ایران زمین بسیاری از این مردان دارد که گمنامند. افسوس بر مردم بی مطالعه ما . (اگر ملتی از گذشته خویش بی خبر باشد ناچارا تاریخ را مجدد تجربه میکند. میرزا آقاخان کرمانی)
کتاب خوبی باید باشد ولی حیف که بصورت دستنوشته و سبک و سیاق خط و نگارش آن که عربی است برای نسل امروز قابل استفاده نیست شاید برای محققین مفید باشد امیدوارم کسی زحمت ساده نویسی و چاپ و انتشار آنرا بکشد
این آقای میرزاآقاخان هم مثل خیلی از هم دوره هاش چندان در بحر مسایل پوچ مذهبی گیر افتاده بوده که از پیشرفت های (تکنولوژی که چه عرض شود؟) لااقل فلسفی دنیای مترقی عقب افتاده بوده.ولی خوب بایستی اعتراف کرد نسبت به بسیاری از ملاهای بیسواد آن دوران خرده سوادی اندک بیشتر داشته.
باری یاد آن ازدست رفته گرامی باد . . . :-(
سلام
اگر میشود یک سری هم به پروفایلتان بزنید و پیغامهای فراوانی را که برایتان آمده ملاحظه کنید.اصولا بد نیست هر چند وقت یک بار آن را نیم نگاهی بیندازید!
میرزا آقا خان کرمانی
از جمله نخستین ایرانیانی بود که طی دوران قاجار با فرهنگ فرنگ و فرنگی مآبی آشنا شد
چندخصیصه از خلال نوشته جات وی چم را به خود خیره و ذهن را به خود مشغول می سازد:
- با حکومت وقت ایران به شدت دشمنی می ورزد.
-از ملت ایران به شدت انتقاد (بلکه مناسب تر است گفته شود بدگویی) می کند.
- اصولا از مشرق زمین بدگویی می کند.
- عموما با دلبستگی و شیفتگی خاصی از مغرب زمین به نیکی و کرنش یاد می کند.
- داد سخن در زمینه های مختلف سر می دهد و نسخه هایی مطنطن می پیچد که البته بسیاری از آنها از همان هنگام تجویز توسط حتی برخی از همگنان اش مردود و ناممکن قلمداد می شد (و طرفه این که گذشت ایام این خصوصیت نسخه های وی را به رخ همگان کشید)
و...
همه جا حکومت دسته جمعی را میستاید و دربارة شاه قاجار چنین گفته است:
خویشتن سایة خـدا خـوانـی گرچه پیش از تو خسروان بودند
کاش حـق را نبود همچو بنـی سایــه تـا مـردان بیـا سـودنـد
آقا خان ضمن انتقاد از حکمران سفاک، توده مردم را که تحمل همة ستمها را میکنند سخت مورد سرزنش قرار داده است: «آن حالت جهالت و نادانی و غفلت ... مردم است که ایشان را مستوجب و مستحق این حالت ساخته است ... مردم ایران مثل آن کاکا سیاه خوابشان سنگین است خیلی طول دارد از خواب بیدار شوند.»
آقا خان در جای دیگر گوید: « کاری کرد شاید آن طبایع بکره دست نخورده و آن خونهای پاکیزه مردم متوسط از دهاقین و... به حرکت بیاید.»
آقا خان انقلاب و شورش را برای برانداختن ریشههای ظلم و ستم لازم میشمارد: « مجملاً علاجی جز این که تیشه را بردارند و به ریشه بزنند نیست.» و در جای دیگر گوید:
ببیند نفحات روحانی عدالت و تأسیس مدنیت و مشروطیت همه جا را فرا گرفته ، برخیزید، هر اساسی را که مباین بنیاد رزین سیاست و منافی منافع عام و خیر جمهور است براندازید و ایرانی بزرگ و شرافتمند بر پا دارید. «و از سخنان این مرد بزرگ چنین استنباط میگردد که در بطن استبداد چیزی جز ویرانی پرورش نمییابد.
درباره حاکمیت توده نوشته است:
«گمان ندارم که مردم مشرق زمین که فرمانروا را واجب الاطاعه و ضلل الله و پسر آسمان میدانند هرگز اینطور ... حکمفرما که قادر بر ذرهای اجرای هوسات خود در حق رعیت نتواند شد تصور کنند و بفهمند.»
میرزا آقاخان کوبیدن ستمکاران را بوسیله ستمدیدگان لازم میشمارد و چنین نوشته است:
« بیشتر قصور و کوتاهی از طرف محنت زدگان و مظلومان است که تن به هر بیشرفی و بیناموسی و ظلم در داده بواسطه حب زندگانی کثیف خویش قوة دم زدن ندارند».
در حالیکه چون اکثریت دارند کارهائی میتوانند به انجام رسانند:
« بدلیل اینکه هماره شمارة ظالمان از مظلومان کمتر بوده است.»
ستمدیدگان را ضد ستمکاران دعوت به شورش میکرد : ... ای مظلومان تحمل این همه ظلم را نکنید.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی رساله ماشا ءالله در رد رساله ان شا ءالله
باری یاد آن ازدست رفته گرامی باد . . . :-(
اگر میشود یک سری هم به پروفایلتان بزنید و پیغامهای فراوانی را که برایتان آمده ملاحظه کنید.اصولا بد نیست هر چند وقت یک بار آن را نیم نگاهی بیندازید!
میرزا آقا خان کرمانی
از جمله نخستین ایرانیانی بود که طی دوران قاجار با فرهنگ فرنگ و فرنگی مآبی آشنا شد
چندخصیصه از خلال نوشته جات وی چم را به خود خیره و ذهن را به خود مشغول می سازد:
- با حکومت وقت ایران به شدت دشمنی می ورزد.
-از ملت ایران به شدت انتقاد (بلکه مناسب تر است گفته شود بدگویی) می کند.
- اصولا از مشرق زمین بدگویی می کند.
- عموما با دلبستگی و شیفتگی خاصی از مغرب زمین به نیکی و کرنش یاد می کند.
- داد سخن در زمینه های مختلف سر می دهد و نسخه هایی مطنطن می پیچد که البته بسیاری از آنها از همان هنگام تجویز توسط حتی برخی از همگنان اش مردود و ناممکن قلمداد می شد (و طرفه این که گذشت ایام این خصوصیت نسخه های وی را به رخ همگان کشید)
و...
خویشتن سایة خـدا خـوانـی گرچه پیش از تو خسروان بودند
کاش حـق را نبود همچو بنـی سایــه تـا مـردان بیـا سـودنـد
آقا خان ضمن انتقاد از حکمران سفاک، توده مردم را که تحمل همة ستمها را میکنند سخت مورد سرزنش قرار داده است: «آن حالت جهالت و نادانی و غفلت ... مردم است که ایشان را مستوجب و مستحق این حالت ساخته است ... مردم ایران مثل آن کاکا سیاه خوابشان سنگین است خیلی طول دارد از خواب بیدار شوند.»
آقا خان در جای دیگر گوید: « کاری کرد شاید آن طبایع بکره دست نخورده و آن خونهای پاکیزه مردم متوسط از دهاقین و... به حرکت بیاید.»
آقا خان انقلاب و شورش را برای برانداختن ریشههای ظلم و ستم لازم میشمارد: « مجملاً علاجی جز این که تیشه را بردارند و به ریشه بزنند نیست.» و در جای دیگر گوید:
ببیند نفحات روحانی عدالت و تأسیس مدنیت و مشروطیت همه جا را فرا گرفته ، برخیزید، هر اساسی را که مباین بنیاد رزین سیاست و منافی منافع عام و خیر جمهور است براندازید و ایرانی بزرگ و شرافتمند بر پا دارید. «و از سخنان این مرد بزرگ چنین استنباط میگردد که در بطن استبداد چیزی جز ویرانی پرورش نمییابد.
درباره حاکمیت توده نوشته است:
«گمان ندارم که مردم مشرق زمین که فرمانروا را واجب الاطاعه و ضلل الله و پسر آسمان میدانند هرگز اینطور ... حکمفرما که قادر بر ذرهای اجرای هوسات خود در حق رعیت نتواند شد تصور کنند و بفهمند.»
میرزا آقاخان کوبیدن ستمکاران را بوسیله ستمدیدگان لازم میشمارد و چنین نوشته است:
« بیشتر قصور و کوتاهی از طرف محنت زدگان و مظلومان است که تن به هر بیشرفی و بیناموسی و ظلم در داده بواسطه حب زندگانی کثیف خویش قوة دم زدن ندارند».
در حالیکه چون اکثریت دارند کارهائی میتوانند به انجام رسانند:
« بدلیل اینکه هماره شمارة ظالمان از مظلومان کمتر بوده است.»
ستمدیدگان را ضد ستمکاران دعوت به شورش میکرد : ... ای مظلومان تحمل این همه ظلم را نکنید.