نهج البلاغه
نویسنده:
امام علی (ع)
مترجم:
محمد دشتی
امتیاز دهید
این نسخه از نهج البلاغه به صورت تایپ شده و دارای صفحه آرایی چشم نواز و حجم بسیار کم است .
تعداد صفحات کتاب : 475 صفحه
تعداد صفحات کتاب : 475 صفحه
آپلود شده توسط:
saeedlatifim
1394/08/22
دیدگاههای کتاب الکترونیکی نهج البلاغه
در آیه 67 آل عمران
مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلَا نَصْرَانِیًّا وَلَکِنْ کَانَ حَنِیفًا مُسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ
ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى، بلکه حق گرایى مسلمان بود و از مشرکان نبود
مشاهده می کنید که در آیه شریفه ابراهیم را مسلمان می داند.
بنده نگفتم که شما مدعی حماسی نبودن گرشاسپ نامه هستید. این عین ادعای شماست برای اینکه قرآن را شعر بدانید: "هنوزم که هنوزه کسی مثل فردوسی مثنوی حماسی نگفته". شما به دو مسئله مثنوی بودن و حماسی بودن اشاره فرمودید. ما مثنوی های حماسی فراوان داریم. کوش نامه، فرامرزنامه، سام نامه، گرشاسپ نامه، بانوگشسپ نامه، برزونامه و ... . اما اینکه گفتید "مثل فردوسی مثنوی حماسی نگفته"، عرض می شود که بین اینها گرشاسپ نامه از بعد مثنوی بودن و حماسی بودن هیچ دست کمی از شاهنامه ندارد. بقیه البته در رده پایین تری قرار می گیرند ولی گرشاسپ نامه نه، چون از بین دو فاکتور شما یعنی مثنوی بودن و حماسی بودن مثل شاهنامه، مثنوی که هست و درصد حماسی بودنش بالاتر است-شمه ای از ناآشنایی شما با شعر حماسی. که البته همانطور که گفتید بحث فرعیست.
سخنی فرمودید که نشان دهنده روحیه فکری شما و روش مباحثه شماست. این جمله که :"اینم موضوع پرت کردن هم شده باز مکانیزم دفاعی جدیدت وقتی جواب کم میاری". دوست عزیز! من اینجا نیستم که از چیزی دفاع کنم و بخواهم هر طور شده جوابی بدهم. اینجا هستم که بیاموزم و بیاموزانم. اگر سخنی از جانب شما درست باشد آن را خواهم پذیرفت و اگر نباشد نپذیرم و به گفتگو و تبادل نظر بپردازم. هدف اثبات نظر من نیست. هدف اثبات نظر درست است. و دریغ بر شما که به چنین مسائلی می اندیشید.
دو آیه آوردم از قرآن که شعر نیست، می گویید: "اون دو تا آیه ایی هم که آوردی دقیقا مثل همون روباه است که میگه شاهدم دمم هست". یعنی من دیگر از خود قرآن هم نباید برای شما استدلال بیاورم؟ بگردم نظر حسنعلی جعفر را قرار دهم؟ طبعاً برای مسائل قرآنی، به همان قرآن استناد خواهم کرد.
اگر فردی که وضو دارد، ادرار کند، کافی ست که موضع ادرار را طهارت کند نه اینکه دوباره وضو بگیرد. اگر کودکی بر دست فردی که وضو دارد ادرار کرد، باید موضع آلوده شده طهارت گردد نه اینکه دوباره وضو گرفته شود. از کجا؟ از این آیه:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ وَإِنْ کُنْتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ کُنْتُمْ مَرْضَى أَوْ عَلَى سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُمْ مِنْهُ مَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ حَرَجٍ وَلَکِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ
اى کسانى که ایمان آورده اید چون به [عزم] نماز برخیزید صورت و دستهایتان را تا آرنج بشویید و سر و پاهاى خودتان را تا برآمدگى پیشین [هر دو پا] مسح کنید و اگر جنباید خود را پاک کنید و اگر بیمار یا در سفر بودید یا یکى از شما از قضاى حاجت آمد یا با زنان نزدیکى کرده اید و آبى نیافتید پس با خاک پاک تیمم کنید و از آن به صورت و دستهایتان بکشید خدا نمى خواهد بر شما تنگ بگیرد لیکن مى خواهد شما را پاک و نعمتش را بر شما تمام گرداند باشد که سپاس [او] بدارید
مشاهده می کنید که هدف خداوند از وضو گرفتن، طهارت است-لیطهرکم. کسی که وضو دارد و برای قضای حاجت می رود، کل بدنش که غیرطاهر نشده است. به همین جهت کافیست که موضع آلودگی را بشوید. ولی ادرار را خداوند نجس نفرموده است. بلکه آن را غیر طاهر دانسته است که معادل آلوده است. ولی علناً خداوند مشرکین را نجس دانسته است. سوال این است که فراموش کرده ادرار را هم نجس بخواند؟
مسئله اینجاست که رسوبات فرهنگی باعث می شود مسائل مورد بحث از نظر شما بدیهی باشد. از نظر شما بدیهی ست که ادرار نجس است و شاهد هم رساله فلان آیت الله. پاسخ این است که این مسئله از نظر شما بدیهی است و از نظر بنده نیست.
گفتید اصطلاخ "اسلام قرآنی" ابلهانه است و اینکه " اسلام در همون قرآن هست از هم جدا نیستن که قرآنی رو می چسبونی به اسلام". باز هم با شما موافقم. حال شما مدعی هستید که اسلام در غیرقرآن هم هست و در رساله و حدیث و روایت هم وجود دارد؟ مشتاق خواندن استدلال های شما هستم.
از خودت اصطلاح های ابلهانه درست نکن
یک کم فارسی رو یاد بگیر.
اینم موضوع پرت کردن هم شده باز مکانیزم دفاعی جدیدت وقتی جواب کم میاری.
اون دو تا آیه ایی هم که آوردی دقیقا مثل همون روباه است که میگه شاهدم دمم هست.
فک کنم بحث من رو با سایر دوستان اشتباه گرفتی یا مواد کشیدی
این برای بار دوم داری توهم می زنی و بحث رو پرت می کنی اصلا می فهمی داری چی میگی
داری راهنماییم می کنی که با افراد بچه وضع، مغالطه گر، خودنما و نادان چجوری بحث کنم
خر منو گرفتی
این حرفی که زدی بچه ها خصوصا تو سنین بلوغ از مبالغه ها زیاد می کنند
تو سن تو معمولا کارهای افراطی زیاد می کنند
[/quote]
گفتید "اینکه به بقیه بگی کمبود دارن باعث نمی شه کمبود های تو پوشیده بشن". با این سخن شما موافقم و ادعایی هم نکرده ام که بدون کمبود هستم. فقط این استدلال شما، در مورد احمق خواندن مردم هم صدق می کند.
نقد آقای غروی و شخصیت ایشان موضوع گفتگوی ما نیست. یکی از موضوعات گفتگوی ما تفسیر آقای غروی-در جایگاه یک مجتهد و مفسر - بر واژه "ید" در آیه قطع دست دزد و سخن آقای غروی-در جایگاه یک فلسفه شناس- در باب ماده و معنا و مثال آجر است. البته در باب ید، تنها ایشان چنین تفسیری نکردند و آقای بازرگان هم چنین تفسیری دارند. حالا اینکه شما بجای اینکه به نقد استدلال آقای غروی بپردازید، به نقد شخصیت ایشان می پردازید و ایشان را احمق، متوهم و مدعی می دانید، نه به بنده مربوط است و نه به گفتگوی ما. در هر حال آقای غروی استدلال آوردند و استدلال ایشان برای رد شدن، استدلال می خواهد نه توهین! البته طبعا اگر دانشی در چنته می داشته اید، تا الان عرضه می فرمودید.
شما اول اثبات کن لیلی وجود داشته تا بعدش بحث کنیم ببینیم مرد بوده یا زن!اون هم به نوعی افسانه هست.خواهشا دست بردارید از مغلطه گری.نام قران رو هم خراب نکنید.هی نگید که ملت به جای خوندن معنی قرآن،تفسیرش رو بخوونن!اصلا نیازی به خوندن تفسیر نیست و قرآن به زبان ساده و قابل فهم هم به زبان عربی و هم به زبان فارسی در دسترس هست.دوستان میتونن از سایت تدبر هم استفاده کنند.....
بعدش من گفتم هردو مثل هم هستند و هردو رو قبول دارم ولی تو یه طرف رو قبول داشتی و هنوز روی حرفم هستم. و خیلی ممنون که داری راهنماییم می کنی که با افراد بچه وضع، مغالطه گر، خودنما و نادان چجوری بحث کنم تا حرفامو شاید بفهمند
تا این چند روزه که خر منو گرفتی هر وقت جواب کم میاری این کارها رو می کنی :
بر ضد خود حرف زدن
تکرار ادعا
آشفته گویی
و آوردن موضوع های جدید که من حتی عین اون کلمه رو تو بحث نیاوردم مثل رسول و هدف روزه برا پرت کردن حواث
" باید ادعا داشته باشم که بیشتر از مترجمین می فهمم که چنین استدلال هایی دارم " عیب نداره این حرفی که زدی بچه ها خصوصا تو سنین بلوغ از مبالغه ها زیاد می کنند و در آخر به اشتباه خودت رسیدی که فقط ترجمه لازم نیست و به دوستات هم داری توصیه می کنی ولی من دیگه این قدر افراطی هم نگفتم البته تو سن تو معمولا کارهای افراطی زیاد می کنند.
تحقیقی در باب ایده آلیسم آلمان
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1164798
" در اواخر قرن هفدهم اصطلاح ایده آلیست را لایب نیتس برای اشاره به فیلسوفی به کار گرفت که اولویت را به ذهن بشری می دهد و اهمیت کمتری برای حواس قائل است و باماده گرایی مخالفت می ورزد "
دانش نامه رشد
ایده آلیسم
http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%A7%DB%8C%D8%AF%D9%87+%D8%A2%D9%84%DB%8C%D8%B3%D9%85&SSOReturnPage=Check&Rand=0
" تا اواخر قرن هفدهم، ایده آلیسم تنها به همین مکتب یعنی اعتقاد به مثل و ایده ها و یا به عبارت دیگر، اعتقاد به حقایق اصلی جهان که مستقل از ماده و دور از دسترس حواسند، گفته می شد "
رئالیسم بیشتر وقتی مخالف ایدئالیسم قرار می گیره که مباحث سیاسی مطرح باشه و جداگانه بیشتر درباره فلسفه علم هست. تو معرف شناسی ماتریالیسم و ایده آلیسم مقابل هم قرار می گیرند. و همونطور که دیدم تو گول اسم رو خوردی که البته بهت حق میدم چون نمی دونی. البته این تفاوت های ظریف رو اهل فلسفه می دونند.
مثالش واقعا مسخره بود. چه دلیلی داری فرا تر از درک من بود ؟ من که درستش رو برات آوردم مگه حرف من فرا تر از درک تو بوده باشه که نفهمیدی. بعدش اینکه به بقیه بگی کمبود دارن باعث نمی شه کمبود های تو پوشیده بشن. اگر قوه گیرایی تو کم باشه و نتونی لب مطلب رو بگیری و همه چیز باید به صراحت بیاد تا بفهمی، خودتم این " تنها گفتم دانش و آگاهی و عقل و منطق آقای دکتر غروی از کسی چون شما بیشتر است " نگفتی پس منطقت متناقض هست. ملاک درستی من ربطی به اینور و اونور نداره ، این امثال غروی ادعا دارن هم چپ رو دارن و هم راست در صورتی که ندارن و در اوهام های احمقانه و دل خوش کننده به سر می برند. منم گفتم " اگر " ، باز می رسیم به منطق تو که همه چیز باید در قرآن بیاد. اگر فردا وضو گرفتی بعدش خشک شدی و کسی ادرار رو دستات کرد نشورش و وضوت باطل نشده برو تو همه رساله ها بخون که نوشته مدفوع و ادرار نجسه اصلا بحث کردن رو همچنین چیزی نشان از این هست تو هنوز این چیز های سطحی رو نمی دونی و واقعا برات متاسفم بعد ما بحثی در مورد هدف روزه نکردیم اصلا حواست هست ؟ موندم تو چجوری اصلا به خودت اجازه بحث دادی بی خود با پرت کردن موضوع با مباحث جدید اشتباه های خودت رو مخفی نکن. جوک می فرمایید اسلام قرآنی و غیر قرآنی نداریم از خودت اصطلاح های ابلهانه درست نکن اسلام در همون قرآن هست از هم جدا نیستن که قرآنی رو می چسبونی به اسلام. یک کم فارسی رو یاد بگیر. به قول خودت همه اسلام های الان منظورم هست. خیلی ساده است چون اگر ابراهیم مسلمان بود یهودی ها هم مسلمان بودند چون ابراهیم جد یهودی هاست و خدا یه دین رو دوبار می فرسته ؟ که در صورت خوندن عهد عتیق می فهمیدی. بعدش هم باز چرا هنگ کردی منظور من کجا این بود گرشاسپ نامه حماسی نیست ؟ اگر منظورم این بود با فردوسی مقایسه اش نمی کردم باز موضوع رو پرت نکن. اینم موضوع پرت کردن هم شده باز مکانیزم دفاعی جدیدت وقتی جواب کم میاری. اون دو تا آیه ایی هم که آوردی دقیقا مثل همون روباه است که میگه شاهدم دمم هست.
با این تفاسیر پس دیگر به چه کتابی می توان اعتماد کرد!.[/quote]
شما تازه رسیدید به اینکه لیلی زن بود یا مرد. کل این مباحث به همین خاطر شروع شد که یکی از عزیزان اشاره به نکات ضد قرآنی در نهج البلاغه کردند و در پاسخ عرض شد که نهج البلاغه قرن ها پس از امام علی نوشته شده است.
اینکه فردوسی صاحب سبک بوده و اسدی طوسی هم از وی تقلید نموده، به این معناست که "کیفیت حماسی بودن" گرشاسپ نامه از شاهنامه پایین تر است؟ اگر سخن شما از اسلوب و چارچوب و اعتبار تاریخی بود، درست بود. وقتی بحث بر سر حماسی بودن است، سخن شما نابجا و بلکه کاملاً نابجاست.
اینکه می گویید حرفی از مفسر نزدید هم قند مکرر است. استدلال شما این بود که چون مترجمی حرف از معرفه نبودن "رسول" در آیه شریفه-بدلیل نداشتن الف و لام- و نکره بودن "ید" -بدلیل وجود تنوین- نکرده، پس ید نکره نیست و ال معرفه است و باید ادعا داشته باشم که بیشتر از مترجمین می فهمم که چنین استدلال هایی دارم. بنده هم در پاسخ گفتم مفسرانی به این مسائل توجه کردند. حالا شما می گویید "در ضمن حرفی از مفسر نزدم مگه اینکه تو فرق مفسر و مترجم رو ندونی". یعنی اینکه مفسرانی به این مسئله توجه داشتند مهم نیست. مهم این است که مترجمانی به این مسائل توجه نکردند. چرا؟ تا استدلال ضعیف شما اثبات گردد؟ ما دنبال دانستن حقیقتیم یا اثبات نظرات خودمان؟ و سوال از شما. چرا فقط باید مترجم به این مسئله معرفه و نکره اشاره کند و اگر مفسر اشاره کند قبول نیست؟
و بعد گفتید رد شدن شعر بودن قرآن توسط خود قرآن تکرار ادعاست و استدلالی ندارد. نه تنها به تفسیر ناآگاهید، از متن و ترجمه قرآن هم چیزی نمی دانید.
وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا یَنْبَغِی لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِینٌ-یس آیه 69
و به او شعر نیاموختیم و در خور وى نیست این جز اندرز و قرآنى روشن نیست
وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِیلًا مَا تُؤْمِنُونَ-الحاقه 41
و آن گفتار شاعرى نیست کم است آنچه ایمان می آورید.
خب اگر منظور شما از چگونگی، همان چیستی بود و بدلیل ناآشنایی با علم منطق و ادبیات فارسی-همچون بحث ایده و ایده آل- چنین گفته اید حرفی نیست. اکنون که سخن خود را پس گرفته اید، کریمانه می پذیرم و اگر راهنمایی های دیگری لازم دیدم، از شما دریغ نخواهم کرد.
اما گویا ناتوانی شما تنها در نوشتارتان نیست. در خوانش هم مشکلاتی دارید. ما بر سر آیه شریفه و "ال" نداشتن آن اختلافی نداریم. من حرف شما را نزدم. دو آیه متفاوت را "قیاس" می کنید. اینکه دست را تا آرنج بشویید مشخص کرده که منظور، دست فیزیکی شماست. اینکه اهل کتابی که از رسول پیروی نمی کنند، از کجا فهمانده که منظور، رسول اسلام است؟ در آن آیه، شستشوی تا آرنج، مفهوم دست را روشن کرده. در این آیه چه چیزی به شما فهمانده که منظور از رسول، رسول اسلام است؟ جواب این است که هیچ چیز.
در پایان به همه نوجوانانی که تمایل به مطالعه و فهم قرآن دارند، توصیه می کنم به جای ترجمه، سراغ تفسیر بروند. چرا که ضعیف ترین تفاسیر از بهترین ترجمه ها برترند. والسلام
برو یکمی تاریخ فلسفه بخون تا بفهمی که یکمی از جهل در بیای و اینقدر حرف های این غروی رو غرغره نکنی
روده ات به شدت درازه
جایی دیگه یه وقت اینکارو نکنی که مسخره بشی
چرا اینقدر خودزنی می کنی
وقتی منبع می دی عین آدم برو بیار
این چیزی که میگی مسخره است
دقیقا مثل بچه های لوس و لجبازی
دقیقا یک بچه لجبازی هستی. لازم نیست ادای آدم بزرگ ها رو در بیاری و لفظ قلم حرف بزنی که بهت بگن بزرگ شدی، آدم بزرگ های امل و افاده ایی اینطوری حرف می زنن تو نکن، برو همون سیگار رو بکش
[/quote]
ببینید، این که یک مفسر قرآن و مدرس فلسفه اسلامی دارای تحصیلات آکادمیک در این رشته، مثالی بزند که فراتر از درک شما باشد، بیش از آنکه نشان دهنده "احمق" بودن ایشان باشد، نشان دهنده کمبودی در شماست. از چیستی این کمبود -چون نقد شماست و نه نقد سخن شما- صرف نظر می کنم. ساده ترین برداشت این است که ندانسته سخنی گفتید و وقتی فهمیدید که اشتباه کردید، به جای اصلاح سخن خود، به مفسران و مدرسان فلسفه اسلامی خرده گرفتید. بنده هم هیچ جا عرض نکردم هر کسی مدرک دانشگاهی دارد آدم با سوادی است و یا هر که ندارد بی سواد است. تنها گفتم دانش و آگاهی و عقل و منطق آقای دکتر غروی، از کسی چون شما بیشتر است. عرض بنده کلی نیست. جزئی است. حالا اینکه "اینور" و "اونور" چه کسی هستند که آقای غروی را قبول دارند و ندارند را خدا عالم است و اصلا از کی تا به حال ملاک درستی سخنی، قبول داشتن "اینور" و "اونور" شده را نمی دانم.
بنده حرفی از غیرمنطقی بودن ابطال روزه با فرو بردن سر در آب نکردم. عرض کردم غیر قرآنی است.
به نظر می رسد که هشداری که پیشتر به شما گفتم و توجه نکردید خود را نشان داد. عدم رعایت نکات ساده نگارشی، منجر به کج فهمی از سخن شما می شود. شما گفته بودید مخالف ماده می شود "ایده". الان می گویید منظورتان از "ایده"، "ایده آل" است. اینکه در کدام قاموس لغتی "ایده"، همان "ایده آل" هست را به کناری می نهم. فقط مختصراً عرض کنم که مخالف "ایده آلیسم"، "رئالیسم" است و نه "ماتریالیسم". ان شاءالله با مطالعه بیشتر بدان خواهید رسید.
ضمن اینکه لازم است عرض کنم که نه مدفوع و نه ادرار، هیچ کدام نجس نیستند. آلوده هستند. فلذا می شوند "رجس" و نه "نجس"! در قرآن کلمه نجس، تنها برای مشرکین بکار رفته است. اگر اینها هم نجس بودند، خداوند اشاره می فرمود. اما فلسفه روزه ارتباطی با آلوده بودن یا نبودن چیزی ندارد. این ناشی از ناآگاهی شما به قرآن است. چرا که فلسفه روزه در آیه 187 البقره آمده است. "لعلکم یتقون". هدف از روزه تقواست. تقوا هم از ریشه وقایه به معنای کنترل و پرهیز است. یعنی انسان بتواند بر نفس خود غلبه کند. ربطی به آلودگی پس از ارتباط جنسی ندارد. به همین جهت شکسته شدن روزه کسی که در خواب محتلم شود، عوض دارد ولی کفاره ندارد.
اینکه شما اسلام امروزه-که حالا نمی دانم کدام نسخه از اسلام، چون اسلام امروزی هزارپاره است- را متعادل تر از -احتمالا اسلام قرآنی- می دانید، دلیل بر رجحان اسلام امروزی-با هر قرائتی-بر اسلام قرآنی نیست. دلیل بر نامتعادل دانستن قرآن از منظر شماست.