پای پیاده، روی ریل آهن

مرسی... می تونست خیلی بهتر از این هم بشه ...اما بعضی احساساتو خوب منتقل میکرد..

[quote='alizanjanii']داستان زمستانی جالبی بود.[/quote]
سلام
ممنونم، لطف دارید. مرسی که اثرم رو خوندید.

داستان زمستانی جالبی بود.

انجام وظیفه بود و مایه افتخار دوست عزیزم.
کاملا حق با شماست، کمی طرحت احتیاج به تامل داره برخلاف ظاهر ساده اش.
تم اصلی داستان را جالب نقاشی کردی.

با سلام
ممنون ابراهیم فتوت عزیز. بخاطر راهنمایی ها و نکته سنجی ها و حوصله ای که برای خوندن به خرج دادید.
لطفتون پاینده.
در مورد طرح جلد، من سعی کردم چیزی رو که در نظر داشتم و توی ذهنم بود رو اعمال کنم، در داستان آمده که شهر کوچک و این ساختمان ها نهایتا 2 طبفه هستن. :-(
اون پنجره تک وسطی ها پنجره های راه پله ست. ;-)

سلام ازون جایی که افتخار داشتم قبل از انتشار این کار را بخوانم الان به گفتن تبریک بسنده میکنم و مجددا یکبار دیگه هم میخوانم و نظراتم را میدم.
جلدتون به خوبی تصویرگر داستان نیست. ازونجایی که بیشتر محیط داستان روستایی به نظر می رسید حضور این آپارتمان ها یه اندکی عجیب به نظر میاد!