عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گربد تو برو خود را باش
هر کسی ان درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیارو چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکده ها
مدعی گر نکند فهم سخن.گو:سرو خشت
نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چدانی که خوب است و که زشت
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دیوان کهنه حافظ
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گربد تو برو خود را باش
هر کسی ان درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیارو چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکده ها
مدعی گر نکند فهم سخن.گو:سرو خشت
نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چدانی که خوب است و که زشت
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
ور آشتی طلبم با سر عتاب رود
چو ماه نو ره بیچارگان نظاره زند
به گوشه ابرو و در نقاب رود
.......
که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
□
هوس باد بهـــارم به سـوی صـحرا برد،
باد بوی تـــو بیــاورد و قـــرار از مــا برد.
هرکجا بود دلی چشم تو برد از راهش،
نه دل خســتهی بیـمار مــرا تنـها برد.
.:.:.:. . . .
تا در آن حلقه ببینی که چه صاحب جاهم.
دوستان کتابناکی بدرود.
شبروان را آشنایی هاست با میر عسس...
□
دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت؛
ندانی قدر وقـت ای دل، مگـر وقتی که در مـانی.
:.:.:.... . .