کوروش دروغین و جنایتکار
نویسنده:
صادق خلخالی
درباره:
کوروش کبیر
امتیاز دهید
۲۰ مهر ۱۳۵۰ آغاز دور تازهای از حکومت پهلوی دوم بود. روزی که محمدرضا پهلوی با قرائت خطابهای در برابر مقبره کوروش هخامنشی در پاسارگاد، آغاز جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را اعلام کرد. این نمایش بزرگ که ظاهراً به بهانه بزرگداشت ۲۵ قرن حکومت پادشاهی در ایران آغاز شده بود در عمل به تصویری از کیش شخصیت آخرین شاه ایران تبدیل شد و در شرایطی که متجاوز از نیمی از جمعیت ایران آن روزگار در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی میکردند، شاه برای این مراسم بیش از سیصد میلیون دلار هزینه کرد تا چهرهای دیگر از حکومت خود به نمایش بگذارد. حکومتی در ادامه حکومت کوروش که به درست یا غلط نمادی از «تمدن بزرگ ایران» بود.
این حرکت شاه واکنشهایی در پی آورد. واکنشهایی از سوی مخالفان وی در پایگاه مذهب، که گویی سخن شاه را باور کرده بودند که او تجسم عینی کوروش آرمیده در خاک است. وقتی محمدرضا پهلوی میگفت: «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم» شاید تصوری نداشت از اینکه بیداری او خواب کوروش را آشفته خواهد کرد که مخالفان شاه او را بدل از کوروش دیدند و پس هر آنچه فریاد از اعمال او داشتند بر سر کوروش کشیدند. درست در همین مقطع بود که رساله «کوروش دروغین و جنایتکار» به قلم شیخ صادق خلخالی نوشته شد. این رساله که نمونهای از موضعگیری مخالفان مذهبی شاه در مقابل همسانسازی وی با پادشاه هخامنشی بود، کوروش را "سفاک و خونریز" دانسته و او را به انحراف اخلاقی متهم میکرد.
بیشتر
این حرکت شاه واکنشهایی در پی آورد. واکنشهایی از سوی مخالفان وی در پایگاه مذهب، که گویی سخن شاه را باور کرده بودند که او تجسم عینی کوروش آرمیده در خاک است. وقتی محمدرضا پهلوی میگفت: «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم» شاید تصوری نداشت از اینکه بیداری او خواب کوروش را آشفته خواهد کرد که مخالفان شاه او را بدل از کوروش دیدند و پس هر آنچه فریاد از اعمال او داشتند بر سر کوروش کشیدند. درست در همین مقطع بود که رساله «کوروش دروغین و جنایتکار» به قلم شیخ صادق خلخالی نوشته شد. این رساله که نمونهای از موضعگیری مخالفان مذهبی شاه در مقابل همسانسازی وی با پادشاه هخامنشی بود، کوروش را "سفاک و خونریز" دانسته و او را به انحراف اخلاقی متهم میکرد.
آپلود شده توسط:
محمدپپ
1398/04/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کوروش دروغین و جنایتکار
آن زمان که فهمیدم کتاب خلاصه فورتیوس ترجمه شده،شروع به خواندنش کردم و الان که خواندمش دیدم خالص اون 27 صفحه است و 42 صفحه با حواشی هست اینم لینکش، کاش شما که این کتاب را خوانده بودید لینکش را می فرستادید یا آپلودش می کردید که دیگران بهره ببرند ولی به هر حال برای اولین بار یک کار خوبی کردید که گفتید ترجمه شده: متن لینک این کتاب جنبه نقد دارد و نه تعلیم(تو مقدمه نوشته) و مولف مثل پلوتارک و لوثین، کتزیاس دروغگو نامیده و در ادامه می فهمید خیلی کلی است و پایبند به چهارچوب داستانی کتاب های کتزیاس (مثل کوروش نامه) و برای راحت کردن خواننده برای یادگیری مطالب نیست و در واقع یادداشت برداری یا همان نت برداری هست. ولی باز هم شما بحث را منحرف کردید و این ندانستن شما را توجیه نمی کند. این ها جواب های شما در برابر دفاعیه هایتان که ربطی به بحث کوروش بنیان گذار ایران است یا نه نداشت و فقط دنبال کین جویی و انتقام از من هستید. این روز ها هم گویا معلوم است دمخور "دستمال کش ها" شدید و خلاصه ریشخند شما از رو مردم آزاری نیست. بنده باور دارم شما به نام حقیقت یابی خواستید بگویید کوروش دزد است خصوصا در قبلش لایک کرده بودید "از این کتاب خیلی خیلی خیلی خوشم آمد ..." و در نقد اینقدر تنفر داشتید که گفتید "شاه هخامنش". به هر حال شما گوشه و کنایه اومدین و من هم اومدم. چیزی که عوض داره گله نداره و شما با یک حالت خصمانه با من حرف زدید. آقا سیاوش طبق همیشه رو سخنش با همه (به ویژه کوروش پرستان بود) و من خودمو نخود آش بحث دیگران نکردم. کسی رو که به کسی سلام نکنه زندان نمی اندازان ولی پسندیده نیست. شما هم مجازید نظر بزارین. کشور و حکومت ایران نه ایران. چندتا قوم و قبیله زارع و دامپرور که به فلات آمدند و کم و کم تشکیل شهرهای کوچک دادند و کشوری پیشرفته درست نکرده بودند را ایشان کشور می داند. و باز هم می گویم و تاریخ گواهی میدهد ماد بخشی از ایران را داشت نه همه آن را ... بفهمید دیگه
شما نمونه آوردی منم یه دونه کامل میارم تا ببینین همینجوری الکی نیست: موسی خورنی تو کتاب تاریخ ارمنستان که ترجمه هم شده از آستیاک به عنوان اژی دهاک یاد می کند می کند و ماردهاگ اوستا یا همون ضحاک که نسبت هم که میشناسیم ولی اشتباه است. ضحاک بابلی و برداشته از افسانه است ولی استیاگ (ایشتوویگو خودمون) به اکدی (ایشتومگو) ادعا میشه، و آستیاگ یونانی محال است با توجه به لهجه یونانی ها تلفظش از روی اژدی دهاک باشه حتی خود اژی دهاک به اکدی ایسیاشداکا درمیاد که بازهم این تلفظ به یونانی آستیاگ در نمیاد) اینجوری نیست دوتا کلمه شبیه هم گیر بیارین. جتی بعضی ها گویا مثل شما خیلی به این مطالب می پرداختند می گفتن این دهاک همون "دیوکس" هست حالا اژی ش کجا رفت؟ اصلا به زندگی دیاکو اشباهت داره؟ (این چیزها اینقدر با افسانه آمیخته است که اگه حتی تطابق پیدا کنن، نمیشه بهش اعتماد کرد.) اینجوری نیست دوتا اسم شبیه هم گیر بیاد سریع تصمیم بگیریم. نیاز زبان شناسی و لغت شناسی پیشرفته هست) خیلی از نام ها من جمله از قومیت های مختلف شبیه هم هست مثل "رامی" و "رامین" و "آیلی" و "علی" و "هرمان" و "مهران" و ... در اینجا بنده شما رو به کتاب "از زردشت تا مانی" (ترجمه است) که بر خلاف اسمش چهارتا درسگفتار جدا از گراردو نیولی که درباره این دو کیش است، پیوست میدم و من توصیه می کنم درسگفتار اول یعنی "جغرافیای اوستا" رو مطالعه کنید. طبق آشنایی که از شخصیتتون دارم دیگه به این بحث نمی پردازم چون معلومه دلتون از این "خوشمزگی" خونه می خواین با بحث های اضافی هم خالی بشین. چون اگر هم تطابقشون معلوم بشه باز این حقیقت که برای شما روشن شد که کوروش بنیانگذار ایران هست تغییر نمیده. اری نام باستانی آریایی است که در میان آن ها اینگونه گفته می شده و در تاریخ ترکیبات مختلفی برای نامگذاری جایگاه آن ها گرفت. خودتان می گویید "ایرانویچ" که یعنی "گستره آریاییان" یا "چشمههای آریایی" و سپس "ایریوشَیُ نِم" یا "ایریودئینگهونام" به نام "مساکن آریایی ها" و بعد "ایریانو خشَثرُ" یعنی "پادشاهی ایرانیان" و "اِئران شَتر" یعنی "ایران شَهر" و بعدها برای اولین بار نام "ایران" در کتیبه از زبان اردشیر بابکان آمده است: ((این است پیکر مزداپرست، خداوندگار اردشیر، شاه شاهان "ایران"، که نژاد از ایزدان دارد، پسر خداوندگار بابک، شاه)) و سپس در نقش رجب: ((این پیکری است از بغ مزدا پرست، خدایگان شاپور، شاهنشاه "ایران و انیران" که چهر(نژاد) از یزدان دارد، فرزند بغ مزداپرست، خدایگان اردشیر، شاهنشاه که چهر از یزدان دارد، نواده خدایگان پاپک شاه.)) ببینید نام ایران را به چه اندازه پیش تر انتقال دادید! و اگر هم درست می خواندید میدید که من پرشیا را به کوروش نسبت دادم . اینارو گفتم تا بگم خودتون بی سوادید و من گفتم بوم و بر و منظورم نام این خطه است که راه اروپا برای رسیدن به خاور دور است منظورم بود و شما از روی غرض بحث را منحرف کردید (که بنده هم نیازی به ادامه دادن حرف اضافه نمی بینم.)
با توجه به تعریف رایج، اگر ایرانی بودن رو به به معنای تعلق به این کشور با مرزهای مشخص و مردمش تعریف کنیم و مسلمان بودن رو به معنای التزام به دستورات اسلام در نظر بگیریم (که موظف بودن نسبت به امت اسلام یکی از این دستورات است)، آنوقت اتفاقا در بعضی زمینه ها، بین ایرانی بودن و مسلمان بودن تضاد وجود داره. یک مثالش سیاست خارجی است. شما اگر به دنبال منافع ملی و سود و زیان مردم ایران باشی در خاورمیانه رویکردی متفاوت رو دنبال خواهی کرد نسبت به کسی که به دنبال انجام وظیفه دینی و کمک به برادران مسلمان خود است. بعضی ها جرأت روبه رو شدن با این تضاد رو دارند و یک سمت ماجرا رو انتخاب میکنند. بعضی هم خیر، اصلا وجود تضاد رو انکار میکنند. اما انکار و پاک کردن صورت مسئله کمکی به حل مشکل نمیکنه.
تنها حالتی که بین "ایرانیت" و "اسلامیت" هیچ تضادی وجود نداشته باشه، این است که تعریف شما از ایرانیت و اسلامیت، با تعریف رایج فرق بکنه. یعنی برای مثال، تعریف شما از "ایران" نه یک دولت-ملت با مرزهای مشخص بلکه مفهومی انتزاعی باشه. و یا اینکه اسلام شما مطلقا و کاملاً شخصی باشه. یعنی نماز بخوانی روزه بگیری، زکات پرداخت کنی و امثال اینها. اما بین دین و سیاست دیوار بکشی البته با توجه به کامنت های شما بعید میدونم این نوع مسلمان بودن رو قبول داشته باشید.
در ایران من کوروش پرستی ندیدم بسیاری هستند هرگونه ایران دوستی و افتخار به هویت ملی را تحقیر می کنند و دست به تمسخر می زنند، عکسی از یک شهروند در سال های بسیار دور موجود است که در برابر مقبره کورش سجده کرده بسیار تلاش شده این تصویر به کل کوروش دوستان نسبت داده بشه درحالی که یک تصویر است و همگانی نیست، انگیزه اصلی آن شخص مشخص نیست آیا جو زده شده، آیا فیگور گرفته؟ آیا برای دهن کجی به محدودیت های موجود چنین کرده؟ و ده ها انگیزه احتمالی دیگر از جمله تئوری توطئه
مثلا به همین کتاب بنگرید شخص معلوم الحالی نویسنده آن است ولی عده ای اینجا بجای انتقاد از چنین نوسینده ای از هر گونه ایران دوستی در هراس هستند
در کشوری مثل آمریکا تصویر جورج واشنگتن روی اسکناس هست آبراهام لینکون بنای یاد بود دارد و....
در اینجا هستند گروهایی که چون از ایران نفرت دارند دوست ندارند هیچ ملی گرایی از فرهنگ و تاریخ ایران سخن به میان آورد.
اگر گوییم تصویر کوروش یا ستار خان روی اسکناس چاپ شود سرشار از نفرت می شوند
اگر گوییم مقبره کوروش به عنوان یک بنای یادبود محترم شمره شود (مثل آبراهام لینکون در آمریکا) ما را متهم به فاشیسم ( که عملا در کامنت پیش از واژه ملی گرا به عنوان گروهی دیکتاتور یاد شد و هم ردیف با فاشیسم قرار داده شد) می کنند.
در ایران امروز هر ایرانی ای که بخواهد در روز موسوم به کوروش به مقبره وی برود و با لب های خندان چند عکس یادگاری بگیرد و در کنارش تفریح کند و از مسافرت یک روزه خود لذت ببرد بقیه اقوام ایرانی را ببیند و سپس به سر کار و خانه اش برگردد باید ترس از دوربین های شناسایی داشته باشد باید بترسد که تصویرش اگر در سیستم های حکومتی ثبت شود ممکن است دردسرهایی برایش داشته باشد.
سپس این انسان های تحت ستم و ایران دوست و بی دفاع متهم به دیکتاتوری می شوند و تبلیغ می شود که اگر به خواسته خود برسند دیگران را سرکوب می کنند و پس سرکوبشان کنید و در سرکوب نگه بدارید.
در رژیم پیشین شخص از دیدن جشن های ملی 2500 ساله لذت می برد ، اگر دوست داشت به زیارت امام رضا می رفت، عرق خود را می خورد و در محرم سینه می زد. این نشان می دهد صحبت عده ای بر دیکتاتوری بودن ملی ها و گرامی داشت مفاخر ملی هیچ ایرادی ندارد حتی شاه پیشین ایران که یکی از مظاهر ملی گرایی بود خود شخص مذهبی ای بود.
بسیار توضیح داده شد در مورد واژه کوروش پرست و چرا کوروش یکی از مفاخر ملی است و چرا یک شخص پادشاه باستانی با یک پیغمبر قابل قیاس نیست ولی عده ای می گویند جوابی نداشتند به ما بگویند. انسان واقعا انگشت به دهن می مونه از عملکرد این اشخاص.
در کشور ایران همه می دانند مظاهر و مفاخر ملی تحت سرکوب هستند و انکار می شوند کافی است یک نگاه به تقوم و اسامی خیابان ها و کوچه ها و غیره کنیم آن وقت عده ای می گویند چرا هزاران مغازه به اسم کوروش داریم ولی به اسم مصدق نه؟
واقعا چی میشه به این آدم گفت؟ اول تقصیر کوروش نیست که اسم مصدق روی خیابان نیست، دوم چرا شما مفاخر ملی مختلف رو به جان هم می اندازید سوم حتی در شهری مثل قم استفاده از واژه فروشگاه افق کوروش ممنوع است و به اسم افق بسنده می کنند. بعد کدام هزارن؟
واقعا اگر برای همه این محملات که از ایران ستیزی و حمایت از دیکتاتوری موجود ناشی می شود یک میهن دوست بخواهد وقت بگذارد صدها ساعت می شود عاقبت هم می گویند به ما جوابی داده نشد! جوابی نداشتند!
اگر به آزادی بیان اعتقاد دارید به ما کمک کنید بتوانیم روز کوروش را جشن بگیریم، به ما کمک کنیم در تقویم ایرانیان از مفاخر ملی و مظاهر ملی یاد شود به ما کمک کنید بتوانیم بدون ترس و لرز نظر خود را در سطح کشوری مطرح کنیم.
دقیقا همینه ...مشکل این جاست که به اشتباه فکر میکنند پررنگ بودن کوروش باعث میشه اقوام قبلی محو بشن که استدلال بی منطقی است . توجه به کوروش و هخامنشیان به خاطر رسالت منحصر به فرد اینان در تاریخ ایران و جهان و تاثیر آیین مغانی یا خسروانی در شهریاری ایشان است که تفاوت ایجاد کرده نه قدمت این سلسله ...[/quote]
از قضا به نظرم مشکل این جا نیست که من تصور می کنم که پر رنگ بودن کورش؛ باعث محو شدن اقوام قبلی می شود. مشکل از اینجاست که شما چنین تصوری در مورد بنده دارید و اگرنه من اصلا چنین فکری نمی کنم.
فرد بزرگواری اینجا مدعی شدند که کورش بنیان گذار ایران بوده است. بنده ذکر کردم که اینچنین نبوده و ایران پیش از کورش وجود داشته است. قبل تر از این ها هم خدمتتان عرض کرده بودم که شهریارانی بزرگتر و عالی تر از کورش داشته ایم.
تا آنجا که حواسم بوده در این گفتگوها نه له کورش و نه علیه کورش سخنی نگفته ام. تا این اندازه عرض کردم که اقدامات ناپسند وی -مثل لشکرکشی به سرزمین های دیگر- را توجیه نمی کنم. ولی مایلم بدانم که چگونه از دل حکمت مغانی و پهلوانی؛ تاخت و تاز به سرزمین های دیگر بر می آید؟ چه دیدید؟ شاید این گره به دست حضرتتان باز شد.
بنیانگذار ایران در تاریخ دیوکوس یا دیاآکو بوده که در اوستا به نام کَوی کَوات یا کیقباد شناخته می شود. در اساطیر هم ایرانیان، هوشنگ را آغازگر ایران می دانند. شاه هخامنشی نه سر پیاز است و نه ته آن!
مطالعه آثار کتزیاس و هرودوت و گزنفون از جانب ایشان حقیقتاْ شگفت انگیز است.
اساطیر ایران که اسمش اساطیر ایران هست پس هیچی ... دیاکو تنها زمام دار مادی ها و اقوام دوروبرش بود ولی کوروش همه ایران رو یک پارچه کرد و پارت و ماد و پارس رو زیر سلطه خودش برد و اگه یک نگاه به جغرافیا و تاریخ بندازین می بینین که ایران قبل از این که بخش هایی که ازش جدا و بعدش که شد همین "گربه" به طور کامل تحت فرمانروایی "شاه هخامنشی" بوده. شما راستی مثل اینکه کشف مهمی کزده بودید و گفتم احتمالا الان سرگرم اون هستین. چون کتزیاس بر عکس اون دو تای دیگه هیچ اثری ازش در دسترس نیست و مطالب پراکنده ای که ازش به نقل از نویسنده های بعدی هست که به اون ارجاع دادن و لازم به ذکر هست لوثین نویسنده و خطیب نامدار یونانی میگه "کتزیاس چیزهای از خود سرهم کرد که نه دیده بود و نه شنیده بود" پس نگران عفت کوروش نباشید و ترهات و اشتباهات خنده دار و جاعل بودنش رو هم برین تو همین اینترنت بگردید.[/quote]
دقیقا همینه ...مشکل این جاست که به اشتباه فکر میکنند پررنگ بودن کوروش باعث میشه اقوام قبلی محو بشن که استدلال بی منطقی است . توجه به کوروش و هخامنشیان به خاطر رسالت منحصر به فرد اینان در تاریخ ایران و جهان و تاثیر آیین مغانی یا خسروانی در شهریاری ایشان است که تفاوت ایجاد کرده نه قدمت این سلسله ...
من نمیگم کوروش داریوش صفویه و.... کامل بودند ولی نباید آبروی تاریخ خودمان را ببریم و تاریخ خودمان را نابود کنیم
هیچ تضادی بین ایرانیت و اسلامیت نیست اینها در هم تنیده شده اند هر بچه مسلمانی که دست به تاریخ ستیزی بزند و هر فردی که بخاطر دشمنی با اسلام دست به اسلام ستیزی بزند در زمین دشمنان ایران بازی میکند
از جمله این مرحوم که آبرو برای انقلاب نگذاشت با تند روی هایش.....[/quote]
البته که تضادی بین ایرانی بودن و مسلمان بودن نیست. ولی بین ستایش برخی شاهان و مسلمان بودن تضاد اساسی وجود دارد.
قبل از هر چیز بایستی دانست که ایرانی بودن (و یا به قول اشتباه شما ایرانیت) ارتباطی با ستایش شاهان گذشته ندارد. من اگر فتحعلیشاه را ستایش کنم یعنی که خیلی ایرانی ام؟
اما تضاد بین ایرانی بودن و ستایش برخی شاهان کجاست؟
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا-النساء ۱۳۵
اى کسانى که ایمان آورده اید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پى هوس نروید که [درنتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید قطعا خدا به آنچه انجام مى دهید آگاه است
مطابق آیه بالا؛ بایستی گواهی به حق داد ولو که به ضرر ما باشد. حال ستایش داریوش در کجای این گواهی حق قرار دارد؟ از متن کتیبه بیستون برای شما قرار می دهم.
بند ۱۳ - داریوش شاه گوید: پس از آن، فرورتیش با سواران کم گریخت. سرزمینی ری نام در ماد از آن سو روانه شد. پس از آن من سپاهی دنبال [او] فرستادم. فرورتیش گرفته شده به سوی من آورده شد. من هم بینی هم دو گوش هم زبان [او] را بریدم؛ و یک چشم [او] را کندم. بسته بر دروازه [کاخ] من نگاشته شد. همه او را دیدند. پس از آن او را در همدان دار زدم و مردانی که یاران برجسته [او] بودند آنها را در همدان در درون دژ آویزان کردم.
بند ۱۴ - داریوش شاه گوید: مردی چی ثرتخم نام سگارتی او نسبت به من نافرمان شد. چنین به مردم گفت: من شاه در سگارتبه از تخمه هووخشتر هستم. پس از آن من سپاه پارسی و مادی را فرستادم تخمس پاد نام مادی *بنده من او را سردار آنان کردم. چنین به ایشان گفتم: پیش روید سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمیخواند آن را بزنید. پس از آن تخمیس پاد با سپاه رهسپار شد. با چی ثرتخم جنگ کرد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بزد و چی ثرتخم را گرفت. [و] به سوی من آورد. پس از آن من هم بینی هم دو گوش [او] را بریدم و یک چشم [او] را کندم. بسته بر دروازه [کاخ] من نگاهداشته شد. همه مردم او را دیدند. پس از آن او را در اربل دار زدم.
کوروش بخشی از تاریخ ایران هست
ولی اشتباه پهلوی ها همین بود که هفت هزار سال تاریخ ایران را نادیده گرفتند و مبدا تاریخ ایران را از کوروش قرار دادند
ولی باز هم ربطی به این رفقای چپول ندارد
از جمله معجزات چپول های در اول انقلاب این بود که یک چپول به اسم مسعود رجوی در خیابان ها آدمکشی میکیرد،یک چپول دیگیر به اسم خلخالی آدم های همان مسعود را می گرفت اعدام میکرد مرحوم مارکس هم از این دیالکتیک شاخ در آورده بود :D
یک مشت روشنفکرنما و یک تعداد متعصب داخل ایران می خواهند تاریخ سوزی بکنند
من نمیگم کوروش داریوش صفویه و.... کامل بودند ولی نباید آبروی تاریخ خودمان را ببریم و تاریخ خودمان را نابود کنیم
هیچ تضادی بین ایرانیت و اسلامیت نیست اینها در هم تنیده شده اند هر بچه مسلمانی که دست به تاریخ ستیزی بزند و هر فردی که بخاطر دشمنی با اسلام دست به اسلام ستیزی بزند در زمین دشمنان ایران بازی میکند
از جمله این مرحوم که آبرو برای انقلاب نگذاشت با تند روی هایش.....