درآمدی بر خداشناسی فلسفی
نویسنده:
محسن جوادی
امتیاز دهید
فهرست مطالب
انسان و خدا
راه هاى خداشناسى
ارزش براهین اثبات وجود خدا
جاى گاه برهان وجوب و امکان در مجموعه براهین
تقسیم بندى براهین وجود خدا در فرهنگ مسیحى و ...
بیشتر
انسان و خدا
راه هاى خداشناسى
ارزش براهین اثبات وجود خدا
جاى گاه برهان وجوب و امکان در مجموعه براهین
تقسیم بندى براهین وجود خدا در فرهنگ مسیحى و ...
آپلود شده توسط:
poorfar
1392/06/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی درآمدی بر خداشناسی فلسفی
«من هم اشکالاتی به ذهنم می آمد راجع به مسائل فلسفی و بزرگان، ولی آخرش اینجور حل کردم که اگر قرار باشد اشتباه کنند، تو اولایی یا ملاصدرا؟»
برگرفته از کتاب ...از صفحه 18 به بیان شکیاتش میپردازد.
مساله دیگر که قبلا هم بیان شده در مورد معاد جسمانی است که اثبات آن در هاله ای از ابهام قرار دارد و البته نقدهای دیگری هم در مورد علم خدا و رابطه علیت بر استاد وارد است و میتوانیم ببینیم ان چنان که باید و شاید ملاصدرا نیز سر به اسرار معانی نبرد.
...
دوست نوشت :
دیگران هرچه کــه گفتند
بگویند،
بیا
خودمان شعر بخوانیم برای خودمان
تصویر ها در آینه ها نعره می کشند:
ما را ز چارچوب طلایی رها کنید
اول سلام
دوم چند شب با دوستان صحبت میکردیم سر اینکه خیلی وقت هست کتابناکی ها ساکت شده اند و بحثی نیست که امروزفرصتی پیش اومد دور هم جمع بشیم ولی به قول گرامی دوست ctr چه خوب هست که با احترام به دیدگاه های هم برخورد کنیم :)
و اما بعد
بحث بر سر وجود خدا همیشه چالش برانگیز بوده و فلاسفه بسیاری آرای خودشون رو در این زمینه بیان کردند من خیلی به حاشیه نمیرم و چون قرار هست راجع به کتاب صحبت کنیم و بحث درباره برهان آنسلم و برهان صدیقین هست
اول این رو بگم که-البته میدونم دوستان فیلسوف میدونن- برهان های خداشناسی دو دسته هست :
1-براهین انی
که توی این برهان ها از معلول به علت میرسند مثلا یک پزشک از روی راش های خشک پوستی و علائم متوجه میشه بیمارش مبتلا به سرخک هست.
2-براهین لمی
که از علت به معلول میرسند مثلا پزشک از روی مگس تسه تسه که توی جنگل های آفریقا هست متوجه میشه بیماری افراد مرتبط با این مگس هست.
از دسته براهین انی میتونیم به برهان نظم و برهان امکان و ...اشاره کنیم که البته هر دو ناکارآمدی خودشون رو نشون دادن و دلایل زیادی برای نقضشون هست، ازدسته براهین لمی میتونیم به برهان شناختی _انسلم و برهان صدیقین اشاره کرد.
که به این برهان ها ایراداتی وارد هست :
برهان انسلم:
بنابرمشهورترین صورت این برهان که انسلم قدیس اون رو ارائه داده خدا « موجودی که برتر از آن را نتوان تصور کرد» و فرض بر این هست که از تعریف خداوند لازم می آید که او به حکم ضرورت وجود داشته باشد درست به همان وجه که از تعریف مثلث برمی آید که مجموع زوایای داخلی 180 درجه باشد.
انتقاد رایج به این برهان این هست که ما را مجاز میکند که از تعریف هر چیزی وجود اون رو نتیجه بگیریم و ما هم به راحتی میتوانیم جزیره ای کامل با ساحلی کامل و حیات وحشی کامل در نظر بگیریم بدون اینکه اون وجود خارجی داشته باشه ..
مساله دیگر این هست که وجود کیفیت نیست ، خیلی خلاصه بگیم موجودات افسانه ای مثل تک شاخ یا مار دوسر و ... در ذهن ما وجود دارند ،ما میتونیم این مفاهیم رو تعریف کنیم ولی آیا اینها وجود خارجی دارند؟
برای شفاف سازی بیشتر میتونید به کتاب الفبای فلسفه مراجعه کنید.
و اما در مورد
برهان صدیقین:
اول توضیحی بدیم درباره وحدت وجود که یکی از پایه های عرفان هست و منظور عرفا این هست که وجود حقیقتی واحد و ازلی هست و جز خدا نیست و هرچیزی که به نظر میرسه جلوه و مظهر آن حقیقت واحد هست.
در فلسفه ملاصدرا با دو مفهوم وجود و ماهیت مواجه هستیم که او وجود رو حقیقی و ماهیت رو اعتباری (توهمی)دونسته...به زبان ساده تر در اصل همه یکی هستند..خب سوالی که پیش میاد؟؟؟
ما به پتاسیم و سدیم که عناصر جدول تناوبی هستن میگیم عنصر ولی این ها واقعا یکی هستند؟؟؟
اسندلال فلسفی اون بیشتر بر مبنای کشف و شهود و براساس «اشتراک معنوی »وجود هست که میگه وجود باید حقیقت واحدی باشد اما ما میتونیم شهود رو مبنا قرار بدیم؟
مساله دیگر که باید بیان بشه این هست که اون در کتاب اسفار ببیان کرده :« «تبا لفلسفة تکون قوانینها مخالفة للکتاب و السنة» ولی عملا اون چه که میگه مغایر با اسلام هست چرا که از دیدگاه او خدا عین مخلوقات است و از دیدگاه اسلام خدا از مخلوقات جداست و عملا اینجا مساله یکتاپرستی که اساس اسلام هست و برپایه لااله الا الله مردم رو از شرک نهی میکندنفی میشه.
تمامی الفاظ جهان را
در اختیار داشتیم و
آن نگفتیم
که بهکار آید
چرا که تنها یک سخن
در میانه نبود
آزادى
ما نگفتیم
تو تصویرش کن
(احمد شاملو)
چند خطی برای خداحافظی:
برای تک تک دوستان نازنینم، با هر باور و عقیده ای، از صمیم قلب سلامتی و پیروزی آرزومندم.
به آن امید که همه ما همیشه به یاد داشته باشیم که اندیشه و باور هر انسانی - و پیش از همه خودمان - قابل نقد است و در عین حال قابل احترام. پس نه متعصبانه بر عقاید خود پافشاری کنیم و نه به آسانی به عقاید دیگران توهین...
بدانیم که همیشه حق با ما نیست؛ که چه بسا آنچه ما حق می پنداریم در نظر دیگران باطل محض آید و آنچه ما راست می دانیم، به زعم دیگران دروغ...
به آن امید که هیچ گاه از اختلاف نظر و عقیده، سلاحی نسازیم برای کینه توزی و انتقام جویی و نقد و نظر دیگران را حمل بر دشمنی و عداوتشان با خویش نپنداریم...
و هرگز خود را در مقام قاضی ننشانیم و برای قلب و روح دیگران حکم صادر نکنیم و تا کسی را به درستی نشناخته ایم، درباره اش قضاوت نکنیم و اندیشه و باورش را به سخره نگیریم...
و بدانیم که ارزش های انسانی و اخلاقی از این بحث و جدل های بیهوده و تکراری هزاران بار ارزشمندتر است.
به امید سرفرازی ایران و ایرانی
برگرفته از مقدمه
من جاذبه را نیز نمی بینیم ولی متوجه اثر ان می شویم اشعه ایکس در محدوده نور مرئی انسان نیست ولی علم تجربی اثر وجود اشعه ایکس را شناسایی کرده است ولی چیزی نیافته است که به خدا نیاز داشته باشد
همانطور که قبلا گفته شد علم تجربی با حقیقت کار دارد نه تائید یا رد خدا
علم تجربی نمی گوید خدا نیست ولی می گوید در موضوعات علمی هیچ نیازی به خدا نیست
همانطور که نمی گوید لولو نیست بلکه می گوید برای افتادن یک برگ از درخت نیازی به لولو یا خدا نیست
لازم به یادآوری ست در یک بحث نباید در وسط بحث تعریف ها تغییر یابد
مثلا خدایی که از طریق فلسفه اثبات می شود حق ندارد وارد مباحث تجربی شود مثلا نمی شود گفت هیچ برگی بدون اراده خدا از درخت جدا نمی شود زیرا علم تجربی را به وسط ماجرا می کشد
دوم کدام فلسفه درست هست به نظر می رسد فلسقه های ارسطو یا اسلامی یا مصری یا چینی یا مایاها و.... همگی بر اساس علوم غیر تجربی بوده است و نتایج بدست آمده از این فلسفه ها در تضاد با هم است اندیشه ارسطو و اسلامی و... شباهتی در خدایی که معرفی می کنند ندارند و حتی خدایشان در تناقض شدید با هم است
چنین نوشتاری باعث تاسف هست
من نخواستم با احساسم فکر کن با منطق و استدال فکر کردم و در خدای شما چیز ارزشمندی جزء تعصب و ایمان (بجای دانایی) ندیدم
بهتر است رفتار و عملکرد یک اتئیست به کل آتئیست ها تعریف نشود
اول اینکه اگر شما باور دارید هر چیزی خالقی دارد پس خالق خود خدا کیست یا چیست؟ این یک استدال است که نه بر اساس لجبازی یا عناد یا هر چیز دیگر است این این پرسش استدلالی است
ثانیا من اتئیستی رو ندیدم که حرف هایی که شما می زنید رو بزنید کاربر عزیز مهتاب خانم تصورات شما از آتئیست اشتباه است
اتفاقا حرف ما این است که دوستان خداباور در بحث خود مشخص کنند منظورشان خدای تئیست هست یا دئیست
درضمن علت بی خدایی ما توسل به امثال داوکینز نیست به شخصه خودم هیچ دلیلی علمی برای وجود خدا رو نیافتم
اینکه از نظر شما مخسره به نظر میاد یا نه یک دلیل علمی نیست
قبلا هم عرض کردم شاید دوست نداشتید بشنوید میلیون کهکشان در این جهان وجود دارد هر کدام از این کهکشان ها میلیون ها میلیون ستاره دارند و هرکدام از این ستاره ها بعضا سیاراتی دارند خورشید ما ستاره ای بسیار بسیار کوچک در این جهان است که چند سیاره دارد یکی از این سیارات زمین است که تصادفا دارای حیات ست
حیاتی که در ابتدای آفرینش زمین وجود نداشت و معلوم نیست پس فردا این حیات ادامه پیدا کند یا نه
منظورم از جهان منظم یا نامنظم هم مشخص هست هیچ چیز هوشمندی در این دنیای فیزیک نیست سیارات بر اثر جاذبه به دور ستاره ای می چرخند یا به هم برخورد می کنند یا ..
اگر شما چنین خدایی را یافتید که هم عالم بود هم قادر بود هم عادل بود سلام من رو بهش برسونید و بهش بگید امروز تو سوریه صدها کودک بیگناه کشته شدند بهش بگید عدالتش کجاست وقتی تعداد کودک سرباز ها در آفریقا رو به فزونی است بهش از فقر و قحطی های گسترده در آفریقا بگید
من که اثری از دخالت خدا در این جهان نمی بینم
درضمن این حرف شما نوعی تناقض هست شما باور دارید که خداوند دنیا رو رها نکرده و داره امداد های غیبی ای می فرستد
چنین پنداری راه رو برای عدالت های تعریف شده شرعی باز می کند که بسیار خطرناک است
پورفر عزیز من بخشی از طبیعت هستیم من اسم طبیعت رو خدا نمی گذارم چون ماده است و انرژی و هوشمند نیست
من فلسفه را موهومات نخواندم منظور من از موهومات نظراتی بود که بی استدال بیان می شود
توصیه میکنم برای اثبات خدا به علم توسل نکنید این کار را قبلا با انکار تکامل با انکار تاریخه فسیل شناسی انسان با انکار باستان شناسی نوین و.... کرده اند و شکست خورده اند
در مورد RNA باید عرض کنم منبع خوبی نداشتید در دانشگاه در درس تکامل که در دانشگاه های جمهوری اسلامی ایران تدریس می شود در مورد تکامل RNA به طور کامل خوانده ام RNA مخلوطی از باز های آلی با چند توالی است که در سوپ اولیه فراوان بوده است
حتی اگر مطلبی که گفتید حقیقت داشت باشد باز خدا را اثبات نمی کند فقط استدلال ضعیفی برای خدای است که جرقه را زده و ساکت نشسته است
قبلا هم گفتم جواب پرسش های شما همه در علم فیزیک به طور علمی پاسخ داده شده است
راستش در مورد کتاب نمی تونم قول بدم حتما کامل خواهم خواند زیرا در گذشته مطالب مشابه را زیاد خوانده ام
پورفر گرامی مقدمه و سرفصل ها را دیدم برای هر یک از این سرفصل ها در همین کتابناک بحث های زیادی قبلا در زیر کتب مختلف داشتم.
راستش ما تا میایم یوخده گرم شیم،موتور بقیه خاموش میکنه و همه میزنن تو مود عرفانی...:))
شانس ماست دیگه...کاریش نمیشه کرد
بر خلاف شما،من از صحبت و عقاید کسی ناراحت نمیشم
من بخاطر اختلاف نظر از کسی نمیرنجم
من اطرافیانمو دوست دارم،و دقیقا به همین خاطر،چون بهشون علاقمندم،عقایدشون رو به چالش میکشم
وادار به فکر کردنشون میکنم
و من بسیار این نوع فکر کردن رو ترجیح میدم به زمانی که گرفتار کسی مثل جیگساو بشی و اون موقع،تازه یادت بیاد فکر کنی،که باید بین مرگ،و زندگی با روزی هزار بار آرزوی مرگ
یکی رو انتخاب کنی
من میخوام باهاتون بازی کنم،یه بازی آروم،خیلی رحیمانه تر از بازی های جیگساو،و توی این بازی،ما با هم صحبت میکنیم،به نظرم این خیلی هم قشنگه
چرا سریع ناراحت میشیم؟
کمتر از ده دقیقه پیش زیر کتاب دیگه ای گفتم:
فکر انسان مثل کوره میمونه،و اگه عقایدمون رو به چالش نکشیم،کوزه عقایدمون خشک میشه و با تلنگر کوچیکی میشکنه
بحث راجع به عقاید ذهنمون رو باز نگه میداره،و نمیذاره کوزه هامون خشک بشن،که من اینرو مساوی با مردن میدونم
let the game begins
live or die,make your choice
اما عاشقان دانستند و دیدند
خدا را..
خدا را...
"و خدایی
که در این نزدیکی ست
لای این شب بو ها
پای آن کاج بلند.." سهراب
یاران به موافقت چو دیدار کنید،.........................باید که زِ دوست یاد بسیار کنید
چون باده خوشگوار نوشید به هم.....................نوبت چو به ما رسد نگونسار کنید
برای خودم که چه کارم :
رندی دیدم نشسته بر خنگ زمین................نه کفر و نه اسلام و نه دنیا و نه دین
نه حق نه حقیقت نه شریعت نه یقین ..........اندر دو جهان که را بود زهره این
من می خورم و عیش کنم با دل شاد .................. گر تو نخوری من چه کنم سنگ بخور
در ضمن خودمم مدتی حقوق نگرفتم وعده سر خرمن می دهد صاحب کار
گر می نخوری طعنه مزن مستان را .......................... بنیاد مکن تو حیله و دستان را
در اخر هم:
ای مرد خرد حدیث فردا هوس است ...................... در دهر زدن لاف سخن ها هوس است