رسته‌ها
دیوان کهنه حافظ
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 110 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 110 رای
از روی نسخه‌ی خطی نزدیک به زمان شاعر
ناشر: انتشارات فرهنگ ایران زمین – سلسله متون و تحقیقات
زیر نظر ایرج افشار
سال چاپ: 1348
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
506
فرمت:
MP3, PDF
آپلود شده توسط:
mahdi214
mahdi214
1389/11/21

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی دیوان کهنه حافظ

تعداد دیدگاه‌ها:
167
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم و گربد تو برو خود را باش
هر کسی ان درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیارو چه مست
همه جا خانه عشق است چه مسجد چه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکده ها
مدعی گر نکند فهم سخن.گو:سرو خشت
نا امیدم مکن از سابقه لطف ازل
تو پس پرده چدانی که خوب است و که زشت
مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
جهان بس فتنه خواهد دید از آن چشم و از آن ابرو
یوسف گمگشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده بازآید به سامان غم مخور
چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود
ور آشتی طلبم با سر عتاب رود
چو ماه نو ره بیچارگان نظاره زند
به گوشه ابرو و در نقاب رود
.......
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را


هوس باد بهـــارم به سـوی صـحرا برد،
باد بوی تـــو بیــاورد و قـــرار از مــا برد.
هرکجا بود دلی چشم تو برد از راهش،
نه دل خســته‌ی بیـمار مــرا تنـها برد.
.:.:.:. . . .
با من راه نشین خیز و سوی میکده آی
تا در آن حلقه ببینی که چه صاحب جاهم.
دوستان کتابناکی بدرود.
عشرت شبگیر کن می نوش کاندر راه عشق
شبروان را آشنایی هاست با میر عسس...


دریغا عیش شبگیری که در خواب سحر بگذشت؛
ندانی قدر وقـت ای دل، مگـر وقتی که در مـانی.
:.:.:.... . .
دیوان کهنه حافظ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک