فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها
نویسنده:
شهروز حسنی
امتیاز دهید
کتاب با آوردن نتایج تحقیقات متعدد علمی ابطال داروینیسم را منطقا و عقلا اثبات می کند و سپس در پاسخ به پرسش چی به جایش در تلاش برای ارائه نظریه جایگزینی برای آن از دل قرآن بر می آید و با آوردن آیات متعدد فرضیه جدیدی را مطرح می نماید که ...
بیشتر
آپلود شده توسط:
hassan2008hassan
1395/07/23
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها
جای تعجب است که در نهایت نیز مدعی شدید که واژه الگوریتم برگرفته از نام خوارزمی است پس به این حساب با یک دودوتا چهارتای ساده به سبک خود دریافتید که انچه که با تلاش دانشمندان غربی ساخته شده میراث اندیشمندان شرق و غرب است! خوب بفرمایید در این میراث داری امثال شما مومنان و ملایان و محدثین و رجال دینی چه سهمی داشته اید؟! آیا بجز این است که در طول تمام قرون بجای اینکه کمترین خدمتی به جامعه بشری نماید نقشی جز میراث خوای نداشته اید؟! بفرمایید نام ببرید فلان محدث و فلان قاری قرآن و رجال دینی که توانسته با سرهم کردن چهار حدیث و یکی دو آیه ای که برای شما وحی منزل است کوچکترین خدمتی به جامعه بشری نموده باشد! چگونه است که وقتی صحبت از خدمت به بشریت و ثبت اختراعات می شود ناگهان پای تمامی نوع بشر از شرق تا غرب را به وسط می کشید ولی وقتی صحبت از ایمان و اعتقاد به فلان خدا که میشود تنها شمای شیعی مذهب با یکی دو آیه حدیث آوردن می شوید بنده مخلص درگاه آن خدا و دیگران بجز یک مشت کافر و دهری و ملحد بیش نیستند؟! شمایی که با وصله پینه کردن چهار حدیث و روایتی که مشخصا خود نیز از صحت و سقم آن چندان واقف نیستی چه گلی به سر جامعه بشری زده اید؟ بفرمایید کدام اختراع علمی که دردی را از صدها درد جامعه بشری دوا نماید را از فلان آیه و حدیث کشف کرده اید؟ خواهشا سفسطه بافی نکنید دقیقا نام آیه و یا حدیث رو نقل کنید و بفرمایید که طبق آن فلان اختراع را شما یا فلان دیندار نموده است.
توضیحاتی پیرامون مواردی که جناب kaydan مطرح کردند
[/quote]
از قدیم گفتن بیهوده سخن به این درازی نبود!
به عقیده من این گفتار چندان درست نیست سخن بیهوده و مهمل میتواند از این هم درازتر هم باشد، جناب شاکر یک نگاه به ادعاهای بی اساس خود بیندازید که چیزی جز سفسطه بافی و مغلطه کلام نیست. براستی این گفتار پوچ و بی پایه و اساس رو که به خورد مخاطبین می دهید نامش را سخن مستدل و منطقی گذاشته اید!
هرچند که بهتر میدانم وقت خود را بجای پاسخ دادن به گفتار بی پایه و اساس شما به اسکن کردن یکی دو کتاب یا مطالعه صرف نمایم که مطمئنا هم برای من بهتر است و هم سودی برای دیگر دوستان علاقمند به مطالعه و اعضای این سایت دارد ولی از آنجا که امثال شما سکوت را هموراه به پای نبود پاسخ می گذارید بد نیست چند نکته را خدمت شما یاد آوری نمایم خصوصا شیوه شرکت در یک مباحثه منطقی و استدلالی و عقلانی را.
1- وقتی بنده نوعی منکر وجود یک خالق می گردم یعنی به کل خط بطلان بر فرضیه خداباوری می کشم در چنین حالتی یعنی بنده یک فرد ماتریالیسم یا دهری هستم پس این همه طول و تفسیر و آیه و حدیث آوردن در برابر چنین تفکری هیچ معنا و مفهومی ندارد! بهتر بود بجای اینهمه زیاده گویی اول دقت می نمودید که مخاطب چه می گوید. بحث با فردی با دیدگاه و عقیده ای همچون من لاجرم می باید برون دینی باشد نه درون دینی، به این معنا که آیات و احادیث شما برای من نوعی ارش عقلانی و استدلالی ندارد چون نقد من بر موجودیت آن چیزی است که شما آن را خالق این آیات می نامید.
2- بجای پرداختن به کانت و نتیچه و زدن به صحرای کربلا که طبق معمول هرکجا که کم می آورید دیواری از کفر و الحاد را به ناف این یهودی یا آن مسیحی غربی می بندید بهتر بود کمی در عقاید و نحله های فکری دانشمندان مشرق زمین و ایرانی تحقیق و تجسس می نمودید تا متوجه شوید که پیش از آنکه امثال کانت و نیچه و دکارت و مارکس ووو... ده ها فیلسوف غربی از مادر زاده شوند، محمد بن زکریای رازی این اندیشمند بزرگ ایرانی بود که وجود یک خالق موهوم را با استدلال منطقی بزیر سوال برد پس لاجرم اگر کسی منتقد یک چنین خالقی بود لزوما نمی باید پیرو اندیشه فلان دانشمند یهودی یا آن فیلسوف مسیحی باشد. در قرن سوم یعنی هزار و صد سال پیش در کشور خود ما ایران بودن بزرگانی که به کل وجود چنین خالقی را بزیر سوال برده اند.
بهرحال تئوری تکامل شاید ایراداتی داشته باشد که بعضا بمرور زمان رفع میشود اما مسلما بطور کلی و یکجا قابل نفی نیست و مثل بخش اعظمی از دنیای علم با مذهب {مخصوصا ظاهر مذهب} در تعارض است.
در واقع نگارش این نوع کتابها و جبهه گیری های ضدداروینی چه توسط نویسنده ی این کتاب و چه کله گندگان و پرچمداران مبارزه با داروینیسم در جهان اسلام مثل "عدنان اوکتار" فقط نوعی اعلام برائت مضحک از "میمون" بودن است.
در پاسخ به مخاطب گرامی EFA
در مورد توضیحاتی که فرمودید شما و مخاطبان را به یک سرچ ساده با کلمات " مسیحیت خدای ساعت ساز " در گوگل جلب می کنم تا هزاران صفحه برایتان لیست کند که این تلقی از خداوند متاثر از ماشین نیوتنی یکی از انحرافات فلاسفه غرب است که البته بیشتر حوزه کلیسای پروتستانی را تحت تاثیر قرار داد , ولی به هر حال از بین بیش از 4000 فرقه در مسیحیت ممکن است فرقه هایی هم باشند که مصداق توضیحات شما باشند .
[/quote]
سلام
عین کلمه مسیحیت خدای ساعت ساز را که فرموده بودید سرچ کردم همان دیئیسم را توضیح می دهد. کلیسای پروتستان به خدایی که می آفریند و کنار می رود باوری ندارد،در شاخه پروتستان مسیحیت و حتی در بقیه شاخه های مسیحیت من جمله کاتولیک،ارتدوکس حتی فرقه هایش مانند شاهدان یهوه،یا حتی اگر مورمون ها را هم از مسیحیت حساب کنید چنین عقایدی وجود ندارد. مسیحیان جملگی معتقدند خدا حساب همه کارها را در دست دارد،شفا می دهد،در امور جهان مداخله می کند،حتی نظریه فرگشت هوشمند را پیشنهاد می کنند تا از دخالت خدا کاسته نشود.
کشف نیوتن دیدگاه ها را بسیار تغییر داد ولی خدا را شکر متعصبان در مقابل دانش معصون اند و دانش در فکر و مغز آنها چندان تاثیری ندارد و آنها را از راه راست منحرف نمی کند و لطفا هر چیزی را با هم قاطی نکنید و حداقل آن وجدان را داشته باشید که با دروغ گفتن و اطلاعات غلط دادن نخواهید به هدف برسید.
فرد دیگری که در
مظان اتهام است:stupid:
در پاسخ به مخاطب گرامی EFA
در مورد توضیحاتی که فرمودید شما و مخاطبان را به یک سرچ ساده با کلمات " مسیحیت خدای ساعت ساز " در گوگل جلب می کنم تا هزاران صفحه برایتان لیست کند که این تلقی از خداوند متاثر از ماشین نیوتنی یکی از انحرافات فلاسفه غرب است که البته بیشتر حوزه کلیسای پروتستانی را تحت تاثیر قرار داد , ولی به هر حال از بین بیش از 4000 فرقه در مسیحیت ممکن است فرقه هایی هم باشند که مصداق توضیحات شما باشند .
و اما برای سایر مخاطبان در مورد دئیست عرض می کنم
«دئیسم» در معنای معروفش، بر این عقیده استوار است که یک موجود متعالی جهان را آفریده، اما سپس مانند یک مالک غایب از ملک، آن را رها کرده تا خودش به کار خود ادامه دهد. دئیسم در معنای صحیحش به یک خالق الهی برای جهان اعتراف میکند، اما هرنوع وحی الهی را رد میکند و اعتقاد دارد که عقل بشر به تنهایی کافی است تا یک زندگی دینی و با اصول اخلاقی صحیح فراهم کند. تمرکز اصلی دئیستها نه بر انکار وجود خداوند بهمثابه خالق و آفریدگار جهان، بلکه بهعنوان موجودی بود که از طریق وحی و الهامات فوق طبیعی در صدد دخالت غیرقابلقبول در زندگی انسان بود.آنها به صورت جدی شریعت وابسته به کتاب مقدّس را به چالش میکشیدند و قابلاعتمادبودن حکایتهای اعجازآمیز و خارقالعاده نقلشده در متون مقدس را مورد تردید قرار میدادند، یا حتا عهد جدید را با عنوان امر جعلی و ساختگی یا حداقل تحریفشده رد میکردند.
از سخنان کلارک می توان برداشت کرد که انکار وحی الهی و الهام فوق طبیعی در بین هرچهار نوع دئیست مشترک است. بنابراین، نکته اصلی و مشترکی که دئیستها را از خداباوران سنّتی جدا میکند، موضوع وحی الهی است. دئیست اصولاً انکار میکرد که خدا به ما حقایقی را وحی میکند که اعتقاد به آنها برای ما اهمیت دارد، اما عقل بشر نمیتواند خودش به آنها دست پیدا کند. در صورتی که بعضی دئیستها وجود یک نوع وحی را قبول میکردند، پذیرش آن متضمن این شرط بود که مفاد آن کاملاً برای عقل مرموز نباشد.
نکته اینجاست که انحرافاتی مثل مباحث دئیسم متعلق به تمدن غرب است که عامدا یا غافلا از معارف رسول خاتم (ص) بی بهره اند و مصداق ضالینی هستند که هر مسلمان 10 بار در شبانه روز از خداوند می خواهد که او را به راهی هدایت کند , که آنگونه نشود . لذا بهتر است این مباحث در حوزه امراض درون تمدنی غرب بررسی شود و به آن حالت اپیدمولوژیک داده نشود . منابع دین اسلام بسیار غنی تر از این مباحث سخیف است و مطمئن باشید یک مسلمان مانوس با قرآن در برخورد با این اراجیف ( جمع مکسر رجف به معنای زلزله ) صرفا با یک نیشخند می گذرد .
در مورد مثال آقای سروش هم که فرمودید فقط یک جمله اینکه اسلام به ذات خود ندارد عیبی , هر عیبی هست از مسلمانی ماست ماهیت نحس فلسفه غربی که روی پایه های الحاد بنا شده است همینگونه است که , هر کس ولو انقلابی دو آتشه سال 58 و شیمیست باهوشی همچون عبدالکریم سروش هم به مصافش برود چنان الینه اش می کند که کفریاتی اینچنین سر می دهد به هر حال او هم مثل خیلی های دیگه , یک چیزی گفته , قیامتی بر پا می شود , حق عیان و تثبیت می شود آنگاه ,هم او ,هم ما در مورد قضاوتمان نمره دهی می شویم .
آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیهِ مِنْ رَبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَینَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیکَ الْمَصِیرُ(البقرة/285)
پیامبر، به آنچه از سوی پروردگارش بر او نازل شده، ایمان آورده است. (و او، به تمام سخنان خود، کاملا مؤمن میباشد.) و همه مؤمنان (نیز)، به خدا و فرشتگان او و کتابها و فرستادگانش، ایمان آوردهاند؛ (و میگویند:) ما در میان هیچ یک از پیامبران او، فرق نمیگذاریم (و به همه ایمان داریم). و (مؤمنان) گفتند: «ما شنیدیم و اطاعت کردیم. پروردگارا! (انتظار) آمرزش تو را (داریم)؛ و بازگشت (ما) به سوی توست.»
در مورد جناب نیکدوست همیشه حاضر در صحنه هم که وصف پست های گذشته کفایت می کند
خداوند شیاطین جنی و انسی را خلق کرده است تا مومنان با زدن تو سر آنها ارتقاء درجه بگیرند حالا رهروان وادی ایمان باید در هر عصر و زمان با شیاطین پیشرفته تری دست و پنجه نرم کنند .
کافیست شما مخاطب محترم قادر باشید به هر قیمت ممکن , اختیار و انتخاب خود را دست خودتان نگه دارید تا فریب شانتاژ و جو سازی را نخورید , در آنصورت هیچ ابلیسی قادر نیست شما را بفریبد .
ان شا الله
والسلام
کمی حوصله کنید، هْوَ به هْوَ، چهل پنجاه خط شل کن سفت کن هم به عنوان پاسخ برایتان خواهد نوشت. غول خیالبافی است، افراطی ی سـمج است، خودش می داند هیچ کس بجز خودش و فرد دیگری که در
مظان اتهام است و به احتمال زیاد هردو یکی هستند، مزخرفاتش را نمی خوانند، با خودش شطرنج بازی می کند و همیشه بازنده است، شکر خدا حلب آزاد شـد، اوّل غم و غصه ی او است، دو باره دسـتور گرفته
میکروب پراکنی کند، بیچاره نمی داند بدنه اندیشه ی اهل مطالعه بسیار قوی و در مقابل این ویروسها مقاوم است، مار هیچ وقت نمیتواند به پیکر کوه آسیبی وارد سازد، باید در برابر دشمنان چون کوه استوار بود
مارگیر اندر زمستان شدید
مار میجست اژدهایی مرده دید
مارگیر از بهر حیرانی ی خلق
مار گیرد اینت نادانی ی خلق
آدمی کوهیست چون مفتون شود
کوه اندر مار حیران چون شود
خویشتن نشناخت مسکین آدمی
از فزونی آمد و شد در کمی
خویشتن را آدمی ارزان فروخت
بود اطلس خویش بر دلقی بدوخت
صد هزاران مار و که حیران اوست
او چرا حیران شدست و مار دوست
مسیحیه می گوید , خدای ساعت ساز , دستگاه خلقت را درست کرد و خسته شد و رفت کناری ... و ما که پیرو تعالیم قرآن و اهل بیت می گوئیم , خدا خالق و در حال ربوبیت آن به آن جهان است و...
از آنجائیکه فیلسوفان غربی عمدتا به کفر خود مفتخرند , لذا هم خودشان ره گم کرده بودند و هم کسانی که از آنها پیروی می کنند
[/quote]
برادر جان این همه سفسطه و مغالطه نکنید برهان ساعت توسط فیلسوف غربی ویلیام پالی مطرح شد برای اثبات وجود خدا پالی می گفت چنان که با دیدن ساعت می توان نتیجه گرفت سازنده هوشمندی دارد با دیدن چشم هم می توان نتیجه گرفت باید سازنده هوشمندی داشته باشد(حالا بگذریم از این مسئله که علم، فرگشت چشم را هم توضیح می دهد) این قضیه به دئیسم ربطی ندارد عموم مسیحیان و کلیسا کی دئیسم را قبول کردند که به مسیحیت می چسبانید و اطلاعات غلط می دهید و از این اطلاعات غلط نتیجه دلخواهتان را می گیرید.
در اسلام هم فیلسوفانی همانند دکتر عبدالکریم سروش هستند که وحی را رویای پیامبر می دانند آیا می توان گفت عموم مسلمین بر این باورند و این باور مسلمین است؟
توضیحاتی پیرامون مواردی که جناب kaydan مطرح کردند
1- فرمودید " دوست گرامی متاسفانه گفتار شما که بعضا بسیار بلند بالا نیز هست بسیار نامعقول و خارج از قوه عقل و منطق است." جسارتا کلمات " معقول " , "خارج ", "قوه" ," منطق" که در جمله بالا استفاده کردید کلمات عربی هستند که ایرانیان هوشمند , از ظرفیت آن کلمات استفاده کرده , تا فرهنگ و تمدن ایرانی را فربه تر و متعالی تر کنند . لذا هر کدام از کلمات بالا , مفهوم خاص خود را دارد . شما اول باید عقل را که کلمه ای قرآنی است فهم کرده باشید , سپس در مقام قضاوت , تاسف بخورید یا تبریک بگوئید .
2- فرمودید " یکبار بر غرب خرده میگیرید و جامعه غربی را به باد انتقاد می گیرید"
مسئله ما غرب نیست , مسئله ما , خودمان هستیم , هر کس هر جای دنیا , مطلب حق و درستی داشته باشد , ما آن را جذب و به کار گیری می کنیم و بالعکس , همه خوبیهایی که داریم را به آنها ارائه می دهیم تا آنها هم بهره مند شوند , از طرفی وَلِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ فَأَینَمَا تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ وَاسِعٌ عَلِیمٌ(البقرة/115) مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو کنید، خدا آنجاست! خداوند بینیاز و داناست! لذا اگر منظورم را بد بیان کرده ام , عذر خواهی می کنم همه سرزمینها از آن خداست و همه مردم ساکن در آنها , آفریده او هستند و شایسته احترام
3- فرمودید " و در جایی هرآنکه را که به علوم غرب دل بسته است را عده ای ره گم کرده می خوانید " عرض شد : علوم خلقی به ذات , غربی و شرقی ندارد ,... وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ(یوسف/68) و او به خاطر تعلیمی که ما به او دادیم، علم فراوانی داشت؛ ولی بیشتر مردم نمیدانند!
یعنی همه جای جهان آب در شاخص سانتیگراد شماره 100 به جوش می آید ( البته طبق فرمول مربوطه با احتساب فشار هوا)
هیچ دانشمندی در این حقیقت بحثی ندارد.
دعوا در مبانی نظری عالم جعل است , که مثلا یهودیه می گوید , (نعوذ بالله ) باید خدا را پایین کشید و لنگش کرد ( عین یعقوب موهومی خودشان) یا مسیحیه می گوید , خدای ساعت ساز , دستگاه خلقت را درست کرد و خسته شد و رفت کناری ... و ما که پیرو تعالیم قرآن و اهل بیت می گوئیم , خدا خالق و در حال ربوبیت آن به آن جهان است و...
از آنجائیکه فیلسوفان غربی عمدتا به کفر خود مفتخرند , لذا هم خودشان ره گم کرده بودند و هم کسانی که از آنها پیروی می کنند
4- فرمودید" که ایمان خود را به رنگ و لعاب فرهنگ غربی فروخته اند" نمی شود هم مومن بود و همه از دستورات , فیلسوفان غربی تبعیت کرد , جوامع غربی که به پاگانیست و لائیک بودن خود مفتخرند , فرهنگشان را نیز همانگونه شکل می دهند
5- فرمودید" و برای خالی نبودن عریضه چند آیه و حدیث نیز نقل می نمایید انگار که وحی منزل است!" عزیزم به بنده هر چقدر می خواهید انتقاد کنید ولی وارد خط قرمز حریم قرآن نشوید . قرآن وحی منزل است و معجزه ای که هنوز بعد از 1400 سال درک نشده , بنده , ساختمان فکرم را بر مبنای دستگاه فکری قرآن بنا می کنم , به نظر شما نباید از آیات آن استفاده کنم ؟ منت بگذارید اگر اشکالی پیدا کردید بفرمائید تا خود را اصلاح کنم .
6- فرمودید" ،نازنین،بزرگوار اکنون در مکانی با دستگاه و ابزاری نظرات خود را منعکس می کنید که اگر نگوییم تماما ولی به حد میتوان گفت اکثرا ساخته و برخواسته تفکر و اندیشه و خلاقیت ذهنی همان غربی هایست که به ادعای شما ره گم کرده اند!" عزیز , اولا همه نرم افزارهای کامپیوتری بر اساس الگوریتم طراحی می شوند و الگوریتم از نام ریاضیدان و ستارهشناس و جغرافیدان نامی ایرانی، ابوجعفر محمد بن موسی خوارزمی (الخوارزمی)، گرفته شده است، لذا کشف و ساخت همه این دستگاهها را از آن غربیها ندان , این میراث بشری است که همه اندیشمندان شرق و غرب روی هم بنا کرده اند تا این ابزارها ساخته شود . ثانیا بین عالم خلق و عالم جعل تفکیک قائل شو . در عالم خلق , که با حس و تجربه و فرمول و هندسه و ... سر وکار داریم هیچ کس با دیگری دعوایی ندارد . دعوای ما با غرب و شرق عالم بر سر محتوا هاست, با نظریات علوم انسانی است , شرقی که مجسمه و هزار موجود پست دیگر را می پرستد .و غربی که درگیر تحریفات عهد عتیق شده و کارش به شیطانیزم رسیده است . هدف ما کشف و روشن کردن حقیقت است.
7- فرمودید" خواهشا دست از این ایمان کزایی که نتیجه ای جز تحجر و تعصب برای نوع بشر در برنداشته بردار" ان شالله پیش خداوند ایمانمان رنگ و آب داشته باشد , مهم نیست غیر او , این ایمان را کذایی بخوانند یا حقیقی
و اما تحجر و تعصب نوع بشر به خاطر ایمان نداشتنش است , شمایی که از عقل دم می زنید , تعصبی که دادگاه لائیسیته فرانسه روی یک روسری دارد نشانه ایمان داشتن آنهاست و ...
8- فرمودید" و دمی به شیوه علمی بیندیش نه به شیوه دینی." اگر عرایض قبلی را مطالعه فرموده بودید , عرض شد کلمه علم , کلمه ای قرآنی است که حداقل 1400 سال قدمت دارد و علم در داخل دین ( راه و روش زندگی) تعریف می شود و کاملا با هم منطبقند اگر منظور شما ساینس غربی است که مجددا عرض می شود ساینس مبتنی بر حس و تجربه در عالم خلق تعریف می شود و شیعه مشکلی با آن در موضوعات خلقی ندارد و فیلسوفان یهودی که مبتنی بر ساینس علوم مادی , به تفسیر عالم جعل(باطنی و نظری , حق و باطل ) پرداخته اند , به بشریت خیانت کرده اند .
9- فرمودید " روش اندیشه علمی یعنی بدور از تعصب و گرایشات کور اعتقادی" اگر با این جمله می خواهید بی اعتقاد بودن و بی ایمان بودن را توجیه و بزک کنید , بنده اعلام می کنم اشتباه می کنید .تا وقتی نتوانید بین عالم خلق و عالم جعل تفکیک قائل باشید , همچنان اشتباه می کنید , شیعه با تمام دستاوردهای فنی و پزشکی و تجربی در عالم خلق , از سوی هر کس که باشد , به شرط اثبات موافق است , تمام دعوای پیروان اهل بیت (ع) با سایر نحله های فکری در عالم جعل است جائیکه 71 فرقه از امت پیامبر و همه خارجین از امت پیامبر به تعصب و گرایشات کور مبتلا شده اند و تمام مصیبت امروز بشر را به وجود آورده اند .
10-فرمودید " که پایه و اساس آن نه تجربه گرایی بلکه سنتگرایی و پیروی کورکورانه بدور از هرگونه تعمق و تفکر و تجزیه و تحلیل جهان اطراف خویش است." همان اشکال قبلی وارد است (عدم تفکیک عالم خلق و جعل ) در مورد سنت گرایی تعریف ما از سنت این است سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا(الفتح/23)
این سنت الهی است که در گذشته نیز بوده است؛ و هرگز برای سنت الهی تغییر و تبدیلی نخواهی یافت! لذا بله , ما سنت گرا هستیم , یعنی پیرو امر و قانونی که همیشه ثابت است .
در مورد پیروی کورکورانه وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی ینْعِقُ بِمَا لَا یسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْی فَهُمْ لَا یعْقِلُونَ(البقرة/171)
مثل (تو در دعوت) کافران، بسان کسی است که (گوسفندان و حیوانات را برای نجات از چنگال خطر،) صدا میزند؛ ولی آنها چیزی جز سر و صدا نمیشنوند؛ (و حقیقت و مفهوم گفتار او را درک نمیکنند. این کافران، در واقع) کر و لال و نابینا هستند؛ از این رو چیزی نمیفهمند!
شیعه سعی کرده گوسفند نباشد و این همه شهید راه حق , گواه این مدعاست .
در مورد تعمق و تفکر و تجزیه و تحلیل هم ما سعی می کنیم به جای اتهام زنی با مصداق مشخص , استدلال کنیم و اگر حوصله مخاطبان اجازه می داد در مورد هر یک از این شبه ها ,دهها صفحه می نگاشتم.
11-فرمودید " (ارادتمند شما خدا) حالا شما با همان تفکر دینی و هزار و اندی آیه ثابت بفرما بنده خدا نیستم!" بنده از این کلام شما برداشت خصمانه کردم اگر شما خود را نه خلیفه رسول خدا , نه حتی رسول خدا , بلکه خود خدا می خوانید پس درجه کفرتان به نهایت رسیده فَلَمَّا جَاءَهُمْ مَا عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الْکَافِرِینَ(البقرة/89)
شیعه خود را به خدا ثابت می کند , نیازی به اثبات خدا برای امثال شما ندارد .
چقدر این جمله تان شبیه تصادفی های , جناب نیک دوست است که ....
به هر حال به شما هموطن گرامی توصیه می کنم که از روش تفکر کانتی, اصالت سوژه ( فاعل شناسا ) دست بردارید , سعی کنید جهان را از منظر خالقش درک کنید و ...
12- جمله آخرتان را هم جز توهم گویی نیافتم . توهمی از جنس توهمات نیچه که گفت , خدا مرد , و فلسفه قدرت زمینی را نوشت ولی در آخر مالیخولیا گرفت و پوچ , پوچ , پوچ , پوچ شد . خودش مرد و جهان خداوند همچنان در تسلط و قدرت خالق و رب اش به راه خود ادامه می دهد .
وقت همگی به خیر
تسلیت بابت اربعین حسینی
به مخاطب عزیز ... 01312
در اسلام متعلقات ایمان 7 تا است یعنی چیزهایی که ایمان باید به آن تعلق گیرد 1- ایمان به کتاب 2- ایمان به غیب 3- ایمان به ارسال رسل 4- ایمان به ملائک 5- ایمان به آیتهای الهی 6- ایمان به خداوند 7- ایمان به آخرت اگر خواستی آیه هاش هم برات می گذارم
هر آنچه در عالم می بینید آیت و نشانی از طرف الله است گویی الله توسط این نشانی ها با بندگانش حرف می زند به نظر من شما مجذوب آن اعجازات در علوم زیستی شده اید
به شما توجه می دهم که همه آنها و بیشترش کار خالق یکتاست نه داروین بر فرض که داروین زحمات زیادی برای رده بندی حیوانات و گیاهان ولو با مفروضات خودش کرده باشد باز همه آنها خالقی دارند
لذا به عنوان یک برادر کوچکتر توصیه می کنم ایمانتان را به جای آن داستان (داروینیسم) به خالق همه داستانها و 6 متعلق زیر مجموعه اش جهت دهی کنید
سود کردید مال خودتان ضرر کردید گردن من
موفق و پیروز و شاد باشید[/quote]
دوست گرامی متاسفانه گفتار شما که بعضا بسیار بلند بالا نیز هست بسیار نامعقول و خارج از قوه عقل و منطق است. یکبار بر غرب خرده میگیرید و جامعه غربی را به باد انتقاد می گیرید و در جایی هرآنکه را که به علوم غرب دل بسته است را عده ای ره گم کرده می خوانید که ایمان خود را به رنگ و لعاب فرهنگ غربی فروخته اند و برای خالی نبودن عریضه چند آیه و حدیث نیز نقل می نمایید انگار که وحی منزل است!
دوست گرامی ،نازنین،بزرگوار اکنون در مکانی با دستگاه و ابزاری نظرات خود را منعکس می کنید که اگر نگوییم تماما ولی به حد میتوان گفت اکثرا ساخته و برخواسته تفکر و اندیشه و خلاقیت ذهنی همان غربی هایست که به ادعای شما ره گم کرده اند!
خواهشا دست از این ایمان کزایی که نتیجه ای جز تحجر و تعصب برای نوع بشر در برنداشته بردار و دمی به شیوه علمی بیندیش نه به شیوه دینی.
روش اندیشه علمی یعنی بدور از تعصب و گرایشات کور اعتقادی که پایه و اساس آن نه تجربه گرایی بلکه سنتگرایی و پیروی کورکورانه بدور از هرگونه تعمق و تفکر و تجزیه و تحلیل جهان اطراف خویش است.
(ارادتمند شما خدا) حالا شما با همان تفکر دینی و هزار و اندی آیه ثابت بفرما بنده خدا نیستم!
البته شاید چون به زبان عربی مطلب بالا نوشته نشده بتوانید ادعا کنید که خیر بنده خدا نیستم که بنده نیز در مقابل بر این همه استدلال برگرفته از عقل دینی دورود میفرستم!