مروارید
نویسنده:
جان اشتاین بک
مترجم:
محمدجعفر محجوب
امتیاز دهید
✔️ مروارید از دیگر آثار برجستهی اشتاینبک است. داستانی سراسر حادثه با گیراییهای خاص خودش که مخاطب را به خوبی با خود همراه میکند. در این داستان نیز سخن ازفقر و ناتوانی مردم است؛ اما ابن بار نه مردم آمریکا، بلکه مردم هند. داستانی که در آن استعمار انگلیس و تنفر مردم هند از انگلیس بخشهایی از آن را تشکیل میدهد.
داستان آمیختهای است از حقیقت و افسانه و سرگذشت صیادی است که نائل میشود به صید مروارید درشتی که همهی مردم از آن گفتوگو میکنند. این مروارید به نوعی تمثیلی از توانایی مطلق است که فرد با به دست آوردن آن، تصور میکند که دیگر هیچ مشکلی نخواهد داشت و همهی بدبختیها را میتواند پشت سر بگذارد؛ اما اصلن به این فکر نمیکند که شاید این قدرت، خودش عامل شر و بدبختی باشد. درادامهی داستان هم میبینیم عدهای درصدد دزدیدن مروارید از او هستند و از طرف دیگر خریداران مروارید سعی میکنند که این مروارید را بیارزش جلوه دهند تا آن را به مبلغ ناچیزی بخرند. این مروارید برخلاف تصور مالکاش چنان شوم است که باعث میشود کسی را برای حفاظت ازمروارید بکشد و چالشی بزرگتر از فقر در زندگیاش روی دهد.
در جای جای رمان میتوان تصویر فقر را در جامعهی هند دید. در صحنهای از داستان بچهای را که دچار عقربگزیدگی شده برای درمان به حضور دکتری میبرند که انگلیسی است و اهمیتی به بیماران نمیدهد مگر این که دارای توان مالی باشند.
اشتاینبک در اینجا جامعهی سرمایهداری را هم به نوعی زیرسوال میبرد. جامعهای که در آن ارزش پول بیش از هر چیزی است، حتی بیش از جان آدمها. دکتر اول از مداوای درست کودک سر باز میزند اما وقتی میفهمد که پدرکودک دارای مروارید گرانبهایی است برای نجات کودک بیشتر تقلا میکند تا شاید دستمزد بهتری بگیرد.
بیشتر
داستان آمیختهای است از حقیقت و افسانه و سرگذشت صیادی است که نائل میشود به صید مروارید درشتی که همهی مردم از آن گفتوگو میکنند. این مروارید به نوعی تمثیلی از توانایی مطلق است که فرد با به دست آوردن آن، تصور میکند که دیگر هیچ مشکلی نخواهد داشت و همهی بدبختیها را میتواند پشت سر بگذارد؛ اما اصلن به این فکر نمیکند که شاید این قدرت، خودش عامل شر و بدبختی باشد. درادامهی داستان هم میبینیم عدهای درصدد دزدیدن مروارید از او هستند و از طرف دیگر خریداران مروارید سعی میکنند که این مروارید را بیارزش جلوه دهند تا آن را به مبلغ ناچیزی بخرند. این مروارید برخلاف تصور مالکاش چنان شوم است که باعث میشود کسی را برای حفاظت ازمروارید بکشد و چالشی بزرگتر از فقر در زندگیاش روی دهد.
در جای جای رمان میتوان تصویر فقر را در جامعهی هند دید. در صحنهای از داستان بچهای را که دچار عقربگزیدگی شده برای درمان به حضور دکتری میبرند که انگلیسی است و اهمیتی به بیماران نمیدهد مگر این که دارای توان مالی باشند.
اشتاینبک در اینجا جامعهی سرمایهداری را هم به نوعی زیرسوال میبرد. جامعهای که در آن ارزش پول بیش از هر چیزی است، حتی بیش از جان آدمها. دکتر اول از مداوای درست کودک سر باز میزند اما وقتی میفهمد که پدرکودک دارای مروارید گرانبهایی است برای نجات کودک بیشتر تقلا میکند تا شاید دستمزد بهتری بگیرد.
آپلود شده توسط:
اسپارتاکوس
1391/01/09
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مروارید
ظاهر داستان مثل بقیه آثار استاینبک همدرد مردم محروم اجتماع است. صدایی بر علیه بی عدالتی ها و فساد و دورویی ها و نیرنگ های استعمارگران. یکی از معروفترین قسمت های داستان رویارویی کشیش ریاکار با مردم فقیر Tuna clump است که به آنها در یک موعظه به طور ضمنی پند میدهد که باید تمام عمر خود را صیاد مروارید باشند و خدا کسانی را که بخواهند از موضع خود در دنیا دست بکشند مجازات میکند. کشیش میداند که مردم درمانده گاها از سر ناامیدی و یاس به خاطر اینکه دلالان بهای مروارید های انها را نمیدهند چاره ای نمیبینند جز اینکه مروارید های خود را به کلیسا هدیه کنند. استاینبک که خود این کار کشیش را سرزنش میکند در پایان پند کشیش را با بیانی دیگر و با تهدیدی خطرناک تر عنوان میکند: اگر از موضع خود دور شوید و سعی کنید مروارید خود را به قیمت مناسب بفروشید فرزندانتان کشته خواهند شد!!! از این حیله گری های نهان در خیلی اثار بک و غرب و سینمایی پیدا میشود که پیام خود را با شیوه ای ماهرانه و خزنده در درون ناخوداگاه مخاطب میکارند که هرگر روحش هم خبر دار نشود!!!
جایی ک اشتاین بک میگه
صیادان مکزیکی برای انجام هر کاری ترانه ای دارند...
چ رمانتیک و زیبا...
کمی هم غمگینه:((
این دیدگاه به علت نگارش فینگلیش حذف گردید.
[edit=گیلدخت]1392/09/07[/edit]