فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها

دانلود کتاب: زندگی نئاندرتال‌ها از آغاز تا انقراض
http://1.darwinday.ir/life-of-neanderthal/

بدفهمی‌هایی از روانشناسی فرگشتی:
http://1.darwinday.ir/evolutionary-psychology-misconception/

چطور وقتی داروین یهودی زاده کافر, یک فرضیه برای اثبات کفر خویش و رد ایمان به الله می دهد برای او تاسف نمی خوری ولی وقتی یک شیعه ایرانی , یک فرضیه برای ابطال آن و جایگزینی آن می دهد ناراحت می شوی و تاسف می خوری .
برادر من داروین کجا یهودی زاده کافر بود؟
پدر و پدر بزرگ داروین مسیحی بودند. اگر داروین در بریتانیای عهد ویکتوریا کافر به حساب می آوردند امکان زندگی به راحتی برای او در آن جامعه وجود نداشت.
بجای انگ کفر و الهاد زدن به دیگران بجای سبک و سنگین نمودن دیدگاه و آرای انها و ارایه نظری نوین بهتر است مطالب این سایت را که به دیدگاه های داروین و فرگشت می پردازد مطالعه نماییم:
http://1.darwinday.ir/

هنگامیکه از تئوری داروین سخن باشد ، همین خود "تئوری " گویای آنست که آن "تئوری" را همچون انبوهی از تئوری های دیگر، نمیتوان قانون دانست و هنوز جای بررسی و حتی یافتن تئوری بهتر دیگری ، باز است ، اما نمیدانم چرا گاهی چون این تئوری ها در کتابهای درسی منتشر میشوند همگان آنرا "قانون " میشمارند ،
باید پرسید اگر میمونسانها در گذر تاریخ به انسانها فرگشته باشند، پس چرا هنوز میمونسانها بجا مانده اند ؟
چرا دایناسورها نابود شدند؟ آیا شما تئوری افسانه ایی که میلیونها سال پیش، شهابسنگی که به زمین برخورد کرد و به آن انجامید تا که بطور گزینشی تنها دایناسورها را حتی دایناسورهایی که در آب میزیستند و یا پرواز میکردند نابود شوند ،را میپذیرید؟
پژوهشگران کم کم دارند به این نتیجه میرسند که خاستگاه همه گونه های انسانی شاید در آفریقا و از میمونسانان برنخاسته باشد (Svante Paabo از انستیتو ماکس پلانک در آلمان) .
بر خلاف حقایق ثبت شده تاریخی ، روش علمی بررسی پدیده ها، روش اسکپتیک ( تردید و ناباوری و گریز از مطلق گرایی) است .

[quote='jalil73']من که مطمئن هستم که هیچکدام از آبا و اجداد من میمون شامپانزه و ناندرتال نبودند ... حالا اگر اجداد داروین از نسل میمون و .... بوده اند... الله و اعلم[/quote]
اگر این نظر شما از روی مزاح نباشد به گمانم به خود زحمت مطالعه و درک نظریه‌ی فرگشت و آرای داروین را نداده‌اید و گرنه متوجه می‌شدید که صحبت از «نیای مشترک» بین انسان (و در واقع انواع انسان‌هایی که بر کره‌ی زمین بوده‌اند) و میمون‌هاست و نه ارتباط مستقیم اجدادی!

من که مطمئن هستم که هیچکدام از آبا و اجداد من میمون شامپانزه و ناندرتال نبودند ... حالا اگر اجداد داروین از نسل میمون و .... بوده اند... الله و اعلم

.اینجانب حسنی گرد آورنده ومولف مطالب کتاب هستم در پاسخ به نظر یکی از خوانندگان مطالبی را عرض می کنم
نظر خواننده " واقعا تاسف
برای خودمان
برای ما که این کتاب را دریافت کردیم
منطقی که ایشان مطرح کردند با عرض پوزش کاملا غیر قابل پذیرش بود
یادم می اید کتابچه ای مانند همین ساختار را از قائمیه دریافت کردم که دوست عزیزی قصد داشت در رد کسروی مطلبی بنویسد اما جالب اینجا بود که آن دوست جز خاطرات شخصی مطلبی را بیان نکرده بود و همه چیز در آن کتابچه بود جز مطلبی راجع به کسروی. حتی دوستمان راجع به خرسواری در جاده های روستایی قزوین نکته هایی نوشته بود اما کتابی که نام آن ممهور به اسم کسروی بود دران خبری از ایشان نبود.
باید به این دوستمان توصیه کنیم اندکی بیشتر مطالعه بفرمایند. داروینیسم با اینکه در آن پرسش های بیشماری وجود دارد اما باید پرسش ها را با استنادات پاسخ گفت و صرف تاکید بر روی باورها و تفرکات غیر سنجیده فقط موجب افزایش خلط مبحث می گردد و درونمایه ای مناسب به ارمغان نمی اورد.
جوابیه :
1- اینکه به باور اینجانب اشکال می گیرید می خواهم بگویم اثلا علمی که به باور تبدیل نشود آیا ارزش و اهمیت آن را دارد که به آن توجه کرد . فلسفه که ریشه آن از زمین فکری غرب برخاسته علمی است که می توان آن را دانست ولی الزاما نمی خواهد که به آن باور داشت و به آن عمل کرد, ولی برعکس حکمت که زمین فکری آن جغرافیای توحیدی است وقتی به دست می آید که فرد به آن باور داشته باشد و به آن عمل کند.
2- با معیارهای علم مدرن که ریشه هایش در کفر کیشی و اثبات جهان بی خداست نمیشه به سراغ منابع توحیدی و ایمانی رفت . پارادایم آن دو مستقل از هم رشد کرده است .در غرب فلسفه به شاخه های علوم فعلی انجامیده است که جز حرفهایی در تکنولوژی فنی در باقی حوزه های علوم انسانی به بن بست رسیده اند . و در شرق حکمت دین در سیر تکوینی خود در حال رشد است . لذا اگر منطق اینجانب برای شما قابل پذیرش نیست به این توجه کنید که در کدام زمین فکری زیست می کنید .
3- اکثر استنادات این کتاب در جعل فرضیه جایگزین به آیات قرآن است لذا اینکه آنها را جزء باورهای اینجانب قلمداد کرده اید تشکر می کنم ولی اینکه افکاری که با استعانت از آن بیرون می آید را غیر سنجیده بخوانید محل اشکال است . در مورد خلط مبحث مطلب همان است که گفته شد با ابزار فکر (منطق مدرن) دانش های مدرن نمی توان به سراغ منابع حکمی دین رفت چون التقاط صورت می گیرد و آن هم به گفته امام خمینی خیانتی بزرگ به اسلام و مسلمین است .
4- در مورد منطق اینجانب اشکال گرفته بودید خاطر نشان می کنم کل منطقهای بشری در سراسر عالم در 8 دسته تقسیم بندی می شوند منطق 1- فیثاغوری یا ریاضی 2 - منطق ین و یانگ چینی و3- منطق فازی ( مثل شب0 و ظهر0.5 و روز1 )و 4- منطق دیالکتیک هگل (تز و آنتی تز- سنتز) ... و منطق توحیدی که صفر و یک است مثل حق و باطل ,کفر و ایمان که حد وسط ندارد منطق قرآن در امور جعل انحصارا ,منطق توحیدی است و همه سعی اینجانب این بوده با این ابزار فکر کردن به سراغ این موضوع مهم بروم .
5- 3بار نام کسروی را آوردید بنده هنوز فرصت نکرده ام کتابی از ایشان بخوانم و اثلا با دستگاه فکری ایشان آشنا نیستم . لذا اینکه شما در تقبیح آن دوست عزیزتان و بزرگداشت کسروی مطلبی را بیان کنید به خودتان مربوط است که جایش اینجا نبود و قیاس مع الفارق فرمودید بنده در این کتاب نه از امثال خاطرات خر سواری قزوین نوشته ام و نه طرف حسابم شخص داروین است . تنها قصدم مقابله با انحرافی است که او و همدستانش در تمدن بشری ایجاد کرده اند . و لذا فروکاستی که سعی می کنید در مورد این کتاب القا کنید را باطل می کنم .
6-در مورد اینکه چرا اسم کسی یا جایی را نیاورده ام باید بگویم اگر می شد اسم خودم را هم نمی آوردم , چون مسئله به قدری مهم است که اسم ها و اعتباریات باید محو شود تا چشم های حقیقت بین متمرکز اصل موضوع شوند .
7-اینکه اینطور القا کنید که این مطلب را موسسه قائمیه منتشر کرده است چون قبلا ساختاری مشابه را از آنها دیده بودید را نیز رد می کنم , و شما را اگر قابل بدانید به این توصیه می کنم که : ببینید چه می گوید نه اینکه که می گوید .
8-اینکه به اینجانب توصیه کردید که بیشتر مطالعه کنم به گوش جان شنیدم و اطاعت می کنم ولی مطمئن باشید من وقتم را با تئوریات کهنه و پوسیده یهودی های مدرن اندیش ( که خودشان را هم رستگار نکرده است ) تلف نمی کنم مستقیما به سراغ منبع وحی می روم و با اکتشافات جدید, رزق خود را از خداوندم می گیرم .
9-اینکه جواب با استنادات خواسته بودید اتفاقا اکثر مطالب آنتی داروینیزم از منابع دانشمندان آزاده غربی است (کریشنیست ها ) که با یک جستجوی ساده به هزاران فکت دیگر آن دسترسی پیدا می کنید و موارد ذکر شده فقط مشت بود از خروار.
10- چرا برای فعالیتهای فکری هم وطنان خود تاسف می خوری چطور وقتی داروین یهودی زاده کافر, یک فرضیه برای اثبات کفر خویش و رد ایمان به الله می دهد برای او تاسف نمی خوری ولی وقتی یک شیعه ایرانی , یک فرضیه برای ابطال آن و جایگزینی آن می دهد ناراحت می شوی و تاسف می خوری .
11- چرا تاسف خودت را جمع می بندی چرا به جای سرد کردن مخاطبان جدید و تلاش برای خاموش کردن نور هدایت (بالاخره تعداد زیادی آیه از ام الکتاب هدایت در این کتاب آمده است ) شما هم سعی نمی کنی سبیل و راهی برای ایمان به الله پیدا کنی و آن را به بقیه معرفی کنی. در ضمن اگر دریافت این کتاب با روحیه ات سازگار نیست و مطالعه آن باعث تاسفت می شود لطفا آن را مثل هزاران آیت دیگر خدا ندید بگیر و بگذر ولی صدو عن سبیل نکن . بالاخره روز قیامت , احکم الحاکمین نظر قطعی را در درستی یا غلط بودن یا اصلاح آن می دهد .
12- بسیار بسیار ممنون می شدم تا به طور مصداقی و موردی به یکی از صدها فکت و موضوعی که در این کتاب آمده می پرداختید و نظر خودتان را اعلام می کردید چه بسا , با تضارب آرای به وجود آمده به ادله جدیدی می رسیدیم .
به هر حال از اینکه اعلام وجود کردید و نظری را ثبت کردید تشکر می کنم .

[quote='mpm7030'].واقعا تاسف
برای خودمان
برای ما که این کتاب را دریافت کردیم
منطقی که ایشان مطرح کردند با عرض پوزش کاملا غیر قابل پذیرش بود
یادم می اید کتابچه ای مانند همین ساختار را از قائمیه دریافت کردم که دوست عزیزی قصد داشت در رد کسروی مطلبی بنویسد اما جالب اینجا بود که آن دوست جز خاطرات شخصی مطلبی را بیان نکرده بود و همه چیز در آن کتابچه بود جز مطلبی راجع به کسروی. حتی دوستمان راجع به خرسواری در جاده های روستایی قزوین نکته هایی نوشته بود اما کتابی که نام آن ممهور به اسم کسروی بود دران خبری از ایشان نبود.
باید به این دوستمان توصیه کنیم اندکی بیشتر مطالعه بفرمایند. داروینیسم با اینکه در آن پرسش های بیشماری وجود دارد اما باید پرسش ها را با استنادات پاسخ گفت و صرف تاکید بر روی باورها و تفرکات غیر سنجیده فقط موجب افزایش خلط مبحث می گردد و درونمایه ای مناسب به ارمغان نمی اورد.[/quote]
با عرض تاسف برای خودمان
چقدر راحت است خود را در مقام قاضی دید و نسبت به منطق دیگران اظهار نظر کرد . لابد از دید ایشان هر کس ضد داروینیسم حرفی بزند حرف غیر منطقی زده است
از نظر ایشان تاکید بر باورهای اعتقادی و سند و آیه آوردن از قرآن ,تفکر غیر سنجیده است و فقط موجب خلط مبحث می شود نمی دانم شاید ایشان هم به نوعی نان خور داروینیسم باشند
ای کاش به تعدادی یا یکی از منطقهای غلط ایشان اشاره می کردند تا ما هم روشن شویم
علی ایها حال ما که استفاده و لذت بردیم حداقل 2 تا آیه قرآن خواندیم فردا سرمان پایین نباشه
خدا همه ما را به راه مستقیم هدایت کند

.واقعا تاسف
برای خودمان
برای ما که این کتاب را دریافت کردیم
منطقی که ایشان مطرح کردند با عرض پوزش کاملا غیر قابل پذیرش بود
یادم می اید کتابچه ای مانند همین ساختار را از قائمیه دریافت کردم که دوست عزیزی قصد داشت در رد کسروی مطلبی بنویسد اما جالب اینجا بود که آن دوست جز خاطرات شخصی مطلبی را بیان نکرده بود و همه چیز در آن کتابچه بود جز مطلبی راجع به کسروی. حتی دوستمان راجع به خرسواری در جاده های روستایی قزوین نکته هایی نوشته بود اما کتابی که نام آن ممهور به اسم کسروی بود دران خبری از ایشان نبود.
باید به این دوستمان توصیه کنیم اندکی بیشتر مطالعه بفرمایند. داروینیسم با اینکه در آن پرسش های بیشماری وجود دارد اما باید پرسش ها را با استنادات پاسخ گفت و صرف تاکید بر روی باورها و تفرکات غیر سنجیده فقط موجب افزایش خلط مبحث می گردد و درونمایه ای مناسب به ارمغان نمی اورد.