رسته‌ها
فواید گیاه خواری
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 104 رای
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 104 رای
صادق هدایت در جوانی گیاه‌خوار شد و کتابی در فواید گیاه‌خواری نیز نوشت. او تا پایان زندگی گیاه‌خوار باقی‌ماند. بزرگ علوی در این باره می‌نویسد: «یک بار دیدم که در کافه لاله‌زار یک نان گوشتی را که به زبان روسی بولکی می‌گفتند، به این قصد که لای آن شیرینی است، گاز زد و ناگهان چشم‌هایش سرخ شد، عرق به پیشانی‌اش نشست و داشت قی می‌کرد که دستمالی از جیبش بیرون آورد و لقمه نجویده را در آن تف کرد.»
او همواره از خوردن گوشت پرهیز می کرد و در پاسخ درخواست دوستانش مبنی بر استفاده از گوشت می گفت: من این لاشه ها و مردارهای رو به متلاشی شدن را نمی خورم.
این کتاب به برهان های گیاه خواران می پردازد.از دلایل اخلاقی گیاه خواری (به چالش کشیدن مفهوم خرد با دیدگاهی که دکارت آن را ویژه ی آدمیزاد می داند) گرفته تا گفتگوهایی درباره ی فیزیولوژی بدن آدمیزاد (که بنا به برهان های این کتاب با گیاه خواری سازگار است).همچنین این کتاب به بررسی صنعت بیرحمانه تولید گوشت و نکات ظریفی از آن می پردازد که مردم چندان درباره ی آن ها نمی اندیشند.دراین کتاب صادق هدایت نقل قول هایی ازبزرگان گیاه خوار را نیز گردهم آورده است که خواندن آن ها خالی از لطف نیست.
همچنین کتاب "انسان و حیوان " وی گفتگویی است درباره ی حقوق جانوران.پیشنهاد می شود دوستانی که می خواهند بیشتر درباره ی دیدگاه صادق هدایت و برهان گیاه خواری ایشان بدانند این کتاب را نیز بخوانند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
92
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
johnlennon
johnlennon
1392/10/30
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی فواید گیاه خواری

تعداد دیدگاه‌ها:
65
دنباله دیدگاه پیشین ..
البته مردمان نژادهای گوناگون انکار ناپذیری هست که گاهی بعضی به همهچیز خواران و گروهی به گیاه خواران همانندی پیدا میکنند برای نمونه گروه خونی همه مردمان جهان روزگاری تنها O+ بوده اما با پیدایش و گسترش کشاورزی گروه های خونی به A ,B جهش یافته همانطور که بسیاری از مردم جهان شیرناگوارنده Lactose intolerance اند در حالیکه درصد اندکی از مردمان بزرگسال جهان شیرگوارنده Lactose tolerant اند زیرا که فرآوری و خوردن فرآورده های شیری همراه با گسترش کشاورزی پدید آمد که در تاریخ جهان پیشینه کوتاهی دارد ،
و آنچه درباره گیاهخواران و مردم گفتیم بیشتر با فیزیولوژی مردمان Caucasoid همخوانی دارد در حالیکه سیاهان و زردپوستان( و زیر شاخهاش : اسکیمو هاو بومیهای آمریکا و استرالیا)فرقهایی فیزیولوژیکی دارند که آنها را به همهچیزخواران نزدیکتر میگرداند برای نمونه اسکیموها و بسیاری از بومیان آفریقا تنها گوشتخوارند)
آقای مارکس پیمان ، شما واقعیت علمی میخواهید ؟باشد
فرقهای فیزیولوزیکی میان جانوران گوشتخوار carnivorousهمه چیز خوار omnivorousو گیاهخوارherbivorous :
1-ماهیچه های چهره : در گیاهخواران و مردمسانان ماهیچه های چهره شان بسیار پیچیدهتر و ظریفتر است و از گونه Pterygoid وmasseter است در حالیکه در گوشتخواران و همهچیزخواران ماهیچه هایی بسیار ساده و کلفت از گونه temporalis دارند که تنها برای باز و بسته کردن دهان بطور عمودی بکار می آید
2-آرواره ها: تنها در گیاه خواران و مردمسانان است که میتوان آرواره ها را بخوبی بطور افقی و عمودی و از پشت به جلو جنباند در حالیکه گوشتخواران توانایی بسیار ناچیزی در جنباندن آرواره ها بجز از بالا به پایین دارند ، برای همین گوشتخواران ناچار خوراکشان را میبلعند
3- دندانها: در گوشتخواران و همه چیز خواران دندانهای پیشین کوتاه و نوکتیز است در حالیکه در گیاهخواران و مردم همآنها پهن و سر صاف و قاشق مانند اند،
دندانهای نیش در گوشتخواران و همه چیز خواران بلند و نوکتیز وخمیده است که بویژه برای بریدن گوشت آفریده شده در حالیکه دندانهای نیش در گیاهخواران و مردم کوچک و صاف است
دندانهای آسیا در گیاهخواران سر پهن و دارای آجهایی است که برای آسیاب کردن دانه ها و بافتهای گیاهی آفریده شده در حالیکه جانوران گوشتخواراین دندانها را ندارند .
4-آب دهان : در آب دهان جانوران گیاهخوار و مردم آنزیم آمیلاز amylase هست که برای گوارش هیدروکربن ها(نشاسته گیاهی)ست درحالیکه گوشتخواران و همه چیز خواران چنین آنزیمی نیست یا بسیار ناچیز است.
5-شکم (معده): شکم گوشتخواران بشدت اسیدی است با PH میان 0 تا 1 (پ هاش را از 0 تا 7 اسیدی و از7 تا 14 بازی میشمارند) زیرا که گوشتخواران گوشت را میبلعند و این اسید غلیظ معده است که گوشت را حل و گوارشپذیر میگرداندو انگل و باکتری های گوشت را میکشد.
در حالیکه PH جانوران گیاهخوار و مردم 3-6 است بدیگر سخن اسیدیته معده بسیار ضعیف است و توانایی چندانی در ازمیان بردن باکتری و انگلهای گوشتی را ندارد ،اما بجای آن آنزیمهای آمیلاز، لیپاز ساکاراز ،بیشتری دارد که برای گوارش بافتها و مواد گیاهی است
6-در گوارش گوشت اسید اوریک بسیاری در بدن پدید میآید که بدن گیاهخواران و مردم توانایی جذب و دفع آنرا ندارند و همین برای آنها بیماریزا استدر حالیکه گوشتخواران بهیچوجه مشکلی برای اسید اوریک ندارند.
7- روده ها در گیاهخوارن درازتر و باریک و خمیدهتر است درحالیکه در گوشتخواران روده ها کوتاهتر و راست ترند تا مدفوع گوشتی را هر چه زودتر از بدن بیرون بیاندازند
هرچند که هدایت ظاهرا مذهبی نبود اما او به خوبی "مذهب ضد مذهب" (مذهب نفاق) را شناخته بود و ضدّ آن می نوشت؛ و این بسیار با ارزش است مخصوصا از نگاه دین.
آثارش پوچ میکند؛ اما این پوچیِ بسیار ارزشمندیست؛ از "ارزشهای بی ارزش" و از "جهل" و از "مذهب پرستی" و از "خرافه" و از "ساده لوحی" و از "قداست پرستی کور" و از "ریا" و... پوچ میکند و به درجه ای فرد را بر سر دوراهی انتخاب آگاهانه ی "معنویت" و "مادیت" قرار میدهد.
آثار او میتواند مقدمه ی بسیار خوبی برای یک زندگی متفاوت باشد؛اما نوع این تفاوت به این بستگی دارد که : «بعد از خواندن و تاثیرپذیری از آنها، "چه کار" میکنیم؟»
از این که ظاهر اعمال انسان ها شبیه هم هستند نمیتوان به نیت درونی آنها پی برد. مثلا یک نفر صدقه میدهد و نیتش کمک به نیازمندان و رضای خداست؛ و یک نفر دیگر هم همان مقدار صدقه میدهد اما صرفا برای "جلب توجه" و از روی "ریا" !!
دانه ی فلفل سیاه و خال مهرویان سیاه *** هر دو جانسوزند اما این کجا و آن کجا !
"افسردگی" و "درونگرایی (تفکرعمیق و ناب)" ظاهرا بسیار شبیه به هم هستند اما باطنا بسیار متفاوتند. در مورد نیت او از خودکشی هم نمیتوان به راحتی قضاوت نمود.
اما خوشبختانه! بعضی دکترها و روانشناسها (اعم از "با مدرک" و "بدون مدرک"!) در مملکت ما قادرند که بیماری ها را به راحتی تشخیص دهند حتی اگر بیمار را ندیده باشند !!!ً!!!!!!!!!!!!!!!
ما قاضی نیستیم؛
آنکسی که قاضی حقیقی است خودش بهتر بر نیتها و درون سینه ها آگاه است.
دور از انتظار نبود که ظاهربینان و سطحی نگران و اهالی سانسور و نفاق و آنانکه اندیشه های "ظاهرا مخالف" را تکفیر میکنند و چشم دیدن غیرهمجنس خود را ندارند و فقط خودشان و دوستانشان را لایق سخن گفتن میدانند و میخواهند بقیه را بیرون بیاندازند، و دیگران را ترور میکنند (چه ترور شخصیت، چه تکفیر زبانی، و چه ترور مسلحانه)و... اندیشه های او را "ضاله" بنامند.
هیچ فرد و اندیشه ای را نمیتوان به خودی خود "ضاله" و یا "هدایت کننده" نامید.
"برداشت شخصی ما" از یک عقیده یا پدیده یا فرد یا کتاب یا...است که میتواند باعث "گمراه شدن" یا "هدایت شدن" شود، نه ضاله و هادی بودن آنها.
عقاید و افراد و... به همان میزان که میتوانند هادی من باشند میتوانند گمراهم کنند؛ و این بستگی به "من" دارد نه "آنها".
مثلا در سوره ی الاسراء 82 : *و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل می‌کنیم؛ و ستمگران را جز خسران نمی‌افزاید.*
اگر مؤمن هستی از قرآن شفا و رحمت میبری و اگر ظالمی از "همان قرآن"، خسارت نصیبت میشود.
یا
مثنوی معنوی مولوی *** هست قرآن در زبان پهلوی
مثنوی او چو قرآن مدل *** هادی قومی و قومی را مضلّ !
هر کسی مسئول اعمال "خویش" است و هیچکس را در گور دیگری نمیگذارند. بنابراین کسی نمیتواند مسئولیت گمراه شدن خود را به گردن دیگران اندازد.
خودکشی صادق هدایت بر شدت مشهور شدنش کم تاثیر نیست؛ و جالبتر اینکه آثارش هم مثل خودش کشته میشوند (ممنوع) و این کشته شدنِ آثارش در فراگیر و مشهور شدن آنها نقش بسیار مهمی دارد!
چه بسا زندگی در مرگ باشد!
درود بر "صداقت" !!
دوستان گرامی
خواندن دیدگاه های شما در مورد این کتاب از چند جهت مفید بود. نخست اینکه معلوم شد( تا حدودی ) ظرفیت گفتمان و تحمل افکار هر کدام در چه سطحی است. داخل کردن مغلطه های عجیب و پافشاری بر افکار, بدون در نظر گرفتن واقعیت های علمی , بزرگ ترین آفت حقیقت است. تاختن بر افکار یک فرد و متهم کردن به جهل هم از نشانه های بارز وجود انگاره های دیکتاتوری درذهن افرادیست که همواره ژست های بشر دوستانه گرفته و میگیرند و تابلویی نیست که برای هیچ کدام از آزاد اندیشان آشنا نباشد. باری, فرا تر از هر حب و بغض خواهش میکنم به افکار هم احترام بگذارید. بارز ترین ویژگی انسان تفکر است و شک عالمانه که به نظر من تباینی با حقیقت طلبی ندارد. در پایان با توجه به آموخته های ناچیزم در زمینه ی فیزیولوژی و زیست شناسی بایستی بگم که دستگاه گوارش انسان و نحوه ی تکوین دندانها وتوالی روند گوارش حاکی از همه چیز خوار بودن انسان است. به این معنا که هم گیاه و هم مواد غذایی با منشاء حیوانی برای زیست این جاندار لازم است. یکی از تحقیقات دیرینه شناسی در مورد رژیم غذایی انسانها از مطابقت دستگاه گوارش انسان با مصرف حدود ۸۰% مواد غذایی با منشاء گیاهی و ۲۰% با منشاء حیوانی حکایت میکند. که البته این ارقام تقریبی است و بدیهی ست که عادت غذایی با فاکتورهای بسیاری در طول تاریخ همواره تغییر کرده است.
ما باید یاد بگیریم وارد هر موضوعی میشیم در همون رابطه صحبت کنیم
صادق هدایت یک شخص متدین یا مذهبی نبود
پس برای اون اهمیتی نداشت که در ادیان مختلف در رابطه با گیاهخواری چی گفتند
.
در رابطه با خود کشی و افسردگی صادق هدایت باید گفت
صادق هدایت همونطور که قبلا گفتم فوائد گیاهخواری اون رو به سمت گیاهخوار شدن نکشید
بلکه عقاید هدایت گیاهخواری رو به صادق هدایت هدیه داد
فلسفه تولد ٬ زندگی و مرگ معنای خاصی به گیاهخوار شدن صادق داد شاید و تنها شاید گیاهخگاری و افسردگی با هم در ارتباط باشند اما بازهم عقاید صادق گیاهخوار بودن و افسردگی رو برای اون به ارمغان آورد
.
و درست نیست که تصور کنیم هر کی گیاهخوار میشه یا افسرده است یا دیوانه یا اینکه همین فردا میخواد از برج میلاد پایین بپره
حضرت علی ع : « اذا ضعف المسلم فلیاکل اللحم و اللّبن، فان الله عزوجلّ القوة فیهما »؛ هرگاه شخص مسلمان ضعیف شد، باید گوشت و شیر بخورد، زیرا خدا، نیرو و قوّت را در این دو قرار داده است.
چو کم خوردن طبیعت شد کسى را .... چو سختى پیشش آید سهل گیرد
و گـر تـن پـَـرور اسـت انـدر فــراخى .... چـو تنـگى بیـند از سـختى بمیــرد
در اسـلام بیش از همه بر خوردن و آشـامیدن در حدّ معقول و متعـارف و میانه روی و احتـراز از زیاده روی تأکید شده است؛ « کلوا و اشربوا و لا تسرفوا » و خوردن گوشت منع و یا حرام نگردیده و تأکیدی
هم بر مصرف گیاهان نشده است،« فکلوا ممّا رزقکم اللّه حلالاً طیّـبا و اشـکروا نعمت اللَّه ان کنتـم ایّاه تعبـدون »، آنچه که در قـرآن کریم، به آن اشـاره شده و حرام گردیده؛ خوردن گوشت مْردار و خون و
همچنین گوشت خوک و گوشـتهای حیوانات حلال گوشتی است که بدون رعایت آداب شرعی ذبح گردیده اند،« إنّما حرّم علیکم المیتة و الدّم ولحم الخنزیر وما اْهلّ لغیر اللَّه به فمن اضطرّ غیر باغ ولا عاد
فانّ اللّه غفـور رحِیم » و در رابطه با صیـد ماهی و سایر مأکولات دریائی، آیات دیگری نیز نازل گردیده است که شرح آنها به تفصیل در تفاسیر و کتب فقهی آمده است؛ از جمله؛ « و هو الّذی سخّر البحر
لتـأکلوا منه لحمـا طریّا و تسـتخرجوا منـه حلیة تلبسـونها و تری الفلک مواخـر فیه و لتبتغـوا من فضله و لعلّکـم تشکرون »، ایضاً در روایات نقل شده از ائمه ی اطهار ع، نیز بر خوردن گوشت و ماهی تأکید
شده ضمن آنکه سفارش نموده اند که شکمـهای خود را گورسـتان حیوانات نسازید، « لاتجعلوا بطونکم مقابرالحیوانات »، البته گیاهخواری فوائد بسیار دارد ولی نمی توان از خوردن گوشت و فرآورده های
آن بطور کامل خود داری نمود، و کسانی هم که می گویند انسان متمدن گوشتخوار نیست؛ به سبب جهالت و نا آگاهی ی آنان از وضعیتِ تغذیه ی روز مرّه ی مردم است که با توجّه به جمعیت فعلی ی
جهان؛ بیش از 7 میلیارد و سیـصد هزار میلیـون نفر؛ روزانه بیش از 600 هزار تن گوشـت مصرف می شـود که سهم بیشـتر آن نصیب کشورهای ثروتمند و پیشرفته جهان یعنی مردم متمدن است، به هر
حال در کتاب " فوائد گیاهخواری " مطـالب زیادی در ارتباط با گیاهخواری و امساک از گوشتخواری نوشته شده است که من باب مثال به طول عمر و سلامت جسمِ گیاهخواران در مقایسه با گوشتخواران
می توان اشاره نمود ولی با توجّه به بی علاقگی " صادق هـدایت"، نویسنده ی کتاب، به ادامه ی حیات و ضعـف نفس و گرفتـاری ی وی به انواع بیمـاری و افسـردگی ی شدید که سـرانجام به جای تن
دادن به درمان، موجب خودکشی مهوّع وی گردید، گفتار این کتابش نیز به مانند سایر کتابهائی که توسّطِ دیگران در این زمینه نوشته شده بجز مقطعی و گذرا، قابل اعتنا نیست و گوش شنوا ندارد.
من آن نوشتاری که آقای شاملو از آن یاد کردند را خواندم ،
گیاه خواری یا پرهیز از گوشت خواری هیچ ربطی به حقوق حیوانها و حقوق بشر و اخلاق پست مدرن و بحثهای روشنفکرانه ندارد ،
گیاهخواری گرایشی است که در میان تمدن های باستان با آغاز کشاورزی پدید آمد و اتفاقا در میان نهضت های شیعی نخستین نیز دنبال میشد چنانچه قرمطیان(فرقه ایی از شیعیان) نیز از گوشتخواری پرهیز میکردند، البته افراط در هیچ کاری حتی گیاه خواری رادیکال Vegan پسندیده نیست ،
و حکمت آن اینست که انسان خود را باید از رده توحش و حیوانیت بالاتر ببرد و کارهایی که برازنده انسان فرهیخته نیست را انجام ندهد ، و این بر خلاف اندیشه پستمدرنیسم است زیرا که مدرنیسم انسان را در حد حیوانات دیگر میداند و حتی حیوانات را برتر از انسان می انگارد و برای آنها حقوق ویژه ایی برقرار میکند ،
آیین قربانی کردن حیوانات و انسانها برای خدایان ، پیش از پدید آمدن دینهای ابراهیمی نیز وجود داشته است و همواره نیز در طول تاریخ مخالفان خود را داشته است همچون در میان هندو ها بودایی ها و مانی و عیسی مسیح .
شاید بگویند که آیین قربانی کردن برای پخش گوشت آن در میان فقراست که نیکوست اما اگر در جامعه ایی دیگر گرسنه ایی نبود چه؟ اصلا آیا بهتر نیست فقر را ریشه کن کرد تا نیازی به مفهوم "صدقه دادن و گرفتن" نباشد ؟
با تشکر از آقای shamlo بابت لینک مقاله. برداشت من از این نوشته این است که واقعا انسان دلیلی اخلاقی و منطقی برای کشتن حیوانات ندارد مگر اینکه پیش فرضی داشته باشدکه «انسان حق دارد»(در ادیان این حق ناشی از اعطای خداوند به بشر است) وگرنه با اعتقادی دیگر در دام نسبیتی عجیبی گرفتار میشود که در مقاله هم انعکاس یافته است.
جالب است بدانیم یکی از نویسندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر میگوید(نقل به مضمون): در زمان نگارش متن اعلامیه٬خوشبختانه هیچکس این سوال خطرناک را نپرسید که «چرا از میان انواع موجودات زنده٬ این انسان است که واجد حق و حقوق است؟» و اگر کسی این سوال را میپرسید به چالش بزرگی برخورد میکردیم که نوشتن منشور را هم معطل و معلق مینمود و چه بسا چیزی نوشته نمیشد اما همه اعضای هیئت نویسندگان پیش فرضی داشتند که‌این بشر است که dignity دارد و به اصطلاح «مکرّم»است و با این فرض اعلامیه نوشته شد.
برخی از متکلمین میگویند که این پیش فرض «مکرم بودن انسان» ریشه در تعالیم ادیان ابراهیمی دارد و سرچشمه حقوق و اخلاق امروزی ماست.
قوم آزتک این طور هستند نه مسلمانان. منابع اسلامی مدام تذکر می دند که: هیچ ذره ای از گوشت این قربانی ها در آسمان نمی رسه که به دست خدا برسه. و خدا بی نیاز از اینه. این یکی از جملات کنایی اسلامه
.
منظور با کسانیه که به قول شما به جاهلیت برگشته و به نام رضایت خدا توی این کار افراط می کنند.
.
قسمت زیبای قربانی کردن توی اسلام فقط اینه که غذای خودمون رو با فقرا ، و کودکان بی سرپرست تقسیم کنیم تا کمی خوشحال بشند و در پی این، خدا هم خوشنود بشه
_________
. تا به عنوان یک انسان به جز خودمان لااقل دغدغه ی اساسی ترین نیاز دیگران رو داشته باشیم.!!!
فواید گیاه خواری
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک