رسته‌ها

سر والتر اسکات
(1771 - 1832 م)

سر والتر اسکات
مشخصات:
نام واقعی:
والتر اسکات
تاریخ تولد:
1771/08/15 میلادی
تاریخ درگذشت:
1832/09/21 میلادی (61 سالگی)
محل تولد:‌
ادینبرو، اسکاتلند
جنسیت:‌
مرد
ژانر:‌
رمان تاریخی
زندگی‌نامه
سر والتر اسکات، نویسنده، مورخ و شاعر پر آوازه‌ی اسکاتلندی، در تاریخ ۱۵ اوت ۱۷۷۱ در ادینبورگ اسکاتلند متولد شد. او یکی از بزرگترین نویسندگان سبک رمانتیسم در بریتانیا است و آثار او عمدتا شهرت جهانی دارند. در کودکی بر اثر ابتلای به بیماری فلج اطفال، دچار مشکل حرکتی شد. تحصیلات خودرا در ادینبورگ به ثمر رساند و خاتمه داد و مانند پدر به وکالت دعاوی پرداخت و از نوجوانی به شعر و تاریخ و قصه‌های خیال انگیز شوق فراوان یافت.در ۱۷۹۷ ازدواج کرد و با همسر خود در خانه کوچکی در زادگاهش زندگی خویش را سپری کرد. وی غالب اوقات برای دیدار خانواده اش به مرز انگلستان و اسکاتلند سفر می‌کرد، همین دیدار‌ها موجب گشت که اسکات به زیبائی‌های طبیعت و چشم انداز‌های شاعرانه و ترانه‌های عامیانه و افسانه‌های آن نواحی که به وقایع مهم تاریخ اسکاتلند وابسته می‌شد، علاقه‌مند شود. در این دوره اسکات به آموختن زبان آلمانی پرداخت و آثاری از بورگر شاعر آلمانی و گوته به انگلیسی ترجمه کرد. از ۱۷۹۲ در ضمن سیاحت از دورترین منطقه سرحدی انگلستان و اسکاتلند، به فراهم آوردن ترانه‌های عامیانه و غزل‌های مرزی که به وسیله دهقانان از بر خوانده می‌شد، دست زد و در ۱۸۰۳ در سه جلد منتشر کرد و بدین طریق پیشوای گروهی از شاعران گشت که بعد‌ها به جمع آوری اشعار عامیانه پرداختند.اسکات حتی در اشعاری که خود می‌سرود نیز از این ترانه‌ها الهام گرفت. در ۱۸۰۴ چاپ قصه منظوم قدیم را به نام سر تریسترم بر عهده گرفت و این نخستین اقدامی بود در باره چاپ سلسله آثاری که بعد‌ها انجام داد که از همه معروف‌تر اثر درایدن و سویفت است. اولین اثر بدیع و مهم اسکات در ۱۸۰۵ با عنوان ترانه آخرین خنیاگر انتشار یافت که محبوبیت فراوان یافت. در ۱۸۰۶ بالاد‌ها و قطعه‌هایی در تغزل و در ۱۸۰۸ مامیرون را انتشار داد. با نوی دریاچه از نظر بسیاری از ناقدان بهترین اثر منظوم اسکات بشمار آمد. این منظومه در شش بند است و عنوانش از نام شخصیتی اساطیری از افسانه شاه آرتور گرفته شده و از زیبایی طبیعی شرق اسکاتلند الهام پذیرفته است.اسکات در این منظومه خواننده را با خود به ماجرا‌ها و وقایع غیر منتظر می‌کشاند که در ضمن آن از آداب و رسوم منطقه کوهستانی و مناظر باشکوه و صفی دقیق بعمل آورده است. منظومة بانوی دریا چه پیروزی فراوان بدست آورد و الهام بخش روسینی، آهنگساز نامی، در ساختن اپرا گشت. از آثار منظوم دیگر اسکات این آثار است: رویای دون رودریک، راکبی، عروسی تریرمن، لرد جزایر و مانند آن.والتر اسکات در همه این منظومه‌ها وصف آداب و رسوم و ترسیم مناظر باشکوه منطقه غرب اسکاتلند و جزایر را با وقایع تاریخی می‌آمیزد، خاصه در دو منظومه اخیر که تصویر دقیق خصوصیت‌های اخلاقی و روحی مردم، پیچ و خم‌های حوادث و غم انگیز بودن داستان، آشکارا از ظهور نویسنده‌ای که استاد و خالق رمان تاریخی است، خبر می‌دهد و اگر چه کولریج، شاعر انگلیسی به سبب قالب‌های نامأنوس و بیان تصنعی اشعار اسکات، در باره او گفته است: «پس از مرگ اسکات حتى بیتی شعر از او باقی نخواهد ماند. ”. اسکات در ۱۷۹۹ به سمت فرمانداری سلکرک شر منصوب گشت و با آنکه سال‌ها در این سمت باقی ماند، هرگز از نویسندگی دست باز نداشت.اما ظهور بایرون و پیروزی اشعارش، محبوبیت اسکات را تحت الشعاع قرارداد، پس شعر و شاعری را کنار گذارد و به رمان نویسی پرداخت و داستان ویودلی را که در ۱۸۰۵ آغاز کرده بود، در ۱۸۱۴ بپایان رساند و با نام مستعار انتشار داد. اسکات در این رمان تاریخی شیوه خاصی به کار برده بود که در سایر داستانهایش نیز مراعات گشت و این سبک را حفظ نمود. پیروزی بزرگ رمان ویودلی، اسکات را به خلق یک سلسله رمان در زمینه محیط اسکاتلند بر انگیخت که در آن‌ها تنها به زنده کردن اشخاص تاریخ اکتفا نمی‌کرد، بلکه می‌کوشید تا محیط تاریخی را از نو خلق کند، از آن جمله داستان‌های گای هانرینگ که حوادثش در قرن هیجده می‌گذرد. عتیقه شناس در ۱۸۱۶ که از برجسته‌ترین و گویاترین رمان‌های اسکات بشمار آمد.عتیقه شناسی پرده نقاشی زنده‌ای است از عادات و خصال مردم اسکاتلند در بعضی از دوره‌ها که در این متن به نمایش در آمده است. این کتاب نزد اسکات نیز بسیار عزیز بوده است، زیرا قهرمان اصلی آن، محقق پیر و نیکوکار، نقشی از صفات نویسنده را در بردارد. کتاب شامل دسیسه‌ها و پیچ و خم‌های جالب توجه و جاندار است و بهانه‌ای است برای تنظیم یک سلسله وقایع هیجان انگیز است. سلسله داستان‌های قصه‌های صاحب خانه من در چهار جلد منتشر شد که همه محیطی اسکاتلندی داشت و اسکات پس از آن در ۱۸۱۹ با انتشار رمان ایوانهو محیط اسکاتلند را در رمان‌های خود رها کرد تا به عصر دیگر و منطقه دیگر بپردازد و آن انگلستان در عصر ریچارد اول بود، اما با انتخاب این دوره از تاریخ نسبت به اصولی که بیشتر در رمان‌های نخستین بکار می‌برد، همچنان پایبند باقی ماند، به این معنی که دوره‌ای را انتخاب می‌کرد که در آن تضاد عمیق طبقاتی وجود داشت و مردم کشور را به دسته‌های گوناگون تقسیم می‌کرد.انتشار ایوانهو اسکات را به اوج شهرت و محبوبیت رساند و گر چه مطالب آن از جنبه تاریخی با اسناد و مدارک مطابقت کامل ندارد و نویسنده در آن تنها رنگ تاریخی عصر را حفظ و به این نکته اکتفا کرده است که در رمان چیزی خلاف حقایق تاریخی وارد نکند و در انتخاب وقایع آزادی داشته باشد، بر روی هم سبکی با طراوت پدید آورده که از نفوذی کم نظیر در میان مردم برخوردار گشته و شهرتی جهانی یافته است. از آن پس ایوانهو الهام بخش بسیاری از آثار ادبی از جمله نوتردام دوپاری اثر ویکتور هوگو گشت.اسکات در ۱۸۲۰ در عداد نجیب زادگان در آمد و زندگی مجللی پیش گرفت با مخارجی گزاف که زندگی بسیار وسیعی را برای او رقم زد. در ۱۸۲۱ رومال کنیلورث را انتشار داد که در آن عصر ملکه الیزابت وصف شده است و در ۱۸۲۳ کونتین داروارد را که حوادث آن در کشور فرانسه، در قرن پانزدهم می‌گذرد وهدف نویسنده نشان دادن واژگونگی معیار‌های اجتماعی است. سال‌ها این رمان از محبوبترین آثار اسکات بشمار می‌آمد و از تازگی انکار – ناپذیری برخوردار بود. در ۱۸۲۵ طلسم انتشار یافت که حوادث آن در عصر جنگ‌های صلیبی می‌گذرد، این داستان نیز از بهترین آثار اسکات شناخته شد، با آنکه تنوع و تازگی آثار اخیر نیز مانند ایوانهو بسیار مورد پسند مردم قرار گرفت، خوانندگان عصر جدید رمان‌های او را در اوصاف از زندگی منطقه سرحدی اسکاتلند ترجیح دادند، و اسکات در ۱۸۲۴ با انتشار داستان ردگانتلت بار دیگر به منطقه اسکاتلند بازگشت و رمانی انتشار داد که قابل مقایسه با رمان‌های نخستین وی بود.
اسکات با همه پیروزی‌ها با وضع مالی دشواری روبرو گشت، سازمان انتشاراتیش ورشکسته شد و با آنکه سلامت مزاج را نیز از دست داده بود، ناچار گشت که شب و روز کار کند تا از درآمد نوشته هایش وامهائی را که به او تنها اختصاص نداشت، بپردازد.

علاوه بر داستان رودستاک و زندگی ناپلئون قصه‌های دیگری نوشت که بعضی از آن‌ها از بهترین قصه هایش بشمار می‌آمد. همچنین مقاله هائی برای مجله کوارترلی ریویو که بنا بر گفته‌ای خود او در ۱۸۰۹ تأسیس کرده بود. مقداری از وقت خود را نیز به چاپ‌های تازه‌ای از آثارش اختصاص داد. یادداشت‌های روزانه والتر اسکات بهترین گواه خصایل، شهامت و احساس او در سال‌های ضعف و خستگی است که در ۱۸۹۰ به چاپ رسید. اسکات در ۱۸۳۰ به اولین حمله سکته قلبی دچار شد، اما موفق گشت که کارش را ادامه دهد و همه وام هایش را بپردازد و به منظور بدست آوردن سلامت مزاج به خارج از کشور سفر کرد که نتیجه‌ای بدست نیاورد و اندکی پس از بازگشت به وطن در گذشت؛ و التر اسکات در اشعار کهن و قصاید اسکاتلند و ترانه‌های عامیانه آگاهی فراوان داشت و از راه فراهم آوردن این اشعار خدمتی بزرگ به فرهنگ میهنش انجام داد.

اگرچه در منظومه‌های داستانی والتر اسکات زبانی تصنعی و مبالغه آمیز و وزنی یکنواخت بکار رفته، استادی او در نقل و داستانپردازی و ادراکش از عالم انسانی این نقص را جبران می‌کند. در قلمرو رمان تاریخی اسکات نویسنده‌ای بی رقیب بود، کمتر نویسنده‌ای چنین نفوذ گسترده‌ای بر زندگی هنری زمان خود داشته است، نفوذی که تنها بر شاعران و رمان نویسانی، مانند کارلایل محدود نمی‌گشت ودامنه آن به نمایشنامه نویسان، آهنگسازان و طراحان و نقاشان نیز کشیده می‌شد.

گوته درباره اسکات می‌گوید: «در آثار والتر است پیوسته اعتماد و اعتبار وعمق عظیم در ادراک وجود دارد. آثار او از معرفت وسیعی از عالم واقعی بر خوردار است معرفتی که نویسنده در سراسر زندگی بر اثر مشاهده دقیق و توجه بسیار به مسائل دشوار زندگی به آن دست یافته است.». وی در تاریخ ۲۱ سپتامبر سال ۱۸۳۱ میلادی برای همیشه از جهان دیده فروبست.
بیشتر
ویرایش

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
0
دیدگاهی درج نشده؛ شما نخستین نگارنده باشید.
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک