شازده احتجاب
نویسنده:
هوشنگ گلشیری
امتیاز دهید
شازده احتجاب رمان معروفی از هوشنگ گلشیری است که اولین بار به سال ۱۳۴۸ منتشر شد. پس از آن این رمان به چاپهای متعدد رسیدهاست و تا سال ۱۳۸۵ چهارده چاپ آن ارائه شدهاست. شازده احتجاب را جیمز باکن نویسنده اسکاتلندی به انگلیسی ترجمه کردهاست.[خود گلشیری این اثر خود را خوشاقبالترین کتاب خود نامیده است. شازده احتجاب به زبان فرانسوی نیز ترجمه شده استشازده احتجاب روایت فروپاشی نظام شاهی و خانی در سنت فرهنگی ایران است. شخصیت اول رمان شازده که شازده احتجاب نامیده می شود در اوهام و گذشته به روایت قسمتی از استبداد و بیداد خود و خانواده اش می پردازد. گلشیری در این رمان از شیوه سیال ذهن بهره می گیرد.فیلمی با همین نام و به کارگردانی بهمن فرمان آرا با اقتباس از این رمان ساخته شدهاست.
بیشتر
آپلود شده توسط:
Reza
1387/06/11
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شازده احتجاب
درداستان آنچه حتی ازظلم اربابان و صاحبان قدرت تلخ تر است نقش وجایگاه ابزاری است که برای زنان قائل اندارزشی درحد یک پله برای رسیدن به هدف
_ گاه وسیله برای رسیدن به انتقام (فخری)
_ گاه آلتی برای ارتقاء و ونفعت مادی(نیره خاتون)
_ وگاه وسیله برای تنوع در لذتهای (منیر خاتون)
جبروت اجدادی درتونیست
توی رگهای تو حتی یک قطره خون اجدادی نیست
تعریض وطعن های فخر النسا موجب به آتش کشیدن تمام آنچه میشود که سبب تحقیر خسرو بوده است فخرالنساتنها طرحی بود بی رنگ که چشماهیش هیچ وقت پیدا نبود با زیرو رو کردن
خاکستر خاطرات اجدادش مرگ تدریجی را شدت می دهد.
یعنی اینقدر قحطی بوده که مردم خون خرهارا...
و گندم را پدربزرگم وملاء احتکار کرده بودندتوی انبارهایشان
اربابان وقتی شکار پیدا نمی کردند آدم میزنند بچه هار احتی. اربابان برای بدست گرفتن ماحصل دسترنج ومردم فقیربه هر عمل وحشیانه ی دست می زنند به اعمالی که حتی اسفل تر ازمقام حیوانیت است
کلاغ که استخوان میخورد
کلاغ نمادخسرو است که به استخوان که ماترک اجدادش فقط نوک میزند
گرچه این کتاب یه ذره روی اعصابم بود ب خاطر هرزگی که توی شخصیت داستان به چشم میومد ..
دلم نمی خواد بگم...ولی شخصیت های داستان برام دلپذیر نبودن...گاهی میگم حیف این تکنیک که داره این شخصیت معرفی میکنه...
(هرز بودن شخصیت،آدمو رنج میدهد)...
خسته شدم از بس دست رو هر کتابی گذاشتم دانلودش بلاک بود! :| :| :| :|
:!
امروز یکی از عزیزان حرف های قشنگی می زد در مورد این شاهکار استاد گلشیری، خلاصه می گم:
این رمان درحقیقت شرح یک سفر گروهی هستش که مسافران این سفر شخصیت هاش هستند(شخصیت های نه چندان خط کشی شده) که پیچیدگی های شخصیتی و روحی اونها از رابطه ها و سنت های درهم ایرانی، ناشی می شه. نه هر سنتی. اون بخش از تاریخ و سنت ایرانی که به هنگام جلوه گری، ناقص و دورهمی از آب دراومده. به قولی راهش رو بد طی کرده.
بخشی از این الگوی سفر خود خواننده می تونه باشه که از یک نقطه سفر رو آغاز می کنه(شروع کتاب) و در نهایت به همون نقطه برمی گرده(پایان کتاب)، اما با تغییری در شناخت بازیگران(مسافران) داستان. و الگوی دیگه ی داستان، همون سفره. سفر از مظلومیتی که در همون ابتدای راه به سوء تفاهم های زیادی بر می خوره(منیره خاتون، که از اولین ها هستش)
و این سفر مثل همه ی سفرهای دیگه در تاریخ، قربانیان زیادی داشته: فخری، شازده و فخرالنسا(قربانی تاریخ نوشته شده، به نوعی سرنوشتشون)
و در این بین شازده تحمل دوری فخرالنسا رو نداره چون عاشقشه و از طرفی با وجود او نمی تونه زندگیش رو بگذرونه، چون فخرالنسا همون بخشی از تاریخه که شازده ازش فراریه.
اما در نماد پردازی هم به این موضوع اشاره شده.لباس سفید فخرالنسا که به موتیفی تبدیل می شه که اون رو نمادی از لباس سفید قربانی می دونن.
+ضمنا، فیلم شازده احتجاب به کارگردانی بهمن فرمان آرا، هیچ گاه به پای کتابش نمی رسه. اگه فیلمش رو دیدید، توصیه می شه حتما کتابش رو هم بخونید.
کلا خاص بود ، راضی بودم .