رسته‌ها

رضاشاه پهلوی در ترکیه، به روایت اسناد تاریخی

رضاشاه پهلوی در ترکیه، به روایت اسناد تاریخی
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 22 رای
نویسنده:
درباره:
رضا شاه
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 22 رای
آنچه در این کتاب می خوانیم:
مقدمه
دعوت از رضاشاه پهلوی
دلایل سفر رضاشاه به ترکیه
بازتاب سفر در جراید خارجی
رضاشاه در آنکارا
رضاشاه و آتاتورک در آناتولی
رضاشاه و آتاتورک در اسکی شهیر
آتاتورک و رضاشاه در استانبول
رضاشاه در مسیر استانبول به ایران
بازتاب سفر رضاشاه در رسانه های ترکیه
گزارش های مجلس کبیر ملی ترکیه
بازتاب سفر رضاشاه در رسانه های ایران
بازتاب سفر رضاشاه به ترکیه در اروپا و آمریکا
بازتاب سفر رضاشاه در روزنامه های خاورمیانه
پیوست: زندگی و پادشاهی رضاشاه پهلوی
گزیده منابع تحقیقی
تصاویر
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
152
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
amirezati
amirezati
1399/03/07

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی رضاشاه پهلوی در ترکیه، به روایت اسناد تاریخی

تعداد دیدگاه‌ها:
168
هم میهن این عرض رو از این جهت می کنم که خود پیشتر یک جمهوری خواه بودم نه یک مشورطه خواه، استعمارگران خواهان یک ایران متحد و قوی نیستند برای همین یا جمهوری اسلامی را نگه می دارند تا ذره ذره ایران را نابود کند یا بعد از فروپاشی جمهوری هایی شبیه به افغانستان و عراق در ایران بنا می کنند سال هاست که مشورطه خواهان را بایکوت خبری کرده اند و حتی از بازداشت های فعالین مشروطه خواه هیچ نمی گویند و چپ های بازداشتی را در بوق و کرنا می کنند و موقع انتخابات حامی خط امامی ها (اصلاح طلب ها) هستند، اینکه مشورطه خواهی عاملی برای استعمار باشد با شواهد هم خوانی ندارد اگر پهلوی منافع استعمار را تامین می کرد که به جزیره موریس تبعید نمی شود و در کنفرانس تهران به شاه ایران بی احترامی نمی کردند، زیرا منافع استعمار را تامین نمی کند. مقوله دموکراسی، آزادی های فردی و تعیین سرنوشت موضوعی که در قرن های اخیر وجود داشته و اتفاقا ایران کشوری بود که در زمان اشکانیان دارای مجالس قوی بوده است که قدرت پادشاه را محدود می کرده است و در قرن های بعد از صفویه تا قبل از پهلوی خان های زیادی و طایفه های زیادی بودند که شاه بدون درنظر گرفتن نظرات آنان نمی توانست تصمیمی قاطع بگیرد. در کل دموکراسی یک پدیده مدرن است و ضرورت دنیای امروز را شامل می شود، به باور من دوره رضاشاهی ( با تمام خوبی ها و بدی هایش) تمام شده است و یک شاه مشروطه که در سیاست دخالت نکند می تواند عامل اتحاد خوبی باشد چناچه قبلا در فرهنگ ما بوده است هیچگاه ولایت فقیه در فرهنگ و تاریخ ما جایی نداشته است در صورت تمایل می توانید متنی از سخنان شاهزاده را بخوانید.
من نگاهی کلی از میزان خسارت ها در جنگ جهانی دوم و اول عرض کردم نه موضوعات جانبی و فرعی، عدم قحطی و و تلف نشدن انسان ها از قحطی و بیماری با نداشتن آژیر چراغ قرمز ضدهوایی برای کشوری که نیروی هوایی و دریایی اش تازه تشکیل شده بود هرگز قابل قیاس نیست ( بگذریم که بقیه کشورهای منطقه و آسیایی همین هم نداشتند) کلا کشوری که آژیر ضدهوایی و پناهگاه در هفتاد سال پیش داشته باشد از انگشتان دو دست کمتر بود حتی در شوروی اواخر جنگ جنگ پناهگاه فقط در مسکو درست شد ، کل زمان سلطنت وی شانزده سال بود. این هم که ایران سه هفته مقاومت می کرد جنگ از ایران دور می شد حرف کذبی است اول دلیلی نبود ایران سپر بلای آلمان نازی شود آلمانی که ژاپن عملا حمایتش نکرد و آلمانی که در شمال آفریقا در حال شکست بود، ثانیا ارتش شوروی بسیار بی رحم بود و خائنین نفوذی زیادی داشت آنها کشور را نابود می کردند فقط کافی است عملکرد شوروی در جنگ جهانی را مطالعه کنید
در مورد احیا جاده ابریشم سخن گفتم نه این که نبوده است اگر راه آهن از شرق به غرب در ایران وجود دارد که به جاده ابریشم بعد از هفتاد سال از رضاشاه در ایران وجود دارد به من نشان دهید
جاده ابریشم از چین تا غرب کشیده می شد در دوره رضاشاه چین کمونیست و هند مستعمره بریتانیا که محصولات را با کشتی جا به جا می کرد و افغانستان تازه تاسیس عملا این جاده را ناکارآمد کرده بودند در غرب نیز سوریه و عراق تازه تشکیل وجود داشت
عرض کردم متفقین و شوروی آلمان نازی را شکست دادند و خود فرانسه که هیچ مقاومتی در برابر ارتش آلمان نازی نکرد به نقش بسیار موثر شوروی در پیروزی در جنگ جهانی بارها اعتراف کرده است
مقایسه ارتش شوروی و انگلیس با صدام حسین و شرایط جنگی آن دوره صحیح نیست مردم در زمان جنگ با شوروی هم بودند ولی عملا نمی توانستند مقاومت کنند و راه های ارتباطی مثل اواخر دهه 50 نبود
رضا شاه خدماتی هم انجام داد ولی چون توسط انگلیس ها سر کار آمد به راحتی او را تبعید کردند. کشور در عرض سه روز اشغال شد ولی در زمان حمله عراق به خرمشهر مردم چهل روز با دست خالی در برابر چند لشکر عراقی مقاومت کردند. اگر به کنفرانس تهران در زمان اشغال نگاه کنید دو دولت آمریکا و انگلیس یعنی روزولت و چرچیل حتی حاضر نشدند در همین تهران با محمد رضا شاه دیدار کنند... بعد هم تعداد زیادی از آزادیخواهان را ترور یا در زندان کشت. فرخی یزدی مگر چه کرده بود که در زندان قصر کشته شد و جسدش هیچ وقت بدست نیامد؟ چرا ملک الشعرای بهار را مدتی زندانی کرد تا این شاعر برای شاه و خانواده اش آن قصیده معروف را بسراید و تا نگفت از زندان بیرون نیامد... سید حسن مدرس مگر چه هیزم تری به خاندان پهلوی فروخته شد که در ماه رمضان توسط پاسبان های رضا خان مسموم شد؟... رضا شاه یک دیکتاتور به تمام معنی بود که قرار بود جمهوری ایجاد کند ولی ناگهان تصمیم گرفت شاه شود و نه تنها شاه شد بلکه با گرفتن زمین های شمال به یک خان نیز تبدیل شد...
حتی یک بچه 15 ساله که کمی از تاریخ بداند برایش قابل درک نیست قطع ارتباط با ابر قدرتی مثل آمریکا تنها بخاطره اینکه سفیر ایران در آمریکا بازداشت شده در حالی که خودش هم مقصر بوده! قطع ارتباط با فرانسه چطور؟ باز هم موضوع شخصی بود با بعدش کاری ندارم
در مورد جاده ابریشم هم نیاز هیچ توضیحی نیست جاده ابریشم راه باستانی از آسیا به اروپا بوده و هست و حداقل از شمال به جنوب اهمیتی بیشتری داشته و دارد.
من و انکار حقیقت! کمی توضیح وقتی در ششم شهریور ارتش رضاشاه با آن همه ادعا به مفتضحانه ترین شکل شکست خورد در ایران حتی گندم کافی وجود نداشت! و حتی در مناطقی تنها برای یک‌روز گندم ذخیره شده بود فقط یک روز! . این یعنی ناکارایی دولت و حکومت یک عقل سلیم چیزی جز این نخواهد گفت، آن هم زمانی که همه دنیا نزدیک به دوسال بود که در وضعیت جنگی قرار داشتند. در همان شهریور عملا از زمانی به بعد سوخت در ایران وجود نداشت، پناهگاهی برای حمله هوایی تدارک دیده نشده بود!! و حتی آژیر برای حمله هوایی در دستور خرید ارتش ایران نبوده! یک انسان میهن پرست نمی تواند از این نکات بگذرد نکاتی هستند. من حتی من با شکست فاجعه آمیزش کاری نداشتم فقط صحبت از قحطی کردم! ارتش ایران تنها کافی بود سه هفته مقاومت کند تا جنگ در جبهه شرق بالا گیرد و مطمئنن پس از آن ایران اشغال نمی شد.
در ضمن این شوروی نبود که آلمان نازی را شکست داد بلکه متفقین با همه امکاناتش بود حتی شوروی توانایی حمله به آلمان نازی را نداشت و با اصرار و حمایت فراوان انگلیس و آمریکا با سلاح های بی پایان موفق به شکستش شدند آیزنهاور ژنرال مهم متفقین خود به این موضوع اعتراف کرده بود
[quote='A_S'] امروز نیز مشروطه خواهان خواهان بازگشت به شیوه حکومت رضاشاهی در قرن 21 ام نیستند آنان مشروطه را موضوعی فرهنگی و بلیطی برای گذر سریع تر و کم هزینه تر از جمهوری اسلامی و یکپارچگی ایران می دانند و دموکراسی های مشروطه و مترقی زیادی در جهان وجود دارد..[/quote]
من یکی که رضاشاه را به رضا پهلوی ترجیح میدهم، نمی اندیشم ایشان بتواند از تمامیت ارضی ایران مانند رضاشاه یا حتی خامنه‌ ای دفاع کند با وجود این حقیقت که برخی از کسانی که ایشان با آن نشست و برخاست دارند، کسانی هستند که هوادار خودگردانی هستند، این که سلطنت از لحاظ فرهنگی با ایران همخوان است از سخنان گزافی است که مشروطه خواهان میگویند، آنها این را نادیده میگرند که مشروطه هم مانند جمهوری از اشکال غربی حکومت داری است، این مرز و بوم همواره پادشاهی مطلق - Absolute Monarchy در آن بوده است، ویراستهای فرهنگی را هم میتوان بدون شاهنشاهی انجام داد، برای نمونه میتوانید درباره "تنظیمات" دولت آتاتُرک بخوانید. تنها برخی همیشه حسرت به دل روزها گذشته هستند و آن نوکرمأبی که در بسیجیان پیرو خط رهبری دیده میشود دز پیروان رضا پهلوی هم دیده میشود. امروزه هم خیال خامی را عده ای در سر می پرورانند که آمریکا روزی به ایران حمله میکند و رضا پهلوی را برایشان در کاغد کادو پیچ شده می آورد. رضا پهلوی دقیقا همان استعماری است که کشورهای غربی دوباره از ما میخواهند کنند.
یک پل ارتباطی موثر چه در زمان جنگ چه در زمان صلح پر تردد است
در دوران رضاشاه امکان احیا جاده ابریشم نبود حتی روس ها دنبال احیاء جاده ابریشم نبودند شرق ایران افغانستان و بخش هایی از شوروی بود و غرب ایران کشورهای تازه تاسیس و بی ثبات عربی، روس ها در آرزوی آب های گرم خلیج فارس بودند راه آهن شمال به جنوب پایتخت و کل ایران را به آب های خلیج فارس وصل می کرد ایران مزایای بسیاری از این راه در طول ده ها بدست آورده است و جالب است با گذشت هفتاد سال که بشریت پیشرفت های بسیار زیادی در موارد راه سازی ( در سهولت کار، سرعت و دقت کار و با بازدهی و هزینه کمتر) بدست آورده است ایران هنوز راه آهن شرق به غرب سراسری ندارد البته شاید در حال حاضر نیز مانند گذشته توجیه اقتصادی نداشته باشد.
کشور آمریکا نیز قبل از جنگ جهانی دوم کشوری خنثی در مناسبات بین المللی بود و کشورهای اروپای غربی و روسیه کشورهای اثر گذاری در مناسبات بین المللی بودند زمان ایران رضاشاهی تقسیمات کشوری کشورهای همسایه توسط این کشورها ایجاد شد و حتی روس و انگلیس ایران را که کشوری مستقل بود بین خود تقسیم کردن و آلمان رقیب کشورهای غربی فعال در خاورمیانه بود.
حتی با توجه شروع جنگ جهانگیر دوم فارق از مسایل نظامی که افتضاح بود حتی آذوقه ذخیره نکرده بود و با تجربه تلخ ایران در قحطی در جنگ ملل پیشین موجبات نابودی بسیاری از هم میهنان را فراهم کرد به قول آندرئوتی هر دولتی فرزند دولت قبلی، و پدر دولت بعدی است. این امر حداقل در مورد ما صدق میکند

انسان از این همه انکار حقیقت متعجب می شود، در جنگ جهانی اول قحطی گسترده کل ایران را فرا گرفت و پس از قحطی و آمار مرگ و میر بسیار بالا، آنفولانزای اسپانیایی به جان ایرانیان افتاد که این بیماری نیز کشتار عظیمی به پا کرد شانزده سال از سلطنت رضاشاه گذشت و حین جنگ جهانی دوم کشور ویران نشد و قحطی و بیماری گسترده ای که در سایر کشورهای اشغال شده ایجاد شد در ایران حادث نشد، اقدامات دولت رضاشاه باعث شد تا جایی که ممکن بود صدمات ناشی از اشغال ایران برای ایرانیان کمتر شود ، در زمان رضاشاه سه قدرت شوروی، انگلستان و آمریکا با هم به ایران حمله کردند ، فرانسه که در برابر آلمان تسلیم شده بود و خود آلمان مغلوب شوروی و بقیه متفقین شد سیاسیون آن دوره هر کاری که از دست آنان ساخته بود برای کاستن از دشواری ها انجام دادند و مقایسه آمار مرگ و میر جنگ جهانی دوم در ایران با شانزده سال قبل در جنگ جهانی اول ایران به کارنامه آنان مهر قبولی می دهد.
آزادی خواهان ایرانی ( مشورطه خواه یا جمهوری خواه) معتقد هستند ایران منافع همیشگی دارد نه دوستان و دشمنان همیشگی، کشورهای غربی و آمریکا قطب های اقتصادی و تولیدی بزرگ دنیا هستند و اینکه کشور ما حتی سفارت خانه ندارد موضوع بسیار مضحکی است البته این کشورها استعماری نیز هستند و نخبگان سیاسی کشور بعد از گذر از جمهوری اسلامی باید سیاست های کشور را بر پایه منافع ملی تدوین کنند و با استفاده از تضاد منافع کشورهای بزرگ و کارت های بازی ای که ایران در اختیار دارد منافع ملی ایرانیان را به پیش ببرند.
امروز نیز مشروطه خواهان خواهان بازگشت به شیوه حکومت رضاشاهی در قرن 21 ام نیستند آنان مشروطه را موضوعی فرهنگی و بلیطی برای گذر سریع تر و کم هزینه تر از جمهوری اسلامی و یکپارچگی ایران می دانند و دموکراسی های مشروطه و مترقی زیادی در جهان وجود دارد.
دو کشور کره جنوبی و کره شمالی دارای تاریخ و فرهنگ مشترکی هستند اما سیاست متفاوت دولت های آنان نتایج مختلفی برای دو کشور به دنبال داشته است
امروز کشور مغولستان که روزگاری قوانین وحشیانه یاسا چنگیزخانی داشت به دموکراسی رسیده است و باید به این حقیقت معترف شد که دموکراسی پویایی دارد و ایران با تلاش های بالای صد سال امروز چنین وضع مهجوری دارد شاید بشود گفت اسلام و فرهنگ اسلامی مهم ترین مانع ترقی و دموکراسی خواهی در ایران بوده است.
[quote='siawash110']در حدیثی آمده که : آنگونه که لیاقت دارید بر شما حکومت می کنند . . . لیاقت مردم آن دوره ، همین رضا شاه بوده با تمام محاسن و معایبش . . .
براستی چرا یکی از این دیکتاتورها در کانادا و آمریکا و انگلیس و سوئد پیدا نمی شود . . اگر هم دست بر قضا پیدا شود ( مانند ترامپ ) فقط برای 4 سال است ( و نه تا ابد ) تازه ، هر کاری هم که دلش می خواهد را نمی تواند و اجازه نمی دهند انجام دهد . . .
پس به این نتیجه می رسیم که مشکل ما : اقتصادی یا مذهبی یا سیاسی نیست . . مشکل ما فرهنگی و در نوع نگرش و بینش مردم ایران به خودشان و به جهان است . . [/quote]
همان کشورهایی که نام بردند، مسلمان ندارند که آن هستند، مذهب از فرهنگ جدا نیست، جدا کردن دختران و پسران در مدارس مانند جانوران، بازکردن خانه عفاف و هزار جور کثافتکاری دیگر، حجاب اجباری برای زنان و دیگر فقرهای فرهنگی به مردم تحمیل شده است، دستاورد همین اسلامگرایان و شریعتی گرایان بوده است، سپس بعضی از ایرانستیزان مشکل را به مردم پاس میدهند به جای آنکه باورهای عقب افتادۀ خود را عامل بیشتر این بدبختی ها بدانند، بله مردم عامه هم کوته بینی های خود را مانند آنکه بخواهند دوباره ایران سلطنتی کنند، دارند ولی بیشتر عقب افتادگی ایران تقصیر عقب افتاده هایی هست که در 1400 سال پیش گیر کرده اند. برخی از حضرات اینجا هم هنوز زیر کتاب هولوکاست دروغ بزرگ یهودیان دفاع کردن از فرهنگ صیغه حی و حاضر است، نگاه کنید چه بافرهنگهایی به فرهنگ مردم ایران خرده میگیرند، مگر ایشان مردم را مانند خود دیده باشد. همین بشر غیرمستقیم گفت لیاقت ملت کنونی ایران همین امثال خودش هست.
در حدیثی آمده که : آنگونه که لیاقت دارید بر شما حکومت می کنند . . . لیاقت مردم آن دوره ، همین رضا شاه بوده با تمام محاسن و معایبش . . .
براستی چرا یکی از این دیکتاتورها در کانادا و آمریکا و انگلیس و سوئد پیدا نمی شود . . اگر هم دست بر قضا پیدا شود ( مانند ترامپ ) فقط برای 4 سال است ( و نه تا ابد :D ) تازه ، هر کاری هم که دلش می خواهد را نمی تواند و اجازه نمی دهند انجام دهد . . . :stupid:
پس به این نتیجه می رسیم که مشکل ما : اقتصادی یا مذهبی یا سیاسی نیست . . مشکل ما فرهنگی و در نوع نگرش و بینش مردم ایران به خودشان و به جهان است . . .
من متر اندازه گیری سلطنت طلب ها هیچ وقت درک نکردم :)) جالبه خودشان میخواهند نوکری غرب را کنند آنوقت حتی نمیدانند اولین کسی که قطع رابطه با آمریکا کرد همین رضاشاه بود آنهم سر یک موضوع شخصی:)) مصدق بارها گفت قطار سراسری باید شرق به غرب باشه در جاده ابریشم، نه شمال به جنوب که همین موجب اشغال ایران شد جالبتر اینکه این پادشاه مکتب ندیده که از نظر برخی شاه کبیر هست! حتی با توجه شروع جنگ جهانگیر دوم فارق از مسایل نظامی که افتضاح بود حتی آذوقه ذخیره نکرده بود و با تجربه تلخ ایران در قحطی در جنگ ملل پیشین موجبات نابودی بسیاری از هم میهنان را فراهم کرد به قول آندرئوتی هر دولتی فرزند دولت قبلی، و پدر دولت بعدی است. این امر حداقل در مورد ما صدق میکند
درباره نام اروندرود باید به برخی که گویا مانند همقبیله هایشان آمده اند تا با حکومت پانفارس ایران بجنگند، باید بگویم نام اصلی آن آبها دجلة العورا (دجله کور) بوده است که سپس شط العرب شده است، عربها نامش را اینگونه گذاشته اند، نیازی ندارد ایرانیان نامهایی را به کار ببرند که عربها خودشان گذاشته اند، اگر خلیجی هم به نام خلیج فارس داریم نامی است که نخست یونانیها به آن آبها داده و سپس فراگیر از مردم اروپا و خاورمیانه مانند عربزبانها، البته بجز ترک زبانان عثمانی که مانند بسیاری از دولتهای عربی کنونی ایرانستیز بودند، از آن استفاده میکردند، خود هخامنشیان به آن ارتره میگفتند. همچنین یادمان نرود ایرانیان مشکلی نداشتند آن آبها را به نام شط العرب بخوانند ولی صدام دنبال مالکیت کامل آن بود، برای همین اروندرود جایگزین او شد.
با شما موافقم. باید حقایق را گفت و شرایطی که رضا شاه در این درگیر بوده از همه جوانب سنجید. بدون تعصب. از نظر من هم رضا شاه میهن دوست بود بخاطر خدمات بیشماری که انجام داد. رضا شاه در ان زمان با نداشتن پول و ادم های فنی تحصیل کرده خدمات بزرگی از جمله: راه اهن ، جاده، مدرسه مدرن، دانشکاه، بیمارستان و موارد فراوانی از این قبیل انجام داد مملکت را ازدست خان ها که هر کدام در منطقه خود خدائی میکردند و ایران را محدوده فرمانروائی خود میدانستند نجات داد
وقتی رضاشاه آمد اکثرمردم ایران به بیماریهائی مثل: کچلی، سفلیس، سوزاک، تراخم، کرم روده جزام، وبا، مخملک و دیگر امراض و از همه مهمتر اعتیاد دچار بودند، هیچکس آدم با انصافی نمیتواند منکر این خدمات باشد. امنیت چه شهری وچه جاده ای برقرار کرد که مردم بااطمینان از شهری به دیگر شهر ها بروند .
رضاشاه پهلوی در ترکیه، به روایت اسناد تاریخی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک