایر کشورهای اسلامی هم خود را
پیرو محمد (ص) می دانند ولی واکسن آمریکایی را ممنوع نکردند. غیر مسلمان ها هم اگر
بخواهند کسی را ذبح کنند با چاقو می کنند و از کلت و دوشکا استفاده نمی کنند و
دیگر اینکه آنها که سر دانش آموزان را می برند، اصلا شیعه نیستند که "علی وار" بخواهند چنین کنند و بیشتر شیعیان در ایران و
عراق و آذربایجان و هزاره های افغانستان و یمنی های زیدی هستند.
در هم کردن مباحث
مختلف من را اندکی گیج می کند ولی اگر تصور کرده اید که ممنوعیت ورود واکسن فایزر
و مدرنا و جانسون اند جانسون و آکسفورد اگر از منظر بنده جنایت نیست، باید بگویم
که هست. ولی ارتباط دادنش با اسلام گرایی را نمی فهمم. جز این مملکت، کدام کشور
اسلامی چنین ممنوعیتی را وضع نمود؟
و فرمودید متحد
اسرائیل در منطقه یعنی امارات رتبه دوم واکسیناسیون را در منطقه دارد. نمی دانم شاید
مدیریت واکسیناسیون هم ارتباطی با ارتباط با اسرائیل در ذهن شما دارد و هر که با
اسرائیل رابطه حسنه ای دارد و اشغالگری را خوب می داند، لابد مدیرتر و مدبرتر است.
اینکه فرمودید
حضرت زهرا چادر سیاه بر سر می کرد هم مایه تعجب است. چون تا آنجا که بنده خوانده
ام، رسول الله از پوشیدن لباس تیره نهی می فرمود. چطور به دخترشان چنین مطلبی را
منتقل نکردند؟
اما اینکه در
خصوص غیرت مردم کشورهای آزاد -لابد یعنی جهان غرب- فرمودید هم طُرفه است. من تا
آنجا که خبر دارم در آن بهشت مد نظر شما، چیزی به نام "غیرت" وجود ندارد. آمارهایش را قبلا در این تارنگار قرار داده ام و پریدن به شاخه
مد نظر شما با حوصله من سازگار نیست. هر وقت حوصله داشتید بروید آمار روابط
نامشروع غیورمردان و غیورزنان "کشورهای آزاد" را بخوانید.
اما یادتان رفته
بگویید که این زنان و مردان با غیرت که حاضر نیستند سر کودک خود حجاب بگذارند،
اخیراً در کانادا حاضر شدند کودک 9 ساله و نوجوان 15 ساله از خانواده مسلمان را
زیر چرخ های کامیون له کرده و 4 عضو یک خانواده را به قتل برسانند. یادتان رفت
بگویید از غیرتمندان بی اعتنا به افغانی های بی پناه ایستاده بر هواپیما، پرواز می
کنند تا رقص مرگ این بینوایان مسلمان را شاهد باشیم. یادتان رفت بگویید چند کودک
معلول در ایران و عراق بابت غیرت این مردمان "کشورهای آزاد" وجود دارد تا سلاح شیمیایی خود را به صدام
بفروشند.
"دلیران شارلی ابدو" خوراک مار و مور شده اند و
سرنوشتشان در رستاخیز هم که معلوم است. الی جهنم و بئس المصیر. و این سرنوشت
دردناک بعضی هاست که با کف حق، کج می بازند. ترورشان را تایید می کنم؟ البته که
نه. تاسفی بابت هلاکتشان دارم؟ باز هم نه.
نویدتان می دهم
که تا سال 2050، اکثریت فرانسه مسلمانند و این وعده الله به ما مسلمانان است که در
آیه 9 صف فرمود که اسلام را بر همه ادیان غلبه می دهد و اگرچه مشرکان کراهت داشته
باشند.
و اینکه بنده
کشوری به نام اسرائیل نمی شناسم که بخواهم با آن دشمن باشم. رژیمی نامشروع به این
نام می شناسم در کشور فلسطین که به فضل الهی بساطش برچیده خواهد شد. فعلاً
افغانستان را به جمع مخالفینش افزودیم. وقت خوش
ستون سیاست های ایرانیان ملی گرا را منافع ملی ایران تشکیل می دهید و خواهان برپایی یک رژیم ملی و لیبرال و دموکراتیک در ایران هستیم که بر اساس مناسبات ملی با همه کشورها روابط داشته باشیم برای ما اسرائیل و فلسطین، چین و آمریکا، بریتانیا و روسیه فرقی ندارد. منافع ملی ما در ارجحیت است . تاریخ چهل و دو ساله و ادعای مضحک حمایت غربی ها ( حضور غربی ها در مراسم تحلیف قصاب شصت و هفت آخری آن بود) ادعا های شما را رد میکند. بی شک که آمریکا ستیزی و لیبرال ستیزی چشم و دل ما را کور نکرده است که هرچیز که اسمش آمریکایی باشد به دلیل آمریکایی بودن مردود بدانیم به فرض مثال ما برخلاف رهبر ضد امپریالیسم جمهوری اسلامی مخالف واردات واکسن آمریکایی به کشور به دلیل صرفا آمریکایی بودن آن نیستیم و برای تصمیم گیری منافع ملی را توسط اشخاص متخصص واکاوی می کنیم. سالهاست از بدو تولد در کشور عزیزم ایران زندگی میکنم و بر خلاف برخی چپ ها که ادعایشان تنه درخت را می شکند در کشورهای کاپیتالیستی و مرفه و سلطنتی غربی و آمریکای شمالی و اقیانوسیه زندگی نمی کنم درحالی که امکان مهاجرت تحصیلی به آسانی برایم مهیا است. البته که داریم انرژی خویش را برای ایران آزاد و آباد و حفظ استقلال و تمامیت ارضی آن جمع می کنیم. شما هم خودت را خسته نکن با تحریف نوشتار بنده به جایی نمیرسید اعمال انسان ها مشخص است هستند انسان هایی که برای افراد بیگناهی در فلسطین پیراهن عثمان درست میکنند و اشک می ریزند ( که البته استاندارد دوگانه دارند اگر کشته شدگان اسرائیلی یا چچنی یا ایغور باشد برایشان جانش ارزشی ندارد) اما مستقیم و غیرمستقیم چهل و دو سال هست دستشان به خون ایرانیان و فرخزاد ها و ... مستقیم و غیرمستقیم آلوده است. ایرانیان کمی اندیشه کنند دوست و دشمن ، دلسوز و بی تفاوت به میهن را درک میکنند و خواهند فهمید کسی که میهنش برایش ارزشی ندارد بنابراین از آزادی و آبادی ایران عصبانی خواهد شد. گذشته این احزاب و موضع گیری های آنان در حمایت از جلاد های جمهوری اسلامی نیز چهره آنان را پیشتر آشکار می کند
همه چیز مورد کشور کانادا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک