رسته‌ها
رضا شاه
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 76 رای
نویسنده:
درباره:
رضا شاه
امتیاز دهید
5 / 3.6
با 76 رای
از پیشگفتار کتاب:
نگاه من هم به رضاشاه کم و بیش همان روایت رسمی حکومتی بود: رضاشاه را انگلیسی ها به قدرت رساندند و او عامل آنها بود. هدف استعمار انگلستان از این کار وی هم بالطبع مشخص بود: تامین منافع آن کشو و تحقق اهداف و آرمانهای استعماری در ایران.
اگر رضاشاه راه آهن کشید، اگر دانشگاه تاسیس کرد، اگر صنایع جدید آورد، اگر ارتش مدرن ایجاد نمود، اگر قرارداد نفتی جدید با شرکت نفت انگلیس بست، در جملگی این اقدامات هدفی جز تامین منافع بلند مدت استعمار پیر در ایران نداشت. ایضا اقدامات دیگر وی همچون تصرف املاک، کشف حجاب، جدایی دین از سیاست، جلوگیری از دخالت روحانیون در سیاست، مبارزه با شعائر مذهبی همچون عزاداری های محرم، تلاش در احیای فرهنگ و تمدن ایران قبل از اسلام و... همگی به دستور انگلیسی ها صورت گرفت و به منظور از بین بردن فرهنگ ملی، بومی و ایرانی - اسلامی ایرانیان و جایگزین ساختن آن با فرهنگ و مظاهر غربی بود. سرانجام هم وقتی تاریخ مصرفش به پایان رسید، انگلیسی ها او را از قدرت برکنار کردند و به کمک یکی دیگر از عواملشان به نام فروغی، فرزندش محمدرضا پهلوی را جای وی آوردند. همانند بسیاری از دیگر ایرانیان، اینها مجموعه آگاهی های من در مورد رضاشاه بود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
300
آپلود شده توسط:
مندا
مندا
1398/06/24

کتاب‌های مرتبط

حکومت به شرط چاقو
حکومت به شرط چاقو
2.2 امتیاز
از 61 رای
سوداگران فحشا در عصر پهلوی
سوداگران فحشا در عصر پهلوی
1.9 امتیاز
از 25 رای
پهلوی استوری
پهلوی استوری
4.2 امتیاز
از 5 رای
دین ستیزی رژیم پهلوی
دین ستیزی رژیم پهلوی
1.3 امتیاز
از 32 رای
جنایات رژیم پهلوی
جنایات رژیم پهلوی
1.2 امتیاز
از 33 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی رضا شاه

تعداد دیدگاه‌ها:
233
am1342 نوشت:
نقل قول:
شما طبق کدام کتاب در مورد خاندان طباطبایی سخن می گویید؟
پس از کل روحانیون درگیر در مشروطه جز این دو نفر کسی را نمی شناسید. آیا نائینی ثروتی جمع کرده بود؟ آیا کاظم خراساتی ثروتی اندوخته بود؟
سوالتان در مورد پسیان هم کمی مضحک است. بهتر است بپرسید پسیان کجا لیافتی بیش از سردار سپه نداشت؟ هر دو شباهت های زیادی بهم داشتند: هر دو نظامی بودند، هر دو لزوم تغییر جامعه ایران را حس کرده بودند. اما پسیان غرب را دیده بود در کشورهای خارجی زندگی کرده بود. از سردار سپه شجاع تر بود. میل به جمع آوری ثروت نداشت.
کرونین در مورد پسیان می نویسد: اقدامات پسیان در مشهد نمونه ای بود از سیاست هایی که رضا شاه آنها را بعدا انجام داد. با این تفاوت که فکر رضا خان سردار سپه محدود بود ولی فکر پسیان چنین محدودیتی نداشت.

کتابی لازم نیست و نقش اینها عیان است. اتفاقا شازده این آقا نقش زیادی در بقدرت رسیدن رضاشاه داشت. یک نمونه از کتب هارا میارم، نخست وزیران ایران باقرعاقلی
اما متاسفانه بخش های عمده‌ای از حقایق زندگی روحانیون توسط مورخان سانسور شده و اسنادکمی بیرون آمده. کتاب ملک زاده کتاب خوبی برای شناخت دشمنان مشروطه است.
درباره پسیان باید بگم کلی آدم مثل ایشان بودند، درضمن اگر ایشان سیاست داشت نمیتوانست رضاشاه اورا سرکوب کند. بنظرتون کسی اگر سیاست و زیرکی نداشته بود اصلا ایران را ولش کن، در جهان چگونه میتوانست دوام بیاورد؟ هیچ کس الکی نمیتواند به قدرت برسد.
اما این خصوصیات را باید بگویم خیابانی و کوچک خان هم داشت ولی عاقبتشان بسیار بد بود

آره، ادعای واهی.این تواریخ باید بگویم که توسط امثال شما سعی در حذفش گرفتند اما این حقیقت دارد. خاندان طباطبایی نفوذ سیاسی بسیاری در ایران پیدا کردند، بهبهانی هم قضیه‌اش مشخصه. این دوتا رهبرای مشروطه‌اند! یعنی رهبرانی مردمی به این فاسد.
دقیقا پسیان کجا لیاقت بیشتری داشت؟ درباره خیابانی هم میگند درباره کوچک خان هم همینطور، ولی سرنوشت قیامشان را دیدی؟ مطمئن باش اگر قیام پسیان ادامه میافت همینها بروز میکرد.

شما طبق کدام کتاب در مورد خاندان طباطبایی سخن می گویید؟
پس از کل روحانیون درگیر در مشروطه جز این دو نفر کسی را نمی شناسید. آیا نائینی ثروتی جمع کرده بود؟ آیا کاظم خراساتی ثروتی اندوخته بود؟
سوالتان در مورد پسیان هم کمی مضحک است. بهتر است بپرسید پسیان کجا لیافتی بیش از سردار سپه نداشت؟ هر دو شباهت های زیادی بهم داشتند: هر دو نظامی بودند، هر دو لزوم تغییر جامعه ایران را حس کرده بودند. اما پسیان غرب را دیده بود در کشورهای خارجی زندگی کرده بود. از سردار سپه شجاع تر بود. میل به جمع آوری ثروت نداشت.
کرونین در مورد پسیان می نویسد: اقدامات پسیان در مشهد نمونه ای بود از سیاست هایی که رضا شاه آنها را بعدا انجام داد. با این تفاوت که فکر رضا خان سردار سپه محدود بود ولی فکر پسیان چنین محدودیتی نداشت.
کلنل پسیان و ناسیونالیسم انقلابی در ایران - استفانی کرونین - نشر ماهی - ترجمه عبدالله کوثری
am1342 نوشت:
نقل قول:
اصلا می دانید چه طیف از روحانیون در مشروطه شرکت کردند؟ حداقل اسم 10 نفر از آنها را می شناسید؟
بهبهانی بعد از مشروطه صاحب کالسکه شده بود. آیا شما از این نقل قول فهمیدید که روحانیون شرکت کننده در مشروطیت همه شان پولدار شده بودند؟
ادعاهای واهی.
پسیان تافته جدا بافته از چه چیز بوده؟
پسیان به مراتب شایستگی بیشتر و بهتری از رضا شاه برای رهبری ایران داشت. حداقل این سخن را برخی از تاریخنگاران و مورخین گفته اند. کسانی که کارشان پژوهش در مورد سلسله پهلوی است و دیدگاهی است که توسط افراد معتبری بیان شده.

آره، ادعای واهی.
این تواریخ باید بگویم که توسط امثال شما سعی در حذفش گرفتند اما این حقیقت دارد. خاندان طباطبایی نفوذ سیاسی بسیاری در ایران پیدا کردند، بهبهانی هم قضیه‌اش مشخصه. این دوتا رهبرای مشروطه‌اند! یعنی رهبرانی مردمی به این فاسد.
دقیقا پسیان کجا لیاقت بیشتری داشت؟ درباره خیابانی هم میگند درباره کوچک خان هم همینطور، ولی سرنوشت قیامشان را دیدی؟ مطمئن باش اگر قیام پسیان ادامه میافت همینها بروز میکرد.
am1342 نوشت:
نقل قول:
درک رضا شاه و محمدرضا شاه از قانون این بود که تا جایی که به نفع آنها بود و باعث تحکیم اقتدار آنها می شد قانون را قبول می کردند. جایی که به نفع آنها نبود قانون را نفی می کردند. قطعا نیازی به تعویض قانونی که بازیچه دست آنها بود نداشتند

فکر کنم شما هستید که نمیتوانید چیزی را قبول کنید و خودتان را به کوچه علی چپ میزنید
بابا ول کن این عین الدوله رو. منظور از مردن مشروطه به خاک سپرده آرماناشه. ودرضمن اگه رضاشاه این کار رو میکرد چنانکه گفتم به ضررش تموم میشد و رضاشاه آدم احمقی نبود. و درضمن وقتی آرمان های یک رژیم به بیراهه رود آن رژیم مرده. درضمن مگه عوض کردن قانون اساسی بهمین سادگی هاس؟ اتفاقا رضاشاه قصد داشت اینکار رو بکنه در قضیه ریاست جمهوری ولی علما مخالفت کردند و این تجربه برایش عبرت شد. سلسله قاجارهم تحفه‌ای نبود که عوض کردنش افتخار داشته باشد.
دلیل اینکه من چیزهای متفاوتی میگویم فرضیه است.
در قضیه ریاست جمهوری برایش درس شده بود که روحانیون و دیگر دشمنانی که بعدها پیداکرده اگر قانون استسی را عوض کند یعنی بهانه‌ای برای اغتشاش مردم میشود. رضاشاه کلی درگیری داشت، قانون اساسی فراموش میشد طی آن.
درضمن شما باید خنده‌تان بگیرد که چرا باید رضاشاه از روحانیون بترسد. ایشون در اوایل سلطنت به قانون اساسی وفادار مانده بود و وقتی استبدادش را شروع کرد و سیاست های ضد مذهبیش را آغاز کرد قشر روحانی دشمنش شدند. بنابراین در آن زمان که در اوج قدرت بود باید به فکر تغییر قانون میافتاد ولی بدلیل ترس از قیام مردمی کاری نکرد. اما شما بگویید چرا رضاشاه میبایست قانون را تغییر میداد؟
با حرف آخرتون موافقم که قانون مشروعیتی به آنها میبخشید اما بمرور این ازبین رفت. تاکید میکنم بین مردم نه. بلکه بین طبقه ناسیونالیسم و روشنفکران کهنه و در برخی روحانیون شود.
همان‌گونه که انتظار می‌رفت این کتاب نیز درست همان ویژگی تمام کتاب‌های دیگر ایشان را دارد:
تکرار خسته‌کنندۀ جملات که با حذف آنها کتاب حداکثر به یک جزوۀ پنجاه صفحه‌ای فروکاسته می‌شود بدون آنکه خواننده چیزی را از دست داده باشد؛
نت برداری و رونویسی از چند کتاب مشهور در این زمینه بدون آنکه نویسنده تحلیلی نوین ارائه داده باشد یا زحمت خواندن متون دست اول تاریخی را به خود بدهد؛
بهره‌برداری از تاریخ برای دعواهای سیاسی روزمره: آنها بدند، اینها هم بدند، فقط من و دیگر اعضای عشیرۀ تبه‌کار اصلاح‌طلب خوب هستیم. رضاشاه آنقدرها هم بد نبود، آنقدرها هم خوب نبود لابد متوسط بود! وسط بازی سیاسی می‌شود نتیجۀ کار «علمی پژوهشی» استاد دانشگاه مادر.
اینها که می‌گویم دربارۀ این بنجل فرهنگی و نویسندۀ رانت‌خوارش است. دربارۀ خود رضاشاه معتقدم سواد تاریخی اگر با عقل سلیم و شعور مدرن ترکیب شوند داوری دربارۀ رضاشاه مثبت خواهد بود.
دوستان کتابناکی، کسی تحلیلی داره در مورد اینکه چرا ج.ا زیباکلام رو تحمل میکنه؟ افراد دیگری با خیلی کمتر از این حرف ها مورد خشم نظام قرار گرفتند

احساس می کنم با توجه به تناقض گویی های ایشان سیستم وی رو برای روز مبادا نگه داشته تا از وی به عنوان یک کارت بازی، استفاده کند و در روز مبادا ایشان آگاهانه یا ناآگاهانه برای منافع و بقاء سیستم با رنگی دیگر بازی خواهد کرد.
بنظر شخصی من جناب زیباکلام از سوی سیستم حتی بولد شده و بطور سیستماتیک بعنوان یک تحلیل گر و استاد برجسته مطرح می شود گاهی توسط رسانه های حکومتی گاهی توسط عناصر به اصطلاح اصلاح طلب شاغل در رسانه های خارجی به عنوان مفسر و پژوهشگر و گاهی یک تئوریسین برجسته می شود.
در حالی که به نظر شخصی من ایشان حتی مناسب استادی یک دانشگاه مطرح نیز نیستند
این مطالب ذکر شده صرفا نظر من است و ادعایی بر درست بودن صد در صد آنان ندارم.
سابقه ایشان نیز در مباحث سیاسی و تئوری گذشته مناسب نیست
این کلیپ از ایشان جالب است و صنعت خودروسازی ایران در گذشته را به تمسخر می گیرد (در حالی که سیستم خودروسازی همان مسیری بود که هر شرکت خودروسازی در ابتدا و اواسط مسیر طی می کند نمونه بارز آن چین و کره جنوبی و قبل از ژاپن بوده است)
دیقا یادم نیست از چه کتابی بود ولی نوشته بودند که بهبهانی قبل از مشروطه یک خر داشت و بعد از مشروطه سه تا اسب! شاید اقراغ باشد ولی صددرصد اشتباه نیست.

اصلا می دانید چه طیف از روحانیون در مشروطه شرکت کردند؟ حداقل اسم 10 نفر از آنها را می شناسید؟
بهبهانی بعد از مشروطه صاحب کالسکه شده بود. آیا شما از این نقل قول فهمیدید که روحانیون شرکت کننده در مشروطیت همه شان پولدار شده بودند؟
ادعاهای واهی.
خیابانی ناسیونالیسم نبود؟ پس چطور پانترکایی چون تقی رفعت وارد آن شدند. یعنی پسیان تافته جدا بافته است؟

پسیان تافته جدا بافته از چه چیز بوده؟
پسیان به مراتب شایستگی بیشتر و بهتری از رضا شاه برای رهبری ایران داشت. حداقل این سخن را برخی از تاریخنگاران و مورخین گفته اند. کسانی که کارشان پژوهش در مورد سلسله پهلوی است و دیدگاهی است که توسط افراد معتبری بیان شده.
تو خودت سوالتو متوجه نمیشی. شما سوال کردید چرا وقتی سلسله تغییر کرد فانون اساسی تغییر نکرد من گفتم رژیم بطور عیان عوض نشد و در قانون اساسی هم مشروطه به سلسله قاجار متکی نیست و وقتی رضاشاه بدست مجلس رژیم انتخاب شده باید زیر آن رژیم باشد. عوض کردن قانون اساسی هم فقط بریشان دردسر داشت.

بهتر است کمی بیشتر وقت بگذارید و درست مطلب را بنویسید. چون این طوری که صحبتهای من را با حرفهای خودتان قاطی کرده اید خواندش سخت است. کل گفته های من با توضیحات شما توی نقل قول گزاشته شده. به نظرم شما اصلا نمی خوانید که چه چیزهایی و در کجا دارید می نویسید.
رضاشاه وقتی با حمایت مشروطه نشسته نمیتونه همون اوایل قانون اساسی بوجود بیاره. درضمن مهمترین عاملش این بود که رضاشاه دلیلی نداشت برایش که قانون اسای را تغییر دهد. تازه بهانه برای دشمنانش بوجود میاورد

خوب چرا رضا شاه مجبور بوده از مشروطه حمایت کند؟ شما مگر نمی گویید مشروطه مرده بوده؟ آن هم با عین الدوله؟ چیزی که شما نمی خواهید به آن توجه کنید این است که این توضیحات شما به تمامی ادعای اولیه شما را که مشروطه با عین الدوله مرده بود را نفی می کند. حرف و سخن شما نشان می دهد که مشروطه تا زمان سلطنت رضا شاه زنده بوده. و اتفاقا قدرت زیادی هم داشته.
مگر نه این که مجلس سلسله قاجاریه را خلع کرده. خوب قانون اساسی را عوض می کردند. چرا چنین نکردند؟ اگر مشروطه مرده متحرک بود به نظر شما چرا حفظش کردند؟
درضمن مهمترین عاملش این بود که رضاشاه دلیلی نداشت برایش که قانون اسای را تغییر دهد. تازه بهانه برای دشمنانش بوجود میاورد

معلوم نیست درک شما از این مسئله چیست. یک جا می گویید رضا شاه نمی توانست قانون را عوض کند. یک جای دیگر می گویید دلیلی نداشت. بلاخره چی؟ رضا شاه می توانست و نخواست قانون را عوض کند یا از اساس نمی توانست چنین کاری بکند؟
عوض کردن قانون اساسی هم فقط بریشان دردسر داشت

چه دردسری داشت؟
چون دلیلی نداشت پدر و پسر قانون را عوض کنند. درضمن این عوض کردن قانون اسای بهانه خوبی برای دشمنانش بود مثل روحانیون تا مردم را بشورانند. یعنی روحانیون بگویند که خونبهای بهبهانی به هدر رفته است.

خودتان از این حرف خنده تان نمی گیرد؟
زمان محمدرضا شاه ممکن بود چه کسی برای خونخواهی بهبهانی دعوت به شورش بکند؟
رضا شاه که پشتیبانی روحانیون را داشت. اصلا آنها بودند که فکر جمهوری را از ذهن او دور کردند و پیشنهاد سلطنت به او دادند؟
درک رضا شاه و محمدرضا شاه از قانون این بود که تا جایی که به نفع آنها بود و باعث تحکیم اقتدار آنها می شد قانون را قبول می کردند. جایی که به نفع آنها نبود قانون را نفی می کردند. قطعا نیازی به تعویض قانونی که بازیچه دست آنها بود نداشتند
am1342 نوشت:
نقل قول: در میان روحانیون هم بر خلاف تصور شما یک اختلاف عقیده جدی وجود داشت. میان نائینی و بهبهانی. میان آخوند خراسانی و شیخ فضل الله نوری. اعدام شیخ فضل الله به عنوان مجتهد بزرگ و بردار کشیدن او حاصل این اختلاف بود. هر کسی کتاب تنبیه الامه و تنزیل المله آیت الله نائینی را خوانده باشد متوجه این اختلاف عقیده می شود.
یک جنبش و یک انقلاب در میان کل جامعه ایرانیان به وجود آمده بود. جامعه و مردم ایران چه روحانی و غیر روحانی تکان خورده بودند. بحثهای تازه ای مطرح شده بود.
نقل قول: این جملتون منو کشته!: اگر رضا شاه هم نبود این کار انجام می شد. آره! انگیلیسی ها خوب عدلیه‌ای برای ایران بریتانیا درست میکردند!
میگم دیگه انگیلیسی ها بعداز استعمار ایران خوب جامعه ایران رو بسمت تقدم میبردند! شما مثل اینکه متوجه منظور من نشدید. ایرانی نمیموند به سمت تقدم برود. شمال میرزا کوچک خان، کردستان سمیتقو، جنوب شیخ خزعل و احتمال از سرگیری قرار داد1919
نقل قول: چون غیرت مردم حسابی علیه سلطنت بالا رفت و میخواستند حکومت را یک تنبیه کوچک کنند.
من درباره استبداد صغیر حرف نزدم. درباره جنبش زمان مظفرالدین حرف زدم. استبدادصغیر هم کجا مردم تظاهرات کردند؟ اونهایی که بپا خواستند مجاهدان و روشنفکران بودند و طبق گفته بهار اکثر مردم طرفدار استبداد.
نقل قول:حرفهای بدون سند و منبع. مثلا آیت الله نائینی ثروتش قبل و بعد از مشروطه چقدر بود؟
دیقا یادم نیست از چه کتابی بود ولی نوشته بودند که بهبهانی قبل از مشروطه یک خر داشت و بعد از مشروطه سه تا اسب! شاید اقراغ باشد ولی صددرصد اشتباه نیست.
نقل قول: این سه جنبش، دو جنبش توانایی اصلاحات را نداشتند، در قیام خیابانی پانترکیسم ها نفوذ کردند، قیام پسیان افسران انگلیسی که میخواستند خراسان را مستقل کنند. قیام کوچک خان هم که اصلا شد قیام بلشویکی!
هیچ رجل دلسوزی واسه ایران نبود و اگه بود یا فاسد شد یا تواناییش را نداشت
خیابانی ناسیونالیسم نبود؟ پس چطور پانترکایی چون تقی رفعت وارد آن شدند. یعنی پسیان تافته جدا بافته است؟
am1342 نوشت:
نقل قول: و بعد اکثر آنها را یا کشت، یا خانه نشین کرد ، یا تبعید کرد. همان مشروطه خواهانی که شما اهمیت نمی دهید به چه چیزهایی فکر می کردند و چه آرمانی داشتند. خودتان گفتید پهلوی ها خودشان را به مشروطه چسبانده بودند. جایی که نیاز بود از آن استفاده می کردند. جایی که نیاز نبود آن را کنار می گزاشتند. عین گفتار خودتان. جایی که به نفع شما نیست مشروطه می شود آلت دست بهبانی و چند آخوند دیگر. جایی که سود شما اقتضا کند مشروطه مهم می شود.
رضاشاه با حمایت روشنفکران مخصوصا سوسیالیسم ها به سلطنت نشست. و بعد کشتارشان کرد که واقعا لکه ننگی است. این را تاریخ نوشته. رضاشاه وقتی با حمایت مشروطه نشسته نمیتونه همون اوایل قانون اساسی بوجود بیاره. درضمن مهمترین عاملش این بود که رضاشاه دلیلی نداشت برایش که قانون اسای را تغییر دهد. تازه بهانه برای دشمنانش بوجود میاورد
نقل قول: من متوجه نشدم منظور سخن شما چیست. ولی بخشی از سخن شما در تایید حرف بنده است. یعنی مشروطه این قدر مطرح بوده که حتی برای نمایندگانی مجلسی که انقراض قاجاریه را اعلام کردند و به سلطنت رضا شاه پهلوی جنبه قانونی دادند هم اهمیت داشت.
بحث در مورد انتخاب رضا شاه توسط رژیم مشروطه نیست. بحث بر سر این است که رفتار رضا شاه و پسرش محمدرضا شاه با ارگان ها و نهادهای برآمده از مشروطیت چگونه بود؟
تو خودت سوالتو متوجه نمیشی. شما سوال کردید چرا وقتی سلسله تغییر کرد فانون اساسی تغییر نکرد من گفتم رژیم بطور عیان عوض نشد و در قانون اساسی هم مشروطه به سلسله قاجار متکی نیست و وقتی رضاشاه بدست مجلس رژیم انتخاب شده باید زیر آن رژیم باشد. عوض کردن قانون اساسی هم فقط بریشان دردسر داشت.
نقل قول: اگر مشروطه مرده بود، اگر مرده متحرک بود و روی کاغذ وجود داشت، چطور برای مجلسی که تاج پادشاهی را روی سر رضا شاه گزاشت دارای اهمیت بود. چطور خود رضا شاه بعد از به قدرت رسیدن به طور رسمی جرعت نکرد، یا نتوانست قانون را عوض کند؟ چطور پسرش محمدرضا پهلوی تا سال 1357 مخالفینش را به جرم اقدام علیه رژیم مشروطه محاکمه می کرد؟
چون دلیلی نداشت پدر و پسر قانون را عوض کنند. درضمن این عوض کردن قانون اسای بهانه خوبی برای دشمنانش بود مثل روحانیون تا مردم را بشورانند. یعنی روحانیون بگویند که خونبهای بهبهانی به هدر رفته است.

دانلود رایگان

اگر عضو نیستید در کمتر از یک دقیقه عضو شوید و کتاب اول خود را رایگان دریافت کنید.

ورود / ثبت‌نام

دانلود بدون معطلی

این کتاب را بدون نیاز به عضویت، خریداری کنید. پیش از خرید، می‌توانید از طریق گزینه مطالعه آنلاین، صفحاتی از کتاب را مشاهده کنید.

خرید   59,000 تومان
PDF
6 مگابایت
رضا شاه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک