رسته‌ها

نویسنده‌های مورد علاقه

نویسنده‌ای انتخاب نشده
نویسنده‌های بیشتر

آخرین دیدگاه‌ها

لنین شخصیتی پیچیده و متناقض در تاریخه که نمیشه به سادگی درباره‌اش قضاوت کرد. او با آرمان‌های انقلابی و تصور جامعه‌ای برابر، مسیری را آغاز کرد که در نهایت به نتایجی کاملا متفاوت با آرمان‌هایش منجر شد. از یک طرف، لنین را میشه متفکری دونست که
کتابخانه نیمه‌شب با وجود محبوبیت زیادش، به نظرم پیام اصلی داستان کمی گمراه‌کننده است. مت هیگ تلاش می‌کنه این ایده را به خورد خواننده بده که «همین زندگی که داری بهترینه» اما واقعیت داستان چیز دیگه نشون می‌ده. وقت
فرانکل میگه: اگر دو برادر را به مدت سه سال هر روز به بدترین شکل کتک بزنند و به اولی بگید کتک خوردنش جزئی از یک تمرین ورزشیه و به دومی هیچ دلیلی برای کتک خوردنش ارائه ندید، برادر اول بعد از سه سال به ورزشکاری قوی و دومی یک فرد عصبی خواهد شد
خسته ام از آرزوها؛ آرزوهای شعاری شوق پرواز مجازی؛ بالهای استعاری لحظه های کاغذی را؛ روز وشب تکرارکردن خاطرات بایگانی؛ زندگی های اداری آفتاب زرد وغمگین؛ پله های رو به پایین سقفهای سرد و سنگین؛ آسمانهای اجاری با نگاهی سرشکسته؛ چشمهایی پ
نفرت انگیزترین آدمی که می شناسم(?)
فعلا که بوی سوختن افکار کهنه و پوسیده و تعصبات بیجای نظام و دارو دسته ش میاد:D آب رو بریزید اینجا که بیشتر از نسوزید.دودش کورمون کرد.
چوبی که پینوکیو از آن ساخته شد، بشریت نام داشت. داستان پینوکیو را تقریبا همه‌ شنیده‌اند؛ ژپتو (ژوپیتر، خدای خدایان) عروسکی چوبی می‌سازد شبیه عروسک‌های خیمه شب بازی [همان انسان]، ولی فراموش می‌کند نخ‌های آن را نصب کند، و این عروسک به نوعی
به هر فصلی غمی، هر صفحه‌ای انبوهِ اندوهی وطن جان! خسته‌ام، پایانِ خوبِ داستانت کو؟ حسین جنتی [b]تسلیت به خانواده های داغدار نفتکش سانچی[/b]
غریبی بس مرا دلگیر دارد فلک بر گردنم زنجیر دارد فلک از گردنم زنجیر بردار که غربت خاک دامنگیر دارد
ﺩﺭﺧﺖ ﻧﺨﻞ ﺩﺭﺧﺖ ﻋﺠﯿﺒﯽ ﺍﺳﺖ، [b]وقتی نخلی را می خواهند قطع کنند میگویند بکشش[/b] ﺟﻨﻮﺑﯽ ﻫﺎ بیشتر میدانند ﮐﻪ ﭼﻪ میگویم... ﺗﻮ ﮔﻮﯾﯽ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺧﺖ، ﻧﺒﺎﺕ ﻧﯿﺴﺖ... ﭼﯿﺰﯼ ﺷﺒﯿﻪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﯿﺰﺍﺩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺟﻬﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻭﺍﺣﺪ ﺷﻤﺎﺭﺵ ﺁﻥ همچون ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ، ﻧﻔﺮ ﺍﺳﺖ...! [b]ﻧﺨﻞ
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک