جغرافیای استرابو: سرزمینهای زیر فرمان هخامنشیان
نویسنده:
استرابون
مترجم:
همایون صنعتی زاده
امتیاز دهید
مروری بر کتاب:
سرزمینهای زیر فرمان هخامنشیان
جغرافیای استرابو یکی از مهمترین تألیفهای به جا مانده از روزگار بلافاصله پیش از آغاز تاریخ میلادی است. تحقیق یا تألیفی در باره روزگار باستان سراغ نداریم که در آن به این اثر اشاره نشده باشد و از آن نقل قول نکرده باشد.
جغرافیاس استرابو از هفده کتاب تشکیل شده. ده کتاب آن درباره کلیات علم جغرافیا و اروپا مخصوصاً یونان و ایتالیا و نواحی اطراف آنجا است. کتابەای یازدهم تا هفدهم شامل سرزمینهائی میشود که سه سده پیش از استرابون جزء شاهنشاهی هخامنشیان بوده...
بیشتر
سرزمینهای زیر فرمان هخامنشیان
جغرافیای استرابو یکی از مهمترین تألیفهای به جا مانده از روزگار بلافاصله پیش از آغاز تاریخ میلادی است. تحقیق یا تألیفی در باره روزگار باستان سراغ نداریم که در آن به این اثر اشاره نشده باشد و از آن نقل قول نکرده باشد.
جغرافیاس استرابو از هفده کتاب تشکیل شده. ده کتاب آن درباره کلیات علم جغرافیا و اروپا مخصوصاً یونان و ایتالیا و نواحی اطراف آنجا است. کتابەای یازدهم تا هفدهم شامل سرزمینهائی میشود که سه سده پیش از استرابون جزء شاهنشاهی هخامنشیان بوده...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی جغرافیای استرابو: سرزمینهای زیر فرمان هخامنشیان
در ویکی پدیا هر کسی میتونه مطلب بنویسه پس دچار اشتباه است، ویکی پدیا انگلسی به خاطر نظارت بالاتر کمتر دچار تحریف است. ولی من فکر می کنم شما از عمد برای گوشه و کنایه مثل همین «ایران دوست» آریایی را به کار بردید شاید در دنیا کوچک شما مردم به آریا، اغوز و ... تقسیم شوند ولی من آدمها را اینگونه دسته بندی نمی کنم. همچنین در ویکی پدیا ایرانستیزانی همچون شما هم مطالب می گذارند مثلا در ویکی پدیا تورکجه مطلبی به نام پان-فارسیسم میزاره با نقشه پان-ایرانیسم، در حالی که ما در تاریخ چیزی به نام Pan-Persianism مثل پان-ترکیسم Pan-Turkism نداریم ولی کسانی که دنبال تفرقه انداختن هست چنین مطالبی را می نویسند تا ایران را تیکه تیکه نشان دهند به قول معروف کافر همه را به کیش خود داند. پس در ویکی پدیا جا برای همه است، پس بهانه های نابخردانه نیاورید و به جای مغالطه کردن و مزه ریختن مثل دیگر دوست دانشمندتان، پاسخی منطقی و مستدل بدهید نه پاسخ های بی سروته سطحی.[/quote]
معمولا، اعتراض نکردن به نوشتههای «دانشمند» و سکوتتان میتواند به نوعی تایید آنها باشد. با این حال، من بازجو نیستم تا دنبال ریزترین نکات زندگیتان باشم و دنبال تناقضهای احتمالی بگردم، اگر میگویید که با نظرات ایشان موافق نیستید من هم حرفتان را باور میکنم. ولی توصیه میکنم یک بار دیگر تعریف «نژادپرستی» را مرور کنید و به من یادآوری کنید که برخلاف ترشحات مغزی این «دانشمند» که مدام در لعن و نفرین ملیتها و قومیتهای دیگر است از من چه خواندهاید که مرا نژادپرست نامیدهاید؟! اغتشاش ذهنی این دانشمند به آنجا رسیده که مرا به پانترکیسم ملحق کند، مایلم بدانم که شما از کجا به اینجا رسیدید؟
با نوشتههای آنلاین انواع و اقسام پانها تا حدودی آشنایی دارم و با همان اعضای گرگهای خاکستری متوهم در دانشگاه آنکارا هم جدلهایی داشتهایم ولی این که به نفی «پانایرانیسم» رسیدید نیز برایم جالب است. آیا واقعا منظورتان این است که هیچ ایدهی پانایرانیستی یا شوونیستی در ایران وجود نداشته و ندارد؟!
نکته: اشتباه دستم خورد لایک کردم.[/quote]
شما از سخنان گستاخانه بیگانگان دلآزرده نشو. دلآزرده من هستم که از پگاهان تا شامگاهان وخت خود را پای درخواست به ویکیپدیا دادن برای پاک نمودن دزدیهای همانندانش را کردهام. اگر شما به بخش Template:Arabic culture در ویکیپدیا بروید می بینید بسیاری از دانشها با هنرهای اسلامی، مانند Islamic philosophy به نام Arabic philosophy نوشته شده است. هنگامی که شما روی این دانشها با هنرهای تازی میزنید برایتان هنرها و دانشهای اسلامی را می آورد با اینکه ایرانیان در شکوفیایی شهرگانی در جهان اسلام با مردمی کمتر از تازیزبانان، بهرهای اگر بیشتر هم نداشته باشند کمتر هم ندارند. در آنجا حتی دستاوردهای ایرانیان مانند Banna'i، پورسیناگرایی Avicennismو ... به پای تازیان نوشته شده ات. حتی آنها دستاورد مملوکان ترکتبار را در آنجا به پای خود نوشته اند زیرا زبانشان عربی بود. بارها گفتهامو اکنون هم می گویم تا نشان دهم چیزهای اسلامی را که تازیان میکوشیند تازی نشان دهند دروغی بیش نیست: ما با آنکه زیان جهان اسلام تازی حجاز بود هیچ سازههنری، ادبدان، هنرمندو دانشمندی از آنجا نداریم. بزرگان تازی، در راستی مردمان تازیده یا مستعربه مانند عراقیانو مورها بودند نه تازیان حجاز. بنده هنگامی که می شنوم مردمی که به ساز "مزمار شیطان" میگفتند برآنند چیزی به نام موزیک تازی که پایههایش کوششهای ایرانیانی مانند فارابی بوده استو از روی موزیک پارسی ستهم هنایش پذیرفته است، دارند، یا مردمی که فرش بهارستان را از بیفرهنگی تکهپاره میکنندو زیراندازشان حصیر بوده است، بر آن هستند که فرش تازی دارند، از خنده رودبر شوم بااینکه چیزی نمیگویم، با این روی هنگامی که میبینم دستاوردهای مردمان مسلمان دیگر را تازیان میکوشند پای خود بنویسند اینجا است که ناسازگار شوم. اگر در تاریخ بنگریم این ایرانیان بودند که کُرپانی نژادپرستی تازیان شده اند از همان زمان که را ما موالی کردندو عجم خوانده اند بگیر تا زمان صدام که نام جنگش را قادسیه صدامی گذاشته بود تا دستبردن در نام شاخاب پارس، با این روی هنگامی که ما پاسخ نژادپرستیهایشان را به تندی میدهیم از سوی ایرانستیزان فرنگی که با این تازیانو تازیگرایان همسو هستند، نژادپرست خوانده شویم. برای آن که بدانید این تازیان به چه آن اندازه نژادپرست به معنای راستین واژه هستند، در کتار دانستن کمپینهای عربسازیِ صدام با کردکشیهایش با نسلکشیهای داعش، بروید درباره کمربند تازی (Arabic Belt) که گروه بعث سوریه برای کُردان سوری درست کرد را بخوانید.
فکر کنم شما همان جناب کاربر nikdoost باشید که فحش و فحش کاریش به کاربران زبان زد عام بود و چندماه است که مسدود شده. فکر کنم شما همان آقای نیکدوست هستید یا اگر نیستید نشبتی باهاش دارید یا آن را الگو قرار دادید.
نکته: اشتباه دستم خورد لایک کردم.
In linguistics, a suffix (sometimes termed postfix) is an affix which is placed after the stem of a word. Common examples are case endings
ویکیپدیا: suffix
برگردان: در زبانشناسی، یک پسوند (برخیگاه زبانزد شود پساوند) وندی است که پس از ستاک واژهایی جای گیرد. نمونههای فراگیر پایانهای جاورها هستند.
همچنین پسوندهایی مانند -ستان (همچون هندوستان)، -لاخ (همچون سنگلاخ)، -زار (همچون ریگزار) پسوند مکان نیستند، زیرا به ویژگی مکان اشاره نمیکنند به تجمع مردمان یا چیزها نمار کنند نه ویژگی جای آن. پس -ستان پسوند فراوانی است، ارنه پسوند -ستان در تابستان (جایی که تابش فراون است) با زمستان (جایی که زم/سرما فراوان است) را چگونه میتوان توجیح کرد؟ با این روی پسوندهای مکان واژگانی مانند –بوم (همچون میوهبوم: ناحیتی که از آن میوه خیزد (دهخدا))، -زمین (همچون باخترزمین) است. واژگانی مانند، ایران، توران، یونان هم شاید همان ریخت چندانی (Plural) مانند مردمان باشد،، زیرا در چنین سرزمین های مردم بیشماری از آن تیره زیست می کنند یا کوتاه شده ترکیبها مانند ایران که در ریخت ایرانشهر (Eranshatr) به معنای "سرزمین ایرها/ایرانیان" بوده است باشند که به هر روی، باز هم "-ان" در ریخت چندانی (Plural) است. کسانی هم که به من میگویند "حیوان نادان"، با دست خوراک خوردن به جای کاربری از چَمچهو چنگال که آیین همانندان خودش است را به دیگر همسانیهایشان با جانوران که پیشتر به آن نُمار کردم بیفزایند. ;-)
باز ایرادی نیست که انسان کتابناک را با باشگاه اشتباه بگیرد. ایراد این است که اینجا را با طویله اشتباه بگیرد. اصطلاحات چاله میدانی؛ ابلهانه و به غایت سخیف در دکان عطاری این نابغه کم یافت نمی گردد. سطح عقلی وی؛ به اندازه گره گوری های فیلم های نئولاتی است. البته مورد اخیر به غایت از ایشان چیزفهم تر هستند. یکی دوباری از عصاره فضایل ایشان بهره برده ام. اصطلاحاتی عوامانه مثل "ساندیس خور" و اینبار "دوستان حاج آقا طوسی"!!!!! بار اول که گلواژه نخستش را شنیدم متعجب شدم که شاید اینجا را با منزلش اشتباه گرفته؛ الان می بینم که نخیر؛ سطح بیانش در حد همان مکانی ست که در آن زیست می کند.[/quote]این نادان نژاد پرست همیشه همین گونه چرند و مزخرفات می نویسد. البته در جای دیگر شما نکته خویب به من گفتید که برای نوشته های این نادان ارزش قائل نشوم و وقت خود را هدر ندهم
علامه ی ذوالفنون پس از یافه بافی در زبان عربی؛ اینبار شکر دیگری میل فرموده اند. کوری ببین عصاکش کور دگر شود.
سر پریدن از نصف ماجرا و یک دفعه سر از زبان پهلوی در آوردن برای پوشاندن سند خبط دماغ دیگری؛ معجزه ایست که از ید بیضای نخبه ی کتابناکی بر می آید. ایران نه به زبان پهلوی که به زبان اوستایی مرتبط است و ترکیبی از airya و نیز پسوند نسبت ana و همینطور anam است (برخی آن را نشانه جمع می دانند که اشتباه است) که مجموعا airyana و airyanam خوانده شده است. در اوستا airyana vaeja بکار رفته که واژه وئجه؛ معادل همان بیجه (Bija) سنسکریت و همان بیضه فارسی امروز است. در نهایت اینکه ائیریانا وئجه به معنی تخمه و نژاد آریایی ست.
جالب است این بی سواد خودش می گوید ریشه ایران در اوستاست؛ بعد ولی خودش را به کوچه علی چپ می زند و نظر بی سوادتر از خودش را تایید می کند که الف و نون ایران؛ الف و نون مکان (مثل ستان به معنی سرزمین؟) است. تو گویی قواعد زبان پهلوی بر واژه اوستایی حاکم است!
باز ایرادی نیست که انسان کتابناک را با باشگاه اشتباه بگیرد. ایراد این است که اینجا را با طویله اشتباه بگیرد. اصطلاحات چاله میدانی؛ ابلهانه و به غایت سخیف در دکان عطاری این نابغه کم یافت نمی گردد. سطح عقلی وی؛ به اندازه گره گوری های فیلم های نئولاتی است. البته مورد اخیر به غایت از ایشان چیزفهم تر هستند. یکی دوباری از عصاره فضایل ایشان بهره برده ام. اصطلاحاتی عوامانه مثل "ساندیس خور" و اینبار "دوستان حاج آقا طوسی"!!!!! بار اول که گلواژه نخستش را شنیدم متعجب شدم که شاید اینجا را با منزلش اشتباه گرفته؛ الان می بینم که نخیر؛ سطح بیانش در حد همان مکانی ست که در آن زیست می کند.
[quote='A_S']راستی این رو هم بگم "آریایی ایرانی تبار" که بهروز به کار برد مثل ترکیب غزان اغوزتبار بیمعنی است، چون ایران: ایر (نجیب، آمده از آرییا فارسی باستان) + ان (پسوندی مانند ستان، سرزمین) همان معنی آریایی می دهد، پس گویا خود بهروز هم در تمام علوم قدیم و مدرن سررشته دارد که نمی داند آریایی یک واژه منسوخ نژادگرایانه دارای بار منفی است و امروزه می گویند هندوایرانی یا هندواروپایی. گویا برخی خودشان که گرایشهای تجزیه طلبانه یا ایران ستیزانه دارند از واژه آریایی خیلی بیشتر لذت می برند تا آریاگراها.[/quote]
سخن ایشان سراسر درست است، ایران پارسی نو که در پارتی "اَریان"، در پارسی میانه اِران Ēran بوده به معنای "سرزمین نجیبها" است. در پارسی میانه به نجیب ēr میگفتندو نجابت را اریه ērih میگفتند، برای منبع همین واژگان را در فرهنگ کوچک پهلوی نوشته مکنزی جستجو کنید. همچنین این واژه از اَرییه Ariya پارسی باستان میآید که در اوستایی هم اَئیریه Airiia است، دکتر علی نورایی هم در فرهنگ ریشه واژگان فارسی، در رویه 15 ریشه یابی واژه ایران و آمدن آن از هما اَرییه پارسی باستان نیک گزارش داده است. همچنین ما یک سرزمین به نام ایران داریم که عربها، یهودیان، آشوریان، ترکمنان، ارمنیانی که در کشور ایران زندگی میکنند ملیتشان از برای زادگاهشان ایرانی هست با این روی ما یک گروه تیرهزبانشناختی (Ethnolinguistic Group) به نام مردم ایرانی (Iranic People) داریم که تنها ویژه مردم ایران نیستو مردم ایرانیزبان مانند پشتونها، آسیها، پامیریها که بیرون از مرزهای ایران زندگی کنند را دربر گیرد، پس زمانی که ایرانیتبار می گویم آشکار است ایرانی به چم "قومیت" داریم به کار میبریم نه "ملیت"، ایشان درست فرماید آریا/آریان (Aryan) واژهای است که زمان آلمان نازی گسترش پیدا کردو به نژاد اروپایی شمالی (Nordic Race) اشاره میکند. پس ایرانیان برای نامگذاری قومیت خود نیازی به آن ندارند زیرا واژه آریایی از واژگان نوآمده است و مانند ایران ریشه ندارد و تازه بار نژادی دارد نه قومی، با این روی ایرانو ایرانیان در شاهنامه و نوشتههای پسا-اسلامی دیگر بسیار آمده است، چنانچکه زندهیاد فردوسی سراید:
هنر نیز ز ایرانیان ست و بس
ندارند کرگ ژیان را به کس
---------------------------
برو آفرین از کهان و مهان
ز تازی و هندی و ایرانیان
همچنین برخی از مردم آسی ایرانیتبار اوستیای شمالی هم یه خویشو هم به زبانشان ایرون Iron میگویند که گویا همریشه با ایران است. پس ایشان سخن صد من یک غاز نزده است، کسانی که پاسخ سخنان دانشورانه را اینگونه میدهند، سخن صد من یک غاز میزنند:
[quote='Khwanirath']حال که چنین است می تواند برای خنک کردن دل کوچکش و آرام نمودن مغز کودکش؛ دو سه بار از آینه-آینه استفاده کند. شاید روزی توانستم مهدکودکی بزنم و از ایشان برای ثبت نام با تخفیف مناسب دعوت کنم.[/quote]
بنده نمیاندیشم برای دوستان حاجآقا طوسی کودکستان زدن کار خوبی باشد. :))
در عوالم فوتبال؛ بازیکنی بوده -یا شاید هست؛ نمی دانم- به نام رونالدینیو که به چپ می نگریست و به راست پاس می داد. حکایت شیرینش حکم این فرد محترم -و البته دغدغه مند نسبت به ادب و تربیت- را دارد که نظر تقی را قرار می دهد و با نقی صحبت می کند. حالا کمی از متد فوتبالی این نخبه جدیدالتاسیس کتابناکی بهره ببریم.
این درخواست که به مخاطب می گوید که "پاسخی منطقی و مستدل بدهید نه پاسخ های بی سروته سطحی"؛ دوبله اش این می شود که در پس ذهنش؛ خودش دارد منطقی و مستدل صحبت می کند و سر و تهی برای جملات صد من یک غازش قائل است. اعتماد به نفسی ستودنی و البته کاذب! پاسخی منطقی و مستدل مثل این نظر مهمل ایشان:
[quote='A_S']چون ایران: ایر (نجیب، آمده از آرییا فارسی باستان) + ان (پسوندی مانند ستان، سرزمین) همان معنی آریایی می دهد[/quote]!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
حال که چنین است می تواند برای خنک کردن دل کوچکش و آرام نمودن مغز کودکش؛ دو سه بار از آینه-آینه استفاده کند.
شاید روزی توانستم مهدکودکی بزنم و از ایشان برای ثبت نام با تخفیف مناسب دعوت کنم.