که جان دارد و . . .
نویسنده:
صدف زاکاریک
امتیاز دهید
.
تمام سوالات بی جواب در این متن، همچنان بی جواب مانده اند . . .
داستان کوتاهی دیگر تقدیم به عزیزان کتابناکی
بیشتر
تمام سوالات بی جواب در این متن، همچنان بی جواب مانده اند . . .
داستان کوتاهی دیگر تقدیم به عزیزان کتابناکی
آپلود شده توسط:
sadaf zackaric
1393/11/27
دیدگاههای کتاب الکترونیکی که جان دارد و . . .
در درجه اول بهت تبریک میگم بابت روز خاص،ماه خاص و سال خاص تولدت اصن 19 اسفندیای 72 خیلی خاصن ) [/quote]
:)) اصلا روایت داریم چنین ستاره هایی هر بیست قرن یک بار متولد میشن!
[quote='joghde pir']
نمیدونی که چقدر وحشتناک شد قیافم وقتی همستر رو خوندم،اصلا یه سطل آب سرد بود که خالی شد روی سرم. [/quote]
کاملا حق داری و اگر این داستان رو بعنوان یک اثر ادبی یا هنری به اشتراک میذاشتم، باعث نومیدی بود. ولی هدف من بیشتر اعتراض به شرایط بد حیوانات (چه خیابانی و چه خانگی که اشاره شد) بود و اینکه بشر چطور میتونه با بی دقتی و کوتاهی باعث عذاب یه موجود زنده ی دیگه بشه. میخواستم نشون بدم یه انسان در اون وضعیت چه تصویری از زندگی داره و مسئولیت نگهداری از یک جاندار چقدر سنگینه.
شاید باید فضای داستان رو طوری تغییر میدادم تا این آمادگی ذهنی رو به خواننده بده که ممکنه این داستان مفهوم عمیق ادبی نداشته باشه. این نکته رو یادم میمونه و ممنون بابت تذکر.
من هم برات آرزوی موفقیت روز افزون دارم. به ویژه در قلم خوبت. پیروز باشی
در درجه اول بهت تبریک میگم بابت روز خاص،ماه خاص و سال خاص تولدت :) اصن 19 اسفندیای 72 خیلی خاصن :)))
در درجه دوم مرسی که داستانت رو باهامون به اشتراک گذاشتی
داستان خوبی بود،زبان ساده و روونی داشت که خیلی کمک میکرد به ادامه دادن داستان،اپیزود بندی داستان خیلی جالب و لازم بود،به نظرم اگه خطی و سرراست نوشته میشد خسته کننده بود،بعد از هر اپیزود حس کنجکاوی به ادم می داد که تحریک میکرد بقیش رو هم بخونه
داستان تعلیق خیلی زیبایی داشت و خواننده رو تا قدم آخر میکشوند تا بفهمه قضیه از چه قراره
اما اما اما نمیدونی،نمیدونی که چقدر وحشتناک شد قیافم وقتی همستر رو خوندم،اصلا یه سطل آب سرد بود که خالی شد روی سرم.هرچند ایده جالب بود و از زبان حیوانات داستان نوشتن هم کار جالبیه ولی من تا قبل از اون جمله انتظار داشتم یک اندیشه ای رو منتقل کنی،داشتم ذوق مرگ میشدم که چه داستان نمادین جالبی دارم میخونم و له له می زدم که بفهمم آخرش رو قراره چطور تموم کنی،به نظرم اونجا یهو داستانت از یه داستان کاملا پست مدرن به تیپ یه داستان کاملا سطحی و عام پسند تنزل کرد،البته این صرفا نظر شخصیمه نه از روی سواد یا هر دانش نقد ادبی ای که من ندارم واقعا
بازم مرسی و بازم بنویس دوست من :)