رسته‌ها
اهمیت و آثار نماز در زندگی انسان
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 5
با 1 رای
نماز یکی از واجبات عملی اسلام است که به عنوان ستون دین در شریعت اسلامی مطرح می‏باشد. اما به راستی چرا نماز را ستون دین می‏گویند و چرا این‏قدر در اسلام به آن اهمیت داده شده است؟ وقتی که خوب به جنبه‌های مادی و معنوی نماز بنگریم خواهیم دید که چه اسراری در آن نهان است. و چه نکته‏هایی عمیق در زندگانی انسان در آن گنجانیده شده است .دستور خداوند به نماز، نوعی لطف و رحمت و راهنمایی است که ما را به کمال می رساند. مثلا وقتی پدر و مادر، فرزندشان را به درس خواندن امر می کنند، به سود خود فرزند است و سعادت او را می خواهند و این امر از روی محبّت به فرزند است و گرنه به درس خواندن او نیازی ندارند. البته این‏جا مجال این نیست که در مورد این امر بزرگ و این اقیانوس معرفت اسلام به تفصیل سخن بگوییم و گرچه نماز چیزی نیست که فلسفه‌اش بر کسی مخفی باشد، ولی به صورت خلاصه نکاتی چند را در مورد حکمت و فلسفه نماز در متون آیات و روایات اسلامی بیان برمی‏شماریم.
فلسفه نماز
بحث درباره فلسفه و حکمت نماز در واقع آشنایی با اسرار و رموزی است که در این عمل عبادی نهفته است این نکته برای ما بسیار روشن است که هرگز خداوند متعال هیچ دستوری را بدون حکمت و علت بر بندهاش واجب نمی سازد اگر حکمی از جانب او رسد یا واجب است و یا حرام و یا مستحب است و یا مکروه.
در اعمال واجب مصلحت شدیده نهفته است و در حرام مفسده شدیده در مستحب و مکروه، مصلحت و مفسده وجود دارد و لیکن چون مصالح و مفاسدشان زیاد نبوده به حد وجوب و حرمت نرسیده است. و به همین خاطر خداوند در مستحب و مکروه امر و نهی نکرده است. امّا در واجب و حرام خداوند بندهاش را الزام به انجام و ترک فعل نموده است. این مطلب برای ما پر واضح است که خداوند چون مصالح بندگان خود را میخواسته آنها را مکلف به انجام برخی از اعمال کرده است.
برای ما تردیدی روا نیست و از حیث روحیه تعبد و تسلیم پذیری در مقابل پروردگار این امر پذیرفته است امّا در اینجا میخواهیم جهت عقلی قضیه برای ما روشن گردد چون بحث ما درباره فلسفه نماز است و فلسفه هر چیزی یعنی تبیین عقلی آن چیز.
وقتی لفظ فلسفه به کلمه ای اضافه شود به همین معنا خواهد بود. مثلاً فلسفه روزه، فلسفه حج، فلسفه وضو و فلسفه جهاد. بنابر این در اینجامیخواهیم برای پرسشهای نماز پاسخ عقلی و منطقی ارائه نمائیم.
چرا باید نماز خواند؟ حقیقت نماز چیست؟ معنای رکوع و سجود چیست؟ چرا باید پیشانی به زمین گذاشت؟ دست به قنوت برداشتن به چه معناست؟ و سئوالاتی از این قبیل مطالبی هستند که باید توضیح داده شوند که ما بصورت مجمل و فشرده راز و رمز و فلسفه وجودی هر یک از اجزای نماز را بیان خواهیم داشت نخست به فلسفه اصل نماز اشاره میکنیم.
تمام پدیدههای نظام هستی معلول و مخلوق ذات حق بوده و منشأ آفرینش آنها خالق قادری است که هستی از او نشأت گرفته است. همه موجودات از جمله انسان از فیض حق وجود یافتهاند. و نه تنها در مقام حدوث بلکه در مقام بقاء نیازمند و محتاج اویند.
یعنی خداوند نه تنها نعمت وجود را به موجودات اعطا نموده است بلکه ربوبیت و سرپرستی آنها را نیز عهدهدار گشته است پس خدا هم خالق است و هم رب، و همه موجودات به خالقیت و ربوبیت او اعتراف دارند.
یسبح لله ما فی السموات وما فی الارض الملک القدوس العزیز الحیکم. «تسبیح میگوید خدا را آنچه در آسمانها و در زمین است آن پادشاه پاک عزیز حکیم را»(۱ ـ سوره مبارکه جمعه، آیه۱)
انسان که اشرف کائنات است بر اساس فطرت به ربانیت او مقر و معترف است و هرگونه شرک را از او نفی میکند و لازم است که فقر خویش و غنای خالق، کوچکی خود و عظمت رب را اظهار نماید و رمز نماز در همین است که بنده اظهار عبودیت و بندگی نماید. چنانچه در کلام گوهر بار امام رضا(علیه السلام) آمده است که: عله الصلاهِ انَّها اقرارٌ بالربوبیّه لله ـ عزّ وجل ـ وخلعُ الانداد وقیامٌ بین یدی الجبّار جلّ جلاله بالذّل والمسکنه والخضوع والاعتراف.
«علت نماز اقرار به ربوبیت خدا و نفی هرگونه شریک برای او و ایستادن با خضوع و کوچکی و بیچارگی در پیشگاه خداست»( میزان الحکمه، ج۵ ص۳۷۶.).
از آن جهت که آدمی مرکّب از عقل و شهوت است و نیز در فرمان برداری او هیچ گونه جبری وجود ندارد بلکه با اختیار زندگی میکند قطعاً دارای معاصی و گناهان هم هست پنج بار ایستادن در مقابل خداوند در حال نماز به معنای اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان و طلب مغفرت در مقام عمل است.
پس «نماز، ایستادن با اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان پیشین و نهادن صورت بر زمین پنج نوبت در شبانه روز با عظمت خدا، همراه است»( میزان الحکمه، ج۵ ص۳۷۶).
و چون هوای نفس هر لحظه او را به غفلت و سرکشی سوق میدهد و به غرور و خود خواهی دعوت میکند و به افزون طلبی و تمامیت خواهی فرا میخواند باید در مقابل آن، عاملی باشد بسیار قوی و نیرومند که جلوی این رذایل را سد نموده و او را به سمت عزت و عظمت انسانی سوق دهد که آن نماز است چون نماز تنها عنصر بازدارنده از ذمائم اخلاقی است.
چنانچه در حدیث آمده است که «نماز موجب یاد خدا و دوری از غفلت و سرکشی و باعث خشوع، فروتنی و خواهان طلب افزایش معنوی و مادی است»( میزان الحکمه، ج۵ ص۳۷۶).
و چون در سرشت آدمی نسیان و فراموشی عجین است هر لحظه بیم آن میرود که انسان خود و آفریدگارش را به باده نسیان و فراموشی سپرده و طغیان و سرکشی را پیشه خود سازد و عمری را در حیوانیت و پستی سپری سازد و کمال و انسانیت خویش را در حیات حیوانی ببیند اینجاست که: «نماز او را به مداومت بر ذکر خدا در شب و روز بر میانگیزاند تا بنده، مولی و مدبر و آفریدگار خود را فراموش نکند چرا که فراموشکاری، باعث طغیان و سرکشی خواهد بود»( همان مأخذ.).
وبالاخره اینکه فلسفه نماز، حضور در پیشگاه ربوبی و اظهار بندگی و عبودیت و اقرار به ربوبیت پروردگار و جاودانگی بر آن ذاتی است که موجب میشود بنده در پی اصلاح و سعادت خویش برآید و به کمال انسانی خود دست یابد. «انسان در حال نماز در محضر خدا و به یاد خداست و همین حالت او را از معاصی بازداشته و از همه تباهیها و تاریکیها او را مانع میشود»
فلسفه قبله
حالت نماز از بهترین حالات روحانی و معنوی انسان در تمام لحظات عمرش بحساب میآید بنده خود را به تمام معنی آماده می سازد تا با معبود خویش سخن بگوید. عبد وقتی در مقابل معبود خویش قرار می گیرد و مهیای سخن گفتن با او می گردد احساس می کند که باید آدابی را درنظر بگیرد و با حفظ آن آداب با او سخن بگوید چنانچه در عرف اجتماعی هم چنین است.
یکی از آداب این حالت معنوی و ملکوتی، قیام در مقابل کعبه است، محلّی که جلوهای از حق در آن تجلّی یافت و نمونهای از تصویر کعبه حق در بیت المعمور در این سرای مادی در آن مکان ظهور یافت. لذا فرمان رسید به آنان که میخواهند از دنیّت دنیا اِدبار نموده و قلب خویش را از همه امور سرگرم کننده آن بازداشته و با انقطاع از ملعبههای خلق وصال به حق پیدا نمایند به قبله اقبال نمایند تا شاید بدان واسطه نورانیت قلبشان به وجود جسمانی و مادی آنان تسرّی یافته و قدرت حق را با خلافتی که از قِبَل او بعهده دارند در زمین ظاهر سازند. چنانچه از امام صادق(علیه السلام) منقول است که فرمودند: «هرگاه برای نمازی رو به قبله ایستادی از دنیا و آنچه در آن است و مردم و آنچه در آنند مأیوس باش و قلبت را از هر چیز که تو را از خدا غافل می کند خالی کن و با چشم دل عظمت خدا را نظاره کن»( میزان الحکمه، ج۵ ص۳۹۶).
و قیام مقابل کعبه در حال نماز باید یادآور ایستادن انسان در مقابل عظمت الهیاذا استقبل المصلی القبله استقبل الرحمان بوجهه لا إله غیره.
«آنگاه که نمازگزار روی به قبله می ایستد روی به آن خدایی ایستاده است که جز او خدایی نیست»( میزان الحکمه، ج۵ ص۳۷۶۲).
در واقع رو کردن به قبله به معنای بردن دل بدانجاست یعنی سپردن دل به صاحبدل است که گناه را از او باز دارد و در مسیر کمال سیر دهد بنابر این استقبال ظاهری به کعبه باید با توجه باطنی بدان همراه باشد والاّ نماز، او را سودی نبخشد. «حاتم اصم را از نمازش پرسیدند در جواب گفت: چون وقت نماز آید وضو سازم و به موضع نماز روم پس برای نماز کعبه را در میان دو ابروی خود فرض می کنم و صراط را زیر دو قدم خود و بهشت را بر راست و آتش را از چپ و ملک الموت را پشت سر و آن نماز را آخرین نماز خود پندارم و با خوف و رجا، با خضوع و خشوع و اخلاص آن را انجام دهم»( احیاء العلوم، ج۱ ص۳۳۹).
پس استقبال به قبله در حال نماز به معنای استدبار دل از غیر خداست. و اعراض از قبله به معنای استقبال به غیر اوست. و به همین خاطر توجه به قبله در نماز از واجبات شمرده شده و روی گردانی از آن از محرمات به حساب آمده چنانچه پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم)فرمودند: «آیا آن کس که در نماز صورتش را از قبله بر میگرداند نمیترسد از اینکه خداوند او را مسخ نماید و صورتش را مبدّل به صورت حمار کند»( المحجه البیضاء، ج۱ ص۳۸۲).
گفتن تکبیر به معنای ورود در حریم معنوی نماز است و با تعظیم و تکبیر در شروع نماز خداوند او را تکریم و تعظیم نماید و او را نزد بندگان دیگرش بزرگ بدارد چون او با بیان الله اکبر نه تنها خالق خویش را بزرگتر دانسته بلکه از او نفی شرک نموده است. و این مضمون کلام گوهر بار امام حسن عسکری(علیه السلام) است که فرمودند: «هنگامی که نمازگزار دو دستش را جهت گفتن الله اکبر بالا برد و ثنای خدا گوید خدای تعالی به ملائکه خود چنین فرماید: ای عبادت کنندگان من آیا نمیبینید بندهام را که چگونه مرا بزرگ و عظیم شمرد و از شریک و تشبیه و نظیر پاک دانست و دستش را بلند کرد و دوری جست از گفته های دشمنان من که برای من شریک قائلند
شما را شاهد می گیرم به درستی که به زودی من او را در دار جلالم بزرگ و عظیم خواهم کرد و پاک می گردانم او را در پاکیزگی دار کرامتم و او را از گناهان پاک می سازم و از عذاب جهنّم و آتش آن او را حفظ می کنم»( بحار الانوار، ج۸۲ ص۲۲۱).
و شاید سرّ بالا بردن دستان به هنگام تکبیر (الله اکبر) نفی همه امور دنیوی و قدرتهای پوشالی و یا نفی همه اوصاف مادی از اوست. چنانچه از علی(علیه السلام) منقول است که فرمودند: وجه دیگر «الله اکبر» این است که کیفیت و چگونگی را از او نفی م کند گویی اذان گوینده میگوید: خداوند والاتر از آن است که وصف کنندگان صفت او را ادراک کنند»( بحار الانوار، ج۸۱ ص۱۳۱).
گفته می شود همین که وقتی بندهای تکبیره الاحرام نماز را بگوید خداوند به او توجه کند و فرشته ای را مأمور کند که ثواب همه اجزای نماز را به دست او سپارد و او را نزد خود عزیز دارد و مشمول عزت خود گرداند و در قلب او اثر کبریائی خویش را نمایان سازد اگر ذکر تکبیر او از روی صدق و صفا باشد.
توجه داشته باشید: جهت چاپ آثار علمی، دستنوشته ها و کتب خویش در انتشارات قانون یار با دفتر مرکزی تماس بگیرید ۰۲۱۶۶۹۷۹۵۱۹ و ۰۲۱۶۶۹۷۹۵۲۶ تبدیل پایان نامه به کتاب با کیفیت فوق العاده و بی نظیر ۰۲۱۴۴۴۴۱۷۸۴ موسسه و انتشارات قانون یار، ناشر کتب حقوقی غلوم سیاسی، فقهی و علوم اسلامی (پذیرش و چاپ مقالات علمی در کوتاه هترین زمان ممکن در بنیاد علمی قانون یار)
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
128
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
ghanonyar021
ghanonyar021
1400/06/13
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اهمیت و آثار نماز در زندگی انسان

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
اهمیت و آثار نماز در زندگی انسان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک