ضرورت محاکمه جنایات داعش
نویسنده:
ایمان مهرورزان
امتیاز دهید
هدف از تالیف این کتاب جرم انگاری و تعیین مجازات برای گروههای تروریستی علی الخصوص داعش درکنوانسیون ها و اسناد بین المللی می باشد که در کنار آن برای درک بهتر موضوع پایه های فکری شکل گیری داعش به همراه تحلیل جرم شناختی آن را از طریق روش توصیفی_تحلیلی با رویکرد روش کتابخانه ای به صورت فیش برداری از منابع و اسناد (کتب ، فصلنامه ها، مجلات و منابع معتبر اینترنتی) انجام پذیرفته است.
یافته های تحقیق نشان می دهد با سیری در تاریخ تروریسم علی الخصوص در منطقه غرب آسیا ، هر نسل جدیدی که از تروریسم به وجود می آید به مراتب خطرناک تر از قبل است و ضرورت همکاری جهان در نابودی هرچه سریع تر آن و تصویب کنوانسیونی بین المللی که ضمانت اجرا داشته باشد، بیش از پیش دارای اهمیت می باشد. البته تا بدین روز تلاش هایی در این رابطه صورت پذیرفته است اما هیچ کدام جامع و مانع نمی باشد. برای مثال مهم ترین تلاش را می توان تصویب کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم عنوان نمود ولی در هر صورت نمی تواند ضمانت اجرای قوی داشته باشد که بیشتر به دلیل فایده های سیاسی که کشورها منافع خود را در آن می بینند. نتیجه پژوهش بیانگر این موضوع می باشد که راه حلی جدی مانند پیمان مشترک نظامی کشورها بر علیه تروریسم پیش از هر چیز ضروری جلوه می نماید. بررسی ها نشان می دهد که فلسفه فکری داعش بر ایجاد هرج و مرج و رعب و هراس و وحشت می باشد که هیچ رد پایی از انسانیت را نمی توان در آن مشاهده نمود ؛ پس تا دیر نشده باید چاره ای در این زمینه اندیشید که نگارنده پیشنهاداتی را در نتیجه گیری بحث عنوان می نماید.بی شک در جهان فعلی در دوره عصر ارتباطات به سر می بریم که هر روز پیش از پیش انسان ها را به هم نزدیک می کند و نام دهکده جهانی هر روز بیشتر به واقعیت نزدیک می شود. در این میان انسان هایی وجود دارند که تمام رویای خویش را در احیای گذشته می بینند و در این راه به مرحله ای می رسند که حتی نمی توان روی آنها نام حیوان نهاد. دست به فجیح ترین جنایات می زنند تا هر روز لکه ننگی بیشتر از قبل بر نام بشریت بگذارند. اگر نگاهی به سیر تکاملی گروههای تروریستی بیاندازیم خیلی زود به این نتیجه می رسیم که آنها هر روزه خطرناک تر از قبل می شوند و قدرت و وسعت بیشتری به کار خود می دهند که در حال حاضر این موضوع را در داعش به طور محسوس می توان مشاهده نمود. از نظر نگارنده زنگ های خطر به صدا درآمده است و خیلی زود جوامع انسانی باید تدبیری بیاندیشند تا ریشه این نوع افکار خشکانده شود که البته راهی سخت و دشوار در پیش است. بی شک نمی توان بدون در نظر گرفتن وضعیت جوامع از منظر سیاسی ، اقتصادی، حقوقی، جرم شناختی و بسیاری از موارد دیگر به جمع بندی مناسبی برای مقابله با این پدیده وحشتناک رسید ، اما این کار غیر ممکن نیست و نیاز به بازنگری جدی در تئوری های روابط بین الملل می باشد. مبانی فکری و ایدئولویکی از مسائل حساس جامعه بین المللی در عصر امروز، پدیده تروریسم و آثار آن در تحولات روابط بین الملل است. در یک نگاه تاریخی اغلب دول در گذشته، موضوع تروریسم را به صورت یک موضوع ملی و بومی ارزیابی می کردند و احتمالا به علت مسائل امنیتی تمایل کمتری به طرح آن در سطح بین المللی و سازمان های بزرگ جهانی مانند ملل متحد داشتند، اما شرایط جدید در عصر امروز، موضوع تروریسم (Luck, ۲۰۰۳ :۱) را به یک پدیده بین المللی و فرامرزی تبدیل کرده است. با عنایت به این که گروههای تروریستی از طریق قاچاق اسلحه، پولشویی، استفاده از مقررات پناهندگی و جهانگردی و به کار گیری فناوری اطلاعات، دامنه فعالیت های خود را در سطح بین المللی گسترش داده اند، لذا مبارزه با آن نیز بعد بین المللی پیدا کرده است (Ibid:۲). در قریب به اتفاق اسناد سازمان ملل متحد اعم از کنوانسیون ها و اعلام مواضع که مرتبط با موضوع تروریسم است، به صراحت از مقوله تروریسم به عنوان خطر جدی برای صلح و امنیت بین المللی یاد شده است. البته اختلاف نظر در زمینه تعریف تروریسم و تعیین مصادیق آن میان کشورها نیز وجود دارد. شایان ذکر است در تدوین تعریف تروریسم دو گرایش عمده در نظرات رسمی و غیر رسمی کشورهای عضو نظام ملل متحد مشاهده می شود. یک گرایش می کوشد هرنوع تحرک خشونت آمیز علیه نظام های سیاسی و قدرت های حاکم در سرزمین های مختلف در جهان امروز را بدون توجه به علل، انگیزه ها، مبانی اعتقادی و ریشه های آن، محکوم سازد و همه را مصداق فعالیت تروریستی تلقی کند. این گرایش اغلب از سوی کشورهای غربی عضو ملل متحد تعقیب می شود. گرایش دوم می کوشد مبارزات جنبش های استقلال طلبانه، مبارزه با اشغالگری و تبعیض نژادی را از تحرکات تروریستی متمایز سازد. این گرایش در دوران جنگ سرد از سوی بلوک شرق و امروزه اغلب از سوی کشورهای جنوب و خصوصا کشورهای اسلامی عضو سازمان کنفرانس اسلامی دنبال می شود. شایان ذکر است که سازمان کنفرانس اسلامی در مجموعه قطعنامه های خود پیرامون مبارزه با تروریسم سعی داشته گرایش دوم را تقویت کند.طبق نظر دکتر داوود فیرحی داعش اوضاعی را در منطقه پدید آورده است که این روزها بسیاری به روح بن لادن فاتحه می فرستند ، دقیقا این معضلی است که اگر با آن مبارزه صحیح نشود باید منتظر گروهکی به مراتب خطرناک تر از داعش باشیم. در ادامه هژمون بودن منطقه خاورمیانه را نمی توان نادیده گرفت بدین معنا که قدرت های جهانی همیشه در آن منافع دارند و باید در آن مداخله نمایند. منطقه غرب آسیا به چهار دلیل ژئوپولوتیک ، اقتصاد ، نفت و حضور دولت های ناموفق منطقه استراتژیک محسوب می گردد اما در واقع پیش از این مسائل باید مشکل را درون جامعه مسلمانان بیابیم و بی شک عدم توسعه نیافتگی مذهبی در میان مسلمانان باعث ایجاد رادیکالیسم در این سطح شده است.
بیشتر
یافته های تحقیق نشان می دهد با سیری در تاریخ تروریسم علی الخصوص در منطقه غرب آسیا ، هر نسل جدیدی که از تروریسم به وجود می آید به مراتب خطرناک تر از قبل است و ضرورت همکاری جهان در نابودی هرچه سریع تر آن و تصویب کنوانسیونی بین المللی که ضمانت اجرا داشته باشد، بیش از پیش دارای اهمیت می باشد. البته تا بدین روز تلاش هایی در این رابطه صورت پذیرفته است اما هیچ کدام جامع و مانع نمی باشد. برای مثال مهم ترین تلاش را می توان تصویب کنوانسیون مبارزه با تامین مالی تروریسم عنوان نمود ولی در هر صورت نمی تواند ضمانت اجرای قوی داشته باشد که بیشتر به دلیل فایده های سیاسی که کشورها منافع خود را در آن می بینند. نتیجه پژوهش بیانگر این موضوع می باشد که راه حلی جدی مانند پیمان مشترک نظامی کشورها بر علیه تروریسم پیش از هر چیز ضروری جلوه می نماید. بررسی ها نشان می دهد که فلسفه فکری داعش بر ایجاد هرج و مرج و رعب و هراس و وحشت می باشد که هیچ رد پایی از انسانیت را نمی توان در آن مشاهده نمود ؛ پس تا دیر نشده باید چاره ای در این زمینه اندیشید که نگارنده پیشنهاداتی را در نتیجه گیری بحث عنوان می نماید.بی شک در جهان فعلی در دوره عصر ارتباطات به سر می بریم که هر روز پیش از پیش انسان ها را به هم نزدیک می کند و نام دهکده جهانی هر روز بیشتر به واقعیت نزدیک می شود. در این میان انسان هایی وجود دارند که تمام رویای خویش را در احیای گذشته می بینند و در این راه به مرحله ای می رسند که حتی نمی توان روی آنها نام حیوان نهاد. دست به فجیح ترین جنایات می زنند تا هر روز لکه ننگی بیشتر از قبل بر نام بشریت بگذارند. اگر نگاهی به سیر تکاملی گروههای تروریستی بیاندازیم خیلی زود به این نتیجه می رسیم که آنها هر روزه خطرناک تر از قبل می شوند و قدرت و وسعت بیشتری به کار خود می دهند که در حال حاضر این موضوع را در داعش به طور محسوس می توان مشاهده نمود. از نظر نگارنده زنگ های خطر به صدا درآمده است و خیلی زود جوامع انسانی باید تدبیری بیاندیشند تا ریشه این نوع افکار خشکانده شود که البته راهی سخت و دشوار در پیش است. بی شک نمی توان بدون در نظر گرفتن وضعیت جوامع از منظر سیاسی ، اقتصادی، حقوقی، جرم شناختی و بسیاری از موارد دیگر به جمع بندی مناسبی برای مقابله با این پدیده وحشتناک رسید ، اما این کار غیر ممکن نیست و نیاز به بازنگری جدی در تئوری های روابط بین الملل می باشد. مبانی فکری و ایدئولویکی از مسائل حساس جامعه بین المللی در عصر امروز، پدیده تروریسم و آثار آن در تحولات روابط بین الملل است. در یک نگاه تاریخی اغلب دول در گذشته، موضوع تروریسم را به صورت یک موضوع ملی و بومی ارزیابی می کردند و احتمالا به علت مسائل امنیتی تمایل کمتری به طرح آن در سطح بین المللی و سازمان های بزرگ جهانی مانند ملل متحد داشتند، اما شرایط جدید در عصر امروز، موضوع تروریسم (Luck, ۲۰۰۳ :۱) را به یک پدیده بین المللی و فرامرزی تبدیل کرده است. با عنایت به این که گروههای تروریستی از طریق قاچاق اسلحه، پولشویی، استفاده از مقررات پناهندگی و جهانگردی و به کار گیری فناوری اطلاعات، دامنه فعالیت های خود را در سطح بین المللی گسترش داده اند، لذا مبارزه با آن نیز بعد بین المللی پیدا کرده است (Ibid:۲). در قریب به اتفاق اسناد سازمان ملل متحد اعم از کنوانسیون ها و اعلام مواضع که مرتبط با موضوع تروریسم است، به صراحت از مقوله تروریسم به عنوان خطر جدی برای صلح و امنیت بین المللی یاد شده است. البته اختلاف نظر در زمینه تعریف تروریسم و تعیین مصادیق آن میان کشورها نیز وجود دارد. شایان ذکر است در تدوین تعریف تروریسم دو گرایش عمده در نظرات رسمی و غیر رسمی کشورهای عضو نظام ملل متحد مشاهده می شود. یک گرایش می کوشد هرنوع تحرک خشونت آمیز علیه نظام های سیاسی و قدرت های حاکم در سرزمین های مختلف در جهان امروز را بدون توجه به علل، انگیزه ها، مبانی اعتقادی و ریشه های آن، محکوم سازد و همه را مصداق فعالیت تروریستی تلقی کند. این گرایش اغلب از سوی کشورهای غربی عضو ملل متحد تعقیب می شود. گرایش دوم می کوشد مبارزات جنبش های استقلال طلبانه، مبارزه با اشغالگری و تبعیض نژادی را از تحرکات تروریستی متمایز سازد. این گرایش در دوران جنگ سرد از سوی بلوک شرق و امروزه اغلب از سوی کشورهای جنوب و خصوصا کشورهای اسلامی عضو سازمان کنفرانس اسلامی دنبال می شود. شایان ذکر است که سازمان کنفرانس اسلامی در مجموعه قطعنامه های خود پیرامون مبارزه با تروریسم سعی داشته گرایش دوم را تقویت کند.طبق نظر دکتر داوود فیرحی داعش اوضاعی را در منطقه پدید آورده است که این روزها بسیاری به روح بن لادن فاتحه می فرستند ، دقیقا این معضلی است که اگر با آن مبارزه صحیح نشود باید منتظر گروهکی به مراتب خطرناک تر از داعش باشیم. در ادامه هژمون بودن منطقه خاورمیانه را نمی توان نادیده گرفت بدین معنا که قدرت های جهانی همیشه در آن منافع دارند و باید در آن مداخله نمایند. منطقه غرب آسیا به چهار دلیل ژئوپولوتیک ، اقتصاد ، نفت و حضور دولت های ناموفق منطقه استراتژیک محسوب می گردد اما در واقع پیش از این مسائل باید مشکل را درون جامعه مسلمانان بیابیم و بی شک عدم توسعه نیافتگی مذهبی در میان مسلمانان باعث ایجاد رادیکالیسم در این سطح شده است.
آپلود شده توسط:
ghanonyar021
1401/08/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ضرورت محاکمه جنایات داعش
https://www.instagram.com/tv/Cka_vaspcFD/
و سدها نمونهی این چنینی که در چند ده روز اخیر دیدهایم. آن گلولهی پایانی، پاسخ ج.ا به دادخواهی مردم بود! مردم نیز باید در برابر این آدمکُشها از خود دفاع کنند. هواداری از چنین رژیم تروریستِ هممیهنکُشی «خائنانه» است!
اکنون ریشِ هم دیگر را بگیرید.
خواستم بر شرفت درود بفرستم که وقتی چهره واقعی نظام و طرفدارانش دیدی راه خودت متمایز کردی
شاد و پیروز باشی
اگر منطق دارید پس بپذیرید.نیکآیا می دانستید قتال العرب همان علی است؟
علی بن ابی طالب آنقدر آدم کشته است که در بین خود اعراب به “قتال العرب” یعنی “قاتل عربها” معروف است.
چه در زمان زندگی محمد و چه پس از به قدرت رسیدنش حتی لحظه ای از جنگ و کشتار دست برنداشت.تصاویر علی بن ابی طالب که آخوندها تلاش دارند تا به خورد مردم بدهند:
تصاویر واقعی از علی بن ابی طالب که در موزه های معتبر دنیا نگهداری می شوند:
این نقاشی منسوب به یک راهب مسیحی است که با روایت تاریخی طبری از شمایل وی تطابق کامل داردعلی پس از پیروزی بر قبیله” بنی قریظه” تعداد ۹۰۰ نفر از مردان قبیله را در مقابل گو دالهایی که از پیش کنده بودند سر بریدند. (تاریخ طبری. جلد ۳ . صفحه ۱۰۸۸)پیامبر بگفت تا در زمین گودالها بکندند و ” علی” و” زبیر” در حضور پیامبر گردن انها را زدند. (تاریخ طبری .جلد ۳٫ صفحه ۱۰۹۳)۲- کشتار خاندان “ازد”:علی و یارانش در یک روز تعداد ۲۵۰۰ نفر از خاندان “ازد” را سر بریدند.بنحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب . جلد اول . صفحه ۷۲۹)۳- کشتار خوارج :در نهم صفر سال ۳۸ هجری در محلی واقع در دشت نهروان جنگ خونینی بین لشگریان علی و خوارج روی داد که در این جنگ در حدود ۱۸۰۰ نفر از خوارج بقتل رسیدند.۴- نبرد “لیله الحریر”:علی در نبردی بنام “لیله الحریر” در حدود ۵۰۰ تا ۹۰۰ نفر را از دم تیغ گذراند. (منتهی الا مال . جلد ۱٫ صفحه ۱۵۳)۵- کشتار” عبدالله خرمی و یارانش” :عبدالله خرمی و ۷۰ تن از یارانش از بیم جان به قلعه ای پناه برد.به دستور علی قلعه به آتش کشیده شد که در جریان آن تمامی این افراد در آتش سوختند بطوری که بوی گوشت بریان شده آنها آنچنان در هوا پخش شده بود که مردم را آزار می داد. (علی مرز نامتناهی . صفحه ۱۹۹)۶- کشتار کسانی که بعد از فوت محمد از دین اسلام برگشتند:آنانکه دست رنگ کرده بودند و شادی و شعف در اثر در گذشت محمد نشان داده بودند ” علی” و” خالد بن ولید” همه را بکشتند و اجسادشان را در آتش سوزاندند. (تاریخ طبری .جلد ۴ . صفحات ۱۳۸۰٫۱۴۶۴) (تاریخ طبری .جلد ۶٫صفحات ۲۴۲۰٫۲۲۶۵)نقش علی در ترور مخالفان :۱- ترور شاعری بنام” حویرث بن نقیذ”:وی شتر دختران محمد “فاطمه” و “ام کلثوم” را رم داده بود به فرمان حضرت محمد و توسط علی در جریان یکتو طئه به قتل رسید. (سیره ابن هشام .جلد ۲٫ صفحه ۲۷۳)۲- سر بریدن” مغیره” :پیر مردی بنام “مغیره” که پس از فتح مکه از ترس محمد گریخته بود بوسیله علی دستگیر و سر بریده شد. (زنان پیغمبر . صفحه ۳۱۶)۳- علی شاهرگ مردانی را برید و بمانند مرغان نیم بسمل آنان را در بیابان رها کرد تا با شکنجه بمیرند. (امام علی . عبدالفتاح . جلد ۵٫ صفحه ۲۷)۴- سر بریدن “نضر” و “عتبه” :پس از شکست” ائیل” محمد به علی دستور داد که “نضر” پسر” حارث” را سر ببرد.همینطور در منطقه ای دیگر بنام “الظیه” از میان اسرا “عتبه” پسر” ابی معیظ ” بدستور محمد و بدست علی سر بریده شد. (منتهی الامال . جلد ۱٫صفحه ۵۷)۵- سر بریدن “عتبه” :مردی بنام “عتبه” که بخاطر عدم پخش مساوی غنایم بین لشکریان اسلام به صورت محمد تف کرده بود بوسیله علی سر بریده شد. (تاریخ طبری . جلد ۵ .صفحه ۱۱۰۳)در زمان امام علی، مردم استخر چندین بار قیام کردند. امام علی در یکی از آن موارد «عبدالله بن عباس» را در راس لشکری به آ«جا گسیل داشت و شورش تودهها را در سیل خون فرونشاند (فارسنامه ابن بلخی،ص ۱۳۶). در مورد دیگر که مردم استخر شورش کردند، امام علی «زیادبن ابیه» که از خونخواری و آدمکشی به انوشیروان دوم لقب گرفته بود به آنجا گسیل داشت تا به سرکوبی این قیام بپردازند. در مورد جنایات و کشتار مردم استخر توسط زیادبن ابیه کتابها و روایات زیادی نوشته و نقل شده است(روجوع کنید به کتاب مروج الذهب،جلد دوم ص ۲۹).– در سال ۳۹ هجری مردم فارس و کرمان نیز سر به شورش گذاشتند و حکام ستمگر امام علی را از شهر خود بیرون کردند. امام علی مجددا زیادابن ابیه را به آنجا گسیل داشت و لشکریان وی از هیچ جنایتی فروگذاری نکردند. (تاریخ طبری، جلد ۶، ص ۲۶۵۷ و یا فارسنامه، ص ۱۳۶)– مردم خراسان نیز در زمان امام علی برای چندین بار قیام کردند و چون چیزی نداشتند به عنوان باج و خراج بپردازند، از دین اسلام برگشته و به مقاومت سخت و جانانه ای دست زدند. امام علی «جعدبن هبیره» را بسوی خراسان فرستاد. او مردم نیشابو را محاصره کرد تا مجبور به صلح شدند. (تاریخ طبری، جلد ۶، ص ۲۵۸۶ و فتوح البلدان ص ۲۹۲)– در زمان امام علی مردم شهر ری نیز سر به طغیان برداشتند و از پرداخت خراج خودداری کردند. امام علی، «ابوموسی» را با لشکری زیاد به سرکوب شورش فرستاد و امور آنجا را بحال نخستین برگرداند. ابوموسی پیش از این طغیان نیز، یکبار دیگر بدستور امام علی به جنگ مردم شهر ری گسیل شده بود. (فوتوح البلدان ص ۱۵۰)– به روزگار خلافت علی بن ابی طالب، چون پایان سال ۳۸ و آغاز سال ۳۹ بود، حارث بن سره عبدی، به فرمان علی لشکر به خراسان کشید و پیروز شد، غنیمت بسیار و برده ی بی شمار بدست آوردند. تنها در یک روز، هزار برده میان یارانش تقسیم کرد. لکن سرانجام خود و یارانش، جز گروهی اندک، در سرزمین قیقان (سر حد خراسان) کشته شد. (فتوح البلدان، بلاذری)– علی بن ابی طالب، عبدالرحمان بنی جز طائی را به سیسستان فرستاد. لکن حسکه حبطی وی را بکشت،پس علی فرمود: بیاید که چهار هزار تن از حبطیان را به قتل رسانیم. وی را گفتند: حبطیان پانصد تن هم نشوند. (فتوح البلدان، بلاذری)– علی ولایت آذربایجان را نخست به سعید بن ساریه خزاعی و سپس به اشعث بن قیس داد. یکی از شیوخ آذربایجان نقل می کند که ولیدبن عقبه همراه همراه با اشعث از ولید طلب یاری می کرد و ولد برای یاری وی سپاهی از کوفه به در آنجا گسیل داشت. اشعث، حان به حان (حان= خانه به خانه) فتح کرد و پیش رفت. و پس از فتح آذربایجان گروهی از تازیان اهل عطا را بیاورد و در آنجای ساکن ساخت و آنان را فرمان داد که مردم را به اسلام خوانند.فتوح البلدان، بلاذریدر پایان برای آنکه علی را بهتر بشناسید
علی دختر ۷ ساله اش را بنام ام کلثوم به عمر ۵۷ ساله هدیه داد.این کار کثیف میان مسلمانان متدوال است
طبری در نگارش هر دوره ابتدا مهمترین حوادث آن دوره را ذکر کرده و سپس به ذکر جزئیات آن حادثه پرداختهاست. روشی که طبری در شیوهٔ نگارش خود بکار برده یعنی همان تاریخگذاری یا واقعهنگاری، روشی بیسابقه نبوده و تاریخنگاران دیگری مانند یعقوبی و هیثم بن عدی نیز از این روش استفاده کردهاند. اما به لحاظ کیفی آنها را با تاریخ طبری نمیتوان مقایسه کرد.
طبری کتاب خود را به دو بخش کلان تقسیم کرده است؛ قبل از اسلام و بعد از اسلام؛ در بخش قبل از اسلام، تاریخ را از آغاز خلقت شروع کرده و سپس به ترتیب زندگی انبیای قبل از پیامبر اسلام کتابش را مرتب کرده است ،طبری در هر سال وقایع همان سال را نوشته و اگر واقعهای بیش از یک سال طول کشیده باشد، آن را در همه سالهای مرتبط اشاره کرده و در یکجا به تفصیل بیان کرده است، طبری همچنین برخی مطالب را که ترتیب زمانی خاصی ندارند، مثل ویژگیهای یک فرد و خاندان او و برخی خطبهها و شعرها را در پایان گزارش زندگی هر خلیفه ذکر کرده است، بنابر یافتههای مرتضی عسکری متکلم و محقق شیعه، تاریخ طبری نخستین منبعی است که حضور شخصی به نام عبدالله بن سبا را در ماجرای قتل عثمان مطرح کرده است،شیوه نقل طبری معلوم میدارد که وی از منابع مکتوب استفاده کرده است،او هر گاه از منابعی استفاده کرده که اجازه نقل حدیث از آنها داشته، با بیان «حَدِّثنا»، «أَخبَرنا»، «کَتَبَ الیّ» گزارش داده است و هرگاه از منابعی سود جسته که اجازه نقل حدیث نداشته، با ذکر «قالوا»، «حَدّثوا»، «رُوِیَ» و «ذُکِرَ» گزارش آورده است.
وی گاه مطلبی را از یک روایت با ذکر «امّا» بیان کرده، مانند «امّا واقدی » یا «امّا ابن اسحاق »، اینگونه مطالب به احتمال بسیار تفسیر و تعبیر خود طبری از محتوای یک روایت بوده است،گذشته از این موارد، طبری بخصوص در تاریخ خلفا و فتوح، شعر و خطابه آورده و بدین ترتیب نقل مستمر خبر را قطع کرده است.شیوه گزارش و شکل روایات در تاریخ طبری یکسان نیست که سبب آن، میزان اهمیت و کثرت حوادث، محتوای روایات و تأثیر زمان بر آنها بوده است
طبری در تدوین تاریخ خلفا از منابع مورخان استفاده کرده، البته از کتابهای آنان نام نبرده و فقط روایاتشان را با ذکر کامل راویان نقل کرده است، با وجود تنوع راویان در این بخش، از سال ۱۱ تا ۱۲۷ بیشترین روایات از ابومِخْنَف لوط بن یحیی اَزْدی (متوفی ۱۵۷) است و طبری، تک نگاری دقیق و مفصّل او با نام مقتل الحسین را در روایات خود حفظ کرده است، البته طبری تا سال ۱۳۲ باز هم از ابومخنف، اما نه مکرر، روایت کرده است.
بیشترین روایات درباره دوران فتوح نیز از سیف بن عمر (متوفی در عهد هارون الرشید، ۱۷۰ـ۱۹۳) است، طبری روایات ابومخنف را از طریق عمربن شبَّه (متوفی ۲۶۴) و مداینی (متوفی بین سالهای ۲۱۵ تا ۲۳۵) و هشام بن محمد کلبی (متوفی ۲۰۶)، و روایات سیف بن عمر را از طریق یحیی بن السَّری نقل نموده است.
در تاریخ طبری روایات فتوح غالباً طولانیاند و سبک بیان و موضوعات متنوع معلوم میدارد که گزارشهایی از راویان مختلف است، این گزارشها در قرن اول و دوم از جمع روایات پراکنده درباره فتح یک ناحیه یا جنگ بزرگ تدوین شده است.گفتنی است که طبری کمتر به جرح و تعدیل و اظهارنظر پرداخته و با انتقال معلومات متنوع مسلمانان به همان شکلی که بودهاند، بزرگترین خدمت را به آیندگان کرده و امکان تحقیق و داوری را فراهم نموده است.
تاریخ طبری به سبب جامعیتِ بخش تاریخ اسلام آن ــ که نتیجة احاطه و بی طرفی و امانتداری مؤلف است ــ در بین تواریخ اسلامی بی نظیر است.
تاریخ طبری به سبب جامعیتِ بخش تاریخ اسلام آن ــ که نتیجة احاطه و بی طرفی و امانتداری مؤلف است ــ در بین تواریخ اسلامی بی نظیر است.
شیوه تدوین مطالب (کنار هم قرار دادن روایات مختلف و گاه متضاد درباره یک واقعه ) ارزش کتاب را برای محقق امروزی بمراتب بیشتر، و امکان نقد و ارزیابی را برای او فراهم کرده است.
تاریخ طبری چند بار ترجمه شده است، ابوعلی بلعمی در سدة چهارم تاریخ طبری را تهذیب کرد و به فارسی برگرداند که در دست است.
ابوالقاسم پاینده تاریخ طبری را با حذف اسناد و روایتهای مکرر به انضمام صلة تاریخ الطبری به فارسی برگرداند و در شانزده مجلد منتشر ساخت (تهران ۱۳۵۲ـ۱۳۵۴ ش)، بعداً فهرست اعلام در مجلدی جداگانه به آن افزوده شد.
عده ای از خاورشناسان، از جمله باسورث و روزنتال و مونتگومری وات، زیرنظر احسان یارشاطر متن کامل تاریخ طبری را به انگلیسی ترجمه کردند و توضیحاتی در حاشیه به آن افزودند و در ۳۸ جلد به چاپ رساندند ( نیویورک ۱۹۸۵ـ ۱۹۹۵).
هر موقع قسمتهایی که توو کامنت بالا برات گذاشتم خووندی شاید یه فرجی شد و از این کورذهنی در اومدی وگرنه دیگه تا این سن که متوجه نشی مطمئن باش بقیه اش رو هم نمیشی.
و من ا... التوفیق