رسته‌ها

ماریو بارگاس یوسا
(1936 م)

نویسنده، سیاستمدار و روزنامه نگار
مشخصات:
نام واقعی:
خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا
تاریخ تولد:
1936/03/28 میلادی
تاریخ درگذشت:
محل تولد:‌
آرکیپا، پرو
جنسیت:‌
مرد
ژانر:‌
رمان، داستان و مقاله
زندگی‌نامه
ماریو بارگاس یوسا یکی از مهمترین رمان‌نویسان و مقاله‌نویسان معاصر آمریکای جنوبی و از معتبرترین نویسندگان نسل خود است. او در سال ۲۰۱۰ به عنوان برگزیده‌ی نوبل ادبیات معرفی شد و پس از آن هم جایزه‌ی دفاع از آزادی بیان، شهروندی افتخاری مادرید و نشان هنر و ادبیات پرو را دریافت کرد. ماریو بارگاس یوسا بیست ساله بود که اولین داستانش منتشر شد؛ داستان کوتاهی بود به اسم «سر دسته ها» که در یکی از نشریات پایتخت به چاپ رسید. اما راه درازی را در پیش داشت و شاید خودش هم آن قدر جاه طلبی نداشت که روزگاری نامش را در میان سه نویسنده بزرگ آمریکایی جنوبی ببیند. امروز اما ادبیات پر رونق آمریکای لاتین مدیون مارکز، فوئنتس و یوسا است. یوسااز همان سنین نوجوانی با نشریه لاکرونیکا همکاری داشت. با چاپ نخستین شعرهایش و سازماندهی اعتصابات دانشجویی نخستین سال‌های دانشگاه، چهرهٔ یک روشنفکر تمام عیار را به خود گرفت. به کارهای مختلفی رو آورد که چیزی جز تلاش معاش نبود. اما در کنار این کارها ادبیات و حقوق را با علاقه دنبال می‌کرد. سال ۱۹۵۸ بود که موفق به دریافت یک فرصت تحصیلی در دانشگاه مادرید شد. سال بعد مجموعه داستان‌های کوتاهش در بارسلون به چاپ رسید. سرانجام مثل خیلی دیگر از هنرمندان و روشنفکران آمریکای لاتین از پاریس سر در آورد. جالب آن که در همین شهر بود که با بورخس، فوئنتس و تعدادی دیگر از نویسندگان اسپانیولی زبان آشنا شد. در سال ۱۹۶۳ اولین رمانش منتشر شد؛ دوران قهرمان ماجرای دخالت نظامیان در عرصه سیاست و تبعات شوم اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن است. چیزی که به تقدیر محتوم بسیاری از ملت‌های جهان سوم و به خصوص آمریکای لاتین بدل شد. این رمان به شدت با استقبال منتقدان و خوانندگان روبه رو شد. همین تأثیر گسترده کافی بود تا نام نویسنده به عنوان یک منتقد رادیکال مطرح شود و تعدادی از نسخ کتابش به عنوان کتاب ضاله طی مراسمی رسمی به آتش کشیده شود. اما این مانع از دریافت جایزه منتقدان از طرف یوسا نمی‌شود. در سال ۱۹۶۶ پس از چاپ دومین رمانش «خانه سبز» از پاریس به لندن می‌رود و به تدریس ادبیات اسپانیایی – آمریکایی اشتغال می‌ورزد. سال بعد دومین مجموعه داستانش منتشر می‌شود و نویسنده‌اش را برنده دو جایزه ادبی می‌کند. وقتی برای دریافت جایزه منتقدین اسپانیایی به کاراکاس می‌رود، خطابه‌های درباره سرنوشت و مسئولیت نویسندهٔ پرویی ایراد می‌کند. مهمتر از آن دیدار با گابریل گارسیا مارکز است که بعدها به همکاری ادبی و انتشار «رمان در آمریکای لاتین» می‌انجامد. سومین رمانش «گفتگو در کاتدرال» در ۱۹۶۹ منتشر می‌شود. یک سال بعد به بارسلون می‌رود تا نوشتن یکی از معتبرترین نقدها بر آثار مارکز را آغاز کند. این کتاب در ۱۹۷۱ منتشر می‌شود. پیش از این یوسا چند سفر به کوبا داشت و مثل بسیاری از نویسندگان آمریکای لاتین، رابطه خوبی با حکومت کوبا داشت. اما زندانی شدن ابرتو پادیلا، نویسنده کوبایی زمینه ساز اعتراض گسترده نویسندگان آمریکای لاتین شد. یوسا به همراه دیگر نویسندگان سرشناس آن خطه، اختناق حاکم بر جامعه کوبا و شخص فیدل کاسترو را محکوم کردند. با کمک تعدادی از نویسندگان هم فکرش نشریه «آزاد» را در پاریس منتشر کرد و کتاب «ماجرای پنهانی یک رمان" را در بارسلون منتشر ساخت. چهارمین اثرش «سروان پانتوخا و خدمات ویژه» در سال ۱۹۷۳ منتشر شد. سال ۱۹۷۴ پس از اقامت طولانی در اروپا به زادگاهش باز می‌گردد. در ۱۹۷۶ به ریاست باشگاه پن (انجمن قلم آمریکا) برگزیده می‌شود و سفرهای زیادی به دانشگاه‌های مختلف اروپا و آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی می‌کند و به عنوان استاد مدعو به سخنرانی و تدریس می‌پردازد. «خاله خولیا و نویسنده» ماجرای نخستین ازدواج یوسا است که در ۱۹۷۷ به چاپ رسید. رمان حجیم «جنگ آخر الزمان» که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد، حاصل کار هنرمندی است که دوران جوانی نویسندگیش را پشت سر گذاشته‌است. این پروژه بزرگ، زیر قلم یوسا با مهارت شگرفی شکل گرفته و حجم کار و شخصیت‌های پرشمار و رابطه بینامتنی رمان با بخشی از تاریخ برزیل، هیچگاه موجب سستی اثر نمی‌شود. تا جایی که این اثر را به عنوان نظیری برای «جنگ و صلح» تولستوی در ادبیات آمریکای لاتین توصیف کرده‌اند. جالب آن که ماجرای اصلی این رمان نیز در قرن نوزدهم می‌گذرد. یوسا پس از «جنگ آخرالزمان» چند اثر دیگر نیز به مجموعه آثارش افزوده‌است که از میان آنها «زندگی واقعی الخاندرو مایتا» و «سوربز» و «نامه هایی به نویسنده جوان» اهمیت بیشتری دارند. اما هنوز هم «گفتگو در کاتدرال» و «جنگ آخر الزمان» به عنوان مهم ترین آثار نویسنده مورد توجه مخاطبان و منتقدان است. او اثر درخشان خود «عصر قهرمان» را در بیست و شش سالگی نوشت که نشان از نبوغ نویسنده در آن سنین داشت و برای او شهرتی جهانی به ارمغان آورد. از رمان‌های اوست: «زندگی واقعی آلخاندرو مایتاً،»چه کسی پالومینو مولرو را کشت؟«،»بهشت، آن‌جاً (۲۰۰۳)، «سور بز» (۲۰۰۰)، «جنگ آخرالزمان» (۱۹۸۱)، «گفتگو در کاتدرال» (۱۹۶۹)، «خانهٔ سبز» (۱۹۶۵)، «شهر و سگ‌هاً (۱۹۶۳) و»لیتوما در میان کوه‌های آند«. آثار پژوهشی او عبارت‌اند از:»زبان هیجان«(۲۰۰۱)،»نامه‌هایی به رمان‌نویس جوان«(۱۹۹۷)،»ماهی در دریاً (۱۹۹۳)، «واقعیت پوشیده» (۱۹۹۰)، «میان سارتر و کامو» (۱۹۸۱) و «چرا ادبیات». از نمایش‌نامه‌های اوست: «دیوانهٔ ایوان‌هاً (۱۹۹۳) و»شوخی«(۱۹۸۶). اکثر این آثار به ده‌ها زبان، از جمله فرانسوی و ایتالیایی و پرتقالی و انگلیسی و آلمانی و روسی و فنلاندی و ترکی و ژاپنی و چینی و چکی و البته عربی (و فارسی) ترجمه شده‌است.
بیشتر
ویرایش

کتاب‌های ماریو بارگاس یوسا
(18 عنوان)

4 امتیاز
از 6 رای
جادوی کلام

آخرین دیدگاه‌ها

تعداد دیدگاه‌ها:
1



جامعه آزاد و دموکراتیک باید شهروندانی مسئول و اهل نقد داشته باشد، شهروندانی که می‌دانند ما نیاز به آن داریم که پیوسته جهانی را که در آنیم به سنجش درآوریم و هر چند این وظیفه روز به‌ روز دشوارتر می‌شود، بکوشیم تا این جهان هر چه بیشتر شبیه دنیایی شود که دوست داریم در آن زندگی کنیم. باری، برای شعله‌ور کردن آتش این ‌همه ناخشنودی از هستی، هیچ‌چیز کاراتر از مطالعه ادبیات خوب نیست. برای شکل ‌بخشیدن به شهروندان اهل نقد که بازیچه دست حاکمان نخواهند شد و از تحرک روحی و تخیلی سرشار برخوردارند، هیچ راهی بهتر از مطالعه ادبیات خوب نیست...!


چرا_ادبیات

ماریو_بارگاس_یوسا

ترجمه عبدالله_کوثری


عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک