جلال ستاری
(1310 - 1400 هـ.خ)
محقق، اسطورهشناس و اندیشمند
مشخصات:
نام واقعی:
جلال ستاری
تاریخ تولد:
1310/05/14 خورشیدی
تاریخ درگذشت:
1400/05/09 خورشیدی (90 سالگی)
محل تولد:
رشت
جنسیت:
مرد
ژانر:
اسطوره شناسی و فرهنگ
زندگینامه
وی بیش از ۵۰ سال کار دقیق و ظریف در زمینه های اسطوره شناسی، ادبیات نمایشی و نقد فرهنگی انجام داده است که حاصل آن نزدیک به ۸۰ کتاب است که برخی از آنها کتاب های مرجع و شاخص در حوزه و موضوع خود به شمار می روند.
وی در سال ۸۴ به پاس عمری تلاش فرهنگی نشان آفیسیه ( نشان ادب و هنر فرانسه) را دریافت کرد.
دکتر جلال ستاری در دوره طولانی فعالیت های فرهنگی خود،آثاری ماندگار و ارزشمند به ایرانیان تقدیم کرده است.از میان این آثار می توان به کتاب هایی زیر اشاره کرد:
از جمله آثار آقای ستاری می توان به « چشم انداز اسطوره»،« زبان رمزی افسانه ها»،« زبان رمزی قصه های پرشور»،« رمز پردازی آتش»، « اسطوره و رمز»، در زمینه اسطوره و روانشناسی، «حالات عشق مجنون»،« افسون شهرزاد»،«درد عشق زلیخا»،« عشق صوفیانه»،« پژوهش در قصه اصحاب کهف»،« پژوهش در قصه یونس و ماهی»،« پژوهشی در قصه شیخ صنعان و دختر ترسا»،« پژوهشی در قصه سلیمان و بلقیس»،« گفت و گوی شهرزاد و شهریار» و آثاری دیگر در این زمینه اشاره کرد.
وی همچنین در زمینه تحلیل مباحث ادبی و اسطوره ای ادبیات و فرهنگ ایران کتاب های « نمایش در شرق»،« نماد و نمایش»،« آیین و اسطوره در تئاتر»،« تراژدی و انسان»،« پرده داری و شبیه سازی»،« تقلید و تماشا»، تالیف و انتشار داد.
کتاب «در بی دولتی فرهنگ» وی نیز از جمله معدود تحلیل ها در زمینه وضعیت فرهنگ در دوره پهلوی است که از سوی نشر مرکز( ناشر عمده آ ثار آقای ستاری) به بازار کتاب عرضه شده بود.
بیشتر
آخرین دیدگاهها
ما و جهان اسطوره
[در سوگِ استاد جلال ستاری]
▪️ژان کوکتو در پاسخ به پرسشی که سالها پس از مرگش به چاپ رسید گفت: «من همواره اساطیر را بر تاریخ ترجیح دادهام، زیرا تاریخ، مركّب از حقایقی است که در نهایت دروغ از آب در میآیند و اساطیر از دروغهایی ساخته و پرداخته شدهاند که به مرور به حقیقت تبدیل میشوند». البته از دیدگاه انسان امروزی دستکم تا دورانی متأخر، اسطوره، قصّهٔ دروغی بیش نبوده است، اما قوم اسطورهپرداز اسطورهباور، همواره اسطوره را داستانی «راست» میداند که از شأنی والا و قُدسی برخوردار است و بنابراین همهوقت و همهجا نباید نقل شود، بلکه روایتش در اوقاتی معیّن با آداب و ترتیبی خاص مجاز و رواست چون پرده از اسراری برمیگیرد که نباید سرسری گرفته شوند. به روزگار ما این حیثیّت و اعتبار را چگونه فهم و تفسیر باید کرد؟
▪️در اسطوره، ارباب انواع و خدایان و با قهرمانان و پهلوانان فرهمند و ابرانسان، سرنوشت بشر و جهان را در گذشتهای بس دور در فجر زمان، رقم میزنند. در قصه که صورتی کجتاب از اسطورهٔ فراموششده است، آدمها گاه به یاری موجوداتی شگرف(جن و غول و پری)، در جهانی واقعی و یا اسرارآمیز و جادووش، آرزوهای برآوردهنشدهٔ آدمیزادگان را که غالباً به تمنای محال میماند، در عالم خیال تحقق میبخشند. افسانه نیز همین کُنش را دارد اما با صبغه و چاشنی تاریخ واقعی. حماسه هم از همه این عناصر: اسطوره و قصه و افسانه سود میجوید و بهره میگیرد و در واقع ترکیب و تألیفی پخته و موزون و درخود بسامان از آن مایههاست. ناگفته پیداست که زبان این روایات، رمزی است و از اینرو اسطورهشناسی بی رمزشناسی راه به دهی نمیبرد.
▪️پارهای از این داستانهای پر راز و رمز هنوز زندهاند و گاه بیآنکه خود بدانیم سلوكمان ناهشیارانه تحت تأثیر و نفوذ آنهاست. بنابراین اسطورهشناسی برای شناخت عناصر فناناپذیر فرهنگ و نیز باطل ساختن سحرمایههایی که پنهان و ناشناخته ماندهاند و به سراب فریب میمانند، نیز ضرورت دارد، اما علاوه بر آن رگههایی که رگهای حیاتی فرهنگ محسوب میشوند نیز باید به همت پژوهندگان از زیر خاک و خاشاک بدر آیند و به دست هنرمندان، جامه نو به تن کنند و به اقتضای زمانه تفسیر و از نو آفریده شوند و این کاریست که فیالمثل توماس من در کوهستان جادو و یا ملویل در موبیدیک کردهاند.
جهان اسطورهشناسی، ترجمهٔ مرحوم استاد جلال ستاری، یادداشت مترجم، صص ۷_۹