رسته‌ها
درآمدی بر خداشناسی فلسفی
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 52 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.1
با 52 رای
فهرست مطالب
انسان و خدا
راه هاى خداشناسى
ارزش براهین اثبات وجود خدا
جاى گاه برهان وجوب و امکان در مجموعه براهین
تقسیم بندى براهین وجود خدا در فرهنگ مسیحى و ...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
111
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
poorfar
poorfar
1392/06/07
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی درآمدی بر خداشناسی فلسفی

تعداد دیدگاه‌ها:
237

من به خدایم باور دارم و اینجا برای اثبات خدای خود نیامده ام فقط از افرادی چون شما که با تعصب از این نظریه دفاع میکنید سوال کردم و با منطق به من پاسخ دهید..
اگر شما پیرو قرآن و سنت هستید که در قرآن در سوره بقره ذکر شده "وَ کَذَ'لِکَ جَعَلْنَـاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَکُونُواْ.." و در سوره نحل آمده «ادْعُ إِلى‏ سَبیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی‏ هِیَ أَحْسَنُ »
شما بر قرآن ارجحیت دارد یا قرآن بر شما؟ آیا شما بر قران تان پیشی گرفته اید؟؟؟ بهتر هست شمشیر تعصب را غلاف کنید و با قلم تان به من پاسخ دهید.
اما سخن آخر:
در پروفایل هر چه خواستید گفتید و با بستن پروفایل اجازه ندید پاسخ شما را دهم ...زیر این کتاب هم علاقه ای به تسویه حساب شخصی ندارم ولی این رو بدونید خانواده ام به قدر کفایت به من افتخار میکنند و نیازی به تاثر شما نیست..
حرف دل نوشت :
چندین هزار جنازه به گورستان برند
و یکی از ایشان
به شک نرسیده بود!
«عین القضاة »
1
"دلایل قوی باید و معنوی
نه رگ های گردن به حجت قوی"

در پروفایلت پیام گذاشتم ولی گویا اینقدر به خود مینازی که جوابگو نیستی.

سرعت قضاوت شما از سرعت نور هم بیشتر هست...قابل توجه فیزیکدانان!!!
واژگان کلیدی : مهملات، یاوه گویی، اظهار فضل

نام کتاب درآمدی بر خداشناسی هست و بدون اینکه بحث رو به حاشیه ببرم گفتم دو برهانی که درباره خداشناسی مسلم دانسته اید - اینجا منظورم برهان صدیقین هست- با این موارد میشود نقد کرد :
اسندلال فلسفی اون بیشتر بر مبنای کشف و شهود و براساس «اشتراک معنوی »وجود هست که میگه وجود باید حقیقت واحدی باشد اما ما میتونیم شهود رو مبنا قرار بدیم؟
اصل وحدت وجودبیان کرده در اصل همه یکی هستند..خب سوالی که پیش میاد؟؟؟
ما به پتاسیم و سدیم که عناصر جدول تناوبی هستن میگیم عنصر ولی این ها واقعا یکی هستند؟؟؟
این برهان مغایر با اسلام هست چرا که از دیدگاه او خدا عین مخلوقات است و از دیدگاه اسلام خدا از مخلوقات جداست و عملا اینجا مساله یکتاپرستی که اساس اسلام هست و برپایه لااله الا الله مردم رو از شرک نهی میکندنفی میشه.
مساله دیگر که قبلا هم بیان شده در مورد معاد جسمانی است که اثبات آن در هاله ای از ابهام قرار دارد و البته نقدهای دیگری هم در مورد علم خدا و رابطه علیت بر استاد وارد است

شما به این ها میگویید مهملات ؟
مهملات به سادگی آب خوردن قابل رد شدن هستند..
پس ایرادات را ذکر کنید تا به شما منطقی و بر اساس استدلال عقلی پاسخ دهم..
از شما سوالی دارم ...شما برهان صدیقین را متوجه شده اید؟ اگر پاسختان مثبت هست پس معاد جسمانی را به زبان ساده بگویید یا منظور ایشان را از بسیط بودن ذات خدا شرح دهید و بعد با منطق بگویید چگونه علم خدا را بسیط میداند و میگوید با همه چیز سنخیت دارد؟
شما مدام میگویید فلان کس چنین گفته ...چرا باید هدف ارزشمند فهم درست این اصول باشد و توان خود را مورد تردید قرار دهیم؟؟؟
مخالف با تجلیل این افراد نیستم اما عقیده دارم چون ارسطو ضمن حفظ حرمت افلاطون باید حقیقت را ارج نهاد..

شمس تبریزی فریاد برآورده :
« تا کی به عصای دیگران ، به پا روید ...این سخنان که مبگویید سخنان مردم آن زمان است که هریک در عهد خود به مسند مردی نشسته بودند و از خود معانی میگفتندو چون مردان این عهد شمایید، اسرار و سخنان شما کو؟"

آری سخن و نقد شما کو؟
آیا شما جزو ان دسته افراد هستید که ترجیح میدهید دیگران برای شما کار کنند مخصوصا در حوزه اندیشه؟ مسلما لذت بخش هست دیگران به جای ما اندیشیدن و چه زیبا گفته کانت در ،مقاله روشن نگری چیست؟
تن آسایی و ترسویی است که سبب میشود بخش بزرگی از آدمیان ، با آن که طبیعت آنان را به بلوغ رسانیده با رغبت در همه عمر نابالغ بمانند. تا کتابی هست که اسباب فهم است تا کشیش غمگساری هست که در حکم وجدان من است و تا پزشکی هست که میگوید چه باید خورد و چه نباید ...چرا خودم را به زحمت اندازم...اگر پولش فراهم باشد مرا چه نیازی هست به اندیشیدن؟ دیگران این کار ملال آور را برایم و به جایم خواهند کرد.

من اینگونه نیستم...

حضرات گرامی اگر بجز نشانه رفتن شخصیت یکدیگر و پرداختن به حاشیه ها بجای متن کتاب دغدغه و "رسالت"دیگری برای خود قائل نیستند لطفن میدان جنگ را به پروفایل خویش منتقل و از تضییع حق سایر کاربران در ابراز نظر خودداری فرمایند . بدیهی است هر عقیده درست علاوه بر رهنمون شدن معتقد بدان به رعایت حریم سایرین در صورت صحت ایمان بدان در اعمال فرد نیز بایستی متجلی شود . با تشکر
ایشون اگه شهامت حضور پیدا میکرد نهاینکه خودش رو قایم میکرد

تا جایی که من می دونم، امروز ایشون فرصت برای کتابناک اومدن نداشتند.
هر موقع تشریف آوردند(شاید همین امشب)، اگه صلاح دونستند جوابتون رو می دند.
همیشه الاهیون وقتی به یه مشکل منطقی برخورد می کنن شروع به ساختن صفات عجیب غریب به کمک کلمات غیر شفاف می کنن !
بسیط ! :-(
سوال اینه : از کجا فهمیدیم که خدا بسیط هست ؟ اصلا بسیط بودن یه موجود رو چطوری می شه تصور کرد ؟
حالا این سوال مطرحه که خود خدا رو کی درست کرده؟
ما همیشه این سوال رو در مورد موجوداتی مطرح کردیم که ترکیب پیچیده ای از اجزاء مختلف هستن، و سوال منطقی هم هست ولی ایا خدا هم مجموعه ای از اجزای به هم ترکیب شده اس که چنین سوالی رو در موردش مطرح کنیم؟
خدا یه حقیقت بسیط و بدون اجزائه چون به عنوان خالق و علت العلل وجودیه که هیچ نقص و محدودیت و نیازی در وجودش نیست، در صورتی خدا نیازمند خالقه که خودش مرکب از اجزاء باشه که در این حالت با مخلوقات محدود و ناقص هیچ فرقی نداره و نمیشه اسم خدا رو براون گذاشت،
پس در صورتی میتونیم از خالق خدا و نحوه به وجود اومدن او سوال کنیم که خدا یه موجود مرکب و منظم از اجزا باشه و در مورد موجودی که وجودش بسیط و فاقد اجزائه طرح این سوال بی معنیه...
آیا داشتن بینش علمی به جهان و خردورزی باعث نفی و انکار وجود خداست؟
و به تبع این حرف آیا واقعا اعتقاد به وجود خدای شخص وار نتیجه توهم و خرافه گرایی و تعصبات و کنار گذاشتن عقل و منطقه؟
اگر اینطوره پس باید همه دانشمندان بالاخص دانشمندان بزرگ و مشهور منکر خدا باشند در صورتی که میبینیم دانشمندان معتقد به خدای شخص وار عالم و قادر کم نیستند،
برای نمونه راجر پن رز فیزیکدان انگلیسی در کتاب ذهن جدید امپراطور آورده:
«به نظر من شعور چنان با اهمیت است که نمی توانم به سادگی باور کنم تصادفی و با محاسبات پیچیده ظاهر شده باشد. هوشیاری پدیده ای است که وجود عینی جهان با آن شناخته میشود»
وایلدر پنفیلد نورولوژیست برجسته کانادایی بعد از سال ها آزمایش به این نتیجه رسید که وجود روح قابل انکار نیست، ( اعتقاد به وجود روح مستلزم اعتقاد داشتن به وجود خداست) ایشون در کتاب راز ذهن این مطلب رو اینطور بیان می کنه:
«پس از سال ها تلاش برای توضیح عملکرد ذهن تنها بر اساس کنش های مغزی به نتیجه ای رسیدم که ساده تر و منطقی تر است . با در نظر گرفتن مغز و ذهن و اینکه همیشه نمی توان ذهن را بر اساس فعالیت های اعصاب مغز توجیه کرد... باید بپذیرم که وجود ما از این دو عنصر اساسی ساخته شده است.»
فرد هویل ریاضیدان و ستاره شناس برجسته انگلیسی هم که از منتقدین مشهور تکامل و مخالفان بیگ بنگ هست نظرات مشهوری داره و معتقده که احتمال در کنار هم قرار گرفتن تصادفی آنزیم‌ها حتی برای ساده‌ترین سلول مساوی با ۱ در ۱۰ به توان ۴۰۰۰۰ هست و احتمال تشکیل شکل برتری از حیات برابر با احتمال ساخته شدن یک هواپیمای بوئینگ ۷۴۷ در اثر وزیدن گردبادی در یه زباله‌دانیه...
در اخر فرد هویل در کتاب تکامل از فضا حرف جالبی داره که واقعیت امرو نشون میده : «در حقیقت این امر که عاملی بینشمند خالق حیات عالم است چنان واضح است که انسان حیرت زده می شود چرا همه آن را به صورت امری بدیهی نمی پذیرند. استدلال های مخالف بیشتر روانشناسی هستند نه علمی»
فلسفه یعنی اثبات ایده ونظرخویش بر پایه برهان ودلیل ونه بر توهین وکوچک بینی دیگران....
اگر بنا این باشد که دیگران را با افکارفلسفی خود آشنا کنیم،چه خوب که درمحیطی آرام وبی دغدغه بیان شود...
نمونه بارز آن ,مناظره بین دوغول فلسفه؛آلوین پلاتینگا-فیلسوف الهی وخداباور_ودنیل دنت_فیلسوف طبیعی وخداناباور-صورت گرفت..در طول مناظره ایی که چند ساعت طول کشید،چزبیان ایده ها ونظرات چیزی(توهین)مطرح نشد.چه خوب که دوستان _یا بقول برخی:دوست نه..فقط کاربر_درهنگام بیان ایده،تنها وفقط تنها ایده ونظر بیان شود نه اینکه.....
گفتگو میان الوین پلانتینگا و دنیل دنت انجام شد. پلانتینگا یکی از بنیان‌گذاران انجمن فلسفی مسیحی و یکی از چهره‌های اصلی مخالف با سکولاریزه شدن فلسفه است. او به‌طور گسترده - حتی توسط منتقدینش - به عنوان یکی از بهترین اپیسمولوژیست‌های پنجاه سال اخیر و نیز به عنوان یکی از بهترین فلاسفه دین از دوره قرون وسطی تا به امروز تلقی می‌شود. دنیل دنت نیز یکی از خداناباوران دوران اخیر و از طرفداران داروینسم خداناباورانه، و از منتقدان مذهب است. او نیز به طور گسترده‌ای - حتی توسط مخالفینش - به عنوان یکی از مهم‌ترین فلاسفه اخیر در حوزه فلسفه ذهن است، که در توسعه علوم‌شناختی و زیست‌شناسی تکاملی نقش گسترده‌ای داشته است. او سهم هنگفتی در مطالعات ذهن و ارتباط آن با مغز داشته است. هر دوی این فلاسفه بیش از شصت سال سن دارند، و شاید در اوج توان فلسفی خود بسر می‌برند. آن دو پیش از این نیز یکدیگر را ملاقات کرده بودند، ولی تا جایی که من می‌دانم ملاقاتی شخصی در کار نبوده است.....
در طول مدت این جلسه - با تمام اختلاف نظری که باهم دارند- باوقار ومتانت فیلسوفانه واحترام به طرف مقابل به بیان مطالب خود پرداختند...
ای خدای بزرگ تو چه باشی وچه نباشی،من اکنون سخت به تو نیازمندم.....
تنها به این نیازمندم که تو باشی....
دوستان عزیز .نمی خواستم وارد بحثتون بشم ولی لازم دیدم چند نکته را مطرح کنم.
1-اگرچه بحث داشت به سمت حاشیه و توهین میرفت اما خدا را شکر(یا باید بگم گرانش را شکر؟؟؟؟)که دوستان متوجه شدند و کار ختم به خیر شد .به خصوص ممنون از اصلاح کلمه کافر.واقعا حیفه تفکری را که باید تیغی باشه واسه کالبد شکافی بحث تبدیلش کنیم به پتکی واسه در هم کوبیدن صاحب بحث.
2-اصلا مایل نبودم حرف های شخصی بزنم اما با توجه به موضوع بحث و حضور دوستان جوان با استعداد عزیزی که تشنه دانستن هستند و شاید شرایط محیط و جامعه ما و سوءاستفاده های دینی و سیاسی، سبب شده بدون اونکه متوجه باشند از برخی نظریه های علمی ، شتاب زده به نتایج غیر علمی برسند، باید بگم رسته تحقیقاتی من ذرات بنیادی هستش و بیشتر از اونچه فکر کنید در زمینه کوانتوم تحقیق اکادمیک کردم و چند مقاله علمی من در این زمینه توسط کلتک تایید شده.این همه وراجی واسه اینه که بگم همچو بحث های شما را ما هم داریم.و اساتید ما.و قبول بفرمایید هم استدلال های برهان وجود خدا که همگی نشات گرفته از براهین پنجگانه اکوئیناس هستش دچار ضعف شدیدیه و به عنوان مثال در سطح جهان های کوانتومی جواب نمیده(به خصوص برهان علیت و برهان نظم) و از طرفی تمام انچه در مورد عدم نیاز به وجود (علت) در افرینش و اونهم به دلیل نظریه (غشاها) و غیره شنیدید و با هاش نتیجه می گیرید خدا نیست ، همگی در حد معادلاتی پر از تردید بر روی کاغذ هستش و دارای ضعف های اساسی در پشتوانه علمی و ابزارمورد استفاده(منظورم نوع ریاضی مورد استفاده در اون هستش).
نتیجه گیری من اینه که علی رغم پیشرفت های انجام شده ، نواقص موجود در ادله هر دو طرف دعوا ،دارای نقص ها و ضعف های بسیاری هستش و هنوز اموخته های ما در حدی نیست که بتونیم این موضوع را قبول یا رد کنیم.امیدوارم نتیجه گیری نکنید من کافرم یا افراطی دینی.
پس بهتره جنگ خدایان و شیاطین را به خودشون واگذار کنیم و به سلامتی هم یه لیوان اب خنک سر بکشیم که کمی از انفجار ادرنالین تو خونمون کم بشه و حداقل به هم توهین نکینم.گمان کنم چه خدایان چه غشا های مرموز جهان های موازی و یا هر چی اون بالا ها هست ، راضی نباشند دوستی های ما به خاطر اونها به هم بخوره.مطمئن هستم خودشون پس هم بر میان;-)
درآمدی بر خداشناسی فلسفی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک