رسته‌ها
لوایح آقا شیخ فضل الله نوری
امتیاز دهید
5 / 3.3
با 13 رای
امتیاز دهید
5 / 3.3
با 13 رای
از متن کتاب:
مرحوم شیخ فضل الله نوری، نورالله مرقده، از ناموران تاریخ ایران و اسلام است؛ و مانند تمام ناموران تاریخ موافقان سرسخت و مخالفان آشتی ناپذیر دارد. ناموران تاریخ همه چنین اند؛ به ویژه آنانکه در وادی سیاست گام نهاده اند. در طی مطالعات محدود خود در تاریخ ایران و جهان هنوز به ناموری بر نخورده ام که از نیک نامی مطلق در میان تمام اقوام و ملتها برخوردار باشد؛ حتی دانشمندان و محققان وارسته و منزوی نیز از زخم زبان و قلم همگنان، خود یعنی متفکران و محققان دیگر در امان نمانده اند؛ که مثلا در فلان مطلب غلط کرده اند و فلان گفته شان ركيك است و فلان نوشته شان سخیف خوشنامی و بدنامی این ناموران، بر حسب نوع تفکری که ابراز داشته اند یا اصلاحاتی در جامعه برحسب عقیده و نظر خود انجام داده اند تابع نوسانات سیاسی روز است؛ گاهی خوشنامند، گاهی بدنام و گاهی گمنام.
شاید به همین علت، عرفای واقعی سعی داشته اند چند صباح عمر را در تجرد مطلق و در گمنامی محض بسربرند تا گرفتار لعاب دهن دیگران و تندی و تیزی قلم این و آن نشوند؛ خود باشند و خدای خود و دیگر هیچ. بقول کلیم کاشانی:
در کیش ما تجرد عنقا تمام نیست
درقید نام ماند اگر از نشان گذشت
مرحوم شیخ نیز طبق این قاعده به علت شهامت و شجاعت شگفت انگیزی که در سالهای آخر حیات در جهاد در راه عقیدت از خود نشان داد مخالفان و موافقان بیشتری یافت. تعدادی بسیار در کنار داری که بر آن صعود کرد کف زدند و شادی کردند؛ تعداد بسیاری آرام آرام اشک ریختند در متون، کتب و اوراق نیز مدح و قدح بیشتری از وی ثبت و ضبط شد. پس از پیروزی انقلاب مشروطیت تعدادی از مشروطه خواهان بدون رادع و مانعی هرچه خواستند نوشتند و هر توهینی که ممکن بود روا داشتند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
74
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Sttolabi1337
Sttolabi1337
1402/06/11
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی لوایح آقا شیخ فضل الله نوری

تعداد دیدگاه‌ها:
20
ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻗﻠﻢ ﻭ ﻟﺴﺎﻥ ﺍﺯ ﺟﻬﺎﺕ ﮐﺜﯿﺮﻩ، ﻣﻨﺎﻓﯽ ﺑﺎ ﻗﺎﻧﻮﻥﺍﻟﻬﯽ ﺍﺳﺖ. ﺍﮔﺮ ﻧﻪ، ﺗﻮ ﺑﮕﻮ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﭼﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﻗﺒﯿﺤﻪ ﺭﺍ ﻧﺸﺮ ﻣﯽﺩﻫﯽ، ﻭ ﺑﻨﺎﯼ ﻗﺮﺁﻥ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻧﺒﺎﺷﺪ. ﺍﮔﺮ ﻓﺮﺩﺍ ﯾﻬﻮﺩ ﻭ ﻧﺼﺎﺭﯼ ﻭ ﻣﺠﻮﺱ ﻭ ﺑﺎﺑﯿﻪ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﭘﺎﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﻭ ﻣﺤﺮﺍﺏ ﻣﺎ، ﺍﻟﻘﺎﯼ ﺷﯿﻄﻨﺖ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﻧﺸﺮ ﮐﻠﻤﻪ ﮐﻔﺮﯾﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪ، ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺷﺒﻬﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻗﻠﻮﺏ ﺻﺎﻓﯿﻪ ﻣﻮﻣﻨﯿﻦ ﺭﺍ ﺗﻀﻠﯿﻞ ﮐﺮﺩﻧﺪ؛ ﺗﻮ ﻣﯽﺧﻮﺍﻫﯽ ﭼﻪ ﮐﻨﯽ؟»
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻮﺍﺩ ﺁﻥ ﺿﻼﻟﺖﻧﺎﻣﻪ ‏(ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺳﺎﺳﯽ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ‏) ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﻣﺘﺴﺎﻭﯼ ﺍﻟﺤﻘﻮﻗﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻃﺒﻊ ﺁﺧﺮ ﺍﯾﻦ ﻋﺒﺎﺭﺕ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ:
«ﺍﻫﺎﻟﯽ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﻣﺘﺴﺎﻭﯼ ﺍﻟﺤﻘﻮﻕ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ‏»
ﻭ ﺍﯾﻦ ﮐﻠﻤﻪ ﻣﺴﺎﻭﺍﺕ، ‏«ﺷﺎﻉ ﻭﺫﺍﻉ ﺣﺘﯽ ﺧﺮﻕ ﺍﻻﺳﻤﺎﻉ»، ﻭ ﺍﯾﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﺭﮐﺎﻥ مشرﻭﻃﻪ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺧﻼﻝ ‏[ﺁﻥ]، ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﻧﻤﯽﻣﺎﻧﺪ.
ﻧﻈﺮﻡ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﻭﻗﺖ ﺗﺼﺤﯿﺢ، ﺩﺭ ﺑﺎﺏ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺩﻩ، ﯾﮑﯽ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﺍﺻﻮﻝ ﻫﯿﺎﺕ ﻣﻌﺪﻭﺩ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ ﺑﻪ ﺩﺍﻋﯽ ﮐﻪ:
«اﯾﻦ ﻣﺎﺩﻩ ﭼﻨﺎﻥ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺍﺩ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺑﺪﻫﻨﺪ، ﺩﻭﻝ ﺧﺎﺭﺟﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﻣﯽﺷﻨﺎﺳﻨﺪ ﻭ ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺩﻩ ﻧﺒﺎﺷﺪ ﻟﯿﮑﻦ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﻮﺍﺩ، ﺑﺎﻗﯿﻪ ﺑﺎﺷﺪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﺸﺮﻭﻃﮕﯽ ﻧﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺷﻨﺎﺧﺖ.»
ﻓﺪﻭﯼ ﺩﺭ ﺟﻮﺍﺏ ﺍﻭ ﮔﻔﺘﻢ:
«ﻓﻌﻠﯽ ﺍﻻﺳﻼﻡ وﺍﻟﺴﻼﻡ» ﺑﺮﺧﺎﺳﺘﻢ ﻭ ﮔﻔﺘﻢ:
«ﺣﻀﺮﺍﺕ ﺟﺎﻟﺴﯿﻦ ﺑﺪﺍﻧﯿﺪ، ﻣﻤﻠﮑﺖ ﺍﺳﻼﻣﯿﻪ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ، ﺯﯾﺮﺍ ﮐﻪ ﻣﺤﺎﻝ ﺍﺳﺖ ﺑﺎ ﺍﺳﻼﻡ ، ﺣﮑﻢ ﻣﺴﺎﻭﺍﺕ.
ﺍﯼ ﻣُﻠﺤﺪ ، ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺩﻭﻟﺘﯽ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻣﺴﺎﻭﺍﺕ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ، ﻣُﻨﺎﻓﯽ ‏[ﺍﺳﺖ‏] ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﭼﻨﺪ ﺳﻄﺮ ﻗﺒﻞ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻣﺨﺎﻟﻒ ﺍﺳﻼﻡ ﺍﺳﺖ ﻗﺎﻧﻮﻧﯿﺖ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯽﮐﻨﺪ.
ﺍﯼ ﺑﯽ‌ﺷﺮﻑ، ﺍﯼ ﺑﯽ‌ﻏﯿﺮﺕ، ﺑﺒﯿﻦ ﺻﺎﺣﺐ ﺷﺮﻉ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮ ﻣُﻨﺘﺤﻞ ﺑﻪ ﺍﺳﻼﻣﯽ، ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺷﺮﻑ ﻣﻘﺮﺭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﻭ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ ﺩﺍﺩ‏[ﻩ] ﺗﻮ ﺭﺍ، ﻭ ﺗﻮ ﺧﻮﺩﺕ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺕ ﺳﻠﺐ ﺍﻣﺘﯿﺎﺯ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﻭ ﻣﯽﮔﻮﯾﯽ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﻣﺠﻮﺱ ﻭ ﺍﺭﻣﻨﯽ ﻭ ﯾﻬﻮﺩﯼ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺑﺎﺷﻢ»
به به چه جملات گهرباری
البته از اینکه رک‌ و راست حرف دلش را می‌زده
خوشم آمد و اینکه زیر نقاب دموکراسی پنهان نشد .....
منبع:
#ﺭﺳﺎﻟﻪ ﺣﺮﻣﺖ ﻣﺸﺮﻭﻃﻪ ﺍﺯ #ﺷﯿﺦ_ﻓﻀﻞ_ﺍﻟﻠﻪ_‌ﻧﻮﺭﯼ ، ﮐﺘﺎﺏ ﺭﺳﺎﺋﻞ ﻣﺸﺮﻭﻃﯿﺖ، ﺻﻔﺤﻪﻫﺎﯼ ١٥١ تا ١٦٧
ذات دین همینه. برابری رو به هیچ وجه قبول نداره و این در تاریخ ادیان آشکاره، به ویژه ادیان ابراهیمی. امروزه هم می بینیم که پیروان محمد و موسی چطور هم دیگه رو تیکه پاره می کنن
ببخشید یک سوال داشتم . این جریان
فروختن قبرستان مسلمین به روس ها
برای ساختن کنسولگری
آیا صحت دارد که توسط شیخ فضل اله
صورت گرفته است ؟
روحش شاد .. در خشت خام ذات پلید مجلس مدرن و پارلمان و مشروطه و جمهوری رو می دید.. روشنفکر ایشون بود نه اون سوسیالیست های چپی و اشتراکی مذهب
شما احتمالا از اعضای طالبان نیستید؟ توضیحات زیر را می‌نویسم تا قشنگ‌تر ریشه‌های خودتان را بشناسید.
.....................
شیخ فضل‌الله با مدارس جدید و آموزش فیزیک و شیمی هم مخالفت می‌کرد و آن را مخالفت با اسلام می‌دانست. ناظم‌الاسلام کرمانی در تاریخ بیداری ایرانیان از قول شیخ فضل‌الله نوری نوشته که به او گفته: "ناظم الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم می‌دهم. آیا این مدارس جدیده خلاف شرع نیست؟ آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک عقائد شاگردان را سخیف و ضعیف نمی‌کند؟ مدارس را افتتاح کردید. آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید، حالا شروع به مشروطه و جمهوری کردید؟"
شاید شیخ را می‌شد با تاسیس مدارس آشتی داد اما تاسیس مدارس دخترانه دیگر خود مفسده بود. در لوایح شیخ فضل‌الله نوری درباره تاسیس مدارس دخترانه اینگونه سخن گفته شده است: «اباحه مسکرات و اشاعه فاحشه‌خانه‌ها و افتتاح مدارس تربیت نسوان و دبستان دوشیزگان. وا اسلاما! صرف وجوه روضه‌خوانی و وجوه زیارات مشاهد مقدسه برای ایجاد کارخانجات و تسویه طرق و شوارع. وا اسلاما!»
شیخ به صراحت از «امتناع آزادی در متون دینی» سخن می‌گوید و معتقد است: «بنای قرآن بر آزاد نبودن قلم و لسان است.» وی از سویی منکر وجود آزادی در مهم‌ترین متن دینی است و از سوی دیگر بر این باور است که اعتقاد به آزادی حرف اشتباهی است و حتی «این سخن در اسلام کلیتاً کفر است.»
نوری در این جمله از آزادی سخن می‌گوید و آن را نفی می‌کند و برابر با کفر می‌نشاند و حتی پیشنهاد می‌کند واژه آزادی از بحث‌های موجود حذف شود: «اگر از من می‌شنوید، لفظ آزادی را بردارید که عاقبت این حرف ما را مفتضح خواهد کرد.»
.................
بله. شما احتمالا عضو فرقه‌ی طالبان هستید.
واقعا شرم بر شما که نام کورش بزرگ رو با اولین قوانین حقوق بشر در دنیا روسیاه می کنید، از تصاویر این افراد استفاده نکنید.
در ضعف آگاهی و مواردی از تعصبات بی دلیل شیخ حرفی نیست ولی سوالی پیش اومد کوروش هخامنشی و اولین قوانین حقوق بشر دنیا چه پشتوانه تاریخی داره ؟ کتب مورخان و باستان شناسان مطرح دنیا در حال حاضر رو بخونید چیز دیگه ای گفته شده
"ضعف آگاهی"!؟ "مواردی از تعصبات بی‌دلیل در شیخ"؟! چرا حاشیه میری؟
شغل کسی که کارش رو اون زیر نوشتم چی میشه؟ طلاق زن مردم رو میگیره و میده‌شون دست مردای دیگه.
اسم این "شغل شریف" چیه دقیقا؟
حاشیه رفتن وقتی معنا پیدا می کنه که من سوال یا بحث جنابعالی رو بخوام پاسخ بدم ( که این طور نبوده) پس علامت سوال و تعجب جنابعالی بی مورده اما ادعایی کردی و مستنداتی ارائه ندادی چرا فکر می کنی پاسخی باید داده بشه؟
منبع: مهدی بامداد تاریخ رجال ایران جلد سه ص ۹۶
ادعا رو در نظر بگیر گویی محضری برای جدایی زنان فلان افراد و اونها رو به عقد بهمان افراد درآوردن تاسیس شده یک مورد پر بحث رو به همه تسری دادن دروغ نیست ؟ موقر السلطنه واقعا آزادی خواه بود ؟ کتاب انقلاب ایران ادوارد براون با ترجمه احمد پژوه توضیحات جالبی داده که میتونی صفحات ۳۴۵ یا ۴۲۶تا ۴۳۱ رو بخونی ادوارد براون که مورد احترام مشروطه خواهان بود او رو مرتجع و مستبد نام آور خطاب می کنه کتاب بحران مشروطیت در ایران حسین آبادیان صفحات ۱۲۴ تا ۱۲۷ هم باز توضیحاتی مشابه داره و اشاره ای هم به نامه براون به تقی زاده داره که گذری به اعدام او توسط مشروطه خواهان می کنه که ابتدا طناب دار پاره میشه و دوباره به دار می کشن و با سنگ و چوب به جون موقر السلطنه میفتن و براون اون کار رو وحشی گری میدونه قضیه طلاق با فشار محمدعلی شاه بوده و طبق ترجمه کتاب براون گویا بدرفتاری موقر با زنش بهانه رو داده عین السطنه هم در روزنامه خاطراتش جلد ۴ ص ۳۰۰۳ او رو نیرنگ باز میدونه و اشاره ای هم به قضیه طلاق کرده که در ازای پول طلاق داده و بعد گفته طلاق ندادم جنابعالی در ارجاع مطلب در خوشبینانه ترین حالت رعایت امانت نمی کنی
هنوز داری طفره میری.
چرا این همه آسمان‌ریسمان می‌بافی؟ قضیه ساده است:
موقرالسلطنه شب‌نامه‌های مشروطه را علیه امین‌السلطان توی دربار پخش می‌کند، گیر می‌افتد، زندانی‌ش میکنند، و همان وقت که توی زندان است طلاق زنش را می‌گیرند.
من دارم راجع به این واقعه و نقش آخوندمان در همین واقعه حرف می‌زنم.
حالا شما می‌گویی این شغل "محضرداری" است؟
واقعا؟
انتظاری بیش از این نبود عبارات ابتدایی حرفت به نظرم برای مطالب خودت مناسبتره چون من منکر طلاق اجباری نشدم و برادر و پدر اون زن عامل اصلی بودن و گفتم بدرفتاری موقر السلطنه بهانه ای شده . تسویه حسابهای افراد دربار با هم از طریق شبنامه پراکنی یا هر چیز دیگه لزوما به معنی ارتجاع یک طرف و آزادیخواهی دیگری نیست ممکنه هر دو از یک قماش باشن حالا این که پول کلانی برای طلاق به او داده شده هم جای سواله . در پایان این که خبرچین محمدعلی شاه در بین مشروطه خواهان شده آزادیخواه و ریسمانی شده برای تسویه حساب با شیخ در نوع خودش جالبه به هر ترتیب اون ادعای ابتداییت مصداق روشنتری از آسمان ریسمان بافتنه
شما چند بار چند تاریخ مختلف رو با هم قاطی کردی که به کل منکر ماجرا بشی. این کار شما اسمش ردگم‌کنی است. ولی خوشبختانه آن‌قدر مساله واضح و مبرهنه که اصل و اساس قضیه رو نمی‌تونی منکر بشی.
مطمئنا کاری که این "محضردار" با موقرالسلطنه کرده بارها و بارها در مورد مردم عادی تکرار شده، فقط چون اونها مثل جناب موقر شهرت نداشتن متاسفانه توی تاریخ ثبت نشده.
آخرین پیام من در مورد این موضوع اینه که رجوع به تواریخ مختلف کار اشتباهی نیست اونهم وقتی اطلاعات ناقص از یک منبع داده میشه و اصراری متعصبانه بر اینه که کل واقعیت داخل همینه . رد مطلب جنابعالی یعنی رد کل موضوع ؟ آخر سر این که در مورد اوهام شخصی افراد نظری ندارم ولی اینو میدونم مخالفان شیخ ابایی از اشاره به نقاط ضعف زندگیش نداشتن و اگر این ادعای من درآوردیت درست بود حداقل اشاره مختصری میشد خلاصه ای از اسناد تنظیمی دفتر وی هم منتشر شده
متاسفانه شما خودت را به نفهمیدن زده‌ای. بدیهی است که ارجاع به کتاب‌های تاریخ مختلف اشکال ندارد. من در این مورد اعتراضی نکرده‌ام. اعتراض من به ااین است که شما تاریخ‌های متفاوت یعنی زمان‌های متفاوت را قاطی می‌کنی تا سفسطه‌ات را پیش ببری. یعنی وقایع چند دهه‌ی متفاوت را قاطی هم می‌کنی. این روش شما در علم تاریخ هیچ اعتباری ندارد و نوعی سفسطه به شمار می‌آید.
مرسی که هستی تا با دیدن امثال تو سقوط درک و فهم ادمی رو به عینه ببینیم.
خداوند همه مریدانش را عاجلاً به جوار محبت شیخشان واصل کند
انشاالله
وقتی انقلابیون مشروطه در زندان بودند ایشان با زور و حیله حکم طلاق زنان‌شان را صادر می‌کرد و سپس باز هم با زور و تهدید آنان را به عقد مرتجعان درمی‌آورد.
به قول عرفا خدایش در بهشت کناد!
لوایح آقا شیخ فضل الله نوری
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک