کوروش دروغین و جنایتکار
نویسنده:
صادق خلخالی
درباره:
کوروش کبیر
امتیاز دهید
۲۰ مهر ۱۳۵۰ آغاز دور تازهای از حکومت پهلوی دوم بود. روزی که محمدرضا پهلوی با قرائت خطابهای در برابر مقبره کوروش هخامنشی در پاسارگاد، آغاز جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را اعلام کرد. این نمایش بزرگ که ظاهراً به بهانه بزرگداشت ۲۵ قرن حکومت پادشاهی در ایران آغاز شده بود در عمل به تصویری از کیش شخصیت آخرین شاه ایران تبدیل شد و در شرایطی که متجاوز از نیمی از جمعیت ایران آن روزگار در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی میکردند، شاه برای این مراسم بیش از سیصد میلیون دلار هزینه کرد تا چهرهای دیگر از حکومت خود به نمایش بگذارد. حکومتی در ادامه حکومت کوروش که به درست یا غلط نمادی از «تمدن بزرگ ایران» بود.
این حرکت شاه واکنشهایی در پی آورد. واکنشهایی از سوی مخالفان وی در پایگاه مذهب، که گویی سخن شاه را باور کرده بودند که او تجسم عینی کوروش آرمیده در خاک است. وقتی محمدرضا پهلوی میگفت: «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم» شاید تصوری نداشت از اینکه بیداری او خواب کوروش را آشفته خواهد کرد که مخالفان شاه او را بدل از کوروش دیدند و پس هر آنچه فریاد از اعمال او داشتند بر سر کوروش کشیدند. درست در همین مقطع بود که رساله «کوروش دروغین و جنایتکار» به قلم شیخ صادق خلخالی نوشته شد. این رساله که نمونهای از موضعگیری مخالفان مذهبی شاه در مقابل همسانسازی وی با پادشاه هخامنشی بود، کوروش را "سفاک و خونریز" دانسته و او را به انحراف اخلاقی متهم میکرد.
این حرکت شاه واکنشهایی در پی آورد. واکنشهایی از سوی مخالفان وی در پایگاه مذهب، که گویی سخن شاه را باور کرده بودند که او تجسم عینی کوروش آرمیده در خاک است. وقتی محمدرضا پهلوی میگفت: «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم» شاید تصوری نداشت از اینکه بیداری او خواب کوروش را آشفته خواهد کرد که مخالفان شاه او را بدل از کوروش دیدند و پس هر آنچه فریاد از اعمال او داشتند بر سر کوروش کشیدند. درست در همین مقطع بود که رساله «کوروش دروغین و جنایتکار» به قلم شیخ صادق خلخالی نوشته شد. این رساله که نمونهای از موضعگیری مخالفان مذهبی شاه در مقابل همسانسازی وی با پادشاه هخامنشی بود، کوروش را "سفاک و خونریز" دانسته و او را به انحراف اخلاقی متهم میکرد.
آپلود شده توسط:
محمدپپ
1398/04/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کوروش دروغین و جنایتکار
بنیانگذار ایران در تاریخ دیوکوس یا دیاآکو بوده که در اوستا به نام کَوی کَوات یا کیقباد شناخته می شود. در اساطیر هم ایرانیان، هوشنگ را آغازگر ایران می دانند. شاه هخامنشی نه سر پیاز است و نه ته آن!
مطالعه آثار کتزیاس و هرودوت و گزنفون از جانب ایشان حقیقتاْ شگفت انگیز است.
اساطیر ایران که اسمش اساطیر ایران هست پس هیچی ... دیاکو تنها زمام دار مادی ها و اقوام دوروبرش بود ولی کوروش همه ایران رو یک پارچه کرد و پارت و ماد و پارس رو زیر سلطه خودش برد و اگه یک نگاه به جغرافیا و تاریخ بندازین می بینین که ایران قبل از این که بخش هایی که ازش جدا و بعدش که شد همین "گربه" به طور کامل تحت فرمانروایی "شاه هخامنشی" بوده. شما راستی مثل اینکه کشف مهمی کزده بودید و گفتم احتمالا الان سرگرم اون هستین. چون کتزیاس بر عکس اون دو تای دیگه هیچ اثری ازش در دسترس نیست و مطالب پراکنده ای که ازش به نقل از نویسنده های بعدی هست که به اون ارجاع دادن و لازم به ذکر هست لوثین نویسنده و خطیب نامدار یونانی میگه "کتزیاس چیزهای از خود سرهم کرد که نه دیده بود و نه شنیده بود" پس نگران عفت کوروش نباشید و ترهات و اشتباهات خنده دار و جاعل بودنش رو هم برین تو همین اینترنت بگردید.[/quote]
دقیقا همینه ...مشکل این جاست که به اشتباه فکر میکنند پررنگ بودن کوروش باعث میشه اقوام قبلی محو بشن که استدلال بی منطقی است . توجه به کوروش و هخامنشیان به خاطر رسالت منحصر به فرد اینان در تاریخ ایران و جهان و تاثیر آیین مغانی یا خسروانی در شهریاری ایشان است که تفاوت ایجاد کرده نه قدمت این سلسله ...
من نمیگم کوروش داریوش صفویه و.... کامل بودند ولی نباید آبروی تاریخ خودمان را ببریم و تاریخ خودمان را نابود کنیم
هیچ تضادی بین ایرانیت و اسلامیت نیست اینها در هم تنیده شده اند هر بچه مسلمانی که دست به تاریخ ستیزی بزند و هر فردی که بخاطر دشمنی با اسلام دست به اسلام ستیزی بزند در زمین دشمنان ایران بازی میکند
از جمله این مرحوم که آبرو برای انقلاب نگذاشت با تند روی هایش.....[/quote]
البته که تضادی بین ایرانی بودن و مسلمان بودن نیست. ولی بین ستایش برخی شاهان و مسلمان بودن تضاد اساسی وجود دارد.
قبل از هر چیز بایستی دانست که ایرانی بودن (و یا به قول اشتباه شما ایرانیت) ارتباطی با ستایش شاهان گذشته ندارد. من اگر فتحعلیشاه را ستایش کنم یعنی که خیلی ایرانی ام؟
اما تضاد بین ایرانی بودن و ستایش برخی شاهان کجاست؟
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَى أَنْفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالْأَقْرَبِینَ إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیرًا فَاللَّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلَا تَتَّبِعُوا الْهَوَى أَنْ تَعْدِلُوا وَإِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا-النساء ۱۳۵
اى کسانى که ایمان آورده اید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پى هوس نروید که [درنتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض نمایید قطعا خدا به آنچه انجام مى دهید آگاه است
مطابق آیه بالا؛ بایستی گواهی به حق داد ولو که به ضرر ما باشد. حال ستایش داریوش در کجای این گواهی حق قرار دارد؟ از متن کتیبه بیستون برای شما قرار می دهم.
بند ۱۳ - داریوش شاه گوید: پس از آن، فرورتیش با سواران کم گریخت. سرزمینی ری نام در ماد از آن سو روانه شد. پس از آن من سپاهی دنبال [او] فرستادم. فرورتیش گرفته شده به سوی من آورده شد. من هم بینی هم دو گوش هم زبان [او] را بریدم؛ و یک چشم [او] را کندم. بسته بر دروازه [کاخ] من نگاشته شد. همه او را دیدند. پس از آن او را در همدان دار زدم و مردانی که یاران برجسته [او] بودند آنها را در همدان در درون دژ آویزان کردم.
بند ۱۴ - داریوش شاه گوید: مردی چی ثرتخم نام سگارتی او نسبت به من نافرمان شد. چنین به مردم گفت: من شاه در سگارتبه از تخمه هووخشتر هستم. پس از آن من سپاه پارسی و مادی را فرستادم تخمس پاد نام مادی *بنده من او را سردار آنان کردم. چنین به ایشان گفتم: پیش روید سپاه نافرمان را که خود را از آن من نمیخواند آن را بزنید. پس از آن تخمیس پاد با سپاه رهسپار شد. با چی ثرتخم جنگ کرد. اهورا مزدا مرا یاری کرد. به خواست اهورا مزدا سپاه من آن سپاه نافرمان را بزد و چی ثرتخم را گرفت. [و] به سوی من آورد. پس از آن من هم بینی هم دو گوش [او] را بریدم و یک چشم [او] را کندم. بسته بر دروازه [کاخ] من نگاهداشته شد. همه مردم او را دیدند. پس از آن او را در اربل دار زدم.
کوروش بخشی از تاریخ ایران هست
ولی اشتباه پهلوی ها همین بود که هفت هزار سال تاریخ ایران را نادیده گرفتند و مبدا تاریخ ایران را از کوروش قرار دادند
ولی باز هم ربطی به این رفقای چپول ندارد
از جمله معجزات چپول های در اول انقلاب این بود که یک چپول به اسم مسعود رجوی در خیابان ها آدمکشی میکیرد،یک چپول دیگیر به اسم خلخالی آدم های همان مسعود را می گرفت اعدام میکرد مرحوم مارکس هم از این دیالکتیک شاخ در آورده بود :D
یک مشت روشنفکرنما و یک تعداد متعصب داخل ایران می خواهند تاریخ سوزی بکنند
من نمیگم کوروش داریوش صفویه و.... کامل بودند ولی نباید آبروی تاریخ خودمان را ببریم و تاریخ خودمان را نابود کنیم
هیچ تضادی بین ایرانیت و اسلامیت نیست اینها در هم تنیده شده اند هر بچه مسلمانی که دست به تاریخ ستیزی بزند و هر فردی که بخاطر دشمنی با اسلام دست به اسلام ستیزی بزند در زمین دشمنان ایران بازی میکند
از جمله این مرحوم که آبرو برای انقلاب نگذاشت با تند روی هایش.....
پیش از همه چیز تاریخ نگارها الان در زمان الا با استخراج آثا باستان شناختی دارن حرف می زنن و بیشتر به اون ها علاقه نشون میدن و همین "مرحوم مشیرالدوله پیرنیا" در مقدمه کتاب خبر از آینده ایی میده که این الواح بیشتری بدست می آید و تاریخ را دگرگون می کند و حتی یک کسی مثل دیاکونوف موثق بودن منابع یونان رو هم رد میکنه حالا دیگه چه برسه به اساطیر. بنده هم دلیلم رو گفتم که نیازی نمی بینم تکرار کنم چون مث خورشید روشن است ولی باز هم به نحوی دیگه تکرار می کنم که ماد یکی از سه قوم آریایی های ایران نبودن و نه همه اون و همچنین نام کنونی این کشور یعنی ایران، تازگی ها اسمی "رسمی" شده و از قدیم الایام این بوم و بر (ایران) به پِرشیا معروف بوده و نه مِدیا. همچنین فوتیوس تو قرن نهم پس از میلاد زندگی می کرده و کتزیاس چهار قرن پیش از میلاد بوده! و این کتاب جمع آوری مطالب پراکنده است نه اینکه خود فوتیوس مستقیما از روی کتاب کتزیاس خلاصه برداری کرده باشه و تعداد صغحات گولتون نزنه اصلش بدون مقدمه و اسامی و این ها 40 صفحه از 23 کتابی هست که کتزیاس نوشته (عجب خلاصه ای!)، پس پیوندتون یک چیز سرسری و نسنجیده بود ... شما دقیقا گفتید "آثار کتزیاس" یعنی فکر می کردید کتزیاس آثاری داره که "آقای خلخالی" نگاه کرده و در مورد "شاه هخامنشی" نظر داده. و شیوه بیان من هم به کسی ربطی نداره، حد و حدود خودتون رو بدونید کم مونده بیاین درباره حرف زدن قانون وضع کنین[/quote]
منابع اساطیری؛ تفسیر بردارند و اینگونه نیست که کسی به ظن خود با یک "پس هیچی" آن را به کنار بنهد. دیاکونوف چنین و چنان کرده؟ کریستین سن هم هوشنگ را از ریشه هائوشنگهَه یعنی سازنده خانه های خوب می داند و به عصر یکجانشینی ایرانیان ارجاع می دهد و یا طهمورث را تخم اوروپ دانسته و آن را به معنای عصر مهاجرت آریاییان به فلات ایران می داند. بدون آشنایی با اسطوره؛ بدون شناخت آن؛ بدون تجزیه و تحلیل آن؛ بدون همسان سازی اسطوره با تاریخ؛ یک "پس هیچی" گفتن و خیال خود را راحت کردن؛ خام دستانه ست. یا حصوری ضحاک را نمایانگر عصر اندیشه های کمونیستی و ثرئتئونه را عصر ادغام جادوپزشکی و پادشاهی و دیانت محسوب می کند. تاریخ اساطیری نیازمند تاویل است و از منابعی که از پیش از پیدایش خط سخن می کنند بهره می برد و آن را به غایت انتزاع می برد. تصور نکنید پیش از پیدایش خط؛ ایرانیان نبوده اند.
شما را سپارش می کنم به خواندن اوستا تا بدانید ائیریانا وئجه اوستایی -یا ایرانویج پهلوی- به عصر جمشید باز می گردد نه کورش! از آن هم جلوتر بیایید در تاریخ مکتوب؛ مادها یا کیانیان آن را به میراث می برند. سخن از پیش از عصر زرتشت است. پرشیا و کورش دیگر کجاست؟ با این سطح نازل از دانش و معلومات؛ چگونه در باب ایران نظر می دهید که نام کنونی این کشور ایران است و از قدیم الایام پرشیا بوده؟ پرشیا از زمان هخامنش باب شده. ایران از زمان پیش از زرتشت! بحث بر سر قدمتی مابین ۶۰۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش است نه ۲۵۰۰ سال پیش!
نکته ای عجیب هم از جنابعالی: چون فوتوس ۴۰ صفحه از ۲۳ کتاب کتزیاس را جمع آوری کرده؛ پس انتساب آن به کتزیاس سرسری است و چون بنده گفته ام "آثار کتزیاس"؛ ۴۰ صفحه نمی تواند اثر محسوب شود.
و سخنی دیگر؛ فرمودید حد و حدود خودم را بدانم و شیوه بیان جنابعالی به کسی ارتباطی ندارد.
اولا که جنابعالی در جایگاه تعیین حد و حدود برای بنده نیستید. وانگهی وقتی با بنده سخن می کنید؛ اتفاقا به بنده ارتباط پیدا می کند که چگونه سخن می کنید.
خوشمزگی های بی نمک شما نه خریداری دارد و نه کسی مایل است در میان یک گفتگوی جدی؛ لُغُز پراکنی بخواند و یکی مثل جنابتان به ریش بنده بخندد که "نگران عفت کوروش نباشید" و "شما راستی مثل اینکه کشف مهمی کزده بودید و گفتم احتمالا الان سرگرم اون هستین". لغز پرانی و لن ترانی تان را برای خودتان بخوانید.
فرمایشم تمام
ضمنا به نظر من اینکه تاریخ ایران با کوروش شروع می شود یا با داریوش ! ! ! دردی از زمان حال دوا نمی کند و تمام دغدغه و هراس من از این حضرات بت پرست بی منطق است که به دست آنها غول دیگری را در راه می بینم ! ! !
به قول دوستی که می گفت : تاریخ ما شده مانند بازیهای رایانه ای هر گاه یک غول می رود غول بعدی بزرگتر و وحشتناک تر از راه می رسد شک نکنید ( و من این را به شرفم قسم می خورم ) اگر جلوی این بت پرستان را نگیرید سیاست و حکومت آینده به دست اینها افتاده و این فاشیستهای نژادپرست ، چنان دماری از روزگار همه در می آروند که نگو و نپرس ! ! ! ! !
( در رابطه با خیابان نیز در اصفهان یک خیابان در زمان شاه بود به نام فروغی - نخست وزیر - چند روز قبل از دور به تابلوی آن نگاه می کردم دیدم هنوز همان فروغی است ! تعجب کردم ولی نزدیکتر که شدم دیدم به خط کوچکتر نوشته شهید محمد رضا فروغی ! ! ! ! در خصوص مصدق نیز امیدوارم اینگونه نباشد ! ! ! ! )[/quote]
به هر حال این کوروش پرستی (به قول شما) مایه ناسیونالیسم افراطی نمیشه، خود ناسیونالیسم افراطی مایه این "کوروش، کوروش کردن" ها شده و کار از کار برای شما گذشته فکر نکنم زور شما هم برسه و نه اجازه قصاص پیش از جنایت داشته باشین چون توی عقایدشون دستور به کشتن و یا تجاوز به حریم کسی داده نشده (حالا دیگه خود دانید می خواین چه رویکردی داشته باشین و منم طرفدارشون نیستم که بشینم دفاع کنم ازشون در جواب دیدگاه بعدیتون) افراطی بودن بعضی ها دلیل بر این نمیشه کسی با بغض و کینه نگاه به تاریخ خودش بکنه و سیادت یک عده رو بخواد اثبات کنه. اگر هم می خواین به راه راست هدایتشون کنید :-) بهتره کوروش رو نقد نکنید بلکه بگین افراطی نباشین و خطرهاشو بگین، خصوصا تجزیه و جنگی که پیش میاد خیلی عواقب بدی روی اقتصاد ما ممکنه داشته باشه
ضمنا به نظر من اینکه تاریخ ایران با کوروش شروع می شود یا با داریوش ! ! ! دردی از زمان حال دوا نمی کند و تمام دغدغه و هراس من از این حضرات بت پرست بی منطق است که به دست آنها غول دیگری را در راه می بینم ! ! !
به قول دوستی که می گفت : تاریخ ما شده مانند بازیهای رایانه ای هر گاه یک غول می رود غول بعدی بزرگتر و وحشتناک تر از راه می رسد شک نکنید ( و من این را به شرفم قسم می خورم ) اگر جلوی این بت پرستان را نگیرید سیاست و حکومت آینده به دست اینها افتاده و این فاشیستهای نژادپرست ، چنان دماری از روزگار همه در می آروند که نگو و نپرس ! ! ! ! !
( در رابطه با خیابان نیز در اصفهان یک خیابان در زمان شاه بود به نام فروغی - نخست وزیر - چند روز قبل از دور به تابلوی آن نگاه می کردم دیدم هنوز همان فروغی است ! تعجب کردم ولی نزدیکتر که شدم دیدم به خط کوچکتر نوشته شهید محمد رضا فروغی ! ! ! ! در خصوص مصدق نیز امیدوارم اینگونه نباشد ! ! ! ! )
حضرتعالی دو سخن متفاوت مرا مورد اشاره قرار دادید و بعد هم فرمودید که مشغول کشف مهم خویشتنم. با احترام به شما، ضمن اینکه شما را پرهیز می دهم از شیرین زبانی در یک گفتگوی جدی، به پیوند زیر دعوت می کنم که جمع بندی سخنان کتزیاس به نقل از فوتیوس است.
متن لینک
بنده سخنی بر سر اعتبار کتزیاس نداشتم. عرضم این بود که مطالعه آثاری اینچنینی، از شخصیتی آنچنانی (آقای خلخالی) برایم عجیب بود.
رستگار باشید[/quote]
پیش از همه چیز تاریخ نگارها الان در زمان الا با استخراج آثا باستان شناختی دارن حرف می زنن و بیشتر به اون ها علاقه نشون میدن و همین "مرحوم مشیرالدوله پیرنیا" در مقدمه کتاب خبر از آینده ایی میده که این الواح بیشتری بدست می آید و تاریخ را دگرگون می کند و حتی یک کسی مثل دیاکونوف موثق بودن منابع یونان رو هم رد میکنه حالا دیگه چه برسه به اساطیر. بنده هم دلیلم رو گفتم که نیازی نمی بینم تکرار کنم چون مث خورشید روشن است ولی باز هم به نحوی دیگه تکرار می کنم که ماد یکی از سه قوم آریایی های ایران نبودن و نه همه اون و همچنین نام کنونی این کشور یعنی ایران، تازگی ها اسمی "رسمی" شده و از قدیم الایام این بوم و بر (ایران) به پِرشیا معروف بوده و نه مِدیا. همچنین فوتیوس تو قرن نهم پس از میلاد زندگی می کرده و کتزیاس چهار قرن پیش از میلاد بوده! و این کتاب جمع آوری مطالب پراکنده است نه اینکه خود فوتیوس مستقیما از روی کتاب کتزیاس خلاصه برداری کرده باشه و تعداد صغحات گولتون نزنه اصلش بدون مقدمه و اسامی و این ها 40 صفحه از 23 کتابی هست که کتزیاس نوشته (عجب خلاصه ای!)، پس پیوندتون یک چیز سرسری و نسنجیده بود ... شما دقیقا گفتید "آثار کتزیاس" یعنی فکر می کردید کتزیاس آثاری داره که "آقای خلخالی" نگاه کرده و در مورد "شاه هخامنشی" نظر داده. و شیوه بیان من هم به کسی ربطی نداره، حد و حدود خودتون رو بدونید کم مونده بیاین درباره حرف زدن قانون وضع کنین
اساطیر ایران که اسمش اساطیر ایران هست پس هیچی ... دیاکو تنها زمام دار مادی ها و اقوام دوروبرش بود ولی کوروش همه ایران رو یک پارچه کرد و پارت و ماد و پارس رو زیر سلطه خودش برد و اگه یک نگاه به جغرافیا و تاریخ بندازین می بینین که ایران قبل از این که بخش هایی که ازش جدا و بعدش که شد همین "گربه" به طور کامل تحت فرمانروایی "شاه هخامنشی" بوده. شما راستی مثل اینکه کشف مهمی کزده بودید و گفتم احتمالا الان سرگرم اون هستین. چون کتزیاس بر عکس اون دو تای دیگه هیچ اثری ازش در دسترس نیست و مطالب پراکنده ای که ازش به نقل از نویسنده های بعدی هست که به اون ارجاع دادن و لازم به ذکر هست لوثین نویسنده و خطیب نامدار یونانی میگه "کتزیاس چیزهای از خود سرهم کرد که نه دیده بود و نه شنیده بود" پس نگران عفت کوروش نباشید و ترهات و اشتباهات خنده دار و جاعل بودنش رو هم برین تو همین اینترنت بگردید.[/quote]
همینطور بی پروا بخش مهمی از تاریخ نمادین ایران به نام اسطوره را با یک "پس هیچی" نادیده انگاشتن خردمندانه نیست. بنده با ذکر دیاآکو، سخن از یک آغاز کردم. پادشاهی فرورتیش و علی الخصوص کیاکسار که جای اما و اگری باقی نمی گذارد. نخستین پادشاهی آریاییان مهاجر در ایران-نسبت به بومیان ایران- از دیاکو شروع می شود. نه کورش هخامنشی که به قول طبری یکی از فرماندهان بهمن اسفندیار در ایران غربی بوده است.
حضرتعالی دو سخن متفاوت مرا مورد اشاره قرار دادید و بعد هم فرمودید که مشغول کشف مهم خویشتنم. با احترام به شما، ضمن اینکه شما را پرهیز می دهم از شیرین زبانی در یک گفتگوی جدی، به پیوند زیر دعوت می کنم که جمع بندی سخنان کتزیاس به نقل از فوتیوس است.
متن لینک
بنده سخنی بر سر اعتبار کتزیاس نداشتم. عرضم این بود که مطالعه آثاری اینچنینی، از شخصیتی آنچنانی (آقای خلخالی) برایم عجیب بود.
رستگار باشید
بنیانگذار ایران در تاریخ دیوکوس یا دیاآکو بوده که در اوستا به نام کَوی کَوات یا کیقباد شناخته می شود. در اساطیر هم ایرانیان، هوشنگ را آغازگر ایران می دانند. شاه هخامنشی نه سر پیاز است و نه ته آن!
مطالعه آثار کتزیاس و هرودوت و گزنفون از جانب ایشان حقیقتاْ شگفت انگیز است. [/quote]
اساطیر ایران که اسمش اساطیر ایران هست پس هیچی ... دیاکو تنها زمام دار مادی ها و اقوام دوروبرش بود ولی کوروش همه ایران رو یک پارچه کرد و پارت و ماد و پارس رو زیر سلطه خودش برد و اگه یک نگاه به جغرافیا و تاریخ بندازین می بینین که ایران قبل از این که بخش هایی که ازش جدا و بعدش که شد همین "گربه" به طور کامل تحت فرمانروایی "شاه هخامنشی" بوده. شما راستی مثل اینکه کشف مهمی کزده بودید و گفتم احتمالا الان سرگرم اون هستین. چون کتزیاس بر عکس اون دو تای دیگه هیچ اثری ازش در دسترس نیست و مطالب پراکنده ای که ازش به نقل از نویسنده های بعدی هست که به اون ارجاع دادن و لازم به ذکر هست لوثین نویسنده و خطیب نامدار یونانی میگه "کتزیاس چیزهای از خود سرهم کرد که نه دیده بود و نه شنیده بود" پس نگران عفت کوروش نباشید :D و ترهات و اشتباهات خنده دار و جاعل بودنش رو هم برین تو همین اینترنت بگردید.