رسته‌ها

شیخ فضل الله نوری
(1222 - 1288 هـ.خ)

مجتهد شیعه
مشخصات:
نام واقعی:
فضل‌الله نوری مازندرانی
تاریخ تولد:
1222/10/03 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
1288/05/09 خورشیدی (66 سالگی)
محل تولد:‌
لاشک، کجور، استان مازندران، ایران
جنسیت:‌
مرد
ژانر:‌
دین و سیاست
زندگی‌نامه
فضل‌الله نوری مازندرانی معروف به شیخ فضل‌الله نوری، روحانی مخالف مشروطیت و از مجتهدان شیعه و بنیان‌گذار اسلام سیاسی در ایران قاجاری بود. او اظهار می‌کرد که تمامی قوانین جامعه باید بر اساس احکام اسلام تنظیم شوند. او مهم‌ترین و مشهورترین نمایندهٔ جریان فکری مشروعه‌خواهی به‌شمار می‌رود. پس از انقلاب مشروطه، شیخ فضل‌الله با اصول آزادی و برابری متمم قانون اساسی مخالفت کرد و به اصرار او، ماده‌ای در متمم قانون اساسی گنجانده شد که بر اساس آن، شورایی از علمای شیعه برای نظارت بر مصوبات مجلس و اطمینان از انطباق این مصوبات با شرع در نظر گرفته شد. در آذر ۱۲۸۶، نوری از مردم دعوت کرد تا برای دفاع از اسلام در برابر «مشروطه‌طلبان کافر» در میدان توپخانه تجمع کنند. او در این گردهمایی معروف به واقعه میدان توپخانه سخنرانی کرد و «برابری» را یک بدعت خارجی خواند. شیخ فضل‌الله فتواهایی مبتنی بر حرام بودن مشروطه صادر نمود. در سال ۱۲۸۶، تعدادی از علمای تهران که شیخ فضل‌الله در راس آن‌ها بود، در نامه‌ای به محمدعلی‌شاه، نوشتند که مجلسی که با الگوبرداری از قوانین پارلمان‌های اروپایی تشکیل شده‌است، با قواعد اسلامی منافات دارد و ممکن‌الجمع نیست. به دنبال فتح تهران در ۱۲۸۸، تعدادی از مخالفان مشروطه مانند شیخ فضل‌الله به اعدام محکوم شدند.
بیشتر
ویرایش

کتاب‌های شیخ فضل الله نوری
(3 عنوان)

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
1

در سالی که فضل الله نوری فتوا به حرام بودن تحصیل دختران داد، پروفسور بانو ماری کوری، نخستین تصویر X-Ray را از دست خودش گرفت

از دانش چه کسی تا به امروز استفاده می‌شود؟!

 البته پس از انقلاب، برای پاسداشتِ مقام ایشان بزرگراهی به نام «شهید آیت الله فضل الله نوری» نام‌گذاری شد، اویی که بنابه اعتقاد عمیق و خوانش متصلب‌اش از شرع، با تحصیل و هرگونه مظاهر تجدد(تفکیک قوا و پارلمان) مخالف بود و از سرسخت ترین دشمنان مشروطه و مردمسالاری شد و سرآخر جانش را هم بر سرِ آن از دست داد.

  آیت الله بهجت در کتاب خود آورده است که: “پس از شهادت شیخ فضل الله نوری، میرزای نایینی، ورقه ای با امضای شیخ فضل الله پیش آخوند خراسانی می‌خواند که در آن نوشته شده بود: “بر کسانی که داخل مشروطه شده‌اند، باید احکام مرتدّ فطری را جاری کرد.” آخوند پس از شنیدن این مطلب می‌گوید: “من وقتی خبر کشته شدن شیخ فضل الله را شنیدم، متأثر شدم؛ ولی اکنون از تأثرم متأثرم!”

(آیت الله بهجت، زمزم عرفان، صص -۳۴۵۳۴۴ 


با سلام  

اولا  این سخن که آیت‌الله شیخ فضل الله مخالف کسب علم  و دانش  و  مشروطه بوده افترایی بر شیخ شهید است، نظر شهید شیخ فضل الله نوری این بود که ایشان موافق مشروطه مشروعه بودند،  و مخالفت ایشان با دمکراسی به سبک اروپایی آن بود که با هدف نابودی دین و قرآن با حمایت  استعمار پیر انگلیس و توسط منورالفکران  داخلی  شکل گرفت. البته در این میان بودند عالمان ناآگاه و بی بصیرت به زمانه  که  اعدام  شهید  والامقام  شیخ فضل الله نوری آن هم در روز 13 رجب، روز میلاد امیرالمؤمین (ع)  را امضاء کردند .   بی تردید قیام شیخ فضل الله نوری علیه استبداد جدید شبه روشنفکری که در ظاهر بر ضد استبداد علی شاهی بود، ولی در باطن دست در دست این دیکتاتوری شاهانه در جهت تثبیت و ترویج یک دیکتاتوری قومی به نام روشنفکری که نحله ای غرب زده به شمار می آمد داشت، به عنوان یکی از فرازهای بلند تاریخ معاصر به شمار می رود.


شاید جمله ای که جلال آل احمد درباره صحنه بر دار شدن شیخ فضل الله نوری دارد یکی از رساترین و مهم ترین و جانانه ترین نمونه هایی باشد که در جهت روشنگری آنچه در آن سالها در ایران رخ می داد و روندی که به مشروطیت و فتح تهران منتهی شد بیان شده است.

آنجا که در کتاب خدمت و خیانت روشن‌فکران می‌نویسد: «من نعش آن بزرگوار را بر سر دار همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غرب‌زدگی پس از 200 سال کشمکش بر بام سرای این مملکت افراشته شد».
ضمنا  دوست عزیز کتاب زمزم عرفان یادنامه آیت الله بهجت است که توسط آیت الله محمدی ری شهری نوشته شده است .  در همین صفحه  344 مورد اشاره شما آمده است. فرمودند: سید محمدکاظم یزدی برای امضای جریان مشروطیت، خیلی تحت فشار بود. برخی از شاگردان آخوند خراسانی، جمعی از شاگردان وی را تحریک کردند که  دسته جمعی به منزل سید بروند و موافقت او با مشروطیت را بگیرند. پاسخ سید، این  بود که: در این کاسه، رهر است و من نمی توانم آن را بخورم!
به او اهانت کردند و گفتند: اگر به خانه یهودی رفته بودیم، چنین پاسخی را نمی شنیدیم . سجاده او را در نماز  جماعت برداشتند و سید را خانه نشین کردند.


عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک