بدون نام

سلام بر جناب قهاری. امیدوارم حالتون خوب باشه. میخواستم بدونم که توی این کتاب به روش های طراحی مثل LRFD و ... توجهی شده و کسی که خیلی وقته سمت طراحی نرفته بازم میتونه از این آموزش استفاده کنه؟

[quote='sahareft']تبریک محمد گرامی انچه بسیار درمورد داستان شما پسندیدم لحن گزارش گونه راوی مشاهده گر بود لحنی که مخاطب را ارام ارام تا پایان میبرد . مخاطب صرفا در جریان برداشتها و تحلیلهای راوی از خودش و اطرافش قرار می گرفت البته در جاه

ممنون سپیده خانم. مرسی از اینکه بی پرده صحبت کردی، نکته های خوبی بود. حتما سعی می کنم که در کارهای بعدی بهتر بشم.

[quote='rain_rainy71']دوست گرامی کتابناکی محمد ابراهیمیان خسته نباشید داستان " پای پیاده، روی ریل آهن" را یک نفس تا آخر خوندم ، این نشاندهنده داستان گیرا و جذاب شما بود که منو وادار کرد تا آخر بخونمش تا زوتر به نتیحه برسم! در کل داس

[quote='sinyasin'] یک نفر میگفت . قطار و صدای آن مثل افکار تیز نصف شب است . میاید و رد میشود و تاثیرش تا چند روز در مخ آدم لیز میخورد . محمد گرامی داستانت خوب بود و تاثیر همان صدای قطار را زیر گوش آدم زمزمه میکرد . البته آن یک نفری که ج

[quote='sagaro']محمد جان من خیلی شرمنده و عذر خواهم که چیزی ندارم بگم . وقتم خیلی تنگه رفیق . به بزرگواری خودت ببخش . حقیقتش آمار مطالعه ام این روزا فاجعه است :([/quote] به قول یکی از دوستان تازه یافته م "دشمنت هم شرمنده نباشه." همینکه ای

[quote='siderella']جناب ابراهیمیان تبریک...... طراحی روی جلد ساده و در عین حال بسیار.... پر معنا و عمیق است، خط ریلی که در مرکز طراحی قرار گرفته- به گونه ایی تداعی کننده خود زندگی است. زندگی هم مثل همین ریل آهن لحظات بیشماری از این ف

[quote='neb70']داستان یک طرف، طراحی جلد هم یک طرف... البته هر دوشون عالیند. ولی من هنوز تو کف جلدم![/quote] سلام ممنون از شما و دقت نظرتون در مورد جلد و داستان.

[quote='wolfking']دوست عزیز قلم خوبی دارید لحظه های خوبی در داستانتون بود. مثل کشیدن ساعت روی دست و اینکه "هنوز ساعت 7 بود". صحنه ی آخر داستان هم که اول شخص روی ریل حرکت میکنه و داستان طوری تعریف میشه که قطار و پیرمرد در یک آن یکی میشن عال

[quote='smahsa']خوب بود.. تبریک میگم! فقط کاش ادامه داشت...[/quote] سلام لطف دارید. ممنونم از وقتی که برای من گذاشتید.