رسته‌ها
کمونیسم و آزادی
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 35 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 35 رای
هنوز توضیحاتی برای این کتاب ثبت نشده
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
155
آپلود شده توسط:
khar tu khar
khar tu khar
1392/12/21

کتاب‌های مرتبط

روانشناسی توده ای فاشیسم
روانشناسی توده ای فاشیسم
4.1 امتیاز
از 11 رای
از پویایی تا سکون
از پویایی تا سکون
4.3 امتیاز
از 20 رای
Anarchism And Other Essays
Anarchism And Other Essays
4.8 امتیاز
از 17 رای
پیش به سوی جنگ موضعی
پیش به سوی جنگ موضعی
4.8 امتیاز
از 17 رای
اتحادیه کمونیست ها
اتحادیه کمونیست ها
3.6 امتیاز
از 25 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی کمونیسم و آزادی

تعداد دیدگاه‌ها:
12
در سرمایه داری حداقل برای عده ای آزادی است ولی در کمونیست برای هیچ کسی آزادی نیست جز حاکمان و سران حکومت،حکومتی خوب است که در آن دولت سیاست های حمایتی از قشر کارگر را داشته باشد ولی مالکیت خصوصی را به خطر نیاندازد هم چنین نقش دولت در جامعه محدود باشد و دولت قدرت مطلق نباشد. نقش دولت حفظ آزادی و مالکیت خصوصی و برخی سیاست های حمایتی از قشر ضعیف بدون به خطر انداختن آزادی و مالکیت خصوصی باشد
اگه مارکسیسم درست اجرا بشه اصل ازادی و اصول دموکراتیک رو به دنبال داره مثل قانون حقوق ملل که لنین به مردم شوروی داد.ولی اگه افراط در کار باشه میشه مثل کمونیسم افراطی و تندرو چین و کره شمالی که بیشترین سرکوب و اعدام رو دارن.اصول مارکسیسم بر مبنای انترناسیونالیسم یعنی حکومتی جهانی که شامل اتحاد برابری وبرادری میشه .این اصول از همگان به خصوص زحمتکشان و مستضعفین حمایت میکنه و ازادی مذهب و اعتقادات وبیان رو تضمین میکنه.اصول مارکسیسم ضد خدا و دین نیست چون مارکسیسم مذهب رو یک امر شخصی میدونه و کسی حق دخالت در اعتقادات مردم رو نداره.مارکسیست های زیادی هستن که مسلمان یا مسیحی و سایرادیان هستن.معنی کمونسم در یک جمله یعنی حمایت از طبقه کارگر و زحمتکش پس دوستان خودتون دنبال حقیقت برین و پیدا کنین چون مارکسیسم مثل ادیان الهی دنبال حکومتی بر مبنای عدالت اجتماعی و ازادگی هست وبرای پایان دادن به فاصله طبقاتی و جلوگیری از هر نوع اپارتاید مبارزه میکند همان کاری که پیامبر برای دفاع از سیاه وسفیدپوست عدالت بین مسلمان وغیر مسلمان انجام میداد...باتشکر
نه کمونیسم و نه سرمایه داری راه حل های جامع نیستن با این تفاوت که کمونیسم زودتر از عرصه بدر شد ولی سرمایه داری همچنان مقاومت میکنه!دنیای بهتر ارمغان دگم اندیشی و جزمیت نیست!برای رسیدن به دنیایی بهتر نیازمند تساهل ومدارای بیشتر هستیم!
مایلم بدانم که چگونه دوستان با راه حلهای متافیزیکی سرشت آدمی را کشف کرده اید؟؟ باقی حرفهایتان ایدولوژیک است بر مبنای متافیزیک .
فکر کنم درکامت قبلی م جواب درستی به دوست عزیزم داده ام بهتر است دوباره بخواندش!
کمونیسم هیچوقت نمیتونه در جوامع انسانی موفقیتی کسب کنه چون کمونیسم سرشت بشری رو انکار میکنه و همزمان همه ساز و کار های مخالفت رو از بین میبره. در نظام کاپیتالیسم شخص بر اساس میزان سرمایه، هوش و مهارت یا حتی بعضی مواقع شانس میتونه جایگاه خودشو در جامعه تعیین کنه. جایگاهی که ممکنه بشدت ناعدالانه به نظر برسه اما بر اساس پارامترهای موجود در کاپیتالیسم قابل قبوله. در کل کاپیتالیسم سیسنمیه که درش خطا و کاستی به عنوان یک حقیقت تعبیر میشه. یعنی خود دولت ها و سرمایه داران از عیوب موجود در سیستم اگاه هستند پس هر جا سیستم شروع به زوال کرد و دچار نقصان شد میتوانند سیستم را دوباره نظم دهی کنند. این حالت برای این در کاپیتالیسم وجود داره چون این سیستم دقیقا بر اساس سرشت و ذات بشره و در کل میشه گفت قدیمی ترین سیستم اقتصادی بشره. سیستمی که با وجود نقص های زیاد در نهایت همیشه جوابگو بوده مخصوصا برای دولتها و ملتهایی که ساز و کار های خطایابی و تصحیح خطا را برای سیستم مالی خویش تعریف نمودند این سیستم بهترین بوده یا حداقل عملی ترین. حالا اگر به کمونیسم نگاه کنیم دقیقا شرایط معکوسه. این سیستم کاملترین سیستم در حالت تئوری خودشه. یه سیستم که باید توسط انسان آرمانی. یک انسان بی عیب و نقص و کاملا درستکار و منظم اجرا بشه. یه سیستم که هیچ جایی برای مخالفت و بحث نمیزاره. یه سیستم که نیاز به تصحیح شدن نداره و هدایت کنندگانش تنها کسانی هستند که صلاح اقتصاد را میدانند. حالا بیایم از بعد عملی بهش نگاه کنیم. برگردیم به زمان انقلاب کبیر روسیه. میبینیم در طی انقلاب درباریان کنار رفتند اما دو روز بعد همه حماقت و فسادی که درباریان میکردند را کمیسرها تکرار میکردند. میشه گفت لنین پادشاه بود و کمیسرها درباریانش. لنین فکر میکرد همه چیز رو تغییر داده ولی در اصل هیچ چیز تغییر نکرده بود فقط اسم روسیه تزاری تبدیل به روسیه کمونیست شده بود. در کل اگر به همه تاریخ حکومت های با اقتصاد سوسیالیستی نگاه کنیم همین مشکل رو میبینیم. آرمان گرایی احمقانه و عدم قبول این نکته که هیچ انسانی کامل نیست پس هیچ سیستمی نمیتونه بی عیب و نقص باشه در نتیجه باید همه نیروهایی برای نظارت بر اقتصاد وجود داشته باشند. نیروهایی که نه فقط از طرف عده ای خاص در دولتها بلکه از طرف خود یک ملت به جایگاه شون دست پیدا کرده باشند. در کل سوسیالیسم و کاپیتالیسم دو روی یک سکه هستند. فقط در سیستم کاپیتالیسم سرمایه دار شخصی بصورت غیر مستقیم و با نظارت دولت سیاست اقتصادی جامعه رو تعیین میکنه پس مجبوره که همیشه با احتیاط عمل کنه و پاشو نمیتونه خیلی از گلیمش دراز تر کنه و قدرت زیادی کسب کنه. اما در اقتصاد سوسیالیستی از اونجایی که خود دولت در حال کنترل اقتصاده این احتمال همیشه وجود داره که کشور به سمت دیکتاتوری بره چون اون شخصی که کنترل سیاست و به تبع اون نیروهای مسلح رو بر عهده داره عملا داره اقتصاد رو هم کنترل میکنه. پس این فردی که سر کار است اگر واقعا فرد قدرت طلبی باشه به راحتی میتونه کل سیستم دموکرات جامعه رو به زانو در بیاره و با از کار انداختن نیروهایی مثل قوه قانون گذار و دادگستری کنترل کامل یک جامعه را بدست بگیره. در نهایت فکر میکنم سوسیالیسم بهترین سیستم بر روی کاغذه اما وقتی زمان عمل فرا برسه میشه به خوبی دید که برای انسان های امروز سیاره ما به درد بخور نیست.
فکر می کنم باید واقعیت را پذیرفت و نمی شود تاریخ را انکار کرد تاریخی که با درس گرفتن از آن از فجایع نسل کشی های سیبری و بت سازی ازاستالین و کشتار خمرهای سرخ و انقلاب فرهنگی چین و .... جلوگیری می شود
متاسفانه آشی که این روشن فکرنما ها و حزب توده و کمونیست ها در سراسر جهان پختند بسیار زهرآلود بود شاید بهتر باشد برای اصلاح یک ابرو چشم را کور نکرد
مشکلات و نابرابری بشر امروز بسیار عدیده است و کمونیسم با آن تعریفش از اخلاق و عدالت (که آن هم جای بحث زیادی دارد) نمی تواند اجرا شود
همانطور که در کامنت قبل عرض کردم ایده های جاهطلبانه کمونیسم و ساختن انسان های نو فقط با قدرت اسلحه و پوپولیسم ممکن است
مساله دیگر هم این است گه هر وقت اسم کمونیسم می آید به جای بحث پیرامون ایده و برطرف سازی مشکلاتی که از قبل وجود داشته است مثل همین موضوع که" ممکن است در یک انقلاب از یک جامعه بورژواییی با مختصات اقتصادی شبیه روسیه ممکن است به دام دولت توتالیتر بیفتیم " فورا مواردی تاریخی را ردیف کنیم که نه برای بحث بلکه برای ختم بحث و از بین بردن ایده می باشد . با عرض معذرت این جور نوشته ها بیشتر پروپاگاندا هستند تا چیزی دیگر .
وظیفه روشنفکر هم دلیل تراشی برای اینکه اوضاع فعلی خوب است یست وظیفه اش بحث برای دنیایی بهتر است.
به نظر من کمونیسم هنوز هم بزرگترین و جاهطلبانه ترین ایده ی انسان است :ساختن جهانی نو و با آدمی نو

بی شک همین طور هست و این تغییر برای اجرایی شدن نیاز به قدرت زور و خشونت دارد
امثال مائو و استالین با نسل کشی میلیونی در تلاش بودند این تغییر را عملی کنند اما موفق نشدند و بر مشکلات قبلی افزدوه شد
بنظر شخصی من کمونیسم با همه تعاریف زیبایی انسانی اش هرگز امکان عملی شدن ندارد کوبا و خمرهای سرخ و مائویسم و استالینیسم و..... درصدد برآمدن که به این ایدولوژی رنگ و بوی واقعیت بدهند ولی همگی انان به بشریت خیانتی بزرگ کردند شاید هرکس یا هر دولت دیگری بخواهد در عمل کمونیسم را اجرا کند مجبور است از روش های
آنان استفاده کند
به نظر شخصی من لیبرال دموکراسی و تا حدی سوسیال دموکراسی تا حد زیادی به سمت آزادی های انسانی حرکت می کنند البته منکر ایرادهای اساسی آن نمی شوم
در سرمایه داری آزادی فقط برای پولدارهاست ایکاش روزی برسد که همه در آزادی انتخاب مسکن و مقام خرید خودرو و کسب مدارج تحصیلی و کار و مسافرت ونمایندگی . ...... قادر باشند
[quote='کتاب آور']منظور نویسنده از آزادی، آزادی در تقسیم عواید کار است نه آزادی در کسب سرمایه به صورت نامحدود. این تعریفی است که ایده کمونیسم از آزادی دارد. هر مرام فکری که در هر گوشه دنیا حکومت را به دست گرفته چارچوبی از آزادی برای خودش دارد. خارج شدن از آن چارچوب (به استثنای عوامل حکومتی) و پرسش های اضافی خطرناک است.[/quote]
مشکل این گونه بحث کردن این است که به شدت به واقعیت خارجی محدود می شود و در نهایت به یک غرغر ساده انگارنه و یا یک اظهار فضل بی مورد تبدیل می شود . در حالی که عملا راه درست این است که ایده ها را به عمق و پیشفرضهایش بحث کنیم . کمونیسم بیش از انکه یک حرکتی برای تصاحب حکومت باشد یک ایده بسیار عالی از جامعه انسانی است .جامعه ای که د ان مالکیت خصوصی الغا شود . خب هین الغای مالکیت خصوصی آنقدر پدیده های نو همراه خودش می ورد که اساسا زیست جهان انسانی را دگرگون می کند . مثلا عملا دیگر چیزی به نام خانواده وجود نخواهد داشت یا دیگر فرم حکومت ها و دولتها مهم نیست و آزادی بورژوایی از بین خواهد رفت و حتی مفهوم ملیت هم دیگر نمی تواند به حیاتش ادامه دهد .
به نظر من کمونیسم هنوز هم بزرگترین و جاهطلبانه ترین ایده ی انسان است :ساختن جهانی نو و با آدمی نو!
کمونیسم و آزادی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک