رسته‌ها

فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها

فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 40 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.8
با 40 رای
کتاب با آوردن نتایج تحقیقات متعدد علمی ابطال داروینیسم را منطقا و عقلا اثبات می کند و سپس در پاسخ به پرسش چی به جایش در تلاش برای ارائه نظریه جایگزینی برای آن از دل قرآن بر می آید و با آوردن آیات متعدد فرضیه جدیدی را مطرح می نماید که ...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
389
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hassan2008hassan
hassan2008hassan
1395/07/23

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها

تعداد دیدگاه‌ها:
189
باز هم یکسری برداشت عامیانه از یک واقعیت علمی که هزاران هزار دلیل بر اثباتش وجود دارد. باز هم چسب و قیچی دست گرفتن و نگاه انتخابی به متون دینی و استخراج فرضیاتی فاقد قابلیت اثبات. مایه شرمساری است.
به padshah nashnas
جناب حسنی ارزانی خودت امّا،" هیچ کس " را هرکز کسی نینگار، به جناب حسنی ی شما ولنگاری نکردم، نمی شناسمش و نمی خواهم شخص اور بشناسم، هرکه می خواهد باشد، به مطالب غلط انداز وی
انتقاد کردم و گفتم؛ " سطحی نگری و سـفیهانه و غلو آمیـز و به نوعی اْلاغ پـردازی و جفتک اندازی به موضاعات پیچیده ی داروین بود،" این مطلب کجایش اهانت به جناب حسنی شما بود؟ برعکس این تو هستی
که مرا گستاخ و متوهّم خواندی و اهانت ورزیدی که البته قابل اغماض است و بر تو حرجی نیست زیرا تو هم به تبع از او سخنان ناسنجیده می گوئی و به خیال خودت پاسخ دندان شکن به من دادی و اشعار زیبای
حافظ را نابجا چاشنی ی گفتار موهنت کردی. اینکه از کسی بابت مطالبی که نوشته و یا سخنانی که گفته، انتقاد کنی کار بدی نیست و می تواند سازنده باشد ولی حتماً باید در این امر خبره و با تجربه باشی و
مرتبت خود را بدانی، واکنش تو در مقابل حرفهائی که مخاطبش نبودی اساساً ناپسند و مداخله جویانه و بد فهمی بود، واقعاً سوء تفاهم بود، مطالبی را که نوشـته ام دوباره با تٱمّل بخوان، عزّت نفس داشته باش،
زود قضاوت نکن، نشانه ی وجودِ عزّتِ نفس در آدمی؛ خوش فکری و نیکو اندیشی، خوش گفتاری و گشاده روئی و تداوم خوش رفتاری است، در این حالت است که جامعه منسجم و همچون درختان سـرسبز، سر
به هم می آورد و در باغ و بو ستان و جنگل ها موجب شکوفائی و زیبائی و وحدت و بی اندازه فرح بخش می شود که انسان برای دیدنشان لحظه شـماری می کند، امّا و چرا اجتماع بسـیاری از آدمیان در وقت و
بی وقت هراسناک و به مانند سرطان وحشت آفرین می شود و نفرت و تفرّد و تنهائی، همچون تک درختان نا همگون و بی بر و بار بسیار به چشـم می خورد؛ چون تفـاهم پایمال می شود و جای خود را به تحمّلِ
طاقت فرسا و سرانجام به تک روی و خطر بزرگ فروپاشی می دهد و در این حالت است که دیگر داروی نصیحت و اندرز هم در تن و روان بیماران بی خیال مؤثّر نخواهد بود. باید تلاش کرد تفاهم و همدلی ی بی حد
و حصر و پایدار فراگیر شود و بر سر جای خود باز گردد زیرا طاقتِ تحمّل اندازه دارد و تمام شدنی است، بدفهمی مایه ی نِقار و مسبب کینه و کدورت و کشمکش و نزاع و دشمنی و پدید آمدن دردِ بی درمان مجادله
می شود، همه ی بدبختی ها و جدال ها برخاسته از سوء تفاهم و عدم وجود عزّت نفس است. راه رسیدن به تفاهم شکیبائی و تٱمل در منعکس کردن نظرات و بیشتر گوش دادن و فهمیدن دیگران است.
دارو سبب درد شد اینجا چه امید است
زایل شدنِ عارضه و صحّتِ بیمار
با سلام و وقت به خیر
خدمت مخاطب گرامی 01312247566 اختیار دارید , باور کنید اگر همه آزاد اندیشان جهان بتوانند حرفشان را درست مفهوم کنند ,در می یابند که تقریبا هیچ اختلاف اساسی بین آنها نیست و مشکل ما کلمات عنب , ازن , انگور ... است همه از یک حقیقت دم می زنیم (تلاش برای نجات بشریت )ولی کلمات خود را به کار می بریم . البته اینکه گفتم برای آزاداندیشان بود و حساب کافران و ملحدین و مارقین , ناکثین , ساقطین و اشرار از این قاعده جداست.
خدمت مخاطب گرامی EFA
فرمودید " همین دو لینکی که دادید الاهیت از منظر فلسفه و فیلسوفان مسیحی را برسی می کند ... " خوب دوست عزیز , 1- شما وقتی راجع به یک جمعیت بررسی انجام می دهید , سراغ عوام آنها می روید یا سراغ سران و متولیان آنها
2- کتب کلامی مسیحیت و تلوزیونهای مسیحی که نوعی دین تبشیری را تبلیغ می کنند , مصداق حرف مارکس هستند که گفت , دین افیون توده هاست , برای مقدمات ورود به دین خوب است ولی برای مقاطع بالاتر که دین باید جواب سوالات عقلی را بدهد, کافی نیست به همین خاطر اکثر فیلسوفان غرب , مسیحی بوده اند , یا کشیش بوده اند , و گرایشات دینی قوی داشتند , از آگوست کنت بگیر تا خود جناب داروین که تازه پس از تکمیل دوره الهیات , وارد نظریه پردازی در حوزه زیست شناسی شده است .
و امروز مسیحیت در دانشگاهها و علوم مختلف , کاملا ورود پیدا کرده است .منطق هگلی (روش فکر کردن هگلی ) که مبتنی بر تز , آنتی تز , سنتز است , کاملا مبتنی بر انحراف اقنوم سه گانه است (پسر , پدر , روح القدس) و اکثر علوم و فلسفه تولید غرب بر پایه این منطق , چیدمان شده است
لذا به نظر بنده این نوع مسیحیت است , که باید بررسی شود و انحرافات و تحریفاتش را کشف کرد و لذا پاسخی که دادم معطوف به این دسته است حال اگر شما عوامی که فقط یکشنبه ها , یک سری به کلیسا می زنند , یا پای تلوزیون به سخنان شبان ها , گوش می دهند, منظورتان بوده , بنده اثلا حرفی ندارم .
اتفاقا در آن رویکرد است که کلیسایی برای آقای جرج دبلیو بوش ساخته می شود و در جلو آن عکسی از او قرار داده می شود و به بچه های خرد سال گفته می شود که او ( بوش) پسر خداست , و باید او را پرستش کنند و ....
لذا دوست عزیز , عقل حجت درونی است , هر چه عقل سالم پذیرفت , آن را جزء دین قلمداد کن و بالعکسش را نه
شما به جای اینکه روی ادعای ساعت ساز نبودن خدا کار کنی به کلام خود خدا مراجعه کن
قَالَ بَلْ رَبُّکُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِی فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِکُمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ(الأنبیاء/56)
گفت: «(کاملا حق آورده‌ام) پروردگار( رب , ربوبیت کننده آن به آن ) شما همان پروردگار آسمانها و زمین است که آنها را ایجاد(از وجه فطرت و فاطریت ) کرده؛ و من بر این امر، از گواهانم!
اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَی الْقَیومُ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذِی یشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ یعْلَمُ مَا بَینَ أَیدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یحِیطُونَ بِشَیءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ وَسِعَ کُرْسِیهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَلَا یئُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِی الْعَظِیمُ(البقرة/255)
هیچ معبودی نیست جز خداوند یگانه زنده، که قائم به ذات خویش است، و موجودات دیگر، قائم به او هستند؛ هیچگاه خواب سبک و سنگینی او را فرانمی‌گیرد؛ (و لحظه‌ای از تدبیر جهان هستی، غافل نمی‌ماند؛) آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آن اوست؛ کیست که در نزد او، جز به فرمان او شفاعت کند؟! (بنابراین، شفاعت شفاعت‌کنندگان، برای آنها که شایسته شفاعتند، از مالکیت مطلقه او نمی‌کاهد.) آنچه را در پیش روی آنها [= بندگان‌] و پشت سرشان است می‌داند؛ (و گذشته و آینده، در پیشگاه علم او، یکسان است.) و کسی از علم او آگاه نمی‌گردد؛ جز به مقداری که او بخواهد. (اوست که به همه چیز آگاه است؛ و علم و دانش محدود دیگران، پرتوی از علم بی‌پایان و نامحدود اوست.) تخت (حکومت) او، آسمانها و زمین را دربرگرفته؛ و نگاهداری آن دو [= آسمان و زمین ]، او را خسته نمیکند. بلندی مقام و عظمت، مخصوص اوست.
در مورد سروش هم مثالی زدید " چون فیلسوف و اندیشمند مسلمانی گفته وحی رویای پیامبر است یک مسیحی نمی تواند بگویید اسلام می گوید وحی رویای پیامبرشان بوده و بعدا نتایج خودش را بگیرد" دوست عزیز بین فلسفه و دین تفکیک قائل بشو, کل شریعه نوح و ابراهیم و موسی و عیسی و محمد ص را که پشت در پشت هم هستند را یک دین در نظر بگیرید (آیاتش را قبلا آوردم) که به همه اش , تسلیم در برابر حق , یا اسلام نام نهاده اند . حالا متکبران و سلاطین و دنیاطلبان جهان از همان اول ارسال رسل , یک جریان فکری مقابل دین درست کردند که نامش را فلسفه گذاشتند , بسیاری از کلمات در این دو جریان معانی متفاوت و برخی حتی معنی متضاد دارد لذا , عبارت فیلسوف مسلمان غلط است ( لطفا بحث ملا صدرا و ... را پیش نکشید که آن خودش داستان درازی دارد ) فلسفه و دین , هیچ وقت آبشون با هم در یک جوی نرفته است و نمی رود و نخواهد رفت و...
لذا سروش 2016 را فیلسوف بدانید نه متدین مسلمان و لطفا این جمله را " این مغالطه و عوام فریبی است. چیزی که در سخنان شما بسیار زیاد است. و دروغ بافی می کنید،مقدمه غلط می دهید نتیجه دلخواهتان را از آن می گیرید. " نیز پس بگیرید . از شخصیتی فکری , مثل شما بعید است که به وادی تهمت و افترا بگرائید
فرمودید " توجه کنید من مدافع مسیحیت نیستم" دوست عزیز شما مدافع حق باش , حالا هر جا که بود , و بدان هر مسلمانی که پیامبری عیسی مسیح (ع) و تعالیم صدقه او را قبول نداشته نباشد , اثلا مسلمان نیست و...
به شیطان بزرگ جناب نیکدوست , یا کایدان ,یا ...
راه شناخت منافق این است که بدانی او نام نیکی و دوستی روی خود می گذارد و آواتار گل محمدی را انتخاب می کند ولی در باطن جز سیاه نمایی , عقده پراکنی , لجن پراکنی چیزی د رگفته هایش نمی یابید
قبلا در چند پست , به طور مفصل جوابش را داده ام و دیگر ارزشی برای جواب دادن به پست او نمی یابم
و فقط جمله شهید بهشتی را به ایشان می گویم که ای مزدور منافق , از دست ما عصبانی باش و از این عصبانیت بمــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیر
و سخنی با سایر مخاطبان , مباحث علوم انسانی , این درجه از پیچیدگیها را دارد , از هر جا وارد می شوید الا و لابد به مبانی می رسید , ما بحثمان نقد داروینیسم برای کشف حقیقت بود که کار به اینجا کشیده , لذا چاره ای نیست , وقتی شیطان ,همه توان , همه سپاه و همه حزبش را روانه میدان می کند , و هیچ ادله منطقی و عقلانی به مصداق , هم نمی تواند ارائه دهد چاره ای جز زدن این حرفهای کثیف , ندارند از طرفی, امکان خوبی فراهم شده تا شما هم تمرین کنید , در این کلمات کثیف سیر کنید بدونه آنکه , جزئی از آن دامانتان را بگیرد . به زودی در همه رشته های علوم انسانی , جدلهایی به این سنگینی , حتی بیشتر را شاهد خواهید بود .موفق و پیروز باشید .
nikdoostعزیز ، شما از خدا بترسید!
طبق مشاهده ی من کامنت های شما شما به هرکس که نظرش که ذره ای اختلاف با شما داشت حمله کردید و با گستاخی نظرات او را الاغ پردازی و جفتک اندازی خواندید. اگر از خدا خجالت نمی کشید حداقل از این همه کاربران کتابناک خجالت بکشید.
نکته جالب توجه دیگر این است که شما به شکل عجیبی متوهم هستید و تمام مردم را در حال توطئه بر علیه دیگران می بیند ، نمونه واضح آن هم همین کامنت زیر که جناب حسنی را به ترویج افکار داروین در زیر پوشش مخالفت با آن می بینید!
بنده خود با تقریبا هیچکدام از نظرات جناب حسنی موافق نیستم اما این را دلیل بر زدن تهمت و گستاخی نسبت به ایشان نمی بینم!
nikdoost جان شما از خدا بترسید!
عیب رندان مکن ای زاهد پاکیزه سرشت
که گناه دگران بر تو نخواهند نوشت
من اگر نیکم گر بد تو برو خود را باش
هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت
همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مست
همه جا خانه ی عشق است چه منزل چه کنشت
سر تسلیم من و خشت در میکده ها
مدعی گر نکند فهم سخن گو سر و خشت
نا امیدم مکن از سابقه ی لطف ازل
تو پس پرده چه دانی که خوب است و که زشت
نه من از پرده تقوا به در افتادم بس
پدرم نیز بهشت ابد از دست بهشت
حافظا روز اجل گر به کف آری جامی
یک سر از کوی خرابات برندت به بهشت
به hasn7947
با این اراجیف بلند بالا و بی سر و تَهی که می نویسی هیچکس تو را عاقل و فرزانه و فرزانه نخواهد شمرد، بدی ی اقبالی که به تو روی آورده این است که هنوز نفهمیده ای و نمی دانی هیچ عاقلی پیدا نمی شود
و فرصت ندارد آنها را بخواند، به خصوص که از پیش می داند جز اتلاف وقت و به هم خوردن حالش چیزی عایدش نخواهد شد، شاید آنهائی که مزدورش شده ای نوشته هایت را وجب می کنند و به تو پول می دهند،
گمان نمی کنم حتّی آنها هم حوصـله ی خواندن این مزخرفات را داشـته باشند. " فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها " را خواندم بسـیار سطحی نگری و سـفیهانه و غلو آمیـز و به نوعی اْلاغ پـردازی و جفتک
اندازی به موضاعات پیچیده ی داروین بود، طبل تو خالی و پر از ادّعا بود، بد فهمی از فزضیه های داروین آنچنان که موجب محبوبت بیش از پیش وی نزد خواننده ی بی خبر می گردد، شـاید هم مٱموریت تـو این باشد
که از تو خواسته باشند کاری کنی که آوازه و شهرت خفته ی داروین که در جامعه ی تحصیـل کرده و دانشـگاهی ما چندان مطرح نیست، بیـدار گردد، در این زمینه هم ناتوان هستی زیرا مقولات تو به هیچ وجه قابل
تٱمّل نیست، طالبانی و دْگم و پر از تعصب و حاکی از نا آگاهی است، مثل چاقو کش ها و قمه زن ها به شخصیت این دانشمند حمله ور شده ای. نمی دانی که سفارش شده؛ « و لم یلبسوا ایمانهم بظلم » یعنی
مؤمن به ایمان خود لباس ظلم و ستم و نارواگوئی نمی پوشاند، اوّل از همه ذات متمرّد و نافرمان خودت را اصلاح کن، به تو سفارش می کنم عاقل باش و قبل از این که حرص نوشتن و طمع به شـهرت رسیدن را در
خود ارضا کنی؛ مطالعه کن چون متٱسفانه اسلام را به هیچ وجه درک نکرده ای و فقط لاف می زنی روش طالبان بی خرد را درپیش گرفته ای، از آیات قرآن حکیم سوء استفاده نکن و معانی و تفاسـیر آن را در جهت
قالب کردن اندیشه های نابخردانه ی خود به کار نگیر، « و من فسّرَ القرآن برأیه فلیتبوأ مقعده من النار »؛ روز قیامت در مقعد کسی که به رٱی خود آیات الٰهی ی قرآن را تفسیر کند و اشاعه دهد، آتش اِماله خواهند
کرد، دست بردار و برو ردِّ کارت، خودت را فریب نده، خود فریبی هم ظلم به نفس است قبلاً هم به تو گفته ام ولی گوش شنوا نداری. منظر پاسخت نیستم، ورّاجی را کنار بگذار و شرم داشته باش و از خدا بترس.
می ‌کوش به هر ورق که خوانی ... کان دانش را تمام دانی
پالان گریی به غایت خود .... بهتر زِ کلاه ‌دوزی بد
گفتن ز من از تو کار بستن ... بی کار نمی ‌توان نشستن
با این که سخن به لطف آب است ... کم گفتن هر سخن صواب است
آب ار چه همه زلال خیزد ....از خوردنِ پْر مَلال خیزد
کم گوی و گْزیده گوی چون دْر ... تا زَ اندک تو جهان شود پْر
لاف از سخن چو در توان زد .... آن خشت بود که پر توان زد
مرواریدی کز اصل پاکست ... آرایش بخش آب و خاکست
تا هست درست گنج و کانهاست .... چون خرد شود دوای جانهاست
یک دسته گلِ دِماغ پرور .... از خرمن صد گیاه بهتر
گر باشد صد ستاره در پیش ... تعظیم یک آفتاب ازو بیش
گرچه همه کوکبی به تاب است ... افروختگی در آفتاب است
[quote='hasan7947']
در پاسخ به مخاطب محترم EFA
2- در مورد سرچی که فرمودید و نتیجه نگرفته اید لطفا آدرسهای زیر که در صفحه اول سرچ می آید را هم مطالعه بفرمائید .
http://www.bashgah.net/fa/content/print_version/10582
http://www.aftabir.com/articles/view/rel...%B3%D9%81%D9%87
و همینطور :
ژیلسون در قسمتی از کتاب خدا و فلسفه‏ اینگونه می گوید : فلاسفه جدید پس از اینکه مفهوم «کسی که هست‏» را توام با معنای حقیقی مساله وجود، به فراموشی سپردند; طبیعتا باید به سطحی‏ترین تفسیر مساله علل غائی باز می‏گشتند. بدین قرار خدا در آرا فونتنل و ولتر تبدل به «ساعت‏ساز» شد، یعنی مهندس عالی ماشین عظیم عالم. ژیلسون معتقد است که فلاسفه جدید در باب خد اچنان سخن گفتند که گویا فلسفه قرون وسطی اصلا وجود خارجی نداشته و آنها بلاواسطه، پس از فلاسفه یونان پا به عرصه تفکر گذاشته بودند. نکته حائز اهمیت در این دوره تفکیک میان ایمان و تعقل و در نتیجه جدایی خدای فلسفه از خدای دین بود. آنگاه که فلسفه راه خود را از دین جدا کرد فیلسوفان متدین دو راه بیشتر در پیش نداشتند: برخی خدای مسیحی را در کنار خدای دکارت پذیرفتند و برخی همان خدای صنعت کار بسنده کردند.
و مزید اینکه
اصالت تکنیک و تکنولوژی بر نیروهای ماورایی و غیبی سبب می شود که جایگاه الوهیت پروردگار متعال دچار خدشه شود و جهان متصور در چنبره ی تفکر خدای ساعت ساز مسیحیت گرفتار گردد. خدایی که هیچ ربوبیتی نسبت به جهان ندارد و جهان را پس از خلق به حال خود رها ساخته است. با دامن زدن به این تفکر ، نقش پروردگار متعا%[/quote]
همین دو لینکی که دادید الاهیت از منظر فلسفه و فیلسوفان مسیحی را برسی می کند و در هیچ کجای آن ادعا نشده است که" مسیحیت معتقد است خدا آفرید و سپس کنار رفت" که اگر ادعا هم می کرد به دروغ بود. این دو قضیه که فلاسفه مسیحی چه غقایدی دارند،که گاها در تناقض و اختلاف با هم نیز هستند و اینکه مسیحیه باور دارد خدا آفرید و سپس کناری رفت دو قضیه جدا از هم هستند.شما تماما از فیلسوفان بحث می کنید و فیلسوفان مسیحی،نه از مسیحیت که درواقع کلیسا و کشیش است.
یک مثال میزنم تا روشن تر شوید: در اسلام فیلسوفان و اندیشمندان گاه رو در روی آخوند ایستاده اند، برای مثال در اواخر می توان به عبدالکریم سروش و سروش دباغ اشاره کرد چون فیلسوف و اندیشمند مسلمانی گفته وحی رویای پیامبر است یک مسیحی نمی تواند بگویید اسلام می گوید وحی رویای پیامبرشان بوده و بعدا نتایج خودش را بگیرد این مغالطه و عوام فریبی است. چیزی که در سخنان شما بسیار زیاد است.
شما دارید بر روی یک چیز کاملا بدیهی با من بحث می کنید! و گردن هم نمیگیرید که دروغ بافی می کنید،مقدمه غلط می دهید نتیجه دلخواهتان را از آن می گیرید.
پروتستان را مثال زدید بهتر است بروید عقاید خود پروتستان ها را مطالعه کنید تا ببینید بیشتر از شما به دخالت پروردگارشان باور دارند.
کتاب های مسیحی
تلوزیون شبکه مسیحی
توجه کنید من مدافع مسیحیت نیستم ولی مشکل سفسطه ها و مغالطات و دروغ پردازی های شماست.
با سلام و درود
جناب حسنی این جمله یکی از منتقدین بود که فکر میکنم منظورشان من بودم. پوزش که منظور خود را بد رساندم .
58- گفتید " اگر ترجمه قرآنی چند مترجم شیعی همچون فولادوند،الهی قمشه ای،مکارم،خرمشاهی و....را کنار هم بگذارید خواهید دید که اغلب ترجمه ها با یکدیگر متفاوت است!" اولا ماجرا به این شوری که گفتید نیست ترجمه ها در بیش از 90 درصد آیات با هم همپوشانی دارند, دوم در مورد متشابهات که کمتر از 10 درصد است در نظر مترجمان , اختلافاتی وجود دارد یعنی مثلا 10 مترجم از یک متن ثابت برداشتهای متفاوتی داشته اند لذا بر فرض هم ثابت شود یکی از ترجمه ها ایراد داشته , این اشکال به مترجم بر می گردد نه به متن اصلی
59-گفتید " جای تعجب نیست که با این همه ادعایی که شما دارید و با این ادعا که این جهان و خلقت دارای خالقی قادر و عالم و تواناست" جناب شیطان , اینها ادعای بنده نیست , کلام خود خالق هستی است که 124000 نبی و 5 پیامبر اولی العزم , و 12 امام معصوم با خون خودشان پای آن را امضا کردند و امثال بنده , به حقانیت و درستی اینها ایمان داریم و همه هست و نیست خود را بابت آن هزینه می کنیم , قیمت تو چقدر است ؟
60-گفتید " این مترجمین و مفسرین هستند که در طول 1400 سال با این شیوه ترجمه و تفسیر به رای و بعضا تاویل های خود خواسته از آیات قرآنی سعی نموده اند به آن اعتبار ببخشند." به جناب شیطان اعظم , بابت تربیت همچین شاگردی تبریک می گویم , ولی همانطور که قبلا هم ذکر شد هدف از خلقت شیطان و حزبش این است که مومنان با زدن تو سر آنها , به درجات ,عقل و ایمان خود بیافزایند و اما در مورد اعتبار قرآن
لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَفَکَّرُونَ(الحشر/21)
اگر این قرآن را بر کوهی نازل می‌کردیم، می‌دیدی که در برابر آن خاشع می‌شود و از خوف خدا می‌شکافد! اینها مثالهایی است که برای مردم می‌زنیم، شاید در آن بیندیشید!
61- گفتید " بنده قبلا عرض کردم من خدا هستم!" ما هم قبلا بارها و بارها اعلام کرده ایم که شیطان و حزبش و پیروان شیطانیزم , هیچ پخی نیستند .
62- گفتید " ... از صدر تا ذیل کتاب صحبت از کشتار و قتل عام و شکنجه دانشمندانیست که در طول تاریخ بشریت همواره سعی نموده اند با کمک علم و دانش خود زندگی را برای بشر بهتر و هموار نمایند." البته در شیعه داریم که قلم العلما افضل من دماء شهداء لذا دانشمندانی که از روی آزادگی خود و به خاطر بشریت , به مخالفت با فراعنه و قلم به مزدهای آنها برخاسته اند , در مقام شهید قرار دارند . ولی قطعا حساب قلم به مزدها از شهدا جداست ولو اینکه در ظاهر هر دویشان , لباس دانشمندان را به تن کرده باشند .
63-گفتید .." صحبت از سوزاندن کتب و دانش فلاسفه و اندیشمندان..." جناب شیطان , همین جا ترمز کن , فلاسفه که همواره نوکران دربار سلاطین و فراعنه بوده و همیشه در عیش و عشرت بوده اند و افتخارشان پاگان بودن و هم جنس باز بودن ... بی خود آنها را ضعیف نمایی نکن , تا مثلا آبرو سازی براشون بشه و ....آنها بزرگترین خائنان به بشریت اند چون وظیفه بدیل سازی در برابر حکمت دین انبیاء را داشته اند لطفا آنها را قاطی دانشمندان خادم به بشریت نکن , دانشمندان همچون چاقوی دو لبه اند , یا مومند و حقی را اقامه می کنند , یا دزدند که چراغ به دست گزیده تر برند کالا .
64-گفتید " ...بدست مرتجعین دینی اعم از مسیحی و یهودی و مسلمان است" بارها گفته شد که دین نزد الله فقط اسلام (تسلیم حق ) است و همواره دکانداران شریعت یهود و شریعت مسیحیت و روحانیت منهای اسلام در داخل تمدن اسلامی بزرگترین ضربه ها را به جامعه دینی زده اند .
65- گفتید " آنچه که تاریخ بشریت همواره بیاد داشته چیزی جز شکنجه و تکفیر و به آتش کشیدن عالمان بدست رجال دینی و دکانداران دینفروش بیش نبوده است." غلط گفتید چون
فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ وَکُفْرِهِمْ بِآیاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیرِ حَقٍّ... (النساء/155) (ولی) بخاطر پیمان‌شکنی آنها، و انکار آیات خدا، و خداوند بعلت کفرشان، بر دلهای آنها مهر زده؛ کشتن پیامبران بناحق، وَمَا لَکُمْ لَا تُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاءِ وَالْوِلْدَانِ الَّذِینَ یقُولُونَ رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْ هَذِهِ الْقَرْیةِ الظَّالِمِ أَهْلُهَا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیا وَاجْعَلْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیرًا(النساء/75)
چرا در راه خدا، و (در راه) مردان و زنان و کودکانی که (به دست ستمگران)تضعیف شده‌اند، پیکار نمی‌کنید؟! همان افراد (ستمدیده‌ای) که می‌گویند: «پروردگارا! ما را از این شهر (مکه)، که اهلش ستمگرند، بیرون ببر! و از طرف خود، برای ما سرپرستی قرار ده! و از جانب خود، یار و یاوری برای ما تعیین فرما!
66-گفتید " جنگ میان مذهب برپایه ایمان سنتی و تحجر و تعصب با علم و دانش بشری که از راه تجربه و تجزیه و تحلیل و آگاهی و معرفت از شناخت جهان عینی بدست آمده است." جناب شیطان , اگر استثنا دوره حضرت داوود و سلیمان و پیامبر اکرم را کنار بگذاریم و اگر کمی با تاریخ منازعات درون و برون تمدنی آشنا بودی , می دانستی که همه جنگ ها ریشه در کسب سلطنت و حکومت داشته و دارد پسر علیه پدر , برادر علیه برادر , سلطان یک کشور علیه سلطان کشور دیگر و ... البته در بستر آن همواره از , مطالب دین سطحی , به عنوان وسیله ای برای تحمیق و استثمار مردم استفاده می شده است .ولی هر عاقلی می تونه بفهمه که اصل جنگ بین سلاطین رخ داده و روحانی نماها , وسیله و آلت آنها بوده اند .
67 – و اما سخن آخر
جناب شیطان انسی , به وظیفه ات عمل کن و هر چه در چنته داری , علیه ما به کار ببر , چون کارکرد شما در حیات جز این نیست , امیدوارم روزی استادت ابلیس , جرات ظاهر شدن در برابر ما را داشته باشه و وجود, پیکار نفر به نفر را داشته باشه و خودش غلیظ بشه و بیاد وسط میدان و نوچه هایی مثل شما را قربانی خودش نکنه
والسلام من التبع الهدی
51- گفتید " خوب از آنجا که احتمالا بجز شما کسی اینجا تسلط کامل و کافی به زبان عربی ندارد" زبان بنده پارسی است و زبان عربی را فقط و فقط برای درک کلام خدا یاد می گیرم و زبان انگلیسی را فقط برای برقراری ارتباط عادی و این خاصیت امه وسط بودن است که بهترین معارف , سایر تمدنها را می تواند بگیرد و تجزیه و ترکیب صورت دهد و حقایق را استخراج کند ... لذا اگر دیگران, کم کاری کرده اند به حساب , استثنا بودن بنده نگذارید
52-گفتید " هرچه نگاه میکنم متوجه نمیشم چگونه نیم خط آیه عربی می تواند یک خط و نیم ترجمه داشته باشد!" جناب شیطان , اولا , ترجمه ای که آوردید , ترجمه بنده نیست , دوما یک نمونه ترجمه مرسوم از مرجع تقلید است , سوم در مورد قرآن اصل بر فهم است , چهارم قرآن برای همه اقوام بشری با هر زبانی نازل شده است , پنجم کلمات در دستگاه فکری قرآن , بار مفهومی خاصی دارند که فقط با درک کلیت قرآن , به فهم کامل در می یاد ششم قرآن ام الکتاب است , یعنی مرجع اولیه همه کتابهای دیگر و در عین سادگی به اندازه کل جهان قابلیت بسط دارد یعنی گاهی برای درک یک عبارت "صراط المستقیم " باید صدها جلد نگاشت نتیجه اینکه بررسی آیات قرآن با معیار جنابعالی یعنی نیم سطر به یک و نیم سطر باطل است .
53-گفتید " شمایی که هنوز اینقدر سواد نداری که در ترجمه آیه جایز نیست دخل و تصرفی صورت گیرد و قرار نیست مترجم هرآنچه که فکر می کند درست است را در ترجمه آیه بیاورد. اگر اینگونه است پس این کلام خدای شما نیست و کلام شخص شخیص شما یا آن مترجم است. اگر کلام خداست پس کو و کجای آیه چنین آمده(بفرمایید نشان دهید!) " جناب شیطان , اولا موج سواری نکن , مطلبی که خودم بهش اشکال دارم را به عنوان , ادله خودت علیه بنده نیار دوم , این ترجمه مرسوم , مرجع تقلید است که او بنا بر مقتضیات زمان و مکان , اینگونه تشخیص داده است سوم به جای اشکال بنی اسرائیلی گرفتن ,اگر ترجمه بهتری داری رو کن پنجم , بنده هم به ترجمه های قرآن اشکالات زیادی وارد کرده ام ولی یاد گرفتم , دیمی و کیلویی اشکال وارد نکنم البته در کنار نقد ترجمه پیشنهادی خود را نیز آورده ام
54- گفتید " کی به شما یا آن مترجم اجازه داده هرآنچه که دوست داشته را در میان دو پرانتز به نام کلام خدا به خورد خلق الناس بدهد! " تحلیل بنده را در صفحه 11 آمده است و البته چه شباهت عجیبی است بین جملات شما و این جملات در صفحه 111 کتاب " و ... که هر چه جلو می رویم گند این شبهه بیشتر بلند می شود .که به روشنی نشان می دهد که عده ای با بافتن فقط قصد صدوا عن سبیل داشته اند مایه شرم اینجاست که این موارد را در کتابها به عنوان " قصه های قرآن" به خورد خلق الله می دهند ."و...
55- گفتید " خالق جنابعالی قادر و مطلق و توانا و دانا و عالم به جهان ووو....الی ماشاالله صفات دیگر است پس شمای نوعی چکاره هستی که علم و آگاهی او را به زیر سوال می برید؟" جناب شیطان انسی, دیگه رو دست معبود خودت نزن , حتی شیطان هم گفت : وَإِذْ زَینَ لَهُمُ الشَّیطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَکُمُ الْیوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّی جَارٌ لَکُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَکَصَ عَلَى عَقِبَیهِ وَقَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکُمْ إِنِّی أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِیدُ الْعِقَابِ(الأنفال/48)
و (به یاد آور) هنگامی را که شیطان، اعمال آنها [= مشرکان‌] را در نظرشان جلوه داد، و گفت: «امروز هیچ کس از مردم بر شما پیروز نمی‌گردد! و من، همسایه (و پناه‌دهنده) شما هستم!» اما هنگامی که دو گروه (کافران، و مؤمنان مورد حمایت فرشتگان) در برابر یکدیگر قرار گرفتند، به عقب برگشت و گفت: «من از شما (دوستان و پیروانم) بیزارم! من چیزی می‌بینم که شما نمی‌بینید؛ من از خدا می‌ترسم، خداوند شدیدالعقاب است!»
و اما در مورد شانتاژی که کردی , بنده نوعی, غلط می کنم , علم و آگاهی خدا را زیر سوال ببرم , ولی تو , فکر می کنی تا کی زنده ای و تا کی خدا بهت فرصت توبه می ده ؟ قبلی هایی که مثل تو فکر می کردن , الان کجان ؟ , چرا اینقدر اصرار داری , بقیه را به اغتشاش و جهنم افکار پلیدت دعوت کنی ؟ و از جهان منظم یک مهندس و خالق فراری بدی ؟
56- گفتید " پس لازم نبود شما کلام ناقص او را کامل نمایید(البته اگر بپذیرید که کلام او ناقص است!) " شیطان , انسی احمق , خیلی خیلی خیلی , از تو بزرگتر , خواستن , از قرآن نقص در بیارن , دریغ از یک آیه , آن وقت تو جوجه شیطان , بلند شدی در لفافه انتقاد از مترجم به قرآن حمله می کنی ...
57-گفتید" و اگر ناقص نیست پس این اضافاتی که شما به اکثر آیات او با مشخص نمودن آن در میان دو پرانتز می افزایید چه معنا و مفهومی دارد؟!" احمق , کدام اضافه ؟ وَإِذَا تُتْلَى عَلَیهِمْ آیاتُنَا بَینَاتٍ قَالَ الَّذِینَ لَا یرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَیرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا یکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِی إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا یوحَى إِلَی إِنِّی أَخَافُ إِنْ عَصَیتُ رَبِّی عَذَابَ یوْمٍ عَظِیمٍ(یونس/15)
و هنگامی که آیات روشن ما بر آنها خوانده می‌شود، کسانی که ایمان به لقای ما (و روز رستاخیز) ندارند می‌گویند: «قرآنی غیر از این بیاور، یا آن را تبدیل کن! (و آیات نکوهش بتها را بردار)» بگو: «من حق ندارم که از پیش خود آن را تغییر دهم؛ فقط از چیزی که بر من وحی می‌شود، پیروی می‌کنم! من اگر پروردگارم را نافرمانی کنم، از مجازات روز بزرگ (قیامت) می‌ترسم!»
تو اگر با این ترجمه ها , مشکل داری , همت کن برو و به زبان اصلی یاد بگیر .
38- گفتید "... کردن چهار حدیث و یکی دو آیه ای که برای شما وحی منزل است کوچکترین خدمتی به جامعه بشری نموده باشد!" جناب شیطان , وقتی که , نرود میخ آهنی بر سنگ , باور کن اشکال از مغز توست واگرنه میخ داره کارش را می کنه , ...
39-گفتید " ولی وقتی صحبت از ایمان و اعتقاد به فلان خدا که میشود تنها شمای شیعی مذهب با یکی دو آیه حدیث آوردن می شوید بنده مخلص درگاه آن خدا و دیگران بجز یک مشت کافر و دهری و ملحد بیش نیستند؟!" جناب شیطان , به استحضار می رساند , هر کس خود را بنده مخلص خدا , معرفی کند (تا قبل از قیامت ) کذاب است , چون کسی که باید اخلاص را تائید کند خود خداست , لذا این ادعای دروغ را مثل باقی دروغهایت باطل می کنم , اگر راست می گفتید سند می آوردید , .. و مطمئن باش مومنان با خواندن کلام شما ایمانشان قوی تر می شود , خیالت راحت
40-گفتید " شمایی که با وصله پینه کردن چهار حدیث و روایتی که مشخصا خود نیز از صحت و سقم آن چندان واقف نیستی" جناب شیطان دروغگو , بنده , استناداتم به آیات قرآن است که هیچ کس هیچ ایرادی در آن پیدا نکرده , و برای اینکه این چرندیات را نگوئی اثلا وارد حوزه روایات و احادیث نشده ام لذا ...
41-گفتید " چه گلی به سر جامعه بشری زده اید؟" جناب شیطان , رسوا کردن امثال شما برای مردم و باطل کردن شبهه ها و دروغها و تهمتهای شما و تبع دشمن گرفتن امثال شما , باعث می شود در مردم فرقان به وجود بیاد , وقتی زنجیرها پاره بشه , مردم هم آزاد می شوند و آن وقت خودشان هر گلی را که خواستند انتخاب می کنند تا روی سرشان بگذارند لذا ...
42- گفتید " بفرمایید کدام اختراع علمی که دردی را از صدها درد جامعه بشری دوا نماید را از فلان آیه و حدیث کشف کرده اید؟" جناب شیطان , ای کاش حداقل در یک رشته علمی یا فنی تخصص می داشتید , بعد اینگونه طلبکارانه از ما اختراع می خواستید , ثانیا شما که آیات ما را قبول نداری , پس این بحث به چه دردت می خوره ثالثا تمام مبانی علوم انسانی شیعه , که موضوعش خود انسان است روی شاهکلید های قرآنی بنا شده است رابعا وقتی جامعه به آرامش برسه , ابتکارات و اختراعات و اکتشافات خلقی (فنی و تاکتولوژیکی و تکنولوژیکی ) یکی بعد از دیگری در می یاد و ...
43-گفتید " خواهشا سفسطه بافی نکنید دقیقا نام آیه و یا حدیث رو نقل کنید و بفرمایید که طبق آن فلان اختراع را شما یا فلان دیندار نموده است." جناب شیطان احمق , از یک متن ایدئولوژیک (فوق استراتژیک) انتظار , f=mg e=1/2mv^2 e=mc(t2-t1) داری , شما هنوز فرق علوم خلقی و جعلی را نمی دانی , آن وقت به خودت اجازه می دی به قرآن اشکال کنی ؟
44- گفتید " اما بد نیست نگاهی به آیاتی که مدعی هستید از جانب خالق هوشمند(الله) نازل گردیده بیندازیم" جناب شیطان , در مذهب ما , خداوند محافظ و نگهدارنده , همه قوانین ثابت عالم , همه مخلوقات , همه انسانها و ... است لذا جز شیاطین ,که دشمن قسم خورده دستگاه خلقتند هیچکس به خود اجازه , بیان ادعایی را نمی دهد
45-گفتید " تا مشخص شود که بجز کپی پیست یکی دو آیه از این سایت و آن وبلاگ کار چندانی نمی کنید. " جناب شیطان چرا آدرس غلط می دهید زحمات باقی دوستان جای خودش محترم ولی بنده از , منبع اصلی , کلام الله مطالب را برداشت می کنم ,
46-گفتید " تنها با شامورتی بازی و وصله پینه کردن و سانسور و تفسیر به رای از آیات سعی دارید چیزی را به خورد مخاطب بدهید که هیچ پایه و اساس عقلی(و حتی نقلی) نیز ندارد." برای آنهائیکه هنوز تعداد تهمتها را می شمارند می گم 5-6 تا دیگه کنتور بیاندازند , متاسفانه شیاطین هیچگاه به کلام خود توجه نمی کنند و همیشه ,با فرار به جلو , همه عیوب خود را به طرف مقابل نسبت می دهند و چون یاد گرفته اند خود بین باشند , نه حق بین , لذا مدام شکر می خورند و...
48-در مورد نقل قولی که کردید " وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یعْلَمُونَ(یوسف/68) ..." جناب شیطان اولا همه می دانند تقطیع , پایه منطقی ندارد , شما کلی جمله پس و پیش آن مطلب را دلبخواه حذف کردی و بعد ادعای کار منطقی داری دوما مثال آب در 100 درجه و ... برای نشان دادن تفکیک علوم حوزه خلق از جعل بوده , اگر تو آی کیوت پاییته تقصیر من چیه ؟
49-گفتید " بد نیست کل این آیه را بیاوریم تا ببینیم کلا موضوع چیست و چگونه از دل سوره یوسف و آن داستان اساطیری قوم یهود یک لابراتورا و آزمایشگاه پژوهشی مدرن بیرون کشیده اید!! " جناب شیطان , هر جا در قرآن کلمات قد ,فقد ,ان , انما , کانما و... آمده , آنها دکترینهای قرآنی اند و اگر در این مثال خاص, سه نقطه را در ابتدای آیه آورده ام , یعنی منظور کلام نگارنده ماجرای پیشینی نیست بلکه توجه دادن مخاطب به دکترین قرآنی است و... الان هم دیر وقته و هم خیلی خسته ام و از طرفی می دانم توان تشخیص و تحلیل مفاهیم دکترین از دگما , از دکسا , از تنت , آیدیا و ... را نداری , و اگرنه تا صبح برات می نوشتم .
50- گفتید " عقل علمی یعنی ، یعنی شناخت و ادراکی که با قوه فاهمه از راه تجزیه و تحلیل مادی و جهان اطراف ما بدست می آید که گویا کمترین شناختی از آن ندارید. نه عقل دینی که یک آیه را که کاملا مشخص است در چه باب و چه روایتی نقل شده را به هر نوع که خواستید تفسیر و تاویل نمایید." جناب شیطان یاد بگیر , عقل کلمه ای قرآنی است و از عقال می آید به معنی دهانه بند شتر یا ... گویا اینطور فرض شده که فکر همچون شتری سرکش است که باید با دهان بند عقل مهارش کرد , لذا هر کلمه را باید در جای خود معنی کرد از طرفی در ذهب تشیع عقل , حجت حق است , یعنی ما دیندار بی عقل نداریم و البت عاقل بی دین هم نداریم , وظیفه عقل دریافت و ادراک حقیقتی است که خداوند وضع کرده است و از طرفی دین و حق با هم ممزوجند لذا تفکیک عقل به عقل دینی و عقل علمی , غلط و باطل است و ...
فرضیه شجره و خلقت نخستین انسان ها
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک