نهج البلاغه

آنچه در مورد عدم پیوستگی قرآن فرمودید یکی از سبک های ادبی ست. در این زمینه کتاب سبک شناسی مرحوم بهار می تواند بسیار راهگشا باشد. مشابه این سبک را شخصاً در دو کتاب دیده ام. یکی در کَلیله و دِمنه و دیگری در مثنوی معنوی. در این هر دو کتاب، نویسنده بحث های گوناگون را در ذیل یک بخش بیان می کند. یکی از خصوصیات سبک ناپیوسته، ملالت زدایی ست و متن را از یکنواختی خارج می کند. شما نمی پسندید؟ مختارید ولی اینطور نیست که چیز غریبی باشد. مجدداً به همان سبک شناسی مرحوم بهار در ارتباط با شناخت سبک های ادبی ارجاعتان می دهم.

[quote='majid889']چگونه انتظار دارید کتاب از برقعی که از شیعه مرتد شده است و نه امام زمان را قبول دارد نه امامت را و نه ولایت فقیه را در این سایت قرار بدهند؟حال بماند که برقعی ما شیعیان را رافضی هم می خواند.[/quote]
حتی کتاب "تابشی از قرآن" که ترجمه مفصل و تفسیر مختصری بر قرآن از جانب مرحوم برقعی قمی بود نیز اجازه انتشار نیافت. چه برسد که کتاب "تضاد مفاتیح الجنان با قرآن" را بخواهم قرار دهم. برقعی قمی شیعه بود و سنی بود، تفسیر قرآنش چرا باید ممنوع باشد؟ نابردباری آقایان تنها در کتاب های مخالف با قرائت خودشان نیست. بلکه حتی انتشار هر کتابی از جانب کسانی که قرائت دیگری دارند را بر نمی تابند. تعجب اصلی زمانی است که بدانید کتاب "اسلام و مقوله خشونت" که در نقد جریان های تروریستی اسلامی مثل داعش و القاعده نوشته شده و مجوز وزارت ارشاد را گرفته و بصورت فیزیکی هم منتشر شده است، ولی وقتی با مجوز نویسنده کتاب، نسخه اینترنتی آن انتشار می یابد، در این تارنگار ممنوع الانتشار می گردد. کتاب های دیگر نویسنده این کتاب در همینجا هست. چه مشکلی با این کتاب داشته اند؟ فارغ از گوشمالی مختصری که به امثال بنده نیز داده اند و صابون مبارکشان کف مختصری هم بر تن بنده داشته، یکی از افتخارات مسئولین نظارتی فضای مجازی و اداره ارشاد می تواند ممنوعیت انتشار اینترنتی دو تفسیر تابشی از قرآن و نیز تفسیر بیان معانی در کلام ربانی باشد. حتماً مایه سربلندی شان در پیشگاه الهی خواهد بود که از انتشار کتب منحرفین و ضالین جلوگیری به عمل آوردند.
شما شیعیان را به کلام امامتان ارجاع می دهم که به ما قال عنایت کنید و نه من قال. رستگار باشید.

سلام کاربر محترم: Khwanirath
من نیز همین گفتم که شما پاسخی ندادید
ابتدا عرض کنم اگر از خواندم نظر من حس کردید به شما برچسب زده شده است از شما پوزش می خواهم منظور من بیشتر اشاره به یک تفکر بود که در آن اشخاص تلاش می کنند باورهای خویش را اثبات کنند نه بر اساس شواهد و مدارک به نتیجه ای برسند باز هم اگر چنین حسی در شما ایجاد شد از شما پوزش می خواهم.
من بر اساس فهم و سواد خودم کامنت می گذارم و ادعایی ندارم.
ابتدا چون کتاب در مورد نهج البلاغه بود گزیده هایی از آن را قرار دادم اما شما در واکنش در نظر ۱۳۹۷/۰۷/۲۴ - ۱۰:۵۴ فرمودید:
ابتدای نقل قول:
این فرمایش شما بخشی از نقدهای جناب ctr2006 را پاسخ می دهد ولی متن عربی که ایشان قرار داده اند را در بر نمی گیرد. ناقص العقل و ناقص الایمان خواندن زنان، ترجمه دیگری ندارد و معنایی نیست که بتوان برداشت دیگری از آن داشت و بیان این کلمات از جانب امام علی، توجیه پذیر نیست.
اما در این سخنان، دو نکته قابل توجه است.
نخست اینکه نهج البلاغه چهار قرن پس از امام علی نوشته شده و یکسره خبر واحد است. خبر واحد به سخنان و روایاتی گفته می شود که هیچ منبع و سندی برای آن ذکر نشود. تمامی نهج البلاغه بدون سند است. این عرضم به این معنا نیست که یکسره نارواست. بلکه به این معناست که در این کتاب، سره و ناسره مخلوط شده اند.
اما با توجه به آیات قرآن، این روایت از ایشان خلاف قرآن و فرمایش خدای متعال است.
پایان نقل قول (توصیه می کنم نظر مذکور را در صفحه های پیشین کامل بخوانید)
که باعث شد من از قرآن سند بیاورم و بگویم نهج البلاغه و قرآن چندان فرق زیادی با هم ندارند و نوشتم به باور بنده عقل و قلبم در جدال با هم به سر نمی برند به باور من نمی شود با عقل خود بفهمیم برخی از سخنان نهج البلاغه اشتباه است ولی در مقابل سخنان قرآن که ترجمه دیگری ندارد و توجیه ناپذیر است موضع دیگری اتخاذ کنیم و دست به تفسیرهایی بزنیم که در طول تاریخ اسلام در عمل وجود نداشته است
سخن را کوتاه می کنم و وقت شما در مورد تمام آیات را نمی گیریم.
نظر شما در مورد سوره توبه آیه 29 صفحه 192 چیست؟ برای من به شخصه ترجمه آیه کفایت می کند ضمیر و فعل بکار رفته در آن کافیست سیره مسلمین و صدر اسلام در برخورد با اهل کتاب هم مشخص است ولی با این وجود تفسیرهای رسمی از این آیه در قالب متن و کلیپ ارایه دادم دوست دارم نظر شما را بدانم.
مشخص است که روایت و تفسیر شما در مواردی (نه همه موارد) با تفسیر رسمی (مدل شیعی در ایران) متفاوت است البته عجیب نیست در کتاب ناهاهنگ و غیرطبقه بندی شده قرآن وقتی دنبال فراسوی معنا در میان واژگان آیات می رویم بالغ بر هزار نوع تفسیر متضاد و دلخواه بدست می آید.

[quote='Khwanirath']نقل قول از E R S:
به همین یک سوال جواب صحیح، منطقی و دور از تعصب بدید، من همین جا ایمان میارم!
به فضل خدا چنین خواهم کرد. البته اگر اهالی ممیزی تارنگار کتابناک، تیغ برّان سانسور را بر گردن تفسیر بیان معانی در کلام ربانی نمی نهادند، برای آیه مذکور شما را به همان تفسیر ارجاع می دادم که بطور مناسبی به این آیه پرداخته است. اما حقیقتاً نکته قابل تاملی است که در کشوری که داعیه دار ام القرایی جهان اسلام است، حتی تفسیر قرآن نیز اجازه انتشار در تارنگاری اینچنینی نمی یابد، با اینکه سایر آثار نویسنده محترم آن در همینجا موجود است.
بماند که کلیه کتاب های مرحوم علامه برقعی نیز در این تارنگار ممنوع است و بارها قرار داده ام و بارها به پرده کوتاه بینانه سانسور، پوشیده شد و اجازه انتشار نیافت. البته ایراد و انتقاد اصلی متوجه کسانی ست که با ارائه قرائتی تنگ نظرانه، اجازه بیان قرائت های دیگر قرآن را نمی دهند. تفسیر قرآن خوب است به شرط اینکه آنچه مطلوب ما و سریر شاهنشاهی ما هست را بیان کنید. والعاقبه للمتقین[/quote]
]چگونه انتظار دارید کتاب از برقعی که از شیعه مرتد شده است و نه امام زمان را قبول دارد نه امامت را و نه ولایت فقیه را در این سایت قرار بدهند؟حال بماند که برقعی ما شیعیان را رافضی هم می خواند.

[quote='E R S']
به همین یک سوال جواب صحیح، منطقی و دور از تعصب بدید، من همین جا ایمان میارم!
[/quote]
به فضل خدا چنین خواهم کرد. البته اگر اهالی ممیزی تارنگار کتابناک، تیغ برّان سانسور را بر گردن تفسیر بیان معانی در کلام ربانی نمی نهادند، برای آیه مذکور شما را به همان تفسیر ارجاع می دادم که بطور مناسبی به این آیه پرداخته است. اما حقیقتاً نکته قابل تاملی است که در کشوری که داعیه دار ام القرایی جهان اسلام است، حتی تفسیر قرآن نیز اجازه انتشار در تارنگاری اینچنینی نمی یابد، با اینکه سایر آثار نویسنده محترم آن در همینجا موجود است.
بماند که کلیه کتاب های مرحوم علامه برقعی نیز در این تارنگار ممنوع است و بارها قرار داده ام و بارها به پرده کوتاه بینانه سانسور، پوشیده شد و اجازه انتشار نیافت. البته ایراد و انتقاد اصلی متوجه کسانی ست که با ارائه قرائتی تنگ نظرانه، اجازه بیان قرائت های دیگر قرآن را نمی دهند. تفسیر قرآن خوب است به شرط اینکه آنچه مطلوب ما و سریر شاهنشاهی ما هست را بیان کنید. والعاقبه للمتقین

[quote='ctr2006']همین؟ در پاسخ به کامنت های قبل فقط همین رو دارید بگید؟
کاملا مشخص هست برای من خود آیات قرآن (با تمام بی نظمی و بی قاعده بودنش) اتمام حجت و نشان دهنده اصل اسلام ناب محمدی است اون تفسیر رو درواقع برای شما و همفکران شما قرار دادم که معتقد بودید روی یک آیه بدون تفسیر و چه و چه نمیشه تاکید کرد اون سندها و تفسیرها رو برای شما قرار دادم که ببینی حتی وقتی که شروع به خود فریبی می کنید باز همه چیز رو نمی تونید ماست مالی کنید.
[/quote]
کدام پاسخ؟ من هنوز پاسخی ندادم. سوالی پرسیدم. اما عدم واکنش شما به آیات 5 سوره توبه و 89 نساء را به معنای اقناع حضرتعالی قلمداد می کنم. البته فکر می کنم لازم است همه افرادی که در این تارنگار که متعلق به فرهیختگان جامعه است با یکدیگر به گفتگو می پردازند، پیش پا افتاده ترین اصل گفتگو که رعایت ادب و احترام است را مراعات کنند و از برچسب زدن به مخاطب خود بپرهیزند. اطلاق برچسب هایی مثل "خود فریبی می کنید"، "نمی تونید ماست مالی کنید" به کسی که صرفاً نظری مخالف ما دارد، نشان دهنده نیاز بیشتر ما به صبر و بردباری و تحمل نظر مخالف است. رویکردهای بالغانه تری برای ادامه گفتگو لازم است.
لابد انتظار می رود که جنابتان قطار ادعاها را از قرآن مطرح بفرمایید و بنده هم صفحات متناوب پاسخ ادعا بدهم. البته مشکلی با این مسئله ندارم. منتها به شرطی که در مورد یک موضوع خاص صحبت شود و پس از نتیجه گیری سراغ موضوعات دیگر برویم. نه اینکه 7 آیه پشت سر هم قرار دهید و بنده هم سه چهار صفحه پر کنم. خداوکیلی خودتان نگاه کنید. نخست نقد سخنان امام علی در نهج البلاغه بود که بسیار هم خوب بود و به موضوع کتاب هم مرتبط بود. سپس شاخه دیگری را انتخاب نمودید که اسلام تفاسیر متعدد می پذیرد و بی اعتبار است. بعد رسید به نقد قرآن! تا بعد به کجا بروید را خدا عالم است. بحث فنی، دقیق و منسجم و در موضوع است نه مدام از این شاخه به آن شاخه پریدن. رویکرد احساساتی و عوض کردن موضوع بحث نتیجه بخش نیست. ما انسان عاقل و بالغ و اهل تحقیق و اهل تحمل نظر مخالفیم.
روحیه و منش و رویکرد شما هم حقیقتاً جالب است. وقتی در نقد قرآن است، تفسیر شداد و غلاظی قرار می دهید که ببینید! مفسرتان چنین می گوید و اسلام دین خشونت است. وقتی در پاسخ به نقد شماست می گویید که ماست مالی می کنید و به سراغ تفسیر می روید! بالاخره یا رومی روم باشید یا زنگی زنگ. ما بدنبال این هستیم که مطلبی برای خودمان و برای طرف مقابلمان روشن شود یا بدنبال اینکه به هر روش توجیه گرانه ای حرف خود را به کرسی بنشانیم؟
یک بحث مهم این است که بدانیم تفسیر قرآن هیچ ایرادی ندارد. به شرط اینکه تفسیر قرآن با خود قرآن و بوسیله آشنایی با لغت عرب صورت گیرد نه با حدیث و روایت. مثل همان دو آیه ای که با آیات قبل و بعدش تفسیر شد. حال اگر مایل بودید بفرمایید تا نه فقط آیه 29 سوره توبه، تا هر 4 آیه دیگر را نیز قرار دهم.

همین آیه که جناب ctr2006 گذاشتند رو در نظر بگیریم:
قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ.
فرض محال میکنیم که توانستید با آسمان ریسمان بافتن خشونت آشکار این آیه رو انکار کردید... باز به سوال بزرگ تری باید جواب بدید؛ اون هم اینکه مثلا چه چیز این آیه خاص و ویژه است که ادعا میکنید "وحی" و کلام خداست؟ مثلا چه چیز فوق العاده ای در این آیه هست که بتوان ادعا کرد جز خدا، هیچکس توان بیانش رو نداره؟!
به همین یک سوال جواب صحیح، منطقی و دور از تعصب بدید، من همین جا ایمان میارم!

همین؟ در پاسخ به کامنت های قبل فقط همین رو دارید بگید؟
کاملا مشخص هست برای من خود آیات قرآن (با تمام بی نظمی و بی قاعده بودنش) اتمام حجت و نشان دهنده اصل اسلام ناب محمدی است اون تفسیر رو درواقع برای شما و همفکران شما قرار دادم که معتقد بودید روی یک آیه بدون تفسیر و چه و چه نمیشه تاکید کرد اون سندها و تفسیرها رو برای شما قرار دادم که ببینی حتی وقتی که شروع به خود فریبی می کنید باز همه چیز رو نمی تونید ماست مالی کنید.
سوره توبه آیه 29 صفحه 192
قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ.
با کسانى از اهل کتاب (یهود، نصارى، مجوس، صابئین،) که به خدا و روز قیامت ایمان نمى‌آورند و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده‌اند، حرام نمى‌شمرند و به دین حقّ گردن نمى‌نهند بجنگید، تا با خوارى و ذلّت، به دست خود جزیه بپردازند.
این آیه از قرآن بسیار روشن و صریح نشان می دهد در یک کشور (مثلا ایران) غیر مسلمین یا اشخاصی که تفکر مذهبی ندارند یا اصلا نمی خواهند مسلمان باشند ارزشی ندارند به دید هم مهین نباید نگرسته شوند (اصلا در کنار امت هم میهن معنی نمی دهد) و یا باید کشته شودند (البته به سختی اعدام راحت نباید بشن) یا به اجبار مسلمان شود یا باید جزیه (من به پول زور با خفت میگم باج، فکر کنم تعریف باج همین باشه) بدهند.
این آیه به وضوح نشان می دهد اگر روزی امت اسلام ناوگان جنگی اش قوی شود و تفکر جهادی در آن مسلط شود از هفت میلیارد جمعیت زمین بالغ بر شش میلیارد آن از دم تیغ برای خشنودی الله گذارنده می شوند (حتما بعدش دعوای فرقه ای سر شیعه و سنی و ... است )
خوشبختانه خبرهای خوبی می شنویم قدرت امروز اسلام در ایران را منکر نمی شوم اما خوشبختانه این باور روز به روز در حال تضعیف است روزگاری آمون و مرداک و رای در خاورمیانه خدایی می کردند تعداد زیارت کننده و پرستنده زیادی داشتند اما امروز فقط یک اسم از آنان در کتاب های تاریخ مانده است. الله در مقابل آنان خدایی بزرگتری نیست زیرا پیروانش نه تمدن بزرگی ساخته اند نه مدنیت زیادی دارند نه تولید کننده علم هستند نه جوامع پیشرفته ای هستند هرچند الله جدیدتر است روزگاری نه چندان دور (شاید 150 سال دیگر) از این الله فقط یک اسم در موزه ها باقی خواهد ماند و تاریخ نسبت به الله بسیار بی رحم خواهد بود.

جناب ctr2006 در سخن نخست خود مدعی ساده بودن قرآن هستند و می گویند که آیات زیادی در قرآن هست که تاکید می کند قرآن ساده و روان برای خواندگانش فرستاده شده که از نظر قرآن نیازی به تفسیر اشخاص به اصطلاح ملا و عالم و مفسر نباشد
اما در سخن دوم خود از این اصل، عدول کرده و به سخن مفسری استناد می کنند. بالاخره اگر قرآن نیاز به تفسیر ندارد، از کجا حرف آن فرد روحانی را پذیرفته اند که پرت کردن گناهکار از ارتفاع در اسلام وجود دارد؟

سوره توبه آیه 29 صفحه 192
قَاتِلُواْ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَلاَ بِالْیَوْمِ الآخِرِ وَلاَ یُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَلاَ یَدِینُونَ دِینَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ حَتَّى یُعْطُواْ الْجِزْیَةَ عَن یَدٍ وَهُمْ صَاغِرُونَ.
ابتدای نقل قول:
تفسیر نور از محسن قرائتی
با کسانى از اهل کتاب (یهود، نصارى، مجوس، صابئین،) که به خدا و روز قیامت ایمان نمى‌آورند و آنچه را خدا و رسولش حرام کرده‌اند، حرام نمى‌شمرند و به دین حقّ گردن نمى‌نهند بجنگید، تا با خوارى و ذلّت، به دست خود جزیه بپردازند.
نکته ها
در آیات قبل، سخن از پلید بودن مشرکان و نبرد با آنان بود، در این آیه شیوه‌ى برخورد با اهل کتاب را بیان مى‌کند که یکى از دو راه در پیش آنان است: جنگ، یا پرداختِ جزیه.
همان‌گونه که مسلمانان با پرداخت خمس و زکات، به دولت اسلامى کمک مى‌کنند و از مزایاى امنیّت و خدمات بهره‌مند مى‌شوند، اهل کتاب نیز با پرداخت مبلغى به نام جِزیه، بودجه‌اى را که صرف آنها مى‌شود، تا حدّى تأمین مى‌کنند.
جلد 3 - صفحه 405
مقدار جزیه را نیز رهبر مسلمانان تعیین مى‌کند. البتّه باید به اندازه‌اى باشد که پرداخت آن براى اهل کتاب سنگین باشد. «وَ هُمْ صاغِرُونَ»
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مقدار جزیه کم باشد، در پرداخت تفاوتى در روحیّه‌ى آنان حاصل نشده و احساس حقارت نمى‌کنند.
با اینکه اهل کتاب، به خدا و قیامت ایمان دارند، ولى در آیه آنان را نسبت به خدا و قیامت بى‌ایمان معرّفى کرده است، زیرا قرآن، کسانى را که به بخشى از معارف ایمان دارند و بخشى را منکرند، کافر مى‌داند. «2» به علاوه اگر ایمان به مبدأ و معاد آمیخته به خرافات باشد، به منزله‌ى کفر است.

پایان نقل قول.
برای دیدن نظرات قرائتی علاوه بر منبع فوق می توانید این کلیپ پخش شده از صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز ببینید و بشنوید
اینجا کلیک کنید
در کلیپ فوق هرچند تهمت های ناروا به اهل کتاب زیاد است و تلاش برای ماست مالی نیز وجود دارد ولی دیدن کلیپ را به شما توصیه می کنم
ماجرای اعدام فوری تعدادی ساده لوح که تصور می کردند علی خداست را توسط علی شنیده و خوانده ایم و بسیاری روایت معتبر و مواتر دیگر که گفتنش سخن به درازا می کشد
در خبرگزاری های داخلی (مشخصا خبرگزاری مهر) عنوان شده است توزیع ۲۵۰ میلیون پرس غذا بین زائران حسینی در مسیرهای کربلا و نجف توزیع می شود. در حالی که وضعیت سیستان و بلوچستان و زلزله زدگان کرمانشاه را می دانیم
منبع
مسلما چنین مللی نخست وزیر ژاپن و صدراعظم آلمان و نخست وزیر نروژ و سوئد را نخواهند داشت ( شاید هم تحمل چنین نخست وزیرهایی توسط این ملت ها سخت باشد و به رئیس جمهوری نیاز دارند که عکسش کنار دیگ نذری پخش شود)