رسته‌ها
اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 179 رای
نویسنده:
مترجم:
مصطفی رحیمی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 179 رای
✔️ سارتر در این کتاب مفاهیم فلسفی از دیدگاه اگزیستانسیالیسم را بررسی کرده است. وجود انسان طبق اگزیستانسیاسم سارتر مقدم بر ماهیت او می باشد. انسان پیش از آنکه تعریف آن به وسیلهٔ مفهومی ممکن باشد وجود دارد.
این کتاب خلاصه ای است از دیدگاه و سیستم فلسفی ژان پل سارتر در مورد اگزیستانسیالیسم و وجود انسان و ماهیت او.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
180
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر

تعداد دیدگاه‌ها:
103
عالی بود,یکی از کتاب هایی که پای ثابت تحقیق درمورد اگزیستانسیالیسمه
پریروز دوستی مطلبی برایم فرستاد در مورد فردی که چند صد سال پیش می زیسته و حوادث قرن ها پس از خود مانند جنگ جهانی اول و دوم و پیدایش هواپیما و ... را پیشگویی کرده است . سوای راست و دروغ این انتساب ، این سخن بر از پیش تعیید شده بودن امور مبتنی است ؛ گویی آینده راهی است که در پیش گرفته ایم و زمانی به آن جا می رسیم اما برخی این قدرت را دارند که منازل بعدی را می توانند ببینند و بگویند ( پیش بین و پیش گو هستند ) . سوی دیگر این تقدیرباوری ، باور به امکان مطلق است : هر چیزی ممکن است ؛ فقط ناممکن ناممکن است . با توجه به علل متنوع و برهم کنش علت ها ، به نظر می رسد که زندگی ما نه مطلقاً تعیین شده است و نه یکسره فارغ از قاعده و تابع خواست و اراده خودمان ؛ اما از یک سو اگر در نظر آوریم که محل زندگی ، مدرسه رفتن و نرفتن ، ویژگی های خانودگی و ... که تابع اراده و حتا در حوزه آگاهی ما نبوده اند ، در زندگی ما چه نقش قاطع و تعیین کننده ای داشته اند ؛ افزون بر این ، بسیاری از کارهای روزانه ( گردش خون و هضم غذا و خواب ... ) معمولاً تابع اراده ما نیست ؛ صفات و رفتار ما غالباً تابع عوامل غیرارادی جلوه می کند ؛ از سوی دیگر ، تصمیم های ناگزیر ما ( در مور کار ، جابه جایی ، ترک مراوده یا برقراری رابطه ... ) در تعیین موقعیت و مسیر زندگی و محدودیت ها و امکانات بعدی اثر دارد . با این حال می توان ادعا کرد که آگاهی ، انتخاب و اراده معطوف به تغییر در کادر و چارچوب ذهنی ما جایگاه برجسته ای دارد . به سخن دیگر همان گونه انگشت دست ما در کادر دید و چشم انداز ما از کوه دماوند بزرگتر است ؛ در فضای فکری ما هم ، دانایی و خواست و کردار ما برجسته تر از عواملی است که موقعیت و شخصیت ما را تعیین کرده اند . بر این اساس ، می توانیم به استناد عوامل مؤثر بر رفتار خود ، خویش را مسئول تمام کردارهای خود ندانیم اما اگر این مستلزم کوچک شدن اندازه توان و تأثیر ما در فضای ذهنی مان است ، امری که به نظر می رسد با منش عادی ما منافات دارد زیرا هر چه آگاهی محدودتری داشته باشد ، چه بسا خود را نافذتر هم بیابد . از این منظر ؛ نفی ویژگی های بالقوه و تأثیر ساختارها بر وضع زندگی بشر در نگرش سارتر ، اغراق آمیز و خودبرتر بینانه است و می تواند مبنای گسترش و تعمیق ویران سازی مبانی محیطی زندگی انسان باشد ؛ اما این اغراق در زمان تقسیم سهم و مسئولیت رنگ می بازد و اغراق در نقش و تأثیر عوامل بیرونی جایگزین آن می شود . در مجموع ، در هروله دائمی بین دو قطبی فرد / محیط ، تقدیر / تدبیر و جبر / اختیار ؛ در انجام کار و چه بسا سهم در موفقیت ، توان ما برجسته تر است و در علت یابی شکست و تقسیم مسئولیت ، نقش و تأثیر دیگران .
اوکراینی ها ذخائر نفتی روسیه را موشک باران نکرده بودند و شورشیانی به نام اوکراینی ، دولت قانونی اوکراین را ساقط نکرده بودند و . . . . ولی به هر حال ، حمله و بمب باران مناطق مسکونی ، توسط هر جنایتکاری محکوم است چه در یمن چه در اوکراین . . . .
دوستان اگر دقت کنید حوثی های یمنی هم به نفع کارتل های نفتی روسیه دارن تاسیسات نفتی آرامکو عربستان رو موشک بارون میکنند که مبادا قیمت نفت و گاز روسیه پایین بیاد
خدابیامرز شاه گفت پیوند عجیب ارتجاع سرخ و سیاه !!! اما کسی باور نکرد باید 40 سال میگذشت تا ملت باور میکردن
روسیه الیگارش های معدنی ( نفت و گاز و طلا و چوب ... ) « سرخ » است و یمنی مدافع وطن در برابر تازش قبیله حاکم بر حجاز ، « سیاه » ؟! ( به عمق آگاهی تان غبطه می خورم . اسپند دود کنین ، چشام شوره . )
چند روز قبل ، 300 نفر زن و کودک بی گناه در تئاتری در ماریوپول به دست رفیق پوتین : زنده به گور شدند آن هم ، در حالیکه به پناهگاه رفته بودند . . . کجایند دوستان چپی که نگران سیاه پوستان و سرخ پوستان 400 سال قبل در آمریکا بودند ؟ کجایند حامیان سازنده فیلمهای پورن (( جرج فلوید)) ؟ کجایند نگران کارتون خواب ها در آمریکا ؟ . . . البته وقتی در یک روز 150 نفر مسلمان اولغور در چین سلاخی شدند و حتی یک بیانیه از یک نفر از این حضرات ، صادر نشد دیگر انتظاری نیست این فرقه گراها ، نگران زنان و کودکان در غرب باشد . . . .
حالا که می خواهید عزا بگیرید و مرثیه بسرایید ، ببینید چند کارگر در تازش موشکی یمن به جده آسیب دیده اند ؛ آن ها را هم به 300 نفر اضافه کنید ؛ بیانیه سوزناک تان علیه چپ کذایی تکمیل شود .
ضمنا این اقتصاد و آبروی روسیه است که به سمت ویرانی مطلق می رود و شک نکنید در صورت پیروزی اوکراین ( و حتی مصالحه با هر شرایط ظالمانه ای از سوی روسیه ) مردم جهان برای بازسازی اوکراین اقدام می کنند و اوکراینی بسیار زیباتر و قوی تر از دیورز خواهند ساخت . . . .
امروز که ماهواره و اینترنت است ، آنچنان که نوشتید ، روسها در دست درازی به سرزمین های دیگر اینچنین رفتار می کنند . ببینید در زمان دست درازی روسها به سرزمین های ایرانی در قفقاز ، پیش و پس از گلستان و ترکمنچای ، چه تبهکاری ها با نیاکان ایرانی ما کرده بودند.
فعلا که دومین ابرقدرت نظامی جهان در باتلاق اوکراین گیر افتاده . . . اوکراین ، چقدر ساده بود که می خواست برای دفاع از خودش ، عضو ناتو شود . . . این سران بی غیرت ناتو هستند که باید از مردم شجاع و شیردل اوکراین ، درس گرفته و از آنها عاجزانه تقاضا کنند که عضویت ناتو به اوکراین را بپذیرند !
خدا را هزاران بار شکر ، نیازی به اثبات نیست و همکاری چچن های به ظاهر مسلمان و در باطن کافر ، با دولت کافر روسیه بهتر از هر چیز دیگری گویای این است که کور کور را می جوره آب گندیده گودال را . . . . و اگر جز این بود برای من جای تعجب بود . حضرت علی می فرماید انسان ها را از روی اطرافیان و دوستان آنها می شود قضاوت کرد . و این طبیعی است که ایدئولوژی های مشترک ( بی خدا ) همه در یک نقطه به هم می رسند . . . . حالا هزار تا نقاب از اسلام هم بر چهره زده باشند . . . .
زمانی توده ای ها حامی سرسخت جنایات استالین بودند و گولاک را راه حلی خوب برای دگراندیشان می دانستند، و در کنار این جنایات با بازی با واژگان و تغییر معنای واژگان ماشین تبلیغات شوروی بودند. گاهی چند شعار قشنگ که خودشان از آن خالی بودند سر می دادند، امروز با حمایت چپ ها از طالبان و عالیجناب پوتین و حمایت از امپریالیسم رژیم دیکتاتوری خلق چین حتی از آن شعارهای پوچ هم خالی گشته اند.
مصداق « چپ های حامی طالبان و ... » چه کسانی هستند ؟ دیوید هاروی ؟ حزب کمونیست بریتانیا ؟ کمونیست های ایتالیا و هلند و اسپانیا ؟ سوسیالیست های سوئد ؟ .... ( می گویم « مصداق » ، چون بعید می دانم بتوانید تصور خود از چپ را « تعریف » و تبیین کنید ! )
تصورم من از چپ همان تصوری هست که هست حمایت از اسلام رادیکال تحت عنوان فرهنگ متفاوت ، و مخالفت با آزادی خواهان مبارز با طالبان و جمهوری اسلامی تحت برچسب اسلام هراس و تندرو و ... تحقیر فرهنگ آزادی های فردی و هرچه چپ با آن مخالف است و جهان آزاد برپایه آن ساخته شده است و اتفاقا در بسیاری از جهات ارتجاع سرخ با ارتجاع سیاه هم قافیه است. در جریان اکراین آش زیادی شور شده شاید برخی چپ ها برای خالی نبودن عریضه چند نقل قولی کنند و در میان این نقل و قول ها آدرس اشتباهی بدهند اما برای ما ایرانیان که کارنامه، اعمال، شعارها و خیانت های این جماعت خلق و جماعت اسلامی دیده ایم بعد از حدود صد سال خیانت مداوم این جماعت، این حناها رنگی ندارد و جزء خاطرات دردناک چیزی را زنده نمی کند.
آش برای شما زیادی شور شده، وگرنه هر جماعت نادانی هم که در روسیه سر کار بودند، باید همین کار را می کردند. ویرانی مطلق اوکراین (ضمن حفظ جان شهروندانش) می تواند درس خوبی برای رفتار تهاجمی غرب باشد که ان شاءالله توسط روسیه اتفاق بیفتد.
« تصورم من از چپ همان تصوری هست که هست » ؛ جمله درخشانی است ، در تمامی کتاب های منطق باید درج شود ؛ اصلاً باید آموزش معنای ژرف آن ، اجباری و عمومی باشد .
معلوم شد نه می توانید تصور خود را تعریف کنید و نه می توانید مصداق های بارز آن را نشان دهید .
رفتار تهاجمی غرب؟! اینقدر بردگی برای روسیه و طرفداری از طالب به شما ساخته که چنین می گویید؟ روسیه یک کشور دیکتاتوری هست که غیر سلاح هیچ چیز دیگری ندارد بعد از فروپاشی شوروی اوکراین فریب خورد و خود را خلع سلاح کرد و از ناتو قول گرفت که امنیت و استقلال آن صیانت شود، این عالیجناب پوتین شما بود که رفتار تهاجمی را آغاز کرد ابتدا در بلاروس یک حکومت دست نشانده دیکتاتوری درست کرد و بعد از دخالت در اوکراین برای روی کار آمدن یک دولت سرسپرده ویکتور یانوکویچ تلاش کرد و بعد از فساد گسترده و برده کردن کشور برای روسیه و گرفتن وام های برده داری از روسیه توسط مردم و به خواست اکثریت قاطع مردم اوکراین با رای پارلمان برکنار شد و مثل بسیاری از دیکتاتور ها به روسیه پناهنده شد. آیا این روسیه نبود که در سال 2014 کریمه را با نیروی نظامی اشغال کرد؟ و بعد غرب وساطت کرد و بار دیگر سر اوکراین کلاه گذاشت؟ آیا این روسیه نبود که به گرجستان حمله کرد؟ امروز مردم اوکراین می دانند که بین مبارزه و بردگی باید یکی را انتخاب کنند، آنان نه مسلمان هستند نه کمونیست برای همین بردگی را دوست ندارند و به جهان آزاد، اقتصاد آزاد، انتخاب فردی و... می اندیشندآنان هم مثل اسلامیست ها و توده ای نیستند که کشور خودشان را برای حفظ خویش به روسیه بفروشند و هنوز طلبکار باشند البته برای آنان کشور چیزی جز یک غنیمت برای اهداف اسلام چیز دیگری نیست
از کوزه همان تراود که در اوست پیرو نظر قبل لیست بلند مثلا روشن فکرها!! فیلسوف ها!!! هنرمندان !!! مترقی خواهان!!! تحول خواهان !!! که تمام قد از استالین حمایت می کردند و شما خود بهتر از من میدانید آن لیست آنقدر بلند است که نه مرا حوصله نوشتن است و نه شما را طاقت خواندن! شاهد هم که از راه رسید در میان همین پاسخ ها حمایت تمام قد دوستان و همکارن اسلامیست خویش را در دفاع از این آش شور می توانید بخوانید. البته برخلاف بوق چی های جمهوری اسلامی در صدا و سیما برای روسیه، رفقای چپ تصمیم گرفته اند فعلا سکوت کنند تا آبها از آسیاب بیفتد و به یک سری کلی گویی اکتفا کنند و میان آن آدرس غلط بدهند.
جناب Khwanirath عزیز شما که فرمائید هر جماعت نادان دیگری هم در روسیه بود می دانست که باید به اکراین حمله کند. پس چرا جمهوری اسلامی اینقدر نادان بود که اجازه داد طالبان در افغانستان میخ خود را بکوبد؟ مگر طالبان بر ضد منافع ملی ما نیست؟ آنان با ایدلوژی اسلامی ضد بشری خویش و با برپایی یک رژیم دیکتاتوری که حتی در معنا نیز در ضدیت با فرهنگ ایرانشهری است برای ما خطری جدی هستند، البته طبق گفته خودتان می شود فهمید جماعت که فعلا در ایران حاکم هستند از نادان هم نادان تر هستند. البته من از واژه خائن بی وطن برای آنان استفاده می کنم.
جناب CTR، من تصور می کنم شما یک سری بدیهیات برای خودتان در نظر گرفته اید و در آن گرفتار شده اید. اولاً که دموکراسی فقط برای شما فضیلت است، همه (و از جمله خود بنده) چنین نظری ندارند. درست است که حداقلی از آزادی را در کردار و آزادی مطلق را در گفتار می پسندم، ولی هر نوع و قالبی از دموکراسی هم به نظر بنده پسندیده نیست. پس دیکتاتوری بودن روسیه، الزاماً هم از نظر بنده بد نیست، شاید باشد، شاید هم نباشد. ثانیاً که منظور شما از بردگی برای روسیه چه معنی دارد؟ من کی برده روسیه بوده ام؟ من در زندگی ام به روسیه حتی سفر هم نکرده ام. کاش می فهمیدید که حمایت از یک اقدام یک کشور، به معنای برده بودن آن کشور نیست. من از سیستم بهداشتی رژیم اشغالگر قدس هم حمایت می کنم. آیا برده اسرائیلم؟ ثالثاً اینکه اوکراین هیچگاه از ناتو قول حمایت نگرفت. از روسیه و آمریکا و انگلستان چنین قولی گرفت، نه از ناتو! وانگهی، به نظر می رسد شما با داشتن سلاح هسته ای و بازدارندگی هسته ای مشکلی ندارید. خوب است پس برای بقیه کشورها هم از این نسخه ها بپیچید نه فقط برای اوکراین. پس عراق و ایران و عربستان و بحرین و امارات هم می توانند سلاح هسته ای داشته باشند با استدلال شما. شوروی کریمه را با این شرط به اوکراین الحاق کرده بود که ناتو یک اینچ هم به آن نزدیک نشود. در عوض چه شد؟ به بیخ گوشش رسید. پس شرط الحاق کریمه به اوکراین کأن لم یکن گردید و بازپس گیری آن حق مشروعش بود. من کاری به بحث حمله روسیه به گرجستان ندارم. این ذهنیت شدیداً ایرانی و مانوی شماست که تصور می کند حمایت از یک اقدام روسیه، به معنای حمایت تمام قد از همه اقدامات روسیه است. نه سخنی له روسیه در ماجرای گرجستان گفته ام نه علیه آن. در خصوص قضایای طالبان سخن شما بیراه نیست. ولی آرمانگرایی و ایده آلیسم همیشگی را در کلام شما می توان دید. ایران آیا در افغانستان حریف طالبان می شد یا نه؟ اگر می شد، سخن شما درست است، ولی اگر حریفش نمی شد (که همه می دانیم نمی شد)، حضور در افغانستان فقط به ریخته شدن خون شیعیان هزاره می انجامید. چاره کار فقط در مداراست. ضمن اینکه کم نیستند جمعیتی که در افغانستان حامی طالبان اند. من آدمی نیستم که پشت سر کسی سینه بزنم. می خواهد جمهوری اسلامی باشد یا روسیه. آنچه برای من مهم است اقدامات درست یا نادرست است. حمله به اوکراین بهترین اقدام برای متوقف ساختن رویکرد تهاجمی ناتو و غرب بوده و امیدوارم درس سختی برای این نیروی نظامی درنده و حامیان اوکراینی آن باشد که خون مسلمانان زیادی را در افغانستان و عراق ریختند. یک کشور خنثی (روسیه) با یک جریان ستیزه جو (ناتو) در افتاده است. در این میان معلوم است که نظر بنده چیست.
با درود، اینکه دموکراسی برای من یک امر بدیهی است و برای شما نیست کاملا مطلع هستم برای همین من صف بندی آزادی خواهان و میهن دوستان را دارم در برابر اسلامیست ها و چپ های بی وطن و.... و از این بابت از صداقت شما تشکر می کنم مشکل زمانی است که سایر دوستان اسلامیست شما و هم فکران توده ای و چپی ( در مورد دموکراسی) در مورد اهداف و ارزش های خویش دروغ می گویند گاهی از نوک سوزن رد می شوند و یک اقدام کم اهمیت در یک کشور آزاد یا نسبتا آزاد را دیکتاتوری و سرکوب و... می دانند ( رژیم مطبوع خودشان) و گاهی از در دروازه رد نمی شوند. پیشتر به شما حکایت یک زن زرتشتی را عرض کردم که به جمهوری اسلامی رای داد زیرا فکر می کرد حقوق وی مانند یک مرد مسلمان در کشور اسلامی رعایت می شود. اما آیا اگر او و اگر میلیون ها تن چون او از نوع حکومت اسلامی و حقوق همچون یک مرد مسلمان در نظر مراجع اسلامی خبر داشتند و از ارزش های شما آگاه بودند آیا باز به حکومت اسلامی رای می دادند؟! بسیاری می شناسم که گر به گذشته بر گردند رای خویش را پس می گرفتند یا در آرزوی رفراندوم دیگری هستند. عجیب است که منافع روسیه برای شما مهم است این کشور که ارزش هایی دارید که با استیلای منافع اش در کشورهای همجوار خیری نصیب بشریت شود؟! حمله به گرجستان و اوکراین و دیکتاتوری کردن بلاروس همگی در یک راستا بودند ، کشورهایی که می خواستند از سایه سنگین دیکتاتوری و فرهنگ های پس مانده شوروی خلاص شوند اسیر عالیجناب سرخ کرملین هستند. تهاجم روسیه به کریمه و گرجستان و اوکراین قابل قیاس با اقدامات به گفته شما تحریک کننده غرب نیست، مردم اوکراین بر خلاف شما به ارزش های جهان آزاد، انتخاب فردی، فردگرایی، بازار آزاد، تکثر آرا و... باور دارند نمی خواهند سبک زندگی ای چون شما داشته باشند و نوع جهان بینی متفاوتی دارند. همنگامی که طالبان به دربازه های کابل رسید بله کاری از دست جمهوری اسلامی بر نمی امد ولی جمهوری اسلامی چهل سال وقت داشت از چنین رخدادی جلوگیری کند. بنظر شما اگر رژیم شاهنشاهی ایران توسط دروغ های دوستان شما سرنگون نشده باز آیا شاهد طالبانی در افغانستان بودیم؟ به باور من خیر. برده بودن روسیه از این جهت است که حتی با اینکه اسلامیست هستید از سیاست های کشوری دفاع میکنید که با اقتدار کامل و پرقدرت هر اسلام گرایی را زیر پایش له میکند فکر نمیکنم پوتین اجازه ورود شما را به کشورش بدهد.
اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک