رسته‌ها

رازهایی در دل تاریخ: شاه اسماعیل شاعر نبوده و دیوانی هم نداشته است

رازهایی در دل تاریخ: شاه اسماعیل شاعر نبوده و دیوانی هم نداشته است
امتیاز دهید
5 / 4
با 66 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 66 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
126
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
a_h_allame
a_h_allame
1393/04/03

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی رازهایی در دل تاریخ: شاه اسماعیل شاعر نبوده و دیوانی هم نداشته است

تعداد دیدگاه‌ها:
43
مردی که ایرلن را از روی خرابه های مغول و تارتار و غز و... دوباره بنا کرد و دوباره بعد از گذشت سالها نام ایران رو تعالی بخشید و ان حس و غیرت ملی را در بین مردم ایران زنده کرد
با کنیه وی کاری ندارم که شیخ صفی کرد بوده,اما ترک و کرد بودن وی اصلا مهم نیست و ان ملیت است که مهم است
شاه اسماعیل پادشاه بزرگی بود و نکوهش کردن وی بخاطر برخی اشتباهاتش کار بجایی نیست
اشتباهات باید نقد شود,نه اینکه بخاطر چند اشتباه خدمات وی فراموش شود
همینکه جزوه ی ایشان حتی تایپ هم نشده گویای مسائل بسیاری می باشد ، بماند که آن کلانتر دوست داشتنی که مکرر می فرماید مدرک برای رد کردن بیاورید باید عرض شود :
اول - روش گذاری نوشته غلط ، مبتنی بر پرسش از خواننده ، اظهار نظر احساسی از منابع و حیران آنکه ناقص القول می باشد !
دوم - این ذوات مدعی جاهل از عقبه نقش اسلیمی و خطایی است و آنرا تحقیر به حد نقاشی و تذهیب می کند‌ (ص۴) حال آنکه گسترده کاربرد این تزیینات اتفاقا در کاشی کاری و قالی بافی بوده و درد آنکه در اسطوره شناسی تا درخت طوبی و درخت زندگی مدخل بحث می باشد (رجوع به کتاب تاریخچه اسلیمی از رسول زارع)!
سوم - ذوات جاهل اذعان می کند که راقم تذکره روضه السلاطین(ص۷) ، اقرار به اشتهار دیوان شاه اسماعیل می کند و ترکی سرایی وی را تاکید می نماید اما با پرسش از خواننده و دلیل مذحک عدم ذکر تحفه سام ، کتابی که جزو منابع اصلی شرق شناسی و موضوع چندین پایان نامه است را جعل و نامفهوم می داند !!!
چهارم - در پاره ای از حیف کلام (ص۹) مدعی از تفاوت نسخ دیوان شاه جنت مکان می کند ! حال آنکه حتی آثاری منظوم همچون مثنوی معنوی از مولانا رومی ، لسان الغیب و شیخ سعدی و حتی ما بعد آن حضرت چون وصال شیرازی و صائب تبریزی نیز به همین بلا مبتلااند و اندوه که مدعی هیچ اشاره ای به این پدیده مرسوم نمی کند و همچنان به خوانش جاهلانه ی ماتریالیست دیالکتیک خود ادامه می دهد !
پنجم - جاهل مدعی اضافه گویی فی الباب منشات السلاطین فریدون بیگ می کند(ص۱۰) ! این بی خبر ، نمی داند که کلیه فرامین ، مکاتبات ، استیفاآت و نشان نویسی های این کتاب را می توان از آرشیو دولت عالیه عثمانی در توپقاپی سارایی ، ییلدیز سارایی ، گنل کورمای آرشیوی و تمام آرشیو های فهرست گذاری شده ی باقیمانده از عثمانی مطابقت داد و اصل آن را یافت ! الحق که ابوجهل ها می خواهد !
ششم - (ص۱۳) خود جاهل به عدم تن آسایی و حرب مکرر شاه اسماعیل اشاره می کند و همگان دانند که مردان ارتش قزلباش ترک که در رکاب مرشد کامل بود وقتی برای هنر و ادبیات نداشته اند که از شاه صوفی پیروی کرده و به ترکی کتابت کنند و بعد ها که به آرامش نسبی در ملک قزلباشیه رسیدند ، ادبیات و هنر فن عجم و تات بوده و ترک را ارتش داری ، حراست و حفاظت از کشور وظیفه بود ! آنکه شاه اسماعیل فرمان به ترویج ترکی داده یا نه رجوع شود به کتاب : سفرنامه های ونیزیان در ایران ص۲۰ ترجمه منوچهر امینی ! گوشه ای می نویسد : با اینکه امروزه زبان اکثریت مردم ایران و دودمان کنونی ترکی است ، احساساتشان مانند مردم اصفهان و شیراز ایرانی است ... این توصیف زیبای یک جهانگرد از ایران و این هم نوشته بعضی از دوستان در همین تارنما ! کاش عاقبت اندیشه کنند که دفع دیگری سهل و جذب اش مشکل است ... دریغ که به نام دفاع از ایران تیشه به آن می زنید ! (( جالب آنکه خود نویسنده کنترل احساسات نژادپرستانه اش را در پاورقی همان صفحه از دست داده ... ))
و دهها عیب و مشکل دیگر ! نتیجه اینکه این سیاق نویسندگی جز لمپنیسم تاریخ نگاری جیزی به ذهن نمی آورد‌! نویسنده جاهل کم عقل با استفاده از اسمائی چون رازهایی در دل تاریخ بخت خود را می آزماید که شاید لاف گزاف اش خریدار داشته باشد ! شاید به زمان نگارش این جفنگبات با خود زمزمه می کرده : بود که قرعه دولت به نام ما افتد ... غافل آنکه صائب از این قماش نفس کشان یاد کرده :
آهن و فولاد از یک کوره می آیند برون
آن یکی شمشیر گردد،دیگری نعل خر است
گر ببینی ناکسان بالا نشینند صبر کن
روی دریا کف نشیند،قعر دریا گوهر است
هر پادشاهی با توجه به مقتضیات زمان خدماتی برای کشورش انجام داده و مقایسه یک پادشاه از قرن 15 میلادی با یک پادشاه از قرن 5 قبل از میلاد اصلا درست نیست !!
پس اینکه شما میگی داریوش بهتر از شاه اسماعیل بوده غلطه! یا دوست دیگرمون که میفرمایند هم سطح با داریوش و مهرداد و خسرو انوشیروان است بازهم مقایسه ای اشتباه است!
و این رو هم بگم که شاه سلطان حسین اصلا ربطی به شاه اسماعیل نداره هرچند که از خاندان ایشون باشه !( پس با این استنباط شما باید چون فرزند نوح ناصالح بوده خود حضرت نوحم زیر سوال ببریم!)
و باز هم تکرار میکنم هر پادشاهی با توجه به مقتضیات زمان و صدها شرایط دیگر خدماتی برای کشورش انجام داده و برخی هم مشکلاتی برای کشورش انجام داده که برخی به خاطر خدماتی که انجام داده باید تقدیر شود و احترامش در جامعه نگه داشته شود و شاه اسماعیل صفوی نیز از این گروه است .
در مورد جنگ چالدران هم دلایل فروانی بر نابرابر بودن شرایط عثمانی و شاه اسماعیل وجود داره که یکی ثروت بیکران عثمانی و دیگری نو پا بودن حکومت شاه اسماعیل و چندین دلیل دیگر و تا حدودی هم اشتباه شاه اسماعیل در نقشه جنگی بود که البته به نظر من تاثیر چندانی در نتیجه جنگ نداشت ! پس نمیتوان شاه اسماعیل را به خاطر شکستش در چالدران سرزنش کرد!
باتشکر از دوستان گرامی در سایت بزرگ کتابناک
[quote='محسن بزنجانی'] ... من با مردم آذربایجان مشکلی ندارم ولی از پانترکها متنفرم از هر پانی متنفرم .[/quote]
حتی از پان فارس ها و پان آریائیها؟ امیدوارم صادقانه جواب بدهی.
[quote='محسن بزنجانی']شاه اسماعیل برای رواج تشیع در ایران اقدامات ارزشمندی انجام داد و ثبات نسبی در ایران به وجود آورد حالا شاعر بوده یا نبوده کاری ندارم از نظر من جزو شاهان تراز اول ایران محسوب میشه همردیف انوشیروان و داریوش و مهرداد اشکانی[/quote]
ببخشید دوست عزیز ولی بهتره تو قیاس کردن خودت دقت کنی مهرداد اشکانی کسی بود که با دودمان سلوکی درگیر شد و ردپای اسکندریان رو از ایران پاک کرد تو تمام جنگهاش شجاعانه جنگید و خودش شخصا حضور داشت میتونی مراجعه کنی به کتاب مهرداد اول از بهرام داهیم .... حالا دیگه انوشیروان عادل و داریوش که بماند که مثلا برای خود داریوش دیگه نیاز به گفتن نیست اونوقت تو شاه اسماعیل صفوی که دودمان به دودمان اومدند و بعد از تیموریان بودند و فقط با سرکوب کردن چند طایفه به قدرت رسدند و بعد هم به دلیل ترک بودنشون خیلیا از قبایل آق و قرا به اونا پیوستند و خلاصه ننگ بزرگ تاریخ ایران در زمان سلطان حسینشون شکل گرفت ... این افتخاراتی هم که میگی مال شاه عباس کبیره عزیزم نه شاه اسماعیل که اونطور افتضاح از عثمانی شکست خورد.. برو قصه کامل چالدران رو بخون .... بله اگه میگفتی شاه عباس دلم نمی سوخت ولی شاه اسماعیل لیاقت اینکه بخواد بامهرداد و داریوش مقایسه بشه نداره حالا شاید با انوشیروان اونم تا یه حدی...
یا علی مدد....
شاه اسماعیل برای رواج تشیع در ایران اقدامات ارزشمندی انجام داد و ثبات نسبی در ایران به وجود آورد حالا شاعر بوده یا نبوده کاری ندارم از نظر من جزو شاهان تراز اول ایران محسوب میشه همردیف انوشیروان و داریوش و مهرداد اشکانی
دوستان گرامی و بزرگواری که شاه اسماعیلو سفاک و خون خوار خطاب میکنن باید بدونن که همین به قول خودشون شاه سفاک نبود الان معلوم نبود شما و من تو چه وضعیتی بودیم !
شاید وضعیتی ده برابر بدتر از عراق و سوریه و افغانستان داشتیم!
پس کمی فکر کنید و حرف بزنید اگر شاه اسماعیل واقعا خون خوار و سفاک بود سپاهش در چالدران به خاطر دفاع از این کشور قتل عام نمیشد میتونست خیلی راحت مثل شاهان نکبت قاجار با یک قرداد ننگین کار رو یکسره کنه و همچنان به سلطنتش ادامه بده ! به نظرتون نمیتونست!
کمی فکر کردن در تاریخ بد نیست باور کنید!
جناب amenmarr گرامی
ما سایر ملل همسایه خودمان را نمی شناسیم و اظهار نظر های تحقیر کننده زیاد داریم ولی اگر نام یک آلمانی را بشنویم دربست او را دانشمند، آخر علم و دانش می دانیم. یکسری اسامی دانشمندان فیزیک شیمی ریاضی و غیره عرب: (القاب مثل دکتر و ... حذف): عبدالهادی فضلی، محمود سامی البارودی، عبدالعزیزباگباس، عبدالرحم الربیاه، محمد مصطفی،ابراهیم حداد، منیر نایفه، ابوکامل، احمس، رشاد خلیفه، احمدحسن زویل و ... جدیدا در عربستا موفق به ساخت کاتالیست ها یی با فناوری نانو شده اند وقتی خبر ساخت پهباد توسط کشور عربستان منتشر شده بود کامنت های زیر آن توسط ما ایرانیان پر ازتحقیر و توهین بود. ما اصلا فرض کنیم ما آخر علم و دانش دنیاهستیم و از سایر همسایه هامون بهتر و فاضل تر، ما زمین، آب، آفتاب، باد و سایر منابع طبیعی به وفور، معدن، نفت، امکانات مناسب برای کشاورزی، تجارت، گردشگری، نیروی متخصص و کاری کافی داریم ولی طبق نظر ماها عربها فقط نفت و تجارت رو دارند پس چرا اونها مردمشون در رفاهند ولی مردم ایران اکثریتشون به نون شبشون محتاج، آیا نباید خلقیاتمون رو عوض کنیم آیا نباید دیگران رو ول کنیم خودمان را مورد بازخواست قرار بدهیم.
برای amenmarr :
اینکه شاه اسماعیل خوب بوده یا بد محل بحث نیست محل بحث در ذیل این کتابچه این بوده که آیا منصوری این مطالب را از کجا آورده و آیا راست میگوید یا غلط؟
آقای منصوری یک تاریخ نویس وارونه است من در سه کامنت پیشین خود به تفصیل درباره آن بحث کردم که ایشان کاملا عامدانه خواسته است دیوان یک فرد دیگر با همان تخلص خطایی را به شاه اسماعیل منتسب کرده و بگوید این اشعار نمیتوانسته مال او باشد.یعنی کاری سالبه به انتفاء موضوع کرده اند آن هم با تحریف سخن کسی دیگر.محض اطلاع شما ایشان کتابچه ای هم نوشته اند که این بار انتساب سفرنامه ناصرخسرو را به او نفی کرده اند و آن را جعلیات قرن نوزدهمی استعمار انگلیس نام داده اند.
رازهایی در دل تاریخ: شاه اسماعیل شاعر نبوده و دیوانی هم نداشته است
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک