رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

شاهنامه به نثر : بی‌گزند از باد و باران

شاهنامه به نثر : بی‌گزند از باد و باران
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 786 رای
نویسنده:
مترجم:
کاوه گوهرین
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 786 رای
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
fardad Kazemi
fardad Kazemi
1388/10/22

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شاهنامه به نثر : بی‌گزند از باد و باران

تعداد دیدگاه‌ها:
95
شاهنامه همانند شناسنامه ملت ومرز وبوم ماست. هویت هرکس از او جداشدنی نیست. واگر خود باخته نباشد به آن افتخار میکند.در هیچ جای شریعت عشق به وطن نهی نشده بلکه ستوده شده است.حقایق را بایدباور کنیم ،درحملات بزرگ به کشور ما اقوامی عقب افتاده برماحاکم شده اند که بزرگترین جنایتشان سوزاندن کتابها وکتابخانه ها بوده است. اعراب ،مغولها وافغانها چه کسی میتواند ادعا کند که از نظر فرهنگ ودانش بر مابرتری داشته اند .در طول تاریخ ادیان بر متهجر ترین وگمراه ترین اقوام نازل میشده که نیازمند هدایت بوده اند نه اینکه شایسته هدایت باشند.آنانکه شایسته اند کمتر گمراه میشوند .بیشترین پیامبران برای هدایت بنی اسرائیل رسالت یافته اند پس باید سرآمد اقوام باشند که میدانیم اینگونه نیست.
حکیم قاسم فردوسی . این را هیچ کس نمیبیند این تجاوز را!؟ ابو ال کیست؟ تجاوز؟
کسانی که از شاه نامه تنفر دارند در کشور ما رو به گسترش هستند و اپیدمی گسترشی یافته که گویی کرها دلشام آتش می خاهد.
ادبیات و زبان هدفش رساندن پیام است نه انتخاب حروف مثل (ت) یا (ط).
انرژی
کاش بعضی ها به جای اینکه متنفر باشند بی تفاوت می بودند چون این قابل هضم تره تا اینکه ایرانی از شاهنامه متنفر باشه!!!
4 نفر خارجی اگه بفهمند توی ایران یه همچین کسانی پیدا می شن اون وقت چی درباره مون فکر می کنن؟
چقدر خوب شد که پیدا کردم شاهنامه رو برای گوشی. ممنون.
و در ضمن چقدر اینجا ملت مزخرفات بافتن.
این کتاب فوت بسیار خوبی دارد
و دانلود ان ارزش دارد
در سرفصل بخش های مختلف آن مشخص شده است
و شعر به نظم نوشته شده است و در این کتاب توضیح به شک نثر وجود ندارد
کتاب خوبی است
به یزدان اگر ماخرد داشتیم کجا این سرانجام بدداشتیم :!(! از این رو این خانه ویر انه شد که نان آورش مرد بیگانه شد(!)
روزگاری از رهاییِ این سرزمین از چنگالِ مذهبِ متعصّب گذشته بود.
سلاطینِ ترک .. بزرگترین امپراطوریِ دوران را بنا میکردند ..
اروپا در قرونِ تاریک به سر میبرد .. و اعراب در پِیِ آمیزش با کنیزانِ خود .. غافل از بازیِ روزگار ..
برکتِ وجودِ سلاطینِ ترک نژاد .. باعثِ ایجادِ شبکه ای از بزرگان و نویسندگان شد.
متفکّران همگی برآن شدند تا زبانِ از دست رفته ای را بازسازی کنند.
فرهنگِ سوخته ای را به جوانه زنی وادارند ..
سرزمینی را از چنگالِ غوطه وری در تفرقه رهایی بخشند.
افسانه آغاز شد
و ایران در تاریکیِ وهم آلودِ خودکامگیِ شاهانِ دروغینِ تاریخ .. فرو غلطید ..
آه ایران
ایران ...
آغاز شد.
آه به روزگاری که ایران .. ایران نبود
کنامِ پلنگان و شیران بود!!
پیشهء ببر های غرّان و دشتِ آهووانِ جست و خیزان بود.
سرزمینی که با خویشتنِ خویش دشمن شد ..
انیران زاده شد.
دیوان آزاد شدند و زنجیرها پاره شد ..
روانِ انسان ها به بند کشیده شد
و فردوسی .. رنج کشید
سی سال رنجی که هزار سال .. تاول به بار آورد ..
هزار سال تفرقه و ..
هزار سال نفرت ..
ایران
ایران شد.
شاهنامه به نثر : بی‌گزند از باد و باران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک