رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر شما صاحب حقوق مادی این کتاب هستید، می‌توانید اجازه نشر رایگان نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «شرایط و قوانین فروش» را مطالعه کنید.

شاهنامه به نثر : بی‌گزند از باد و باران

شاهنامه به نثر : بی‌گزند از باد و باران
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 785 رای
نویسنده:
مترجم:
کاوه گوهرین
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 785 رای
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
fardad Kazemi
fardad Kazemi
1388/10/22

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی شاهنامه به نثر : بی‌گزند از باد و باران

تعداد دیدگاه‌ها:
95
شاهنامه افتخار ایرانی است.
نشان خداشناسی و توحید است.
نشانه شعور ایرانی است و عشق به حق
که حق مرز جغرافیایی ندارد
بر این بنیان است که جناب فردوسی در دیباچه اش از مولا علی سخن گفته
گلایه و شکوه ما از آنانی است که شان این کتاب را در حد تقابل فارس و ترک یا فارس و عرب پایین کشیده اند.
بیت بی نهایت معروف "چو ایران نباشد تن من مباد" اصلن از فردوسی و شاهنامه نیست و در هیچ نسخه ای از شاهنامه چنین بیتی دیده نشده است.
زنده یاد بهار ضمن تاکید بر این مطلب یادآوری می کند که در شاهنامه بیتی که مصراع اول آن شبیه این بیت باشد مربوط به داستان رستم و سهراب است. فردوسی در مکالمه ی سهراب با هجیر، از قول هجیر می گوید:
چو گودرز و هفتاد پور گزین همه نام داران ایران زمین
نباشد به ایران تن من مباد چنین دارم از موبد پاک یاد
ملک الشعرای بهار پس از ذکر این مطلب با تعجب و نگرانی می پرسد: «راستی مصراع دوم "بدین بوم و بر زنده یک تن مباد" از کجا پیدا شده؟ چه کسی این مصراع را بر این قطعه افزوده؟ عجیب است که این شعر طوری در تهران شایع شده که در قائمه ی مجسمه ی فردوسی هم نقاری گردیده و بر هر زبانی روان است!»
اینها که نوشته آمد از دسته گلهایی است که زمان پروفسور پهلوی اول و فرزند برومندش محمدرضاخان به آب داده شد و برای دمیدن در کوره تعصبات پان ایرانیستی به شاهنامه هم رحم نکردند و تحریفش کردند.
بخوانید اینجا را:
http://aryaadib.blogfa.com/post-373.aspx
نکته ای جالب:
شادروان ملک الشعرای بهار طی بررسی های طولانی مدت خود و تحقیق در باره نسخه های متعدد و فراوان شاهنامه اظهار داشته اند:
بیت بی نهایت معروف " چو ایران نباشد تن من مباد " از فردوسی و شاهنامه نیست و در هیچ نسخه ای از شاهنامه چنین بیتی دیده نشده است!
البته این بیت بسیار قشنگ است ولی سروده فردوسی نیست.
به سایت زیر سری بزنید. خودتان کامل اش را بخوانید:
http://www.nasimjonoub.com/articles/article.asp?id=8901
باز هم همان نکته جالب از زبان استادی دیگر:
مجتبی مينوی هم در تحریف این بیت از فردوسی و شاهنامه تصریح دارد.
http://www.nasimjonoub.com/articles/article.asp?id=8901
باز هم نکته ای همان گونه یعنی جالب:
طی دوران نیم پهلوی تحریف شاهنامه سدت یافت به گونه ای که... خودتان بروید بخوانید:
بیت اولش این بوده:
چو کودک لب از شیر مادر به شست
محمد رضا شاه گوید نخست
بقیه اش را بخوانید این جا:
http://www.nasimjonoub.com/articles/article.asp?id=8901
و باز هم از همان جالب ها:
ملک الشعرای بهار از نخستین رجال با صلاحیت ادبی است که به این تبهکاری (تحریفات گونه گون شاهنامه)توجه و به آن اعتراض کرد. او نوشت:
«این اواخر باز هم تصرفاتی در اشعار فردوسی شده و می شود. از قضا در نسخه ی شماره ی سوم و چهارم مجله ی آینده در صفحه ی ۱۸۲ شش بیت از شاهنامه دیدم که هرکدام را از یک جای شاهنامه برداشته اند و تصحیفی در آن ها شده، یک مصراع زیادی به آن افزوده و یک مصراع کاسته اند و در جراید و مدارس آن ها را می خوانند و یاد می دهند:
یا مرگ یا وطن
هنر نزد ایرانیان است و بس ندارند شیر ژیان را به کس
همه یکدلانند یزدان شناس به گیتی ندارند در دل هراس
چو ایران نباشد تن من مباد بر این بوم و بر زنده یک نن مباد
همه سر به سر تن به کشتن دهیم از آن به که کشور به دشمن دهیم
اگر کشت خواهی همی روزگار چه نیکوتر از مرگ کارزار
اولا این اشعار هر یک از یک جای شاهنامه است، ثانیا بعضی از آن ها قطعه است. ثالثا برخی را مسخ کرده اند و رابعا شعر آخر چزء قطه ای از اشعار دقیقی است که به نام فردوسی نقل شده و در ردیف اشعار بالا نبوده است.»
بروید کامل اش را بخوانید. اینجا:
http://aryaadib.blogfa.com/post-373.aspx
توی قسمت تعداد علاقه مندها و متنفرها دیدم که 9 نفر از شاهنامه متنفرند خیلی برام جای تعجب بود که آدم ایرانی باشه و از شاهنامه بدش بیاد
در این موقع من به این فکر میوفتم که ایرانی ها که از شاهنامه بدشون نمیاد پس طرف ایرانی نبوده باعث تأسفه (?)
فو باد بر تو ای چرخ گردون،تفو
تو هیچ جای این شاهنامه نبود
این متن کامل نیست یا این قطعه جز سروده های فردوسی نیست

سلام بر شما دوست دقیق و نکته دان
من لینکهای زیر را به شما پیشنهاد میدهم بخوانید:
درآمدی بر تحریف شاهنامه1
درآمدی بر تحریف شاهنامه2
تحریف شاهنامه
لینک زیر هم در سایت ملک الشعرای بهاره که درباره کتاب شاهنامه پژوهی ایشان هست و در آن تحریف شاهنامه ذکر شده:
کارنامه شاهنامه پژوهی بهار
ملک الشعرای بهار و شاهنامه
تحریف شاهنامه از دکتر برزو هوشیار
سلام دوستان عزیز
این قطعه شعر
ز شیر شتر خوردن و سوسمار
عرب را به جایی رسیدس کار
که تاج کیانی کند آرزو
تفو باد بر تو ای چرخ گردون،تفو
تو هیچ جای این شاهنامه نبود
این متن کامل نیست یا این قطعه جز سروده های فردوسی نیست :stupid:
دوستان علاقمند به شاهنامه دقت داشته باشند که برخی با حمایت عده ای معلوم الحال سعی دارند شاهنامه را دستکاری کرده و برخی ابیات آنرا به دیگران نسبت داده و به اصطلاح بگویند این ابیات سروده فردوسی نیست و افزوده است. شاهنامه ای در دست تدوین دارند که به حدود یک سوم نسخه کامل کاهش یافته . هوشیار باشید که از هر اثری و کتابی و سی دی ای استقبال نکنید . یکی از این اساتید که شرح اش ذکر شد در کمال ناباوری استاد فریدون جنیدی است...
با تشکر از توضیحات persianking و سپاس از مدیران سایت.
جایگاه کورش و داریوش در شاهنامه:
سخن نخست آن است که : بند شاهنامه با آنچه که امروزیان با خواندن تاریخ های اروپایی ((تاریخ)) اش می خوانند,همانا هنگام پادشاهی داراب,و دارای دارایان است,که در زیر آنرا از درون شاهنمه بر شما نمایان می کنم .
پادشاهی هخامنشیان دو هنگام را در بر می گیرد : نخست ,هنگام کوروش و کمبوجیه,دو دیگر,هنگام داریوش و فرزندانش.وبدینسان می توان آنرا با دو نام کورشیان و داریوشیان خواند.
هنگام داریوشیان در شاهنامه به دارای دارایان = دارا پسر داراب نامزد گردیده است و بسی از رویدادهای زمان داریوشیان در این هنگام بازگو شده است چونان,ساختن دارابگرد = تخت جمشید امروزین, و کاخ شوش در خوزستان:
یکی شارسان کرد,زرنوش نام / به اهواز گشتند و از او شادکام
کندن کانال از دریای سرخ به رود نیل و دریای مدیترانه و دیگر کانال ها که در یونان کنده شد :
ز پستی برآمد به کوهی رسید / یکی بیکران ژرف دریا بدید
بفرمود کز هند , وز رومیان / بیارند کارآزموده ردان
گشایند از این آب دریا دری / رسانند رودی به هر کشوری
چو بگشاد از آن آب,داننده بند / یکی شهر فرمود,پس سودمند
چو دیوار شهر اندر آورد گرد / ورا نام کردند دارابگرد
آتشی که در دو آتشدان سنگی کوه رحمت ,کنار تخت جمشید (کاخ نوروزی دارا = دارابگرد) فروزان بوده است :
یکی آتش افروخت از تیغ کوه / پرستیدن آذر آمد گروه
زهر پیشه ای کارگر خواستند / همه شهر از ایشان بیاراستند
و برای آگاه شدن از کار کارگران همه کشورهای زیر فرمان هخامنشیان نیک است که به سنگنوشته های داریوش در تخت جمشید و شوش بنگریم,و نیز اکنون بجا است که نگاره های دیوارهای تخت جمشید را که داستان آوردن پیشکشی ها از سر تاسر آن مرز بزرگ,باز می گوید در شاهنامه ببینیم:
فرستاده آمد ز هر کشوری / ز هر نامداری و هر مهتری
ز هند و ز فغفور و خاقان چین / ز روم و ز هر کشوری همچنین
همه پاک , با هدیه و باژ و ساو / نه پی بود با او کسی را , نه تاو !
در شاهنامه داراب پسر همای آمده است و همای گونه ای دیگر از هومای = هوماد یا کشور نیک ماد است و چنانکه می دانیم کورش از سوی مادر , پیوسته مادیکان بود , و چرا از مای = ماد در شاهنامه به گونه زن یاد کرده شده ؟ زیرا که در زبان های ایرانی باستان سرزمین و شهر و کشور در سخن به گونه زن بکار می رفته است چنانکه این ویژگی هنوز در زبانهای آریایی اروپا,و نیز در زبان تازی دیده می شود.
و همچنين لينك زير:
چرا نام کورش بزرگ در شاهنامه به نام ديگري خوانده مي شود؟
http://www.kohandezhngo.blogfa.com/post-100.aspx
پی افکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند
بسی رنج بردم در این سال سی بدین گونه زنده کردم پارسی
خدایش بیامرزدش
شاهنامه به نثر : بی‌گزند از باد و باران
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک