رضاشاه پهلوی در ترکیه، به روایت اسناد تاریخی
نویسنده:
علی اصغر حقدار
درباره:
رضا شاه
امتیاز دهید
آنچه در این کتاب می خوانیم:
مقدمه
دعوت از رضاشاه پهلوی
دلایل سفر رضاشاه به ترکیه
بازتاب سفر در جراید خارجی
رضاشاه در آنکارا
رضاشاه و آتاتورک در آناتولی
رضاشاه و آتاتورک در اسکی شهیر
آتاتورک و رضاشاه در استانبول
رضاشاه در مسیر استانبول به ایران
بازتاب سفر رضاشاه در رسانه های ترکیه
گزارش های مجلس کبیر ملی ترکیه
بازتاب سفر رضاشاه در رسانه های ایران
بازتاب سفر رضاشاه به ترکیه در اروپا و آمریکا
بازتاب سفر رضاشاه در روزنامه های خاورمیانه
پیوست: زندگی و پادشاهی رضاشاه پهلوی
گزیده منابع تحقیقی
تصاویر
بیشتر
مقدمه
دعوت از رضاشاه پهلوی
دلایل سفر رضاشاه به ترکیه
بازتاب سفر در جراید خارجی
رضاشاه در آنکارا
رضاشاه و آتاتورک در آناتولی
رضاشاه و آتاتورک در اسکی شهیر
آتاتورک و رضاشاه در استانبول
رضاشاه در مسیر استانبول به ایران
بازتاب سفر رضاشاه در رسانه های ترکیه
گزارش های مجلس کبیر ملی ترکیه
بازتاب سفر رضاشاه در رسانه های ایران
بازتاب سفر رضاشاه به ترکیه در اروپا و آمریکا
بازتاب سفر رضاشاه در روزنامه های خاورمیانه
پیوست: زندگی و پادشاهی رضاشاه پهلوی
گزیده منابع تحقیقی
تصاویر
آپلود شده توسط:
amirezati
1399/03/07
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رضاشاه پهلوی در ترکیه، به روایت اسناد تاریخی
من نگاهی کلی از میزان خسارت ها در جنگ جهانی دوم و اول عرض کردم نه موضوعات جانبی و فرعی، عدم قحطی و و تلف نشدن انسان ها از قحطی و بیماری با نداشتن آژیر چراغ قرمز ضدهوایی برای کشوری که نیروی هوایی و دریایی اش تازه تشکیل شده بود هرگز قابل قیاس نیست ( بگذریم که بقیه کشورهای منطقه و آسیایی همین هم نداشتند) کلا کشوری که آژیر ضدهوایی و پناهگاه در هفتاد سال پیش داشته باشد از انگشتان دو دست کمتر بود حتی در شوروی اواخر جنگ جنگ پناهگاه فقط در مسکو درست شد ، کل زمان سلطنت وی شانزده سال بود. این هم که ایران سه هفته مقاومت می کرد جنگ از ایران دور می شد حرف کذبی است اول دلیلی نبود ایران سپر بلای آلمان نازی شود آلمانی که ژاپن عملا حمایتش نکرد و آلمانی که در شمال آفریقا در حال شکست بود، ثانیا ارتش شوروی بسیار بی رحم بود و خائنین نفوذی زیادی داشت آنها کشور را نابود می کردند فقط کافی است عملکرد شوروی در جنگ جهانی را مطالعه کنید
در مورد احیا جاده ابریشم سخن گفتم نه این که نبوده است اگر راه آهن از شرق به غرب در ایران وجود دارد که به جاده ابریشم بعد از هفتاد سال از رضاشاه در ایران وجود دارد به من نشان دهید
جاده ابریشم از چین تا غرب کشیده می شد در دوره رضاشاه چین کمونیست و هند مستعمره بریتانیا که محصولات را با کشتی جا به جا می کرد و افغانستان تازه تاسیس عملا این جاده را ناکارآمد کرده بودند در غرب نیز سوریه و عراق تازه تشکیل وجود داشت
عرض کردم متفقین و شوروی آلمان نازی را شکست دادند و خود فرانسه که هیچ مقاومتی در برابر ارتش آلمان نازی نکرد به نقش بسیار موثر شوروی در پیروزی در جنگ جهانی بارها اعتراف کرده است
مقایسه ارتش شوروی و انگلیس با صدام حسین و شرایط جنگی آن دوره صحیح نیست مردم در زمان جنگ با شوروی هم بودند ولی عملا نمی توانستند مقاومت کنند و راه های ارتباطی مثل اواخر دهه 50 نبود
در مورد جاده ابریشم هم نیاز هیچ توضیحی نیست جاده ابریشم راه باستانی از آسیا به اروپا بوده و هست و حداقل از شمال به جنوب اهمیتی بیشتری داشته و دارد.
من و انکار حقیقت! کمی توضیح وقتی در ششم شهریور ارتش رضاشاه با آن همه ادعا به مفتضحانه ترین شکل شکست خورد در ایران حتی گندم کافی وجود نداشت! و حتی در مناطقی تنها برای یکروز گندم ذخیره شده بود فقط یک روز! . این یعنی ناکارایی دولت و حکومت یک عقل سلیم چیزی جز این نخواهد گفت، آن هم زمانی که همه دنیا نزدیک به دوسال بود که در وضعیت جنگی قرار داشتند. در همان شهریور عملا از زمانی به بعد سوخت در ایران وجود نداشت، پناهگاهی برای حمله هوایی تدارک دیده نشده بود!! و حتی آژیر برای حمله هوایی در دستور خرید ارتش ایران نبوده! یک انسان میهن پرست نمی تواند از این نکات بگذرد نکاتی هستند. من حتی من با شکست فاجعه آمیزش کاری نداشتم فقط صحبت از قحطی کردم! ارتش ایران تنها کافی بود سه هفته مقاومت کند تا جنگ در جبهه شرق بالا گیرد و مطمئنن پس از آن ایران اشغال نمی شد.
در ضمن این شوروی نبود که آلمان نازی را شکست داد بلکه متفقین با همه امکاناتش بود حتی شوروی توانایی حمله به آلمان نازی را نداشت و با اصرار و حمایت فراوان انگلیس و آمریکا با سلاح های بی پایان موفق به شکستش شدند آیزنهاور ژنرال مهم متفقین خود به این موضوع اعتراف کرده بود
من یکی که رضاشاه را به رضا پهلوی ترجیح میدهم، نمی اندیشم ایشان بتواند از تمامیت ارضی ایران مانند رضاشاه یا حتی خامنه ای دفاع کند با وجود این حقیقت که برخی از کسانی که ایشان با آن نشست و برخاست دارند، کسانی هستند که هوادار خودگردانی هستند، این که سلطنت از لحاظ فرهنگی با ایران همخوان است از سخنان گزافی است که مشروطه خواهان میگویند، آنها این را نادیده میگرند که مشروطه هم مانند جمهوری از اشکال غربی حکومت داری است، این مرز و بوم همواره پادشاهی مطلق - Absolute Monarchy در آن بوده است، ویراستهای فرهنگی را هم میتوان بدون شاهنشاهی انجام داد، برای نمونه میتوانید درباره "تنظیمات" دولت آتاتُرک بخوانید. تنها برخی همیشه حسرت به دل روزها گذشته هستند و آن نوکرمأبی که در بسیجیان پیرو خط رهبری دیده میشود دز پیروان رضا پهلوی هم دیده میشود. امروزه هم خیال خامی را عده ای در سر می پرورانند که آمریکا روزی به ایران حمله میکند و رضا پهلوی را برایشان در کاغد کادو پیچ شده می آورد. رضا پهلوی دقیقا همان استعماری است که کشورهای غربی دوباره از ما میخواهند کنند.
در دوران رضاشاه امکان احیا جاده ابریشم نبود حتی روس ها دنبال احیاء جاده ابریشم نبودند شرق ایران افغانستان و بخش هایی از شوروی بود و غرب ایران کشورهای تازه تاسیس و بی ثبات عربی، روس ها در آرزوی آب های گرم خلیج فارس بودند راه آهن شمال به جنوب پایتخت و کل ایران را به آب های خلیج فارس وصل می کرد ایران مزایای بسیاری از این راه در طول ده ها بدست آورده است و جالب است با گذشت هفتاد سال که بشریت پیشرفت های بسیار زیادی در موارد راه سازی ( در سهولت کار، سرعت و دقت کار و با بازدهی و هزینه کمتر) بدست آورده است ایران هنوز راه آهن شرق به غرب سراسری ندارد البته شاید در حال حاضر نیز مانند گذشته توجیه اقتصادی نداشته باشد.
کشور آمریکا نیز قبل از جنگ جهانی دوم کشوری خنثی در مناسبات بین المللی بود و کشورهای اروپای غربی و روسیه کشورهای اثر گذاری در مناسبات بین المللی بودند زمان ایران رضاشاهی تقسیمات کشوری کشورهای همسایه توسط این کشورها ایجاد شد و حتی روس و انگلیس ایران را که کشوری مستقل بود بین خود تقسیم کردن و آلمان رقیب کشورهای غربی فعال در خاورمیانه بود.
انسان از این همه انکار حقیقت متعجب می شود، در جنگ جهانی اول قحطی گسترده کل ایران را فرا گرفت و پس از قحطی و آمار مرگ و میر بسیار بالا، آنفولانزای اسپانیایی به جان ایرانیان افتاد که این بیماری نیز کشتار عظیمی به پا کرد شانزده سال از سلطنت رضاشاه گذشت و حین جنگ جهانی دوم کشور ویران نشد و قحطی و بیماری گسترده ای که در سایر کشورهای اشغال شده ایجاد شد در ایران حادث نشد، اقدامات دولت رضاشاه باعث شد تا جایی که ممکن بود صدمات ناشی از اشغال ایران برای ایرانیان کمتر شود ، در زمان رضاشاه سه قدرت شوروی، انگلستان و آمریکا با هم به ایران حمله کردند ، فرانسه که در برابر آلمان تسلیم شده بود و خود آلمان مغلوب شوروی و بقیه متفقین شد سیاسیون آن دوره هر کاری که از دست آنان ساخته بود برای کاستن از دشواری ها انجام دادند و مقایسه آمار مرگ و میر جنگ جهانی دوم در ایران با شانزده سال قبل در جنگ جهانی اول ایران به کارنامه آنان مهر قبولی می دهد.
آزادی خواهان ایرانی ( مشورطه خواه یا جمهوری خواه) معتقد هستند ایران منافع همیشگی دارد نه دوستان و دشمنان همیشگی، کشورهای غربی و آمریکا قطب های اقتصادی و تولیدی بزرگ دنیا هستند و اینکه کشور ما حتی سفارت خانه ندارد موضوع بسیار مضحکی است البته این کشورها استعماری نیز هستند و نخبگان سیاسی کشور بعد از گذر از جمهوری اسلامی باید سیاست های کشور را بر پایه منافع ملی تدوین کنند و با استفاده از تضاد منافع کشورهای بزرگ و کارت های بازی ای که ایران در اختیار دارد منافع ملی ایرانیان را به پیش ببرند.
امروز نیز مشروطه خواهان خواهان بازگشت به شیوه حکومت رضاشاهی در قرن 21 ام نیستند آنان مشروطه را موضوعی فرهنگی و بلیطی برای گذر سریع تر و کم هزینه تر از جمهوری اسلامی و یکپارچگی ایران می دانند و دموکراسی های مشروطه و مترقی زیادی در جهان وجود دارد.
دو کشور کره جنوبی و کره شمالی دارای تاریخ و فرهنگ مشترکی هستند اما سیاست متفاوت دولت های آنان نتایج مختلفی برای دو کشور به دنبال داشته است
امروز کشور مغولستان که روزگاری قوانین وحشیانه یاسا چنگیزخانی داشت به دموکراسی رسیده است و باید به این حقیقت معترف شد که دموکراسی پویایی دارد و ایران با تلاش های بالای صد سال امروز چنین وضع مهجوری دارد شاید بشود گفت اسلام و فرهنگ اسلامی مهم ترین مانع ترقی و دموکراسی خواهی در ایران بوده است.
براستی چرا یکی از این دیکتاتورها در کانادا و آمریکا و انگلیس و سوئد پیدا نمی شود . . اگر هم دست بر قضا پیدا شود ( مانند ترامپ ) فقط برای 4 سال است ( و نه تا ابد ) تازه ، هر کاری هم که دلش می خواهد را نمی تواند و اجازه نمی دهند انجام دهد . . .
پس به این نتیجه می رسیم که مشکل ما : اقتصادی یا مذهبی یا سیاسی نیست . . مشکل ما فرهنگی و در نوع نگرش و بینش مردم ایران به خودشان و به جهان است . . [/quote]
همان کشورهایی که نام بردند، مسلمان ندارند که آن هستند، مذهب از فرهنگ جدا نیست، جدا کردن دختران و پسران در مدارس مانند جانوران، بازکردن خانه عفاف و هزار جور کثافتکاری دیگر، حجاب اجباری برای زنان و دیگر فقرهای فرهنگی به مردم تحمیل شده است، دستاورد همین اسلامگرایان و شریعتی گرایان بوده است، سپس بعضی از ایرانستیزان مشکل را به مردم پاس میدهند به جای آنکه باورهای عقب افتادۀ خود را عامل بیشتر این بدبختی ها بدانند، بله مردم عامه هم کوته بینی های خود را مانند آنکه بخواهند دوباره ایران سلطنتی کنند، دارند ولی بیشتر عقب افتادگی ایران تقصیر عقب افتاده هایی هست که در 1400 سال پیش گیر کرده اند. برخی از حضرات اینجا هم هنوز زیر کتاب هولوکاست دروغ بزرگ یهودیان دفاع کردن از فرهنگ صیغه حی و حاضر است، نگاه کنید چه بافرهنگهایی به فرهنگ مردم ایران خرده میگیرند، مگر ایشان مردم را مانند خود دیده باشد. همین بشر غیرمستقیم گفت لیاقت ملت کنونی ایران همین امثال خودش هست.
براستی چرا یکی از این دیکتاتورها در کانادا و آمریکا و انگلیس و سوئد پیدا نمی شود . . اگر هم دست بر قضا پیدا شود ( مانند ترامپ ) فقط برای 4 سال است ( و نه تا ابد :D ) تازه ، هر کاری هم که دلش می خواهد را نمی تواند و اجازه نمی دهند انجام دهد . . . :stupid:
پس به این نتیجه می رسیم که مشکل ما : اقتصادی یا مذهبی یا سیاسی نیست . . مشکل ما فرهنگی و در نوع نگرش و بینش مردم ایران به خودشان و به جهان است . . .
وقتی رضاشاه آمد اکثرمردم ایران به بیماریهائی مثل: کچلی، سفلیس، سوزاک، تراخم، کرم روده جزام، وبا، مخملک و دیگر امراض و از همه مهمتر اعتیاد دچار بودند، هیچکس آدم با انصافی نمیتواند منکر این خدمات باشد. امنیت چه شهری وچه جاده ای برقرار کرد که مردم بااطمینان از شهری به دیگر شهر ها بروند .