بیگانه
:.:...
۱۰۳ سال پیش در چنین روزی ، آلبر کامو فرانسوی در الجزایر و خانواده ای فقیر و طبق معمول مذهبی ( ! ) چشم بر جهان گشود ،
تا به توسعه [b]کافه داری[/b] ، تجارت [b]چای[/b] ( به خصوص کله مورچه ای , قلم و شکسته ) و [b]سیگار[/b] ، جانی د
کلیات شمس تبریزی
:.:.:.:.:.
[b]خویش ، فَـربِـه مینماییم از پیِ قربانِ عید
کان قصابِ عاشقان ، بس خوب و زیبا میکُـشد ...
[/b]
:.:.:.:.:.
غزلیات هوشنگ ابتهاج
:.:.:.:.:.
[b]کسی بهسانِ صدف ، واکند دهانِ نیاز
که نازنین گهری چون تو در کنارش نیست[/b]
:.:.:.:.:.
نهج البلاغه
:.:.:.:.:.
[b]" ... و خداوند من را با تو آزمود , و تو را با من ... "
( از نامه علی به معاویه )[/b]
:.:.:.:.:.
تسخیرشدگان - جلد 1
[b]می دانم اگر قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم ،
دنیا تمام تلاشش را می کند تا مرا در شرایط او قرار دهد
تا به من ثابت کند :
در تاریکی ، همه ی ما شبیه یکدیگریم[/b] ...
تسخیرشدگان - داستایوفسکی
غزلیات هوشنگ ابتهاج
:.:.:.:.:.:.
[b]هر چه به گِـردِ خویشتن می نگرم در این چمن
آینه ی ضمیر من ، جز تو نمی دهد نشان[/b] ...
:.:.:.:.:.:.
غزلیات هوشنگ ابتهاج
:.:.:.:.:.:.
[b]دل ما خوش به فریبی است ... غبارا تو بمان[/b]
:.:.:.:.:.:.
کلیات شمس تبریزی
[quote='aliehsanif']نقل قول از saeedlatifim:
فکر کنم ویرگول را باید قبل از هم بگذاریم؟!
شعر بسیار زیباییست... دشمن خویشیم و یار آنکه ما را میکشد... ممنون از شما.[/quote]
آره فکر کنم حق با شما باشه ، اما دیگه امکان ویرایش نیست .
م
کلیات شمس تبریزی
:.:.:.:.
[b]نیست عزرائیل را دست و رهی بر عاشقان
عاشقانِ عشق را هم ، عشق و سودا میکشد[/b]
:.:.:.:.
غزلیات هوشنگ ابتهاج
:.:.:.:.
[b]
چو شب به راهِ تو ماندم
که ماهِ من باشی ...[/b]
هوشنگ ابتهاج
:.:.:.:.