سیف الدین همایون(گامایون)
نویسنده، مترجم و پژوهشگر
مشخصات:
نام واقعی:
سیفالدین همایون فرخ
تاریخ تولد:
تاریخ درگذشت:
محل تولد:
تهران
جنسیت:
مرد
ژانر:
زندگینامه
از سرگذشت سیفالدین همایونفرخ اطلاع چندانی در دست نیست . او برادر دکتر رکنالدین همایون فرخ (۱۲۹۷-۱۳۷۹) پژوهشگر ادبیات و تاریخ ایران بود. تنها در چند منبع از وی نامی برده شده است. در فهرست سندهای مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، سندی وجود دارد حاکی از شکایت بردن سیفالدین همایون [به احتمال زیاد همایونفرخ] به مجلس از مظفر فیروز و «منوچهر انگشتی» به خاطر «اهانت و حمله با چاقو نسبت به خودش در گردهمایی مقابل مجلس بر علیه سیدضیاءالدین طباطبایی، نماینده مجلس از یزد در دورههای ۴ و ۱۴» (دوره چهاردهم: اسفند ۱۳۲۲ – اسفند ۱۳۲۴)) اما نام سیفالدین همایون، فرخ بیشتر در ارتباط با جمعی از فعالان حزب توده ایران برده شده که به «گروه روزبه» موسوم است و خود ماجرایی دارد. در یک گزارش ساواک (به تاریخ ۱۳/۲/۱۳۴۸) درباره همایونفرخ چنین آمده است: «نامبرده بالا در جریان قتل محمد مسعود و شاید قتلهای دیگر شرکت داشته است. با حسام لنکرانیِ مقتول بسیار نزدیک و در جریان فرار دادن اعضای حزب به خارج یکی از عوامل مؤثر بوده است. مشارالیه به اتفاق عبدالحسین نوشین و پرویز شیرینلو به شوروی مسافرت کرده است. ابتدا به تاجیکستان رفته و مدرسه حزبی را تمام کرده، سپس به مسکو رفته و در دانشکده کشاورزی مشغول تحصیل گردیده و آن را به پایان رسانید. در سال ۱۹۵۸ یا ۱۹۵۹ در بخش فارسی رادیو مسکو به عنوان مترجم کار میکرده و حدود سال ۱۹۶۲ از رادیو به بنگاه نشریات به زبانهای خارجی منتقل میشود. در آنجا کتابهایی از روسی به فارسی ترجمه کرده و در پشت همه این کتابها نام گامایون دیده میشود (روسها به علت نداشتن کلمه حرف] هـ آن را گ تلفظ مینمایند). وی که در سال ۱۹۶۷ یا ۱۹۶۸ گویا سکته کرده و یک طرف بدن وی فلج گردیده، با خسرو روزبه همکاری داشته و بدین جهت همواره از آمدن به ایران مأیوس و ناامید میباشد. با این همه در روشهای خود مردی مستقل به نظر میرسد. در اوایل با دسته کیانوری نزدیک بوده، ولی از پلنوم چهارم در ۱۹۵۷ تغییر سمت داده و با دسته رادمنش نزدیک میگردد و در عین اینکه روابط شخصی خود را با رادمنش حفظ میکرده، از رهبری حزب منحله توده انتقاد می کرده است و مدتهاست که از حزب روگردان شده و در جلسات حزبی شرکت نمیکند و حتی به رهبری حزب نیز ناسزا میگوید. سیفالدین همایونفرخ سالها از نام مستعار «گامایون» استفاده کرد. چه بسا اگر از نام واقعی خود بهره میبُرد، کتابهایش مجال عرض اندام در کتابفروشیهای ایران را نمییافتند. به احتمال زیاد وی در مراجع قضایی کشور پرونده داشت و دست کم به اتهام مشارکت در قتل محمد مسعود، تحت تعقیب بود. وجود همینگونه پروندهها باعث شد که برخی از کادرهای حزبی (مانند صفیه حاتمی، کاظم ندیم، آشوت شهبازیان و …) بعد از انقلاب ۱۳۵۷ خطر نکنند و به وطن برنگردند. از بازگشت همایونفرخ به ایران اطلاعی نداریم. اما با دگرگونیهای پس از سرنگونی نظام سلطنتی و سالهای پرماجرای پس از آن، دیگر از ترجمههای تازه «گامایون» هم در ایران خبری نشد. اینکه او تا کِی به ترجمه کردن ادامه داد و چه کتابهای دیگری از او منتشر شد که به ایران نرسید، دانسته نیست؛ همچنانکه سرانجام کارش و آنچه پس از انقلاب ۵۷، بازگشت حزب به ایران و سپس فروپاشی شوروی بر او گذشت.
بیشتر
آخرین دیدگاهها