رسته‌ها

نویسنده‌های مورد علاقه

نویسنده‌های بیشتر

آخرین دیدگاه‌ها

ساقی بیا که یار ز رخ پرده بر گرفت...
غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را :x
حافظا ترک جهان گفتن طریق خوش دلیست
به کوی می کده هر سالکی که ره دانست دری دگر زدن اندیشه تبه دانست
صباح عید بده ساغری که در رمضان بسوختیم ز تسبیح و زهد و استغفار عبید زاکانی
شب قدری چنین عزیز و شریف با تو تا روز خفتنم هوس است
نخفته ام ز خیالی که می پزد دل من خمار صد شبه دارم شرابخانه کجاست
کردار اهل صومعه ام کرد می پرست این دود بین که نامه من شد سیاه از او...
بهeuler ااگر خانم نجیبی به یک آقا ابراز علاقه کرد اون مرد باید بدونه که این علاقه اونقدر عمیق هست ک باعث شده اون دختر پا روی غرورش بگذاره و باید بدونه که بی توجهی و یا پاسخ منفی به علاقه اون خیلی برای دختر گرون تموم میشه.
گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داری من به آه سحرت زلف مشوش دارم
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک