کتابخانه نیمه شب
نویسنده:
مت هیگ
امتیاز دهید
«کتابخانه نیمهشب» اثر درخشان مت هیگ، روایتی خلاقانه از زندگی دختری به نام نورا سید است. او پس از اینکه تصمیم میگیرد به زندگیاش پایان دهد، فرصتی استثنایی مییابد تا از میان تمام زندگیهای ممکن خود، آنچه را واقعاً میخواهد تجربه کند.
این رمان فلسفی و عمیقاً انسانی با زبانی ساده اما تاثیرگذار، پرسشهای بنیادین درباره پشیمانی، انتخاب و معنای خوشبختی را پیش روی خواننده میگذارد. آیا زندگی رویاییای که همیشه حسرتش را میخوردیم، واقعاً ما را خوشبخت میکند؟
مت هیگ با نثری روان و داستانی گیرا، ما را به سفری درونی میبرد که در آن هر صفحه، افقی تازه از درک خویشتن را پیش رویمان میگشاید. این کتاب پلی میزند میان ادبیات عامهپسند و ادبیات اندیشهمحور و همین ویژگی آن را به اثری تبدیل کرده که هم در میان منتقدان ادبی و هم در بین خوانندگان عادی محبوبیت یافته است.
ترجمههای متعدد این اثر به زبان فارسی نشان از استقبال خوانندگان ایرانی دارد. داستانی جهانشمول که با وجود ریشههای فرهنگی غربی، به دغدغههای مشترک انسانی میپردازد: پشیمانی از گذشته، ترس از آینده و تلاش برای یافتن معنا در لحظه اکنون.
«کتابخانه نیمهشب» فقط یک رمان نیست؛ آینهای است که در آن زندگی خود را از نو میبینیم و شاید معنای واقعی زیستن را درک میکنیم.
این رمان فلسفی و عمیقاً انسانی با زبانی ساده اما تاثیرگذار، پرسشهای بنیادین درباره پشیمانی، انتخاب و معنای خوشبختی را پیش روی خواننده میگذارد. آیا زندگی رویاییای که همیشه حسرتش را میخوردیم، واقعاً ما را خوشبخت میکند؟
مت هیگ با نثری روان و داستانی گیرا، ما را به سفری درونی میبرد که در آن هر صفحه، افقی تازه از درک خویشتن را پیش رویمان میگشاید. این کتاب پلی میزند میان ادبیات عامهپسند و ادبیات اندیشهمحور و همین ویژگی آن را به اثری تبدیل کرده که هم در میان منتقدان ادبی و هم در بین خوانندگان عادی محبوبیت یافته است.
ترجمههای متعدد این اثر به زبان فارسی نشان از استقبال خوانندگان ایرانی دارد. داستانی جهانشمول که با وجود ریشههای فرهنگی غربی، به دغدغههای مشترک انسانی میپردازد: پشیمانی از گذشته، ترس از آینده و تلاش برای یافتن معنا در لحظه اکنون.
«کتابخانه نیمهشب» فقط یک رمان نیست؛ آینهای است که در آن زندگی خود را از نو میبینیم و شاید معنای واقعی زیستن را درک میکنیم.
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1404/01/16
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کتابخانه نیمه شب
کتابخانه نیمهشب با وجود محبوبیت زیادش، به نظرم پیام اصلی داستان کمی گمراهکننده است. مت هیگ تلاش میکنه این ایده را به خورد خواننده بده که «همین زندگی که داری بهترینه» اما واقعیت داستان چیز دیگه نشون میده.
وقتی نورا به زندگیهای مختلفش سرک میکشه، ما به وضوح میبینیم که برخی از اون زندگیها به مراتب رضایتبخشتر، غنیتر و شادتر از زندگی اصلیش هستن. نویسنده سعی داره به ما بقبولانه که «هر زندگی مشکلات خودش را دارد» اما این حقیقت ساده را نادیده میگیره که برخی زندگیها، با وجود چالشهاشون، ارزش بیشتری برای زیستن دارن. نورا در بعضی از اون زندگیها عشق واقعی را تجربه میکنه، به موفقیتهای چشمگیر میرسه و احساس معنا و هدف داره، چیزهایی که در زندگی اصلیش از اونها محروم بوده.
پیام نهایی کتاب که به نوعی از ما میخواد با سرنوشت و انتخابهای فعلیمون کنار بیاییم، بیشتر شبیه یک دلداری ساده است تا یک حقیقت عمیق. گاهی پشیمانیها و «اگر»ها واقعا درست هستند و ما فرصتهای طلایی را از دست دادهایم.
این طرز فکر حداقل آرامش میده!
اینم بگم که نسبت به یه ترجمه دیگه که خوندمش این کاملتر بود.