تفسیر مثنوی مولوی: داستان قلعه ذات الصور یا دز هوش ربا
نویسنده:
جلال الدین همایی
امتیاز دهید
استاد جلال الدین همایی در شرح کتاب حاضر می گوید: از مجموع شش دفتر مثنوی ، آخرین داستان دفتر ششم را که عنوانش « ذات الصور یا دز هوش ربا » است و متضمن عمده اسرار و دقایق مسلک عرفانی و دعوت نامه مولوی و اصحاب خاص اوست ، اختیار کردم اما حکایت :
شاهی سه پسر برومند و با تدبیرداشت. ایشان را برای آشنایی بیشتر با گوشه و کنار ملک به سیر و سیاحت تشویق کرد. گفت:» هرجامی توانید بروید مگردر فلان قلعه که نامش را «هوش ربا» یا «ذات الصور» نهادهاند. «فرزندان چنین قول دادند و راه سفر در پیش گرفتند، اما همین نهی پدر، آنان را بیش از پیش به دیدار درون قلعه تشویق کرد.... چنین کردند و دست قضا قدر را پیش آورد........
حکایت» دژ هش ربا ، یا قلعهٔ ذات الصور « پایان راه دراز آهنگ نی » است که در آغاز مثنوی از جداییها شکایت میکرده است. آن نی جدا مانده از نیستان الهی، در این حکایت پایانی دفتر ششم، عاقبت به مقصد خویش رسیده است. گروهی از مثنوی شناسان این داستان را نیمه تمام انگاشتهاند.
گر شدی عطشان بحر معنوی
فرجه یی کن در جزیرهٔ مثنوی
فُرجه کن چندانکه اندر هر نَفَس
مثنوی را معنوی بینی و بس
بیشتر
شاهی سه پسر برومند و با تدبیرداشت. ایشان را برای آشنایی بیشتر با گوشه و کنار ملک به سیر و سیاحت تشویق کرد. گفت:» هرجامی توانید بروید مگردر فلان قلعه که نامش را «هوش ربا» یا «ذات الصور» نهادهاند. «فرزندان چنین قول دادند و راه سفر در پیش گرفتند، اما همین نهی پدر، آنان را بیش از پیش به دیدار درون قلعه تشویق کرد.... چنین کردند و دست قضا قدر را پیش آورد........
حکایت» دژ هش ربا ، یا قلعهٔ ذات الصور « پایان راه دراز آهنگ نی » است که در آغاز مثنوی از جداییها شکایت میکرده است. آن نی جدا مانده از نیستان الهی، در این حکایت پایانی دفتر ششم، عاقبت به مقصد خویش رسیده است. گروهی از مثنوی شناسان این داستان را نیمه تمام انگاشتهاند.
گر شدی عطشان بحر معنوی
فرجه یی کن در جزیرهٔ مثنوی
فُرجه کن چندانکه اندر هر نَفَس
مثنوی را معنوی بینی و بس
آپلود شده توسط:
simin
1393/01/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تفسیر مثنوی مولوی: داستان قلعه ذات الصور یا دز هوش ربا
آمین آمین...
عاااالیه مرسی ..:-)