رسته‌ها

آخرین دیدگاه‌ها

اونقدر این کتاب زیبایه که باید از تک تکه صفحاتش یادداشت برداری کنی. [b]من میتوانستم[/b].هرگز معنای این واژه را نمیفهمیم.چون در تمام لحظه های زندگی مان چیزهایی هستند که میتوانستند رخ دهند،اما رخ نمیدهند. و آن لحظه همین اتفاق افتاد.به جای ت
نسبت به رمان محاکمه و قصر خوندنش راحت تر بود. پایانش هم کمی امید بخش تر بود.
کتابی بسیار زیبا قسمتی از کتاب:آیا برهان هایی به سود او وجود داشت که از انها غفلت شده بود؟ البته باید باشد.منطق بی شک سخت استوار است ولی نمیتواند با انسانی مقاومت کند که میخواهد به زندگی کردن ادامه دهد. کجا بود قاضی که هرگز ندیده بود؟ ک
کل کتاب میخواد بگه مردم تا زمانی نیازت دارن که به دردشون بخوری. بعد که به دردشون نخوردی میندازنت دور. بخشی از کتاب: مردم خوب منتظر ان نمیشوند که کسی برای انها خدمتی انجام دهد تا به کمک بیایند. نلی خیالت اسوده باشد. در این جهان مردم نیک
خیلی کتاب خوبی بود.پیشنهاد میکنم بخونین.خیلی زیبا جامعه و حکومت و مردمان رو به تصویر میکشه.
میخواد نظریه های نویسنده حقیقت داشته باشه میخواد نه. ولی خواننده رو مجبور میکنه از یک دیده دیگه به خلقت نیگا کنی. چی اگه واقعا راست باشه کلا ازون دسته کتابهایی هست که خوندنش پیشنهاد میشه.
این کتابو وقتی ۱۴ سالم بود خوندم. یکی از تاثیر گذار ترین رمان های تاریخی بود. واقعا خرافه پرستی که در اون زمان ها بود هنوز که هنوز هم ریشه کن نشده
نتیجه ی کلی که از خوندن این کتاب گرفتم اینه که گره گور با اینکه ظاهری تغییر کرده بود اما باطنش همون چیزی که بود،موند اما خانواده و اطرافیانش با اینکه در ظاهر هیچ تغییری صورت نگرفته بود اما عمیقا تغییر پیدا کرده بودند. نظرات بقیه رو هم خوند
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک