رسته‌ها
سگ ولگرد
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 203 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 203 رای
سگ ولگرد نام داستان کوتاهی از صادق هدایت است. این داستان تراژدی از زندگی مشقت بار یک سگ ولگرد در ورامین است. نویسنده در این داستان اعتقادات جاری جامعه را در قالب داستانی تأثرانگیز و دردناک به تصویر کشیده و مورد نقد قرار می‌دهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
167
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
HeadBook
HeadBook
1392/09/19

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی سگ ولگرد

تعداد دیدگاه‌ها:
80
[quote='amenmarr']« سامرست موآم » که او هم داستان نویس و نمایشنامه نویس چیره دستی بوده و 95 سال عمـر کرد, می گویـد؛« کمی عقل سلیم, کمی اغماض و گذشت و
کمی خوش خلقی و نشاط موجب می شود که انسـان در این دنیا چقدر آسوده و خوشـبخت باشد »[/quote]
به نظرم سه تا ماده مخدر امروزه بین جوونای ایرانی زیاد شده:...شیشه...کراک....عدم مطالعه
اینکه می فرمایید انسان خیلی راحت میتونه آسوده و خوشبخت باشه،اتفاقا بحث همینجاست....
به نظر بنده حقیر میشه مردم رو به دو دسته تقسیم کرد:دسته اول کسایی ان که اصولا براشون مهم نیست که در باب مسایلی مثل خدا،معاد،خیر و شر،فیزیک نوین،روانشناسی غرایز،تاریخ و...تردید کنن.این افراد زندگیشونو میکنن،بگو بخندشونو دارن،با دوستاشون بیرون میرن ولی معتقدن که به اندازه کافی تو زندگیشون مشکل دارن که وقت برای تفکر در مورد این مسائل نداشته باشن.بعضی از افراد این دسته هم به سراغ کتاب میرن،کتابایی مثل راه موفقیت،کتابای عرفانی و شعر و برخی رمان ها که اصطلاحا بهشون میگن رمانای آپارتمانی.این بزرگواران عموما ترجیح میدن عقاید فلسفی زندگیشونو از اطرافیانشون بگیرن،حالا این اطرافیان میتونه پدرومادر باشه،میتونه همکلاسی ها و همکاران باشه،یا میتونه بعضی از شبکه های تلویزیون داخلی و خارجی باشه...خیلی از افرادی که تو دسته اول هستن آسوده و خوشبختن!!
ولی دسته دوم رو از زبان علی شریعتی میگم:
اشخاصی مثل من در یک جریان دیگه ای هستن،وابسته به یک فرقه ی دیگه ای هستن،و از نسل دیگه ای هستن،و از اصل دیگه ای،با فرهنگ دیگه ای،افکار و اندیشه های دیگه ای،نهضت ها و جریان های فکری و اجتماعی دیگه ای...و دنیای دیگه ای
این دسته دوم هم که همیشه در اقلیت هستن،ظاهر زندگیشون مثل دسته اوله...با دوستاشون بیرون میرن،بگو بخند دارن،تفریح میکنن...فرق در دیدگاه هاست.دسته دوم میخواد که خودش برای عقاید خودش تصمیم بگیره.چه مومن چه کافر میخواد که خودش انتخاب کرده باشه نه پدر و مادرش یا همسن و سالانش...بحث برسر انتخاب نوع لباس و کفش و ...نیست بحث بر سر مسائل مهم تریه.
تربیت رو تو خانواده کسب میکنن،آموزش رو تو جامعه...اما بینش رو تو تفکرات تنهاییی!
خواهش میکنم دیگران رو از صادق هدایت و بوف کور نترسونین...به نظرم کودکان این مملکت با داستان هایی بزرگ میشن که بسیار خطرناکتر از بوف کور و سگ ولگرده.
[quote='amenmarr']اگر
بجای این کتابها وقت عزیز خود را صرف مطالعه کتابهای درسیشان و آمادگی برای کنـور می کردند, موفقیت هـای بزرگی در انتظارشان بود. که البته دیر نشده است.[/quote]
(?)(?)(?)(?)(?)
این شکلک های بالا شوخیه ها،جسارت نشه...
[quote='amenmarr']فرجام تقدیـری که صادق هدایت برای خود رقم زد و بکام مرگ خود خواســته فرو رفت, نشـان می دهد؛ صادق هدایت متـفاوت از آنچه که می گفته و می نوشـته نبوده
است, « سامرست موآم » که او هم داستان نویس و نمایشنامه نویس چیره دستی بوده و 95 سال عمـر کرد, می گویـد؛« کمی عقل سلیم, کمی اغماض و گذشت و
کمی خوش خلقی و نشاط موجب می شود که انسـان در این دنیا چقدر آسوده و خوشـبخت باشد », بنده هم بیشتر آثار صادق هدایت را خوانده ام و دریافته ام اغـلب
کـتابهای صـادق هدایت می توانـد انگیزه زندگی سالم را از کسانی که در سنین نوجوانی و جوانی آنها را با عـلاقه مفرط می خوانند سـلب کند و نوعی یاس و نا امیدی
و نفــرت از خود واجتــماع ایجاد می کـند به ویژه کسـانی که مشـکلات و حـرمـان, در خـانـواده شان به لحاظ اخلاق معـاشـرتی و توامان اقتـصـادی وجـود داشـته باشـد,
بنابر این دوسـت عزیزی که نوشته اند؛ 19 ساله هسـتم و از 12 سـالگی شروع به خواندن کتـابهای صـادق هدایت نـموده و بیش از 20 بار بـوف کور را مطالعه کرده, اگر
بجای این کتابها وقت عزیز خود را صرف مطالعه کتابهای درسیشان و آمادگی برای کنـور می کردند, موفقیت هـای بزرگی در انتظارشان بود. که البته دیر نشده است. با
شـجاعت عرض می کنم زندگانی صادق هدایت هرگز نمی تواند الگوئی مناسـب برای جـوانان و آینـدگان کشـور ما باشد. خواندن کتـابهای صـادق هدایت برای کسـانی
مطلوب است که روال طبیعی زندگی خود را سپری کرده باشـند و برای تنوع و گذران وقت بخواهنـد کتابهای او را نیز مطـالعه کرده باشند و الا بی شمار کتابهای مفید و
سودمند دیگری وجود دارد که می تواندبه پیشرفت و تعالی جامعه کمک نماید. ناگفـته نماند همه آثار صادق هدایت از منظر سبک ادبی و هنر نویسندگی کم نظیر است.[/quote]
کاملا با شما موافق هستم ، فکر می کنم چیزی را از قلم نداختید.
بنظر من : خواندن کتابی مثل بوف کور در 12 سالگی ترسناک است . کنشی که می تواند این کتاب بر هر ذهنی در هر سنی داشته باشد برایم نارحت کنند ست.
البته نظیر نویسندگانی همچون هدایت در تاریخ ادبیات جهان بوفور دیده می شود مانند کمو ، داستایوسکی ، اندریف ، آلن پو .... که بقولی در کندوکاو این دسته نویسندگان ، ابتدا بهتر است خواننده به سراغ کتاب هایی که ساده تر و مفیدتر هستند برود.
متاسفانه بنظر میرسد ، در کشور ما خوانندن کتاب های هدایت و نیچه یکجور مد باشد . نمی دانم این جور احساس می کنم.
کتاب درسی جای خود دارد و کتاب هم جای خود . خواندن کتاب های درسی بتنهایی هم کمتر از این خواندن کتابی مثل بوف کور نیست.
شاید زمانی نیاز به این است انسان تاریک شود و خراشیده شدن از رنج را لمس کند . این زمان می شود کتابی مانند بوف کور خواند.
نمی دانم چگونه می شود شخصی مثل صادق هدایت را توصیف کرد . حتی کمی هم او را لمس می کنیم دوست نداریم توصیفش کنیم .
فرجام تقدیـری که صادق هدایت برای خود رقم زد و بکام مرگ خود خواســته فرو رفت, نشـان می دهد؛ صادق هدایت متـفاوت از آنچه که می گفته و می نوشـته نبوده
است, « سامرست موآم » که او هم داستان نویس و نمایشنامه نویس چیره دستی بوده و 95 سال عمـر کرد, می گویـد؛« کمی عقل سلیم, کمی اغماض و گذشت و
کمی خوش خلقی و نشاط موجب می شود که انسـان در این دنیا چقدر آسوده و خوشـبخت باشد », بنده هم بیشتر آثار صادق هدایت را خوانده ام و دریافته ام اغـلب
کـتابهای صـادق هدایت می توانـد انگیزه زندگی سالم را از کسانی که در سنین نوجوانی و جوانی آنها را با عـلاقه مفرط می خوانند سـلب کند و نوعی یاس و نا امیدی
و نفــرت از خود واجتــماع ایجاد می کـند به ویژه کسـانی که مشـکلات و حـرمـان, در خـانـواده شان به لحاظ اخلاق معـاشـرتی و توامان اقتـصـادی وجـود داشـته باشـد,
بنابر این دوسـت عزیزی که نوشته اند؛ 19 ساله هسـتم و از 12 سـالگی شروع به خواندن کتـابهای صـادق هدایت نـموده و بیش از 20 بار بـوف کور را مطالعه کرده, اگر
بجای این کتابها وقت عزیز خود را صرف مطالعه کتابهای درسیشان و آمادگی برای کنـور می کردند, موفقیت هـای بزرگی در انتظارشان بود. که البته دیر نشده است. با
شـجاعت عرض می کنم زندگانی صادق هدایت هرگز نمی تواند الگوئی مناسـب برای جـوانان و آینـدگان کشـور ما باشد. خواندن کتـابهای صـادق هدایت برای کسـانی
مطلوب است که روال طبیعی زندگی خود را سپری کرده باشـند و برای تنوع و گذران وقت بخواهنـد کتابهای او را نیز مطـالعه کرده باشند و الا بی شمار کتابهای مفید و
سودمند دیگری وجود دارد که می تواندبه پیشرفت و تعالی جامعه کمک نماید. ناگفـته نماند همه آثار صادق هدایت از منظر سبک ادبی و هنر نویسندگی کم نظیر است.
نقد احساسی(کاملا غیر فنی): من الان 19 سالمه و همه ی آثار هدایت بزرگ رو خوندم. 12 سالم بود که برای اولین بار بوف کور رو خوندم و هیچی ازش نفهمیدم. تا الان همون بوف کور رو بیشتر از 20 بار خوندم. هر بار که می خونمش چیزای تازه ای از توش می فهمم. منظورم از این حرفها اینه که هر کتاب هدایت رو بعد از 100 بار خوندن، و هر دفعه که خونده شد با یه طرزه فکره دیگه باشه.تازه بعد از این مراحل می تونیم به یه نقد نسبی از آثارش برسیم. ولی در اصل آثارش فقط فهمیدن لازم داره. من هیچ نقدی از کتاباش نمی خونم. چون فکر می کنم هیچکسی مثل خودش نمی تونه افکارش رو دقیق برسونه. ممنونم ازش که منو از جهل در آورد. دونه دونه ی کلمات همه ی کتاباش مقدسه و میبوسمشون.
فدای قلمت صادق...
این کتاب عالیه، من چند روزه نسخه صوتی بخش اول رو آپلود کردم. اگه گذاشته شد و شنیدین لطفا نظر بدین. و اگه خواستین بگین بخش های دیگه رو هم آپلود کنم.
مرحبا:انصافا هر چی استاد جمال زاده از ایشون تعریف کردن کمه!!!واقعا چیزی کم نذاشتن!!
دیدگاه شما به علت نگارش فینگلیش حذف گردید.
[edit=simin]1393/05/06[/edit]
هدایت میگفت خیلی سال بعد مردم حرف های من رو خواهند فهمید ، ولی با اینکه اینهمه گذشته هنوز خیلیا نمیفهمن...
.
نمیدونم چی بگم؟ :O
البته پیشتر این مطلب رو در جای دیگه ای هم دیده بودم. اما الان دلم میخواد چند خطی درباره ی هدایت بنویسم.
هدایت رو خیلی دوست دارم چون واقعاً «صادق» بود. صداقت و روراست بودن هدایت در کنار دقت نظر و مطالعه ی بسیار زیاد و البته احساسات پرشور و علاقه ی شدیدش به تمام موجودات از او یک انسان ساخته بود. انسانی که شاید عقاید من مسلمون
رو مسخره می کرد ولی حتی این کار رو هم بر اساس یک نوع وظیفه شناسی به عنوان یک انسان انجام می داد همونطوری که به استبداد حاکم در ایران اون زمان هم به عنوان یک انسان اعتراض می کرد. من نمیخوام بگم آنچه هدایت درباره ی مقدسات
اسلام گفته درسته بلکه میخوام بگم که هدایت یک انسان باوجدان و شریف بوده؛ یک آدم حساس و آگاه بوده که بر اساس آنچه وجدانش میگفته عمل می کرده و مهمتر اینکه بر اساس اطلاعاتی که به دستش می رسیده قضاوت می کرده؛
اگر روز قیامتی بیاید و خداوند به من اجازه دهد تا بین موسوی گرمارودی و هدایت داوری کنم مسلماً من حق رو به هدایت می دهم و خطاب به موسوی گرمارودی می گویم: «اگر این بنده ی خوب خدا با دین خدا کج افتاد به خاطر خبث طینتش نبود؛
مقصرش شماها مذهبیونی بودید که اطلاعات درستی در اختیارش قرار ندادید، پیش و پس از مرگش و حتی ده ها سال پس از مرگش هم اون رو آماج لعن و دشنام قرار دادید و در تمام این مدت یکبار محض رضای خدا فقط یکبار از خودتون نپرسیدید که
شاید ما اشتباه کردیم؟ شاید مشکل از ما بوده؟ اصلاً شاید حق با اون بوده؟ و به جای اینکه فکر کنید چشماتون رو بستید و هر مزخرفی که از دهنتون درمی اومد بهش گفتید.
»
پی نوشت 1 : به تصویر کشیدن قضاوت در روز قیامت اقتباسی است از "تاریخ فلسفه ی غرب" برتراند راسل که در اونجا راسل بین بودا و نیچه به همین سبک قضاوت میکنه. (مبدع این نوع قضاوت راسل بی دین بود نه من دیندار)
پی نوشت 2 : این حرف های من و دیگر دوستانی که از خوبی های هدایت می گویند و خواهند گفت به هیچ وجه به معنای تعطیل کردن نقد نیست و همه ی ما از نقدهای خوب و منصفانه استقبال می کنیم و بهره می بریم. اما ذکر این
نکته درباره ی نقد آثار هدایت خالی از لطف نیست که کار کردن روی آثار هدایت در دانشگاههای فرانسه فقط در مقطع دکترا انجام می شود و در مقاطع پایین تر کسی اجازه ی نقد آثار هدایت را ندارد.
طنز بر صادق هدایت لعنت بشمار
البته حالا باید دید از منتقد گرامی خواسته شده چنین سخنانی بر زبان جاری سازند یا خود ابتکار عمل بخرج داده اند!
سگ ولگرد
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک