کوروش دروغین و جنایتکار
نویسنده:
صادق خلخالی
درباره:
کوروش کبیر
امتیاز دهید
۲۰ مهر ۱۳۵۰ آغاز دور تازهای از حکومت پهلوی دوم بود. روزی که محمدرضا پهلوی با قرائت خطابهای در برابر مقبره کوروش هخامنشی در پاسارگاد، آغاز جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی را اعلام کرد. این نمایش بزرگ که ظاهراً به بهانه بزرگداشت ۲۵ قرن حکومت پادشاهی در ایران آغاز شده بود در عمل به تصویری از کیش شخصیت آخرین شاه ایران تبدیل شد و در شرایطی که متجاوز از نیمی از جمعیت ایران آن روزگار در روستاها و حومه شهرهای بزرگ در فقر و فلاکت زندگی میکردند، شاه برای این مراسم بیش از سیصد میلیون دلار هزینه کرد تا چهرهای دیگر از حکومت خود به نمایش بگذارد. حکومتی در ادامه حکومت کوروش که به درست یا غلط نمادی از «تمدن بزرگ ایران» بود.
این حرکت شاه واکنشهایی در پی آورد. واکنشهایی از سوی مخالفان وی در پایگاه مذهب، که گویی سخن شاه را باور کرده بودند که او تجسم عینی کوروش آرمیده در خاک است. وقتی محمدرضا پهلوی میگفت: «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم» شاید تصوری نداشت از اینکه بیداری او خواب کوروش را آشفته خواهد کرد که مخالفان شاه او را بدل از کوروش دیدند و پس هر آنچه فریاد از اعمال او داشتند بر سر کوروش کشیدند. درست در همین مقطع بود که رساله «کوروش دروغین و جنایتکار» به قلم شیخ صادق خلخالی نوشته شد. این رساله که نمونهای از موضعگیری مخالفان مذهبی شاه در مقابل همسانسازی وی با پادشاه هخامنشی بود، کوروش را "سفاک و خونریز" دانسته و او را به انحراف اخلاقی متهم میکرد.
این حرکت شاه واکنشهایی در پی آورد. واکنشهایی از سوی مخالفان وی در پایگاه مذهب، که گویی سخن شاه را باور کرده بودند که او تجسم عینی کوروش آرمیده در خاک است. وقتی محمدرضا پهلوی میگفت: «کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم» شاید تصوری نداشت از اینکه بیداری او خواب کوروش را آشفته خواهد کرد که مخالفان شاه او را بدل از کوروش دیدند و پس هر آنچه فریاد از اعمال او داشتند بر سر کوروش کشیدند. درست در همین مقطع بود که رساله «کوروش دروغین و جنایتکار» به قلم شیخ صادق خلخالی نوشته شد. این رساله که نمونهای از موضعگیری مخالفان مذهبی شاه در مقابل همسانسازی وی با پادشاه هخامنشی بود، کوروش را "سفاک و خونریز" دانسته و او را به انحراف اخلاقی متهم میکرد.
آپلود شده توسط:
محمدپپ
1398/04/19
دیدگاههای کتاب الکترونیکی کوروش دروغین و جنایتکار
پیش از همه چیز تاریخ نگارها الان در زمان الا با استخراج آثا باستان شناختی دارن حرف می زنن و بیشتر به اون ها علاقه نشون میدن و همین "مرحوم مشیرالدوله پیرنیا" در مقدمه کتاب خبر از آینده ایی میده که این الواح بیشتری بدست می آید و تاریخ را دگرگون می کند و حتی یک کسی مثل دیاکونوف موثق بودن منابع یونان رو هم رد میکنه حالا دیگه چه برسه به اساطیر. بنده هم دلیلم رو گفتم که نیازی نمی بینم تکرار کنم چون مث خورشید روشن است ولی باز هم به نحوی دیگه تکرار می کنم که ماد یکی از سه قوم آریایی های ایران نبودن و نه همه اون و همچنین نام کنونی این کشور یعنی ایران، تازگی ها اسمی "رسمی" شده و از قدیم الایام این بوم و بر (ایران) به پِرشیا معروف بوده و نه مِدیا. همچنین فوتیوس تو قرن نهم پس از میلاد زندگی می کرده و کتزیاس چهار قرن پیش از میلاد بوده! و این کتاب جمع آوری مطالب پراکنده است نه اینکه خود فوتیوس مستقیما از روی کتاب کتزیاس خلاصه برداری کرده باشه و تعداد صغحات گولتون نزنه اصلش بدون مقدمه و اسامی و این ها 40 صفحه از 23 کتابی هست که کتزیاس نوشته (عجب خلاصه ای!)، پس پیوندتون یک چیز سرسری و نسنجیده بود ... شما دقیقا گفتید "آثار کتزیاس" یعنی فکر می کردید کتزیاس آثاری داره که "آقای خلخالی" نگاه کرده و در مورد "شاه هخامنشی" نظر داده. و شیوه بیان من هم به کسی ربطی نداره، حد و حدود خودتون رو بدونید کم مونده بیاین درباره حرف زدن قانون وضع کنین
همینطور بی پروا بخش مهمی از تاریخ نمادین ایران به نام اسطوره را با یک "پس هیچی" نادیده انگاشتن خردمندانه نیست. بنده با ذکر دیاآکو، سخن از یک آغاز کردم. پادشاهی فرورتیش و علی الخصوص کیاکسار که جای اما و اگری باقی نمی گذارد. نخستین پادشاهی آریاییان مهاجر در ایران-نسبت به بومیان ایران- از دیاکو شروع می شود. نه کورش هخامنشی که به قول طبری یکی از فرماندهان بهمن اسفندیار در ایران غربی بوده است.
حضرتعالی دو سخن متفاوت مرا مورد اشاره قرار دادید و بعد هم فرمودید که مشغول کشف مهم خویشتنم. با احترام به شما، ضمن اینکه شما را پرهیز می دهم از شیرین زبانی در یک گفتگوی جدی، به پیوند زیر دعوت می کنم که جمع بندی سخنان کتزیاس به نقل از فوتیوس است.
متن لینک
بنده سخنی بر سر اعتبار کتزیاس نداشتم. عرضم این بود که مطالعه آثاری اینچنینی، از شخصیتی آنچنانی (آقای خلخالی) برایم عجیب بود.
رستگار باشید
اساطیر ایران که اسمش اساطیر ایران هست پس هیچی ... دیاکو تنها زمام دار مادی ها و اقوام دوروبرش بود ولی کوروش همه ایران رو یک پارچه کرد و پارت و ماد و پارس رو زیر سلطه خودش برد و اگه یک نگاه به جغرافیا و تاریخ بندازین می بینین که ایران قبل از این که بخش هایی که ازش جدا و بعدش که شد همین "گربه" به طور کامل تحت فرمانروایی "شاه هخامنشی" بوده. شما راستی مثل اینکه کشف مهمی کزده بودید و گفتم احتمالا الان سرگرم اون هستین. چون کتزیاس بر عکس اون دو تای دیگه هیچ اثری ازش در دسترس نیست و مطالب پراکنده ای که ازش به نقل از نویسنده های بعدی هست که به اون ارجاع دادن و لازم به ذکر هست لوثین نویسنده و خطیب نامدار یونانی میگه "کتزیاس چیزهای از خود سرهم کرد که نه دیده بود و نه شنیده بود" پس نگران عفت کوروش نباشید :D و ترهات و اشتباهات خنده دار و جاعل بودنش رو هم برین تو همین اینترنت بگردید.
بنیانگذار ایران در تاریخ دیوکوس یا دیاآکو بوده که در اوستا به نام کَوی کَوات یا کیقباد شناخته می شود. در اساطیر هم ایرانیان، هوشنگ را آغازگر ایران می دانند. شاه هخامنشی نه سر پیاز است و نه ته آن!
این هم نشونیش رو مَپ: متن لینک
حالا اگه می خواین حقیقت رو مخفی کنید و به قول خودتون تو همون "ابدالدهر" خوش باشی دیگه به من ربطی نداره. اولا کسی اسمش رو خودش انتخاب نمی کنه، پدر و مادرش میکنن مگه اینکه خودتون عوض کرده باشین که با این عقایدتون حواستون به اسمتون نبوده و بحث ما اسم "کوروش" بود و با این منطقتون پاک نا امید شدم. با نثر نتونستید بفهموندید می خواین الانن با شعر بفهمونین؟ حالا اگه دوست دارین شعر بخونین کسی جلوتون رو نگرفته 8-) اگه توجه بیشتری به کوروش میشه برای اینکه بنیان گذار ایران بوده و اگه نبود اون کس ها هم نبودن. به هر حال این احترام کاش دو طرفه باشه که از سوی دیگه کار به خون میکشه و نه فحش.
متن لینک
2- من هر چه به نثر و زبان معمولی می نویسم ، متاسفانه دوستان نمی توانند یا نمی خواهند متوجه منظور من بشوند برای همین ، دیشب تلاش زیادی کردم تا تمام نقطه نظراتم را در یک رباعی به شرح زیر پیاده کنم شاید با زبان شعر بهتر بتوانم مقصودم را برسانم :
از بی خردی و مستیَت می ترسم
از سنگدلی و پستیَت می ترسم
از کوروش مرده ، کس ندارد ترسی !
ای برده ، ز بت پرستیَت می ترسم
البته منظور من کسانی نیستند که چون خود من قدیس سازی و بت پرستی نمی کنند به فرهنگ و تاریخ خودشان احترام می گذارند و روی یک نفر خاص هم زون نمی کنند در کنار کوروش و به همان اندازه به یزدگرد اول و کریم خان زند و امیرکبیر هم ادای احترام و علاقه مندی می کنند . . . اجازه دهید برای شما مثالی بزنم :
من سالهای سال بود از عاشقان و طرفداران دکتر مصدق بودم و او بت من بود و فکر می کردم ایشان مرتکب هیچ خطایی نشده است . خوشبختانه یا متاسفانه ،مدتیست با مطالعه برخی از نقطه نظرات مخالفان ایشان متوجه شدم که برخی ایرادات جدی به ایشان نیز وارد است و این بزرگ مرد عزیز نادانسته مرتکب برخی از خطاهای فاحش و جدی شده است . من او را همچنان دوست دارم ولی اگر کسی خواست به او انتقاد کند شمشیر بر نمی دارم که سر او را از تنش جدا کنم . . . . ولی دوستان شما اگر کسی کوچکترین اشاره ای ، مثلا به ماجرای آتش زدن مردم بدبخت شهر اپیس به دست کورورش بکند (( کاری به راست یا دروغ بودن این ماجرا ندارم بلکه منظورم : احترام به آزادی بیان و معلوم شدن میزان تحمل پذیری آقایان کوروش پرست است )) این حضرات می آیند و هر چه لایق خودشان و خانواده شان است را نثار شما می کنند . . . خوب ، دوست عزیز ، اگر شما اینگونه نیستی ، خطاب من نیز با شما نیست . . . اگر هم اینگونه هستی ، خوب برو و خودت را مثل من اصلاح کن ، یا اصلاح نکن و در جهل مرکب ، ابدالدهر بمان و در توهمات خودت ، خوش باش
در ضمن چرا گفتید ما؟ من هم نقدهای خودمو به کوروش دارم ولی نه به عنوان یک جانی. اون از سمبل های ملی و بزرگان ایران هست. حالا من نمی دونم چیه قومیتی دارین ولی از نیاکان من هست و اگر اون نبود من و اسلافم شابد نبودیم (حداقل احترامی هست که میشه من بزارم)
جوجه ها رو آخر پاییز می شمرن. در یک جا از دیدگاه من نگفته احترام به کسی دال بر پرستش هست با اینکه می تونستم اون رو هم بیارم. مثلا مسلمون های شیعه تا اسم حضرت محمد میاد، خودش تنها که نه خاندانش رو هم درود می فرستن :-) یا برای امام حسین میزنن تو سر و صورتشون و خودشون گل می گیرن و .... (ولی من بر عکس بعضی ها به عواطف بقیه احترام میزارم) ولی مواردی که من اشاره کردم اعتقاد به یک اثر دهی معنوی در زندگی این دنیایی هست. ما نه مثل ابراهام لینکن و جورج واشنگتن در آمریکا مجسمه داریم و نه مثل اونا که چند تا فیلم از روی آبراهام لینکن درست کردن، ما حتی یک فیلم از کوروش درست نکردیم ولی از مختار سقفی سریال درست کردیم! تو اورشلیم یک خیابون به اسم کوروش هست، ولی ما حتی میدانی و نه کوچه ای و حتی یک بن بست به اسم کوروش بزرگ یا کوروش نداریم تو سیدنی مجسمه مرد بالدار در پارک المپیک سیدنی به کوروش بزرگ معروف شده و تو لس آنجلس ایرانی ها مقیم آمریکا با اعانه خودشون و کسایی دیگه بیش از پنجاه ملیت مختلف از طریق اینترنت، از منشورش یک تندیس درست کردن ولی ما یک مجسمه یا تندیس داریم از خود کوروش؟ عکسش رو اسکناس چاپ شده؟ اسرائیل در سازمان ملل یک تمبر از منشور کوروش درست کرده ولی ما نکردیم. همین افق کوروش در قم اسمش "افق" هست ولی نام "مؤسسه توانبخشی حضرت علی اکبر (ع)" و شبیهشون رو چرا نمی گین؟ مثل اینکه از اسمش خوشتون میاد. مثل همیشه دارین زور میگین که همه آدما چیزایی که شما دوست دارین باید دوست داشته باشن و کس دیکه حق نداره چیز دیگه ای رو دوست داشته باشه. دست شما بود احتمالا نمیزاشتین کسی اسم پسرشو کوروش بزاره. من نمی دونم کجا زندگی می کنین ولی تو اصفهان یک فلکه اصلی به اسم مصدق هست و در شیراز یک میدان و در کرمانشاه یک خیابان و همچنین در تهران یه خیابان به نام دکتر مصدق هست:
متن لینک
در ایران فقط یک فروشگاه به نام افق کورش وجود داردکه تعدادی شعبه دارد !
نکنه انتظار داشتین شعبه های جدید با نام های متفاوتی افتتاح بشن؟