توتم و تابو
نویسنده:
زیگموند فروید
مترجم:
محمدعلی خنجی
امتیاز دهید
متن کامل
این اثر به عنوان بزرگترین دستاورد ادیبانه فروید از آنِ کرانه های بی پروای حدس و گمان است.
او در این کتاب که نخستین و مهمترین اثرش در زمینه مردم شناسی است، این فرضیه را بسط می دهد که: گام سرنوشت ساز از تاریخ ابتدایی به تاریخ تمدن را پسرانی بر می دارند که با عصیان علیه پدرِ منفور او را به هلاکت می رسانند. آنگاه نوعی نظام اجتماعی را پدید می آورند که بنیادی ترین عهد و پیمان آن خودداری از هلاکت رقیب و زمینه سازی برای استقرار اخلاق است.
به عقیده فروید ارکان اصلی وجه متعالی انسان (دین و اخلاق و حس اجتماعی)، در تکامل نوع انسان و از عقده پدر حاصل شدند: دین و قید و بندهای اخلاقی از فرآیند مهار عقده اودیپ و حس اجتماعی از لزوم برطرف کردن رقابتی که در آن زمان در نسل جوان به قوت خود باقی مانده بود.
این کتاب در برگیرنده 4 مقاله است که نخست جدا از هم منتشر شدند. عناوین آنها عبارتند از:
· ترس از زنای با محارم
· تابو و دوگانگی عواطف
· اعتقاد به تأثیر ارواح، جادو و قدرت مطلق ذهنیات
· بازگشت دوره کودکی توتمیسم
بیشتر
این اثر به عنوان بزرگترین دستاورد ادیبانه فروید از آنِ کرانه های بی پروای حدس و گمان است.
او در این کتاب که نخستین و مهمترین اثرش در زمینه مردم شناسی است، این فرضیه را بسط می دهد که: گام سرنوشت ساز از تاریخ ابتدایی به تاریخ تمدن را پسرانی بر می دارند که با عصیان علیه پدرِ منفور او را به هلاکت می رسانند. آنگاه نوعی نظام اجتماعی را پدید می آورند که بنیادی ترین عهد و پیمان آن خودداری از هلاکت رقیب و زمینه سازی برای استقرار اخلاق است.
به عقیده فروید ارکان اصلی وجه متعالی انسان (دین و اخلاق و حس اجتماعی)، در تکامل نوع انسان و از عقده پدر حاصل شدند: دین و قید و بندهای اخلاقی از فرآیند مهار عقده اودیپ و حس اجتماعی از لزوم برطرف کردن رقابتی که در آن زمان در نسل جوان به قوت خود باقی مانده بود.
این کتاب در برگیرنده 4 مقاله است که نخست جدا از هم منتشر شدند. عناوین آنها عبارتند از:
· ترس از زنای با محارم
· تابو و دوگانگی عواطف
· اعتقاد به تأثیر ارواح، جادو و قدرت مطلق ذهنیات
· بازگشت دوره کودکی توتمیسم
آپلود شده توسط:
f@rh@d
1389/09/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی توتم و تابو
شايسته نيست پيش از خواندن كامل اين نوشتار ارزنده در خصوص آن سخن برانم ؛ اما آنچه براي من جاي شگفتي دارد اينست كه چگونه سنت قرباني كه به اشاره ي دوستان در گذر زمان از خرده آيين هاي بدوي به آيين هاي غيرتوحيدي فراگيري همچون ميترائيسم و حتي اديان سامي راه يافت در آموزه هاي زرتشت پاك (كه با توجه به پيشينه كهن تر نسبت به آورندگان اديان توحيدي سامي بايد بيشتر تحت تاثير آيين هاي نخستين باشد) نه تنها جايي ندارد كه به شدت نفي گرديده. چنانكه به ستيز با اين سنت ديرين كه تحت تاثير آموزه هاي ميترائيسم در پهنه گسترده اي از ايران و سرزمين هاي پيرامون مرسوم بود برخاست و در سروده هاي خويش در گاتها [بخشي از اوستا كه پژوهشگران با توجه به مفاد و نوع گويش آن در انتساب آن به زرتشت به يقين رسيده اند] بدان تاخت :
"نفرين تو اي مزدا بر كساني كه مردمان را با آموزه هاي خويش از كردار نيك منحرف مي سازند و آنان كه حيوانات را با فرياد شادماني قرباني مي كنند." (گاتها - هات 32)
گفتني است پس از زرتشت با گسترش آيين او ، عمله دين آموزه هاي وي را با آيين هاي پيشين و به ويژه ميترائيسم درآميختند و سنت قرباني (اگر چه نه به گستردگي پيش) بدين آيين نيز راه يافت اما اينكه آورنده اين آيين خود به نفي رسوم فراگير و پابرجايي همچون قرباني كردن و ميگساري نمودن پرداخت شايان اهميت است.
((زیگموند فروید))
در مورد فروید باید بگویم او مرد بسیار بزرگی بود و متاسفانه در ایران از او کم یاد می شود
این تنها چیزی بود که از فروید در دوران نوجوانی (درس بینش اسلامی) به یاد دارم آن زمان گفتم عجب دیوانه ای بوده:D
اما بعد فهمیدم که چه آثار بزرگی این مرد دارد
در مورد کتاب من متنش را نخوانده ام اما فکر میکنم مطالب مشابه را زیاد خوانده ام
من می دانم همانطور که آدمی از نظر آناتومی تکامل پیدا کرد از نظر اجتماعی، فرهنگی و موارد اینچنینی تکامل پیدا کرده و میکند
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن اشاره هایی به این موضوع دارد وقتی این کتاب را می خوانیم به این نتیجه می رسیم که انسان پله به پله در حال تغییر بوده
داروین نویسنده معروف در علم تکامل در سفرهای دریایی خود با مردم بدوی زیادی رو به رو شد که زندگی آنها تفاوت زیادی با زندگی حیوانات نداشت این مردم خانه جالبی نداشتند درواقع خانه هایشان تا حد زیادی شبیهه خانه های دیگر جانوران مثل گراز و ... بود (انسان های بدوی تر در سایر نقاط غارنشین بودند) بخش زیادی از ایم مردم بدوی خدای خاصی نداشتند اما مقدس هایی داشتند
دوست گرامی من از مطالب شما بسیار بهرمند شدم
تصور میکنم انسان ها در هر کجا زمین چنین روندی را طی کرده اند البته شرایط جغرافیایی نقش دارد اما احتمالا همه الگوی شبیهه هم داشته اند ولی به دلیل شرایط جغرافیای متفاوت بعد از مدتی بینش های معنوی دارای عقاید متفاوت و گاهی متضاد شد در بسیاری از مراسم های مذهبی در زمین سنت هایی وجود دارد که مربوط به همان زمان بدوی بودن اجدادشان هست
مثلا سنت گوسفند قربانی کردن در دین اسلام میراث سنت قربانی در یهود و سنت قربانی کردن انسان در دین های قبل و نزدیک است
نمیدانم چیزی که فروید در مورد روابط پدر و پسران گفت واقعا اتفاق افتاده یا نه یا همه اقوام بدوی چنین چیزی داشته اند یا نه اما می دانم هرچه اتفاق ادر قبل افتاده چیزی شبیه همین بوده است
اتفاقا بری از پستانداران دیگر مانند فیلم ها هم گاهی روابط احساسی معنوی دارند مثلا هنگامی که فیل جوان هنگام آب خوری فیل پیر مزاحم را می کشد تا ساعات ها در کنار جسدش می ماند و بعد ها به استخوانش احترام می گذارد و بقیه فیل ها مراسمی خاص در کنار استخوان ها اجرا می کنند
سپاس از کتابناک و کتابناکی ها:x:x:x:x
این گناه نخستین(قتل پدر در دوره اولیه زندگی انسان) در دوره های بعدی تمدن بشری نیز به طور مکرر اشاره شده است از جمله در اساطیر یونانی.همچنین در دین مسیح،او با فدا کردن خویش گناه تمام برادران را بر عهده گرفت و با توجه به اینکه در کتاب عهد عتیق به تناسب بین جرم و مجازات الزامی می باشد(جان به عوض جان،چشم به عوض چشم،دندان به عوض دندان...سفر خروج باب بیست و یکم صفحه25) لذا فروید نتیجه میگیرد مسیح تاوان قتل پدر را که برادران مرتکب شده بودند با جان خود داده و این را دلیلی دیگر بر به وجود آمدن خدا از عقده اودیپ دانسته.
فروید در توضیح چگونگی به وجود آمدن مذاهب چنین نظری دارد:
بعد از کشف ابزار آلات کشاورزی و طریقه اهلی کردن حیوانات،دیگر حیوانات صفت ناشناخته بودن و مرموز بودن خود را از دست داده و از این نظر از اهمیت افتادند.لذا بشر در این مرحله هفهوم خدا را به وجود آورد.از نظر فروید خدا در علم روانکاوی در واقع همان پدر است با عظمتی به مراتب بیشتر.(رجوع شود به صفحه 202 خط سوم)
لذا طبق این نظر پدیده خدا در واقع آفرینش ضمیر ناخود آگاه بشر بوده برای رهایی از گناه اولیه کشتن پدر.
از طرفی چون برادران هیچکدام نتوانستند به قدرت اولیه پدر برسند،زیرا در این صورت کشمکش بین آنه شالوده اجتماع آنه را از هم می پاشاند،لذا خاطره قدرت پدر خاطره ای پر عظمت گردید و این به پدید آمدن مفهوم خدا کمک نمود.
از طرفی میل اولیه به از بین بردن پدر که در مراسم قربانی تجلی میابد در تمام مذاهب وجود داشته و فروید باز هم این موضوع را دلیل محکمی برای این دانسته که به وجود آمدن مذاهب ناشی از عقده اودیپ است که منشا تمام اختلالات روانی شناخته شده است.
به طور مثال او از دین مسیح نام برده و خوردن نان و شراب که در واقع نمادی از خوردن گوشت و خون مسیح است را نمایانگر میل اولیه به نابودی پدر میداند.
او تمام جشنهای مراسم قربانی کردن را که در تمام آنها ارضاء تمایلات ممنوع (تابوها) مجاز است یاد آور میل تنفر از پدر و احترام و تقدیس را یاد آور مهر به پدر میداند.
برای این منظور وی به سراغ بدویترین قبایل بشری که در استرالیا زندگی میکنند رفته است.اینان نه ابزار و آلات کشاورزی را کشف کرده اند و نه به طریقه دامداری واقفند. خانه ندارند و هر حیوانی را که بتوانند شکار کرده و از گوشت آن و همچنین ریشه درختان تغذیه میکنند.قبایلی که هیچ گونه تمدنی به آنها نرسیده است.با تحقیق در آداب و رسوم این قبیله دو پدیده ظاهر میگردد.
1_منع روابط جنسی با محارم
2_توتمیسم
توتم در اکثر قریب به اتفاق موارد یک حیوان است که نماد یک طایفه بوده،و نیای طایفه محسوب شده و روح نگهبان طایفه محسوب مگردد.
کشتن یا خوردن توتم حرام (تابو) بوده و عواقب سختی دارد.از طرف دیگر تمام کسانی که دارای یک توتم مشترک باشند به هیچ وجه مجاز به رابطه جنسی با یکدیگر نیستند و هر گونه تخطی از این امر به مجازاتهای بسیار دردناک که تمام اعضای طایفه در انجام دادن آن شرکت دارند منتج میشود.
فروید در قسمت دیگری به توضیح منشا پدیده توتمیسم از دیدگاه روانشناسی میپردازد و منشا آن را عقده اودیپ می شمارد.او بیان میدارد که انسان اولیه بنا بر تحقیقات داروین در دسته هایی زندگی میکرد که شامل یک مرد و تعدادی زن بود.هر مرد از زنان خویش در مقابل بقیه مردان دفاع میکرد.فرزندان پسری که در یک دسته به وجود آمده بودند پس از رسیدن به سن بلوغ از طرف پدر از دسته رانده میشدند تا به زنان دسته دسترسی نداشته باشند.این برادران رانده شده که دارای عواطف متضاد بودند.از طرفی پدر و قدرت او را به دیده مهر و احترام میدیده اند و از طرف دیگر آرزوی دستیابی به زنان آنان را نسبت به پدر خشمگین میکرد و آرزوی نابودی او را میکردند.این میل مشترک به نابودی پدر باعث اتحاد آنان شده و در حمله جمعی به او وی را از پا در می آورند.
بعد از مرگ پدر هر کدام از آنان میخواسته جای او را بگیرد ولی چون چنین چیزی به نابودی اجتماع برادران منجر میشده همه از میل تصاحب زنان پدر دست برداشته و اینچنین تابوی رابطه جنسی با محارم به وجود آمده است.
از طرف دیگر توتم که در دیدگاه قبایل بدوی نیا یا جد طایفه شمرده میشود سمبل پدر مقتول بوده که اکنون مورد مهر واقع شده و کشتن او ممنوع گردیده است.(تابوی کشتن توتم)
آنها با منع کشتن توتم که در واقع قائم مقام پدر است گناه خود را انکار میکنند و باصرف نظر از روابط جنسی با زنان هم توتم، از بهره برداری از ثمرات آن عمل چشم می پوشند.
از طرف دیگر تنها موردی که کشتن توتم مجاز است مراسم قربانی است که در آن باید تمام اعضای طایفه شرکت کرده توتم مورد نظر را کشته و سپس همه از گوشت او تناول کنند.این عمل در واقع همان صورت دیگر میل به نابودی پدر است که همه برادران با هم انجام میدهند.حتی در بعضی از قبایل بعد از قربانی کردن به سوگواری برای توتم مرده نیز میپردازند.این عمل خود دلیل دیگری بر منشا عواطف دوگانه مهر و کین در به وجود آمدن توتمیسم است که دقیقا منشا تمام اختلالات روانی از قبیل نارسیسم،پارانویا وسواس و.. است.
در قسمت بعدی به رابطه توتمیسم و مذهب از دیدگاه فروید میپردازیم.