اوراق تازه یاب مشروطیت و ن‍ق‍ش‌ ت‍ق‍ی‌ زاده‌

اسکن جدیدی از کتاب جایگزین شد.

برای ریشه یابی نحوه نگارش نظام نامه اساسی و متمم قانون اساسی مشروطه، منبعی عالی هست.

شما در کامنت آخرتون استداد رو لزومه حال حاضر دانستید که من بطور کلللل با این مسئله مشکل دارم. استبداد یک نماد و صفت است که تداعی معنا میکند پس لطفا از این کلمه به جا استفاده کنید؟ چطور میتوانید برای هموطنان خود همچین آرزویی بکنید؟ ولو اینکه دشمن شما باشند؟ من با بطن این موضوع مشکل دارم! شما هم چون حاضرین در راس هر صدای مخالف را میخواهید در نطفه خفه کنید. و وقتی این قسمت از پیامتون را خواندم بسیار قلبم درد گرفت (ملت ایران لایق استبداد است) امیدوارم این جمله از صمیم قلبتون نباشه. ببینید من قبل از اینکه شاملو را انتخاب کنم همه چیز را راجع به ایشان می دانستم ولی آیا شما از همه چیز محمدرضا آگاهید؟ از جابجا کردن مواد مخدر توسط اشرف و عضو مافیا بودنش آگاهید؟ آگاهید که به وسیله خسروانی موسس باشگاه تاج با هدایت اراذل و اوباشی چون شعبون بی مخ چه با فرودستان کرد؟ از تنفذ شاپور جی آگاهید؟ از اینکه در ساواک 400 پرسنل گاها در خدمت اوامر اشرف بود آن هم برای کنترل عشقهای روزانه ی او؟

از این که چنین کتاب های با ارزشی را برای مطالعه عموم قرار می دهید از شما بسیار متشکرم:-(

انقلاب مشروطه میتوانست به گونه دیگری رقم خورد به شرط اینکه روشنفکران زمان مشروطه قدری مسئولانه تر و آگاهانه تر برخورد میکردند.هرچند که از آنان زیاد نمیتوان خرده گرفت چرا که نحله روشنفکری در ایران مانند اروپا نبود . در ایران قاجار زده که نیمی از دولتمردان انگلو فیل بودند و نیمی دیگر روسوفیل جریان روشنفکری نهال ضعیف و نازکی بود که تازه رشد کرده بود . عصر ترجمه که از زمان ناصرالدین شاه شتاب بیشتری گرفته بودو روشنفکرانی چون میرزا ملکم خان ، طالبوف و آخوند زاده ومیرزا یحیی دولت آبادی که با غرب و پیشرفتهای اروپا آشنایی داشتند فکر مشروطه و مشروطه خواهی را در آثار خود ترویج دادند. اما جامعه ایران نیز هنوز آگاهی چندانی از مشروطه و مفهوم آن نداشتند به همانگونه که علمای طرفدار مشروطه نیز از مفهوم آن درک چندانی نداشتند و در فکر ترویج شریعت و قوانین شرعیه بودند. اولین تحصن بازاریان تهران طرفدار مشروطه در سفارت انگلیس شکل گرفت که خود قدری شک برانگیز است فتح تهران نیز توسط قوای بختیاری و نیروهای محمد ولی خان تنکابنی که از دیر باز با انگلیسیها مراوده داشتند نیز خود بر این شک و بد گمانی می افزاید. با فتح تهران عملا قدرت سیاسی در دست بختیاریها افتاد محمد علی شاه مستبد به روسیه تبعید شدو احمد شاه کم سن و سال برتخت سلطنت نشست . لیاخوف در پست خود ابقا شد و شاهزاده عین الدوله جلاد در کنار فاتحین تهران به یادگاری عکس گرفت . ستارخان و باقرخان از تبریز به تهران فراخوانده شدند تا ستار خان را در پارک اتابک به قصد خلع سلاح مجاهدین چلاق کنند و باقر خان نیزمحترمانه به عتبات عالیه تبعید شد تا در قصر شیرین توسط عده ای راهزن به خاطر اسب و تفنگش سرش بریده شود . یفرم خان در ماموریتی کشته شود و یار محمد خان کرمانشاهی در بازار سرپوشیده کرمانشاه کشته شود.با این تفاصیل دلمان خوش بود که مشروطه خواه شده ایم و انقلاب کرده ایم . آزادی بیان را گرفتند و در یزد ضیغم الدوله بختیاری دهان فرخی یزدی را دوخت تا درس عبرتی برای دیگر آزادیخواهان شود که چون خروس بی محل بانگ آزادی سر ندهند . و باز همان استبداد و همان استعمار انگلیس اما به شکلی دیگر. این بود قصه مشروطه و مشروطه خواهی ما.........

ممنون، اسناد بسیار مفید و خواندنی در این کتاب یافت می‌شوند.

این قاجار بی لیاقت تنها ایران را ویران ساخت ....
همین
(?)(?)(?)(?)(?)(?)