سگ ولگرد
نویسنده:
هادی صداقت(صادق هدایت)
امتیاز دهید
سگ ولگرد نام داستان کوتاهی از صادق هدایت است. این داستان تراژدی از زندگی مشقت بار یک سگ ولگرد در ورامین است. نویسنده در این داستان اعتقادات جاری جامعه را در قالب داستانی تأثرانگیز و دردناک به تصویر کشیده و مورد نقد قرار میدهد.
بیشتر
آپلود شده توسط:
HeadBook
1392/09/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سگ ولگرد
این آقایی که این جمله رو فرموده ، ظاهرا علاقه بسیاری داره که دیگران رو نصیحت کنه . نه فقط زیر این کتاب ، بلکه جاهای دیگه هم کامنت هایی سرشار از پند و اندرز گذاشته
خب اشکالی نداره ... این طبیعیه . بعضی افراد وقتی به یه سنی میرسن به نصیحت کردن دیگران علاقه مند میشن
دوست عزیز به نصایح خودت ادامه بده . اما قبلش ، من هم 2 تا نکته رو به حضرتعالی نصیحت می کنم
1. وقتی می خوای کسی رو نصیحت کنی ، برای اینکه حرفت نتیجه بده باید دقت کنی مبادا کلامت نشانی از تحقیر و مسخره کردن داشته باشه وگرنه پند های حکیمانه شما فایده ای که نداره هیچ ، بلکه اثر عکس میده
مخصوصا وقتی طرف نصیحتت یک آدم 19 ساله باشه. چون توی این سن حساسیت ها خیلی بیشتره
2. آدم برای این که پاک و صادق بمونه باید برای هر کاری که می کنه خوب به درون خودش ، به دلش نگاه کنه و انگیزه اش رو بسنجه .
بعضی وقت ها ما پیش خودمون فکر می کنیم هدفمون خیرخواهیه اما اون چیزی که ته دلمونه ، صرفا اثبات برتری و نگاه بالا به پائینه!
جسارت منو می بخشی که شما رو نصیحت می کنم . ای پیر خردمند :-)
بوف کور رو مناسب چه سنی میدونید؟...اگه میشه عدد بگین.
فرمودید بوف کور میتونه شخصیت یه نوجوون رو برای همیشه تاریک و افسرده کنه.احتمالا منظورتون اینه که یه نوجوون شاید قوه ی نقد افکار هدایت رو نداشته باشه و هرچی که تو کتاب خونده رو میپذیره....[/quote]
دوست عزیز گفتن اینکه این کتاب مناسب چه سنی است برای من امکان پذیر نیست ، ممکن است فردی 20 ساله این کتاب را بهتر و با درک بیشتری از من نوعی که 33 سال دارم بخواند . شاید کسی نیز بخواند و نفهمد و بگوید این چه بود ؟ و تمام . من نمی دانم چند گزینه واقعا می تواند خروجی این موضوع باشد و چه حالاتی می تواند داشته باشد . شاید از کسی که در بعد روانشناسی و جامعه شناسی تخصص دارد بشود این موضوع را پرسید و جمع بندی کلی کرد . به نظر م ، برای مشخص کردن بازه سنی نیاز به تحقیق اجمالی وجود دارد .
یک مثال : هر چند شاید عجیب باشد
از نظر من : کتاب های صادق مثل سیگار کشیدن است ، هر چه بیشتر بخوانیم بیشتر به بیماری مبتلا خواهیم شد . اگر باور ندارید می توانید از کسی که در حوزه روانشناسی و روانکاوی تخصص دارد بپرسید ، یک روز به ملاقات یک روانکاو بروید و در مورد هدایت و علاقه ای که او دارید از او سوال کنید . بگذریم هر چند خود من به سیگار کشیدن علاقه دارم می دانم مضر است ولی هر روز سیگار می کشم . بعضی ها به دام سیگار کشیدن می افتند که مثل کسانی هستند که نمی دانند برای چه این کتاب ها را می خوانند . بعضی می دانند در این دام هستند اما شاید مثل من به دام علاقه مند باشند.
من نمی توانم به کسی ثابت کنم یکی از بهترین دوستانم بخاطر غرق شدن در افکار هدایت خودکشی کرد . چگونه ثابت کنم شخصی که ذالتا شاعر بوده و ادبیات در وجودش موج می زد با آن همه درک و فهمی که برای من تعجب آور بود با زندگیش این کار را کند .
اگر دوست دارید من می توانم حضورا با شما موارد بسیاری را اثبات کنم که فکر نکنید اینها تخیل ذهنی بنده است .
فکر می کنم دوستان در مورد اتفاق کشته شدن کودکی بخاطر دیدن سریالی که در ماه رمضان چند سال پیش ، اطلاع داشته باشید . یک کودک کشته شد ، هر چند یک مورد بود اما کارگردان و تهیه کننده می بایست این هشدار را می داد .
نظرات جنابعالی, همه تاثیر پذیرفته از تصورات و خیالات خودتان است و نه از چند کتـابی که ممکن است از صادق هدایت و آنهم جسـته گریخته مطالعه فرموده باشـید, چرا که
سیاق کلمات و عباراتی که بکار می برید حاکی از چیز دیگری اسـت, اگر چنین بود که خود گفته اید رها شدن از اندیشـه های صادق هدایت حد اقل تا مدتها غیر محتـمل بود,
از باب مثال یکی از دوستان عزیز کتابناکی که به تازگی کمتر چیزی می نویسد و اغلب طنز گونه خود را پیر مرد و گاهی پیر مرد با چند عصا می نمایاند نا گفته مشخص است
که چقدر صادق هدایت در تغیـیر افکار و شاید رفتا وی موثـر بوده است, که البتـه در این مرحله انتـقادی بر او وارد نیست که واپس مطالعـاتش مسـتقل شده است و راهـش از
صادق هدایت جدا است و الا با کتاب بود اما در کتـابناک نبود و یا راز می گشود و در کوتاه مدتی بعد از آن بر آواتارش قفـل خاموشی می نهاد. ضمن این که برای شما و سایر
دوستان موافق و مخالف آرزوی موفقیت روز افزون می کنم, خوشحالم که نوشتار صادق هدایت چندان تاثیری در افکار شما نداشته است, که اگر موثر افتاده بود حد اقل شیوه
نوشتن شما صورت دیگری داشت و اظهارات شما به گونه دیگری بود. همچنان که اعتراف می کنم؛ هدایت در تکون وضع موجود زندگانی خصوصی من نیز بی تاثیر نبوده است
« اشخاص ترسو و خرافه پرست چیز تازه ای را اگر چه حقیقت روشن هم باشند, نمی پذیرند و پی بهانه می گردند و اشکال تراشی می کنند_ صادق هدایت »
چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست , ... سخن شناس نه ای جان من خطا این جاست
ســرم بـــه دنیـی و عقبـی فــرو نمی آیــــد , ... تبارک الله از این فتنــه هـا که در ســـر ماست
در انـدرون من خســته دل نــدانــم کیــست , ... که من خموشــم و او در فغــان و در غوغاست
بفهمیم، شما رو به هر چی قبول دارین قسم میدم درست بفهمیم. درست استفاده کنیم.
حالا یه چیز ،... من دانشجوی رشته بازیگری هستم(در کنار استاد کیمیایی)، روز به روز پیشرفت می کنم. اصلا هم افسرده نیستم. بعضی چیزا رو که می بینم درد داره، ولی به فکر چارشم تا افسوس خوردن. فعال حقوق انسان خواهم بود تا لحظه ی مرگ. مرده پرست نیستم. آدم تا زنده س باید براش تلاش کرد.....
همـه آثار فرانتـس کافکا نویسنده معروف چک و صـاحب کتاب مسـخ , به زبان آلمانی است و پس از مرگـش در پراگ پایتــخت چک دفـن شــده است , و آلبـر کامو نویسـنده
کتاب معروف بیگانه, فرانسـوی تبار و او را به روزنامه نگار و نویسـنده الجزاری می شناسـند و زادگاهش نیز در الجـزایر بـوده است, اما چنـد سالی در فرانسـه زندگی کرده و
بیشتر به فعالیت زیر زمینی و مبارزات سیاسی مشـغول بوده است, و پس از حادثه تصـادف و مرگ در جنـوب فرانسه دفن شده است بنابر این نمی توان هیچکدام از آنان را
فرانسوی به حساب آورد, و در ضمن نمی توان هیچکدام از آنها را با صـادق هدایت مقایسه کرد, اگر چه به ظاهر تشـابهاتی داشـته اند و هرسـه عمرشـان کوتاه بوده است,
فرانتس کافکا 40 سال, آلبر کامو 46 سال و صـادق هدایت 48 سال و البته هرسـه به شکلی افکـار پـوچ گرایانه داشـته اند اما برخلاف صادق هـدایت که علاقه ای به ادامـه
زندگی نداشـته و چندین بار اقدام به خود کشی کرده و سـرانجام با گاز خود را خفـه کرده و به زندگیـش پایان داده, کـافکا و کـامو هر دو زندگی را غنیـمت شـمرده و کافکا بر
اثر بیماری سل و کامو بر اثر سانحه تصـادف مرده اند, و هردو آنها موفـق به کسـب جایزه نوبـل شده اند و تاثـیر آثار آنان بر فرهنگ و ادبـیات غرب بوده و هیچ ربط و نقشی در
پیشرفت کشور صنعتی فرانسـه و سـایر کشور ها نداشـته اند, همانطور که صادق هـدایت هم به هیچ لحاظ حتی مشـوق پیـشرفت کشـورمان نبوده و نگاهـش به محیط و
اطراف و جامعـه همیـشه نقـادانه بوده است, علیهذا چنانچه فرض کنیـم مردمان همه کشـور های جهان زندگانی خود را مبتنی بر اندیشـه های این سـه تفنـگدارخـرد ورز و
بزرگوار صاحب آثار مشـحون از افسردگی شدید و پریشـانحالی و اضـطراب و یاس و سرخوردگی از اجتـماع شـالوده ریـزی می کردند چه اتفـاقی می افتاد؟, آیا دنیـا مبدل به
تیـمارسـتانی بزرگ نمی شـد که در آن شفا و مرگ طبیـعی وجود نداشت و همـه قربانی انتحار خود خواسـته می شدند؟!!. و باز هم یاد آوری می کنــم که هرسـه از نوابغ
و نخبه های تاریخ ادبیـات جهان و آثارشان شـگفت انگیز و کم نظیر و بعضی از آنه واقعاً بی نظیر است, و باز به گفته « سـامرست موآم » اشاره می کنم که ؛ « کمی عقـل
سلیم, کمی اغماض و گذشت و کمی خوش خلقی و نشاط موجب می شود که انسـان در این دنیا چقـدر آسـوده و خوشـبخت باشد », چه می دانم بر سـر آنان چه رفتـه
است شاید به دلیل وجود قلت این شرائط سهل دشوار که بعضی مشاهیر عالم مبتلا بوده اند از پا درآمده باشند, روح آنان شاد.
یه وقت یه مسائلی جلوی پای انسان قرار می گیره که خیلی مهمه! من که از صادق هدایت (رک بگم خوشم نمی آد). چون کسایی که کتاباشو خوندن دیدم که چطور به انسانهایی پوچ و بی معنی گرا تبدیل شدند. حتی قرار گرفتن در محیطی که اسم چنین نویسندگان پوچ گرایی پیش می آید تن آدم رو می لرزونه. چه برسه که آدم بشینه و کتابی مثل سگ ولگرد رو بخونه! از این که می ترسی مثل صادق هدایت افکارت تحت تاثیر قرار بگیره و توی زندگی ات تاثیر بذاره. البته می دونم کمی خود خواهیه. ولی ریسک کردن در این کوچه بی معنیه. این کوچه ی داستان نویسی از پرت گاه های می گذره که با جان مردم سرو کار داره. با آبروی مردم سرو کار داره ونمی شه هر کتابیرو خوند. وقتی چنین افکاریم داشته باشی زمینه ی پیشرفت سریع به روت بسته می شه و مجبوری هر کتابی رو نخونی . نمی دونم. شاید ما اشتباه می کنیم. :-(
کرده به جایگاهش باز گردد، و مخاطبانش نیز همانجا منتظرش هستند، گمان نمی کنم اینجا خریدار داشته باشی. پدر جان، برادر جان ، پسر جان بس است نصیحت. چپ و راست هر جا وارد می شوی نصیحت می کنی!!
دوستان اگر دغدغه ی آموزش صحیح دارند، نخست بایستی در همین مدرسه ها را تخته کنند ، که از هیچ تحریفی برای دیکته کردن ایدوئولوژی "از ما بهتران" در علوم تجربی و انسانی فرو گذار نکرده اند. ترسم از روزی که بنا به مصحلت و برای اصلاح جامعه اعداد منفی را از ریاضیات حذف نمایند یا برای توضیح لقاح_ بخاطر رعایت ادب و اخلاق_ بگویند : آدم وقتی زیاد غذا بخورد شکمش بزرگ می شود و نی نی درست می شود.
وقتی جامعه ای آلوده به خرافات و حقارت و دو رویی و دزدی و دروغ است همان بهتر که با خواندن آثار صادق هدایت، از آن اجنماع متنفر شود.
شـجاعت عرض می کنم زندگانی صادق هدایت هرگز نمی تواند الگوئی مناسـب برای جـوانان و آینـدگان کشـور ما باشد. خواندن
.[/quote]
اینکه بعضی ها کتاب های صادق رو میخونن و جوگیر میشن و قاطی میکنن دلیل خوبی برای انکار ارزشمندی کتابهای صادق نیست.
ما خیلی از کتاب هاش رو زندگی کردیم _ اسم نمیارم_ خیلی از دردهاش رو داشتیم
اینکه یه نفر با نوشته هاش ما رو از رنجی که می بریم آگاه کنه خوبه اگر بفهمیم
کاش همه ی ما شجاعت صادق رو داشتیم و از اونچه که بر ما گذشته و میگذره حرف می زدیم. و جلوی حرف زدن هم رو با این مدل نقدها نمی گرفتیم.
البته کجفهمی نوجوانان و جوانانی که خوشی میزنه زیر دلشون و دنبال درد میگردن حتی از تو کتابا خودش یه درده!والا!
بنده خدا نیچه هم اینطوریه. کتاباشو میخونن گمونم پوچگرا میشن!:D بالاخره باید یه چییزی بشن!:))
کاملا بعد نظر شما را درک می کنم اما باید بدانیم بعضی مطالب یا کتاب ها مناسب سنین خاصی هستند .
بوف کور مناسب هر سنی نیست ، طرف صحبت من بوف کور است نه سگ ولگرد[/quote]
درود بر شما
بوف کور رو مناسب چه سنی میدونید؟...اگه میشه عدد بگین.
فرمودید بوف کور میتونه شخصیت یه نوجوون رو برای همیشه تاریک و افسرده کنه.احتمالا منظورتون اینه که یه نوجوون شاید قوه ی نقد افکار هدایت رو نداشته باشه و هرچی که تو کتاب خونده رو میپذیره...
من مخالفم.اگر قرار بود که نوجوون مملکت با خوندن یه کتاب تحت تاثیر قرار بگیره،با توجه به کتاب های دین و زندگی ای که تو دوازده سال(دوره ی مدرسه) میخونه...پس الان همه ی نوجوانان و جوانان ما باید پیرو افکار مرتضی مطهری و محسن قرائتی میبودن.
امروز نمیشه افراد رو منع کرد از خوندن بعضی از کتابا...الان بچه ی سیزده ساله به اینترنت دسترسی داره،حرفایی رو بلده که شاید من بلد نباشم و نفهمم اونا رو.من وقتی این قشر رو میبینم و همینطور می بینم که در خیلی چیزا این رده سنی از من جلوتره دیگه به خودم اجازه نمیدم که براشوم تصمیم بگیرم...بگم اینا خوبه؛اینا بده.